سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
طاهرنژاد: بخشی از اصلاحطلبان سرخورده شدهاند ولی نمیتوانیم از روحانی جدا شویم
یدا... طاهرنژاد، فعال اصلاحطلب و از مشاهیر حزب کارگزاران سازندگی به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد و در پاسخ به این سؤال که «اصلاحطلبان تا کجا باید پای آقای روحانی بایستند؟» گفته است:
«تا آخر باید پای آقای روحانی بایستند. آقای روحانی کاندیدای اصلاحطلبان بوده و با حمایت آنها روی کار آمده است. آنها نمی توانند خود را از عملکرد آقای روحانی جدا کنند. باید نتیجه کار خود را بپذیرند: چه این نتیجه مثبت باشد و چه منفی. بنابراین اصلاحطلبان باید تلاش کنند تا دولت موفق باشد.»
او میافزاید:
اصلاحطلبان باید تمام قد از آقای روحانی دفاع کنند تا دولت موفق شود به وعدههایش عمل کند. به هر حال مسئولیت عملکرد آقای روحانی و دولتش متوجه اصلاحطلبان خواهد بود. آنها نمیتوانند خود را از این موضوع کنار بکشند.
طاهرنژاد همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود تأکید کرده است:
از ابتدا هم انتظار اینکه آقای روحانی یک کابینه اصلاحطلب داشته باشد، وجود نداشت. البته کسی هم تصور نمیکرد که کرسی های اصلاحطلب کابینه کاهش یابد. با توجه به وعدههایی که آقای روحانی در انتخابات داد و هزینه سنگین اصلاحطلبان برای موفقیت او به گونهای بود که ترکیب کابینه چندان با انتظارات شان هماهنگ نبود. در بخشی از نیروهای اصلاحطلب سرخوردگی ایجاد شده است.[1]
*در راستای صحبتهای طاهرنژاد؛ علی تاجرنیا، دیگر چهره اصلاحطلب نیز به تازگی طی اظهاراتی تأکید کرد که روحانی عقبگرد کرده و نمیتواند آنطور که باید به تعهدات خود عمل کند.[2]
طاهرنژاد یکی از چند اصلاحطلبی است که گویا بر خلاف نظرات ستاد جریان سیاسی خاص، موافق تئوری «طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی» نیست و معتقد است که عملکرد دولت به پای اصلاحطلبان نوشته میشود و جدایی چپها از روحانی ممکن نیست.
او پیش از این طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشته بود: «در صورت تحقق وعدههای روحانی شاهد امتداد جریان اصلاحات خواهیم بود؛ در غیر این صورت جریان آلترناتیو اصلاحات عرصه را در دست خواهد گرفت.»[3]
اظهارات چهرههایی همچون طاهرنژاد، منتجبنیا، زاهد، زیباکلام و چند تن دیگر در حالی است که طی هفتههای اخیر کسان دیگری از ستاد جریان سیاسی خاص همچون مرتضی حاجی، محمدرضا تاجیک، احمد شیرزاد، علی صوفی و... صراحتاً تأکید کردهاند که مسئولیت عملکرد دولت رواحنی بر عهده اصلاحطلبان نیست![4]
***
سودای پیرمردهای شورای شهر برای استفاده انتخاباتی از زنان و جوانان
سیدمحمد میرلوحی، فعال اصلاحطلب و عضو شورای شهر پنجم تهران به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است:
«اکنون به موسم جوانگرایی و استفاده از بانوان رسیدهایم و رسانهها نیز در قبال نشر و اطلاعرسانی در اینباره وظیفه سنگینی را برعهده دارند. بهعنوان یکی از اعضای شورای شهر وظیفه شهردار در پیادهسازی این فرمول را پایش خواهم کرد که البته آقای نجفی نیز در اینباره به اعضای شورای شهر قول دادند. اگر قرار شود پیادهسازی این امر(بکارگیری زنان و جوانان در شهرداری) به آینده موکول شود، دیگر زنان و جوانان به اصلاحطلبان اعتماد نخواهند کرد و در آینده نزدیک با یک بحران تمامعیار مدیریتی مواجه خواهیم شد. شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به این قول(قرار دادن بانوان در فهارس انتخاباتی خود) وفا کرد و این موضوع کارایی شورای شهر و مجلس را بهبود بخشید.»[5]
*به نظر میرسد منظور مسلّم میرلوحی از اعتماد زنان و جوانان به اصلاحطلبان، اشاره مستقیمی به دو انتخابات پیش رو در سالهای 98 و 1400 دارد.
از سوی دیگر دانستن این نکته ضروریست که اصلاحطلبان در انتصاب شهردار تهران، یکی از سیاهترین دورانهای حیات خویش را در مقابل چشم مردم به تصویر کشیدند و با اینکه مبسوطالید بودند اما نه حاضر به انتخاب یک شهردار زن شدند و نه قانع شدند که بایستی شهردار تهران از نظر سنی و جسمی، جوان و سلامت باشد.
منصهای که چپهای شورای شهر ترجیح میدهند با بیتفاوتی از کنار آن بگذرند و به جایش صرفاً رئیسجمهور روحانی و شهردار تهران را مسئول انتصاب بانوان و جوانان جلوه دهند!
اظهارات میرلوحی همچنین در حالی است که شهردار جدید و البته اصلاحطلب تهران طی روزهای اخیر چند مدیر بازنشسته را راهی کرسیهای شهرداری تهران کرده که این مسئله اعتراض حتی جوانترهای اصلاحطلب را نیز به دنبال داشته است. و مشخص نیست آقای میرلوحی چرا این مسئله را مورد پایش قرار نداده است؟!
پیش از این، حسن رسولی، دیگر عضو شورای شهر تهران نیز طی اظهاراتی تأکید کرده بود: در تصمیمات اساسی که مربوط به حیثیت و اعتبار جامعه اصلاحطلبی ایران است، تصمیمات بر اساس توافق جمعی متحد و منسجم اتخاذ خواهد شد.[6]
تمام این اظهارات در حالی است که بر اساس رصد ما در وبلاگ مشرق، اعضای اصلاحطلب شورای شهر جدید تهران تاکنون حتی یک خط برنامه پیرامون پیشرفت سریعتر شهر تهران و یا آسایش مردم ارائه نکردهاند و به جای آن کراراً بر موضوعاتی مثل «نقد قالیباف»، «آرمان اصلاحطلبی» و مطالبات سیاسی خود اشاره داشتهاند.
***
نباید نوجوانها را از فکر مهاجرت منصرف کرد!
چشم وزیر ارشاد روشن؛ انتشار رمانی که میگوید غرب برای نوجوانها بهتر از ایران است
خبرگزاری کتاب ایران، به تازگی با فردی تحت عنوان ج.اکرمی درباره رمان تازهنوشت او با عنوان «شب بخیر تُرنا» گفتوگو کرده است.
این فرد در صحبتهای خود گفته است:
بسیاری از نوجوانها و جوانها به دلائل دشواریهای اجتماعی در گفتوگوهایشان با همسن و سالها یا اعضای خانواده به موضوع رفتن از سرزمین مادری و جستوجو برای شرایط بهتر کار و زندگی در کشورهای دیگر علاقه نشان میدهند. رؤیای مهاجرت ذهن آنها را به حدی مشغول کرده است...هرچند ممکن است شرایط موفقیت در کشورهای پیشرفته، آمادهتر باشد، اما نباید آسیبشناسیهای پیش رو را نادیده گرفت.
او همچنین در پاسخ به این سؤال که «آیا هدفتان منصرف کردن نوجوانان از مهاجرت بوده است؟» میگوید:
پدیده مهاجرت و جذابیتهای آن را نمیتوان نادیده گرفت. همه ما در شرایطی زندگی میکنیم که افراد خانوادههای دور و نزدیکمان در مهاجرت به سر میبرند. هرچند ممکن است مهاجران از شرایط بهتری برای درس و کار برخوردار شده باشند، اما نباید در کنار آن از فروپاشی خانوادهها و محروم شدن سرزمین مادریمان از خلاقیتها و تأثیرگذارشان غافل باشیم. در این رمان قصد اصلی من ایجاد بدبینی به پدیده مهاجرت نبوده، همچنان که سینا، نوجوان پسر رمان، ترجیح میدهد باتمام دشواریهای پیشرو، در مهاجرت بماند، در عینحال به تُرنا، خواهر بیمارش برای برگشتن به ایران کمک میکند. هدفم منصرف کردن نوجوانها از مهاجرت نیست، بلکه میخواهم توجه آنها را به نیازهای سرزمین مادریشان، حفظ کانون خانواده حتی از راه دور، توجه به آسیبهای پیشِ رو، و همسازی رؤیاهای مهاجرت با واقعیتهای موجود جلب کنم.
به گزارش ایبنا، این کتاب را نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. «شب بخیر ترنا» که تمی عاشقانه و اجتماعی دارد، داستان خواهر و برادری است که همراه پدرشان به کانادا مهاجرت میکنند ولی مادرشان با آنها نمیرود. آنها منتظر ارسال دعوتنامه پدرشان برای مادر میمانند اما این اتفاق نمیافتد و...[7]
*متأسفانه دیدگاههای غربزدهای که اقدام به کاشت بذرهای مسموم در ذهن و روح کودکان و نوجوانان ایرانی میکنند، هر از گاهی میتوانند با انتشار برخی کتابها، در جامعه ایرانی ظهور و بروز داشته باشند و مشخص نیست وزارت ارشاد دولت آقای روحانی نیز با این افراد همنظر است یا خیر؟!
اظهارات این فرد مبنی بر اینکه شرایط موفقیت در کشورهای پیشرفته، آمادهتر است و یا بسیاری از نوجوانان به مهاجرت علاقه نشان میدهند در حالی است که گویا او اطلاعی از شرایط مهاجرین وارد شده به کشورهای اروپایی و آمریکایی ندارد.
او حکما نمیداند که جوانان مهاجر در این کشورها بایستی فرض بر یافتن شغل! تمام جوانی و عمر خود را مثل ماشین، صرف کار کردن در کمپانیها و شرکتهای مختلف کنند و در ادامه هم بخش اعظم درآمد خود را به معاش و مالیات اختصاص دهند.
این نویسنده گویی حاضر نیست به نوجوانان کشور بگوید که با مهاجرت نه تنها دین و اعتقاد و آرمان آنها دچار خطر کمرنگی میشود بلکه حتی در تئوری غربپرستان برای چرای بهتر نیز باید در غرب از بام تا شام به سختی کار کنند و مقولات مختلفی مثل تعویض سریع شغل، فعالیت ماشینی و بدون پذیرش هرگونه اشتباه، مالیاتهای سنگین به دولت، تحقیر ناسیونالیستی و درد غربت را صرفاً برای خوردن یک ساندویچ مک دانلد به جان بخرند...
ضمن اینکه باید اشاره کرد کسانی مثل «گلشیفته فراهانی»، برخی بازیگران سینما و تلویزیون و یا دانشآموزانی با معدلهای درسی بالا که از ایران مهاجرت کردند و امروز هیچ نام و نشانی از آنها نیست و یا اگر هم هست به ندرت اثری از سعادت و خوشبختی در کنار آن وجود دارد؛ برای فهم بهتر بودن غرب، مثالهای خوبی به نظر میرسند!
از طرفی صحبتهای فرد مذکور مبنی بر اشتیاق نوجوانان کشور به مهاجرت نیز سخنی غلط و منعندی به نظر میرسد زیرا هیچ آمار و اتفاقی که مبیّن این فرض باشد در دست نیست و اتفاقا سیر روزافزون حضور نوجوانان و جوانان در مراسمی همچون عرفه، اعتکاف، فعالیتهای ورزشی و حضور در محور مقاومت، حکایت از حقایقی بر خلاف ادعای فرد مذکور را دارد.
البته از باب رندی باید اشاره کرد در دولتی که وزیر خارجهاش یک نامه دستنویس جان کری را تضمین اجرای صحیح برجام میداند و در دولتی که پیشرفت تکنولوژی ایرانی را بدون غرب، پرهزینه و یا ناممکن میداند؛ باید هم که منتظر انتشار چنین رمانها و مضامین غلطی بود.
گفتنیست، چند سال قبل و در ایام دولت یازدهم، شخصی به نام فرهاد حسنزاده در مصاحبه با ایسنا پیرامون حذف «عشق» از ادبیات نوجوانان هشدار داده! و با تأکید بر اینکه »باید عاشقانههای دختران و پسران نوجوان را در ادبیات ترویج کرد» گفته بود: «عشق احساسی است که در انسان باعث کشش و کوشش میشود. رنگ این احساس در تمام مراحل زندگی فرق میکند. در کودکی این گرایش به پدر و مادر و خانواده است، در نوجوانی به جنس مخالف است که بیشتر با ارتباطی حسی و غلبه بر ترس و تنهایی است...به هرحال نمیتوان این حس را نادیده گرفت و با پاککن اخلاق آن را محو کرد. بچهها همانگونه که به شادی و تحرک و بازی نیاز دارند، به حس پاک عاشقانه نیز نیاز دارند و بازتاب این حس در ادبیاتشان به آنها حس بودن و دیده شدن میدهد»![8]
ارزیابی تأثیر خوانش کتب و رمانهایی با مضامین اشاره شده بر کودکان و نوجوانان را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم...
***
1_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3625230
2_ mshrgh.ir/772302
3_ mshrgh.ir/767034
4_ mshrgh.ir/771387
5_ http://www.armandaily.ir/fa/news/main/197136
6_ mshrgh.ir/769449
7_ http://ibna.ir/fa/doc/longint/251725
8_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931127001604