سرویس فرهنگ و هنر مشرق - متاسفانه در امور فرهنگی و هنری دچار حافظه زود گذری شدیم. همین حافظه زود گذر و عدم رجوع به حافظه بلند مدت برای عرصه فرهنگ و هنر ما دردسر بزرگی شده است. این مسئله حافظه بلند مدت را گوشه ذهن بسپاریم و به مسئله تهیه کنندگی در سینمای ایران بپردازیم.
در ایران تهیه کنندگی دو حالت بیشتر ندارد. نخست تهیه کنندگی با سرمایه شخصی، که در چنین پروسه ای معمولا نهنگ عنبر و گشت ۲ و از این دست فیلمها به قصد گیشه ساخته میشود. یک مدل هم تهیه کنندگی ارگانی داریم که به یک گروه مشخص متشرع ظاهرا انقلابی بودجه میدهند که فیلم به اصطلاح ارزشی بسازنند. تجربه در این سالها نشان میدهد اغلب تهیه کنندگانی که مدعی ارزشی بودن دارند، برای بدست آوردن سود در تولید و قبل از اکران عمومی، ژستهای منحصر به فرد انقلابی میگیرند تا بتوانند از کمکهای ارگانی برای ساخت فیلمهای سفارشی بهره ببرند. یکی از تهیه کنندگان که در سینمای ایران موفق شده که طی سالهای طولانی با پول ارگانهای مختلف فیلم بسازد منوچهر محمدی است.
در تحلیل شرایط فرهنگی، تکلیف نظام جمهوری اسلامی با اصغر فرهادی، بهمن فرمان آرا، عبدالرضا کاهانی، رخشان بنی اعتماد و ... کاملا مشخص است. فیلمشان را در چهارچوب قوانین میسازنند و موفقیتهای بین المللی بدست می آورند اما محتوای آثارشان به قصد سیاهنمایی و دریافت حیوانات و نباتات طلایی جشنوارههای فرنگی ساخته میشود و پس از یک دعوای سیاسی داخلی در جریدهها، اصغر فرهادی اسکار میگیرد و بنی اعتماد هم عضو آکادمی اسکار میشود. آن طیف نسبتی با داخل کشور ندارد و دلخوش به همان پانصد هزار نفری است که در داخل، به سینما میروند و فیلمشان را میبینند و دل خوشی بیشترشان کشف جوایز فرنگی است.
اما با گروهی که موسوم به ۹+۱ هستند، به پیشقراولی منوچهر محمدی، تکلیف نظام با آنها مشخص نیست. امثال منوچهر محمدی بیشتر فعالان سینمایی هستند که تا بودجه فیلمهایشان از سوی نهادها و ارگانهای مختلف تامین میشود، قربان صدقه نظام میروند و وقتی بودجهشان قطع میشود، سوار موج اپوزیسیوننمایی خواهند شد. این طیف موسوم به دوگانهسوزان سینما حالشان عجیب و قریب و نامعلوم است. فیلم سفارشی آنها خوب بفروشد در ستایش فرمایشات راهبردی بزرگان لب سخن میگشایند، اما اگر اثرشان در سینماهای حوزه هنری اکران نشود، در تقیبح جماعت دلواپسان سخن به زبان میآورند.
اکسیدان فیلمی است که از حقیقت منوچهر محمدی و طیف ۹+۱ به خوبی رونمایی میکند. در حال حاضر آقازاده منوچهر محمدی (حامد محمدی) در گفتگو با رسانههای اصلاح طلب دائما از جماعت دلواپس سخن به زبان میآورند. جماعتی که جمع بسته میشوند و منظور نوردیده آقای محمدی همان طیفهای فکری هستند که تا پیش از این بودجه فیلمهای آقا محمدی را تامین میکردند.
اکسیدان متر و معیاری برای سنجش عملکرد منوچهر محمدی است. کسی که اکسیدان را با بودجه مستقل خودش ساخته است نمیتواند از فیلم بازمانده به عنوان فیلم شاخص کارنامهاش یاد کند. ساخت فیلم اکسیدان را باید به تک تک مدیرانی که ادعای ارزشی بودن دارند دائما یادآوری کرد که رفتار دوگانه منوچهر محمدی را به خاطر بسپارند و این مشروعیت کاذب بیست و اندی ساله از ایشان گرفته شود و حداقل سازمانهاو نهادهایی که به زعم فرزند ایشان دلواپس هستند، دیگر بودجه فیلمهای شبه ارزشی یا شبه دلواپسی ایشان را تامین نکنند.
جناب محمدی و فرزند دلبندشان، برای هیاهو و فروش بیشتر در مقابل جریان ارزشی با عبارت «دلواپسان» مواضع سختی اتخاذ کردهاند. مدیران ارزشی که از امثال جناب محمدی تعالی سینما را انتظار داشتند، تکلیفشان با سازنده فیلم موزیکال گربه لاته( گربه آوازه خوان) مشخص است.فیلم در حال اکران است و انتقاد جدی برای پایین آوردن فیلم وجود ندارد و حتی روزنامه کیهان موضع متعادلی نسبت به فیلم اتخاذ کرده است اما لقلقه کلامی و زبانی فرزند منوچهر محمدی ، اظهار نظر درباره دلواپسان است و قصد آنان برای پایین آوردن فیلم است.
بخشی از مصاحبه حامد محمد با رسانههای اصلاح طلب
جناب حامد محمدی به صورت خیلی علنی ارزشیها، اصولگرایان، مذهبیها و طیوف مختلف فکری اصولگرا را با عبارت دلواپسان جمع زدهاند. در صورتی که روند اکران فیلم اکسیدان با هیچ مشکلی مواجه نیست و فروش بالای فیلم نوش جان تهیه کننده. اصلا جناب محمدی سالی صد تا اکسیدان بسازد تا بدنه سینمای محترم ایران اکسید و اکسیدتر شود، اصلا مشکلی وجود ندارد. در این مقطع تشخیص جناب محمدی این بوده خبری از شارژ ارگانی نیست و بهتر است که فیلم اکسید شده برای پول درآوردن بسازند. به هر دلیل مختارند و کسی هم نمیتواند قوانین جمهوری اسلامی را نقض کند و به ایشان و آقازاده محترمشان توهین کند. اما اکسیدان حقیقت فیلمسازی منوچهر محمدی را در علاقه شدید به ساخت فیلمهای متوسط کریه نشان میدهد.
باید احترام ایشان را نگاه داشت اما اُف بر مدیرانی که توسط فرزند جناب محمدی دلواپس محسوب می شوند و پس از اکسیدان پول نهادی و ارگانیاشان را به کسی بدهند که ادعایش ساخت فیلم ارزشی است. باید به این مدیران هشدار داد سابقه ایشان نشان میدهد که ایشان بودجههای طلایی را گرفتهاند و محصول مسی تحویل ارگان سفارش دهنده دادهاند و در حال حاضر نصیب همان مدیران دلواپس (از منظر فرزند ایشان) ،حوض فحاشی سیاسی ( اشاره به حوض نقاشی) شده است. در این سالها کوتولههای فرهنگی زیادی به ایشان بودجههای کلان دادهاند وجناب محمدی به اسم طلا به مردم مس قالب کردهاند.
مصاحبه منوچهر محمدی در فروردین ۱۳۹۴ با خبرآنلاین
اما در این شرایط بررسی بلوفهایی که ایشان زدهاند جای تامل و بررسی دارد. ایشان در گفتگویی با خبرآنلاین در تاریخ یازدهم فروزدین ۱۳۹۴ (اینجا) فرمودهاند که ساخت کتاب دا وصیتنامه حرفهای ایشان محسوب میشود. این جمله را باید در نظر مدیرانی که بودجه این سریال را تامین خواهند کرد بارها نشان داد که بهتر است فیلمی مثل اکسیدان وصیتنامه جناب منوچهر محمدی باشد تا ساخت اثر محترمی با اقتباس از کتاب دا. چون ایشان با کسب سود حاصله از ساخت سریال «دا» قطعا اکسیدان دیگری را خواهند ساخت.