سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
شورای عالی اصلاح طلبان، مسئولیت ناپذیر و غیرشفاف است
«عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:
«به نظر بنده شورای عالی]سیاستگذاری اصلاحطلبان[ عملا غیرشفاف عمل میکرد و افرادشان چون منتخب از نیروهای پایین نبودند مسوولیتپذیری درستی از خودشان نشان نمیدادند و چون مسوولیتپذیری نشان نمیدادند عوارضی پیش میآید که در جریان انتخابات شوراها شاهد آن بودیم بنابراین مساله اصلی این است که نیروهایی که جمع و انتخاب میشوند ارکانش مشخص و شفاف باشد و بر همین اساس نیز مسوولیتپذیری وجود داشته باشد تا در صورت هرگونه تخلفی بتوان از آنها سوال و احیانا آنها را جابهجا کرد».
عبدی در ادامه تاکید کرد که «اصلاح طلبان به تشکیلات جدیدی نیاز دارند». وی در پاسخ به این سوال که «به نظر شما تشکیل چنین ساختاری نیازمند یک لیدر یا یک بزرگتر که بتواند حرف آخر را در این تشکیلات بزند، هست یا خیر؟» گفت:«به هیچوجه فکر نمیکنم این ساختار نیازمند به یک لیدر باشد که حرف آخر را بزند و در این صورت عملا تشکیلات بلاموضوع میشود».
پیش از این، «محسن رهامی» از فعالین اصلاح طلب- تیرماه ۹۶- گفته بود:
«شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب، تشکلهایی هستند که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری نیستند. این حرف که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید هر مجموعهای خارج از این شورا برای انتخابات لیست بدهد، تقلبی، بدلی و غضنفر است، به لحاظ مبنایی مشکل دارد چون دیکتاتوری محسوب میشود».
شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در آستانه هر انتخابات بدون توجه به اصل شایسسته سالاری، به سهمیه دادن به تمام گروههای منتسب و راضی کردن آنها میپردازد و در نهایت بنا بر اصل «هم قبیله بودن» و با سازوکاری ناکارآمد، لیست امید بسته میشود. این روش تاکنون دو خروجی داشته است، لیست امید شهر تهران در دهمین انتخابات مجلس و لیست امید شهر تهران برای پنجمین انتخابات شورای شهر. به اذعان فعالان اصلاح طلب هر دو لیست تاکنون حواشی متعددی داشته است.
«لیست رانتی»،«سلفی حقارت» و«باجگیری از وزرا» تنها بخشی از کارنامه لیست امید است.
گفتنی است وقتی عارف از سوی برخی طیفهای اصلاحطلب به خاطر نحوه چینش فهرست اصلاحطلبان برای انتخابات شورای شهر تهران مورد اعتراض قرار گرفت، در پاسخ گفته بود تنها ۲۴ ساعت قبل از دیگران، از این فهرست مطلع شده است.
پیش از این،«محمود علیزاده طباطبایی» عضو اصلاح طلب شورای شهر اول (منحله) تهران گفته بود:«برخلاف اینکه برخی از آقایان عنوان میکنند انتخاب اعضای لیست اصلاحطلبان [لیست امید برای شورای شهر تهران[ به صورت دموکراتیک صورت گرفته اصلاً چنین نبوده است. به نظر میرسد در پشت پرده برای انتخاب اعضای جدید شورا زد و بند سیاسی صورت گرفته است.
علاوه بر این، روزنامه آرمان در شماره امروز درمطلبی با عنوان «تداوم ریاست زیر سایه انتقاد» نوشت:
«انتقادات به عملکرد فراکسیون امید در ماههای اخیر به اندازهای بود که تصور میشد ریاست آن به فردی جز عارف برسد اما دیروز اعضای این فراکسیون رای به بقای او دادند و عارف به عنوان رئیس فراکسیون امید در سال دوم فعالیت انتخاب شد... بهنظر میرسد انتخاب دوباره او به عنوان رئیس فراکسیون امید انتقاداتی را برانگیزد».
آقای جهانگیری! با شعار و شعر،مفاسد اقتصادی ریشه کن نمی شود!
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «با "صحبت" هیچ فسادی از بین نمی رود» نوشت:
«اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در جلسه تودیع و معارفه وزارت ارتباطات گفته است: «من در مورد فسادهای اقتصادی صحبت کردهام و باز هم صحبت خواهم کرد. برخی فکر نکنند که از طرح مسئله و صحبت کردن دست برخواهم داشت. فساد باید ریشه کن شود. متاسفانه فساد در جاهایی نفوذ کرده که نباید به آن نهادها و دستگاه ها نفوذ می کرد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«ناگفته پیداست «گفتاردرمانی» یا بهتر بگویم «شعاردرمانی» ابزار جامع سیاسیون در جوامع مختلف است. در ایران نیز چنین است.متاسفانه باید اذعان کرد غالب سیاسیون و مسئولان کشور در این مورد برخلاف موارد دیگر به شدت «چیره» هستند... آقای جهانگیری به عنوان کسی که ۴۰ سال است دارای مسئولیت های مختلف و متنوع بوده مطلع است مردم به اندازه کافی شعار و شعر شنیده اند و زمان عمل فرا رسیده است.لذا اینکه گفته شود؛ «آنقدر از فساد صحبت خواهم کرد تا ریشه کن شود» سخن دقیق و روشنی نیست.بهتر آن بود ایشان تاکید میورزیدند که موعد عمل است».
در این خصوص باید گفت، جهانگیری باید به این سوال پاسخ بدهد که چرا با تخلفات برخی مدیران وزارت نفت دولت اصلاحات در پرونده کرسنت - با وجود پیگیریهای دبیر وقت شورای امنیت ملی (روحانی)- برخورد نشد و برخی از همانها در دولت یازدهم سرکار بازگشتند؟! آقای جهانگیری و دیگر اصلاح طلبان باید به این سوال پاسخ دهند که چرا سودهای هنگفت و انحصاری بابک زنجانی در دولت سازندگی و در جریان فروش انحصاری ارز یا عکسهای یادگاری او با آقایان هاشمی یا روحانی ممدوح است و چرا داستان فربه شدن و تخلفات امثال او را تقطیع شده روایت میکنند؟! آیا از خود پرسیدهاید که چرا آن همه بهرهبرداری سیاسی از پرونده مفسد ۳ هزار میلیارد تومانی صورت میگیرد اما سر بزنگاه صادق زیباکلام از فعالین اصلاح طلب به دفاع از همان مفسد ۳ هزار میلیاردی برمیخیزد و میگوید«باید به او نشان لیاقت داده میشد. او بااستعداد، دارای شم اقتصادی، نابغه و کارآفرین بود و روحیه چنین افرادی اساسا از زد و بند و اختلاس و کارهای خلاف بری است!».
نکته دیگر اینکه سابقه نشریات زنجیرهای اصلاح طلب به روشنی موید این موضوع است که ژست مبارزه با فساد بر قیافه این جماعت زار می زند. نشریات و رسانههایی که بی محابا صفحه اول و برخی صفحات داخلی خود را به مفسدان اقتصادی میسپارند. برای نمونه روزنامه آفتاب یزد -مرداد ۹۶- یک صفحه خود را به شهرام جزایری مفسد اقتصادی دوره اصلاحات سپرد و تیتر زد «نسخه شهرام جزایری برای اقتصاد کشور»! مشابه همین سرویس دهیهای رسانهای از سوی دیگر رسانه های اصلاح طلب برای بابک زنجانی و کرباسچی (دبیرکل محکوم شده کارگزاران) نیز صورت گرفته است.
و اما باید به این نکته اساسی نیز اشاره کرد که فساد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، چپ و راست یا اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد. فساد، ذاتاً مشمئزکننده است از هر کس و با هر تابلویی که میخواهد باشد. فساد نقطه مقابل انقلاب و آرمانهای آن است و بنابراین باید با آن بیملاحظه و مجامله برخورد کرد.
جیغ بنفش روزنامه های زنجیرهای، سناریوی تحویل گرفتن شهر سوخته بر باد رفت
روز گذشته ۲۰۷ نماینده مجلس شورای اسلامی با انتشار پیامی از خدمات محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران تقدیر کردند. در بخشی از این پیام آمده است «با همکاری شما و همکارانتان چهره شهر تهران به عنوان شهری زیبا، پیشرفته و قابل افتخار در داخل و خارج از کشور تثبیت شده و بارها مورد تأیید هموطنانمان قرار گرفت».علاوه بر این در روزهای گذشته، برخی از شخصیتهای اصلاحطلب از خدمات قالیباف در شهرداری تهران تقدیر و تشکر کردند. اما این روند به مذاق روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب خوش نیامده است و آنها را عصبی کرده است.
در همین رابطه روزنامه قانون در مطلبی با عنوان «تقدیس برای حفظ قالیباف» نوشت:
« گویا قرار است با تقدیس قالیباف، او را از پاسخگویی به تخلفات و رویدادهای قابل تاملی که در دوران مدیریت وی رخدادهاست، منزه نگهدارند. شایبه این روند با رد تحقیق و تفحص از شهرداری تهران در مجلس دهم آغاز شد و با تجلیل و تشکر بزرگنماییشده شخصیتهای مختلف سیاسی از او در یک مراسم ادامه یافت و با تقدیر ۲۰۷ نماینده ملت! از او، بیشتر نمود پیدا کرد».
روزنامه ابتکار نیز در مطلبی با عنوان «خوش بدرقگی سیاسی!» نوشت:
« درحالی که محمدباقر قالیباف طی هفتههای اخیر واپسین روزهای خود را در شهرداری تهران سپری میکرد، شاهد سیل عظیم تقدیر و تشکر از سوی افراد و نهادهای مختلف بودیم. در واقع در واپسین روزهای شهرداری محمد باقرقالیباف در حالی که او بار چندین ساله این منصب را به زمین میگذاشت، تجلیل و تکریمهایی از فعالیت او در زمینه شهرداری به عمل آمد، این درحالی بود که در گذشته نقدهای زیادی به وی، خصوصا در مقام شهرداری وارد بود و در زمانهای نه چندان دور به عقیده اکثر افرادی که در حال حاضر از وی بابت عملکرد مثبت او در شهرداری تجلیل میکنند قالیباف موفقیت چندانی خصوصا در چهارسال آخر در حوزه شهرداری نداشته است».
اصلاحطلبان تا پیش از این با حربه تخریب قالیباف بیان میکردند که او «شهر سوخته» تحویل مردم تهران و شهردار بعدی داده است. در حال حاضر این جیغ بنفش نشان دهنده این است که روند اتفاقات اخیر، سناریوی «تحویل گرفتن شهر سوخته» و «ویرانه نمایی از کارنامه قالیباف» را بر باد داده است.
در روزهای گذشته روزنامه اعتماد در نقد این رویکرد قبیله ای اصلاح طلبان نوشت:«تخطئه کامل گذشته ممکن است در کوتاهمدت اثرات مثبتی برای تخطئهکننده داشته باشد، ولی در میانمدت و بلندمدت اثرات منفی خواهد داشت، زیرا این انتقادها فقط برای مدتی خریدار دارد... برخی اصلاحطلبان هنوز متوجه منطق رفتارهای مردم نشدهاند. گمان دارند با تیز کردن شعارها و دو قطبی کردن امور و سیاه و سفید جلوه دادن عملکردهای دیگران که میتوان پیش رفت؛ غافل از اینکه این رفتارها شاید جالب باشد و برای از میدان به در کردن رقیب موثر است ولی دیری نخواهد پایید که نتیجه معکوس آن ظاهر خواهد شد».
با برجام ۲، مشکلات منطقه ای را حل کنیم!
روزنامه بهار در مطلبی با عنوان «کورسوی امید» نوشت:
«تاکید رئیس جمهور روحانی بر تنش زدایی منطقه ای و روابطی نزدیک و مستحکم با کشورهای منطقه و همچنین ایده«منطقه قدرتمند» به جای «قدرت منطقه ای» که از سوی روحانی مطرح شد نشانه هایی روشن از عزم دولت میانه رو ایران برای تعامل منطقه ای و کاهش تنش ها و بحران های این سال های منطقه خاورمیانه است.این برنامه دولت در صورتیکه در طرف های مقابل هم وجود داشته باشد و از آن مهمتر با هماهنگی دیگر دستگاه های داخلی تاثیرگذار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی همراه شود می تواند فضای منفی به وجود آمده در منطقه را که مشکلات فراوانی را برای مردم کشورهای جنوب غرب آسیا ایجاد کرده است به سامان برساند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«در طرف دیگر این معادله نقش قدرت های فرامنطقه ای است که نباید از آن غفلت کرد...هماهنگی و همکاری نسبی ایجاد شده بین آمریکا و روسیه به عنوان دو قدرت فرامنطقه ای اثرگذار بر بحران خاورمیانه در موضوع مقابله با تروریست ها شرایط بهتری را نسبت به قبل ایجاد کرده است».
در پاسخ به این تحلیل اشتباه باید گفت، قدرت اول منطقهای شدن جزو اهداف روشن سند بالادستی چشمانداز ۲۰ ساله کشور است. از این منظر باید گفت قدرت اول منطقهای بودن یک انتخاب نیست که دولتها بتوانند آن را دنبال کرده یا کنار بگذارند بلکه یک الزام کلی و قطعی است.در بخشی از سند چشم انداز آمده است "در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل... الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعه کارآمد، جامعه اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای براساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره). دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت".
ایده ی «منطقه قدرتمند به جای قدرت منطقه ای» ایده ای غلط و مغایر با منافع ملی و در حقیقت همان برجام منطقهای و به عبارتی برجام ۲ و ۳ و...است. این ایده که در ماههای اخیر و با ادبیات مختلف توسط روزنامه های اصلاح طلب تکرار شده است، در حقیقت بر لزوم کوتاه آمدن از سیاستهای انقلابی ایران در منطقه، کاهش حمایت از متحدان استراتژیک منطقهای و گفتگوی بیپشتوانه با کشورهای مرتجع منطقه تاکید دارد.
در حالی که آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه آشکارا از تروریست ها حمایت میکنند و از لزوم کشاندن ناامنی به داخل ایران میگویند و با همراهی رژیم صهیونیستی در خیال راهاندازی ناتوی عربی علیه ایران هستند، بیان چنین مواضعی به نفع چه کسی است؟ در چنین منطقه آشوبزدهای آنچه تاکنون امنیت ایران را تضمین کرده، صرفا مولفههای قدرت آن بوده است. مولفه قدرتی که حاصل رشادت های مدافعان حرم و محور مقاومت در منطقه بوده است.
گفتنی است الگوی پیشنهاد شده توسط روزنامه های اصلاح طلب به نحو دیگری توسط کشورهایی مانند اردن و مصر در دهههای قبل پیاده شده که آنها را در حال حاضر تبدیل به کشورهای پیرو و فاقد قدرت و اقتدار کرده و توان بازیگری نه در منطقه و نه در جهان را دارند و همیشه آماده پذیرش قدرتهای بزرگ در داخل کشورهای خود هستند.
این روزنامه اصلاح طلب از مقابله آمریکا با تروریست ها تمجید کرده است. این در حالی است که هدف آمریکایی ها تغییر و باز گرداندن معادلات میدانی و سیاسی به گونه ای است که دست برتر با نظام دمشق و متحدانش نباشد و در این میان مانع حقیقی در برابر آمریکا جریان مقاومت است. براساس مستندات متعدد،آمریکا- هم در دوران اوباما و هم در دوره ترامپ- خدمات بسیاری به تروریستهای تکفیری در منطقه داشته است.
دلخوشی به اروپا پس از ناکامی در خوش بینی به آمریکا!
روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان «انزوای برجامی ترامپ» نوشت:
«تلاش دولت دونالد ترامپ در امریکا برای به بنبست کشاندن برجام در حالی شدت گرفته است که بر اساس اصول و تعهداتی که در برجام آمده است و همچنین عملکرد ایران، تمام بهانههای احتمالی از دست امریکا گرفته شده تا نتواند به روال سابق با استناد به این بهانهها سایر کشورها را با خود همراه کند... اکثر کشورهای اتحادیه اروپا با ایران همکاری خوب اقتصادی دارند، بنابراین منافعشان ایجاب میکند که این رابطه حفظ شود و خود را از مزایای اقتصادی این رابطه و بازار پرمنفعت ایران محروم نکنند و از سوی دیگر ایران هم نشان داده که تاکنون به تعهدات برجامیاش متعهد بوده است. بنابراین با این دو وجه، بهانهای باقی نمیماند تا ترامپ به وسیله آن بتواند مانند گذشته بین اروپا و امریکا برای ایجاد فشار علیه ایران اجماع ایجاد کند».
گفتنی است نگاه خوشبینانه حامیان دولت به اروپا در قضیه برجام را باید در اندوه و حسرت آنان در اعتماد به آمریکا جست وجو کرد. این طیف که به ستایش آمریکا مشغول بودند و در هوای خوشبینی به این دولت عهدشکن به سر می بردند و تاکید داشتند که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است» و «آمریکا اعتبار بین المللی خود را به واسطه یک توافق خدشه دار نمی کند»، پس از اینکه برجام به دفعات از سوی این کشور نقض شد، تاکتیک «دلخوشی به اروپا پس از ناکامی در خوش بینی به آمریکا!» را در پیش گرفته اند. با وجود اینکه آمریکایی ها با انواع و اقسام تحریم ها علیه ایران، به دفعات برجام را نقض کرده اند، اروپا نه تنها اقدامی برای جلوگیری از این بدعهدی ها نداشته است، بلکه اتحادیه اروپا مدعی است که برجام نقض نشده است!
«زیگمار گابریل» وزیر امور خارجه آلمان-بهمن ۹۵- در اظهار نظری گستاخانه از رویکرد آمریکا در قبال ایران حمایت کرد و تحریمهای جدید تصویب شده علیه تهران از طرف واشنگتن را قابل درک ارزیابی کرد.