به گزارش مشرق، قبل از اینکه «فاطمه باعشن» بهعنوان سخنگوی سفارت سعودی در واشنگتن انتخاب شود، رویداد اجتماعی دیگری در این کشور رخ داد. پس از مدتها مناقشه در آن کشور که زنان حق رانندگی نداشتند، «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان اجازه رانندگی آنان را برای اولینبار در تاریخ این کشور صادر کرد.
اما این آخر ماجرا نبود؛ او همچنین دستور تدوین قانونی را طی دو ماه آینده برای حمایت زنان در برابر تعرض جنسی صادر کرد. ملک سلمان در پیامی خطاب به «عبدالعزیز بن سعود بن نایف»، وزیر کشور عربستان دستور داد قانونی برای مبارزه با تعرض جنسی به زنان را از روز صدور فرمان تا ۶۰ روز آتی تدوین کند.
همچنین رسانههای عربی خبر دادند که اعضای مجلس شورای عربستان سعودی صدور حکم فتوا از سوی مفتیهای زن را در این کشور آزاد اعلام کرده است.
این حکم با 107 رای موافق تصویب شد و به موجب آن، 45 سال حق انحصاری مردان در عربستان برای صادر کردن حکم فتوا خاتمه یافت. مفتیهای زن در عربستان با حکم سلطنتی انتخاب میشوند.
صدور یکباره و بدون مقدمه این فرمانها، سوالهای متعدد و مهمی را در اذهان مطرح میکند. اینکه در عربستان چه چیزی در حال تغییر و چه چیز برای آینده این کشور تدارک دیده شده است که این موضوعها پایه و اساس آن تغییرات شدهاند؟
همچنین زمانبندی این تغییرات، این سوال را مطرح میکند که چرا این مقطع زمانی برای انجام این تغییرات در نظر گرفته شده است؟ شاهزاده «محمد بن سلمان»، فرزند پادشاه سعودی بهعنوان معمار و مهندس این تحولات چه برنامهای برای آینده این کشور طراحی کرده است؟
یک چرخش بزرگ
پاسخ بخشی از این سوالات را مانند همیشه فعال توییتری عربستانی معروف به «مجتهد» که چندین سال است پس از هر تحول و رخداد مهمی در عربستان و خاندان حاکم بر این کشور، در فضای مجازی ظاهر شده و اطلاعاتی غالبا محرمانه، از پشت پرده حوادث جاری در این کشور و خاندان سعودی افشا کرده، داده است.
این بار نیز فعال مشهور عربستانی درباره این تحولات، از در پیش بودن تغییرات گسترده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عربستان با مشارکت آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی طرفهای دیگر خبر داده است.
مجتهد این تغییرات را پیشزمینه قبضه قدرت سیاسی در دست محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و آغاز روند روی گردانی از مذهب و دین در این کشور در حوزه اجتماعی، فروش شرکت نفتی «آرامکو» و وضع نظام پرداخت مالیات در حوزه اقتصادی عنوان کرده است.
بنابر ادعای این فعال توییتری، این برنامهها با همکاری شخصیتهای نزدیک به «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا و مهمتر از آن مسئولانی از رژیم صهیونیستی و همچنین سیاستمداران مصری و اماراتی در این کشور در حال اجراست.
به موازات این افشاگریهای مجتهد، رسانههای محلی عربستان بهویژه معارضان سعودی از تغییر و تحولات دیگری در این کشور خبر دادند و بر این باورند که هدف این تغییر و تحولات، تماما فراهم کردن مقدمات و پیشزمینه تکیه زدن محمد بن سلمان بر تخت سلطنت سعودی است.
همهچیز برای تغییر پادشاه آماده میشود
فعالان عربستانی اعتقاد دارند که عربستان و بهخصوص شهرهای ریاض -پایتخت این کشور- و جده شاهد آمادهباش امنیتی بیسابقهای است و چه بسا بن سلمان میخواهد اطمینان خاطر پیدا کند که در مدت تحویل گرفتن مقام پادشاهی این کشور با اعتراض شخصیتهای برجسته دینی و معارض روبهرو نمیشود و از همین رو موج تغییرات اجتماعی و اقتصادی و همچنین بازداشتها را به راه انداخته است.
سفر مخفیانه محمد بن سلمان به سرزمینهای اشغالی را نیز میتوان در این راستا ارزیابی کرد. این سفر بسیار مهم و تاریخی به شمار میرود و نشانه این است که روند تغییر قدرت در عربستان در حال تجربه نوعی تغییرات مهم است.
برخی کارشناسان هم اعلام کردهاند که در روزهای آینده ملک سلمان قدرت را به بن سلمان واگذار میکند و تغییرات کمکم در همین راستا صورت میگیرد.
این حوادث نشاندهنده این است که عربستان در روزهای آتی شاهد انتقال قدرت خواهد بود. از این رو بن سلمان در تلاش است پیش از رسیدن به تخت پادشاهی جای پای خود را کاملا سفت و محکم کند.
پشت پرده این تغییرات سریع چیست؟
آنچه این گمانهزنیها را تشدید و صحت آنها را تایید میکند، اظهارات برخی شخصیتهای رسانهای و معارض نزدیک به هسته قدرت در عربستان است، از جمله این افراد میتوان به «جمال خاشقجی»، نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی سعودی نزدیک به مراکز تصمیمگیری در عربستان اشاره کرد که از عربستان فرار کرده است و هماکنون در آمریکا به سر میبرد.
وی در سخنانی که نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» آن را منتشر کرد، یکی از دلایل ترک خاک عربستان را بیم از بازداشت شدن توسط سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی سعودی میداند که از اوایل سپتامبر گذشته حملات گستردهای را علیه معارضان عربستانی آغاز کردهاند.
به گفته این نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی سعودی بیش از یک ماه است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سعودی با یورش به منازل معارضان عربستانی آنها را بازداشت میکنند.
وی در ادامه یادآور میشود که از مهمترین دلایل تحولات اجتماعی و سیاسی جاری در عربستان سعودی به دست محمد بن سلمان را هموار کردن زمینه پادشاهی وی در این کشور میداند.
از سوی دیگر، «مضاوی الرشید»، معارض عربستانی و استاد دانشگاه مقیم لندن که به خاندان سعودی نیز منتسب است، درباره این اصلاحات با بیان اینکه آنچه در عربستان به دست محمد بن سلمان جریان دارد، چیزی فراتر از اجرای خواستههای غرب نیست، تاکید میکند: «نمیتوان تحولات جاری در عربستان را تحولات واقعی و حقیقی شمرد؛ اما از آنجا که مردم عربستان سالهاست، تشنه اصلاحات و آزادی هستند، معنای واقعی آن را درک نمیکنند.»
الرشید بر این باور است که محمد بن سلمان در حالی تلاش دارد زمینههای تکیه زدن به تخت سلطنت سعودی را برای خود هموار کند که به خوبی میداند قدرت حاکمیت بر کشوری را ندارد که از قبایل و طوایف متعارض و متعدد تشکیل شده است.
ولیعهد برای پادشاهی آماده میشود
«غانم الدوسری»، یکی دیگر از معارضان سرسخت و مشهور عربستانی مقیم لندن، محمد بن سلمان را «دزد» و «سارق» میداند و معروف است که وی را «خرس گنده» توصیف میکند. این لقب هماکنون بین معارضان سعودی رایج شده و به نوعی در داخل عربستان وی را به همین نام یعنی «خرس گنده» خطاب میکنند. وی درباره این اقدامات محمد بن سلمان میگوید: «بر کسی پوشیده نیست که این اقدامات ولیعهد سعودی تماما به تبعیت از دونالد ترامپ و با هدف هموار کردن راه جهت تکیه زدن بر تخت سلطنت صورت میگیرد.»
این معارض عربستانی معتقد است که رسیدن ترامپ به قدرت در آمریکا فاجعهای بزرگ برای این کشور و عرصه بینالمللی ایجاد کرده، در حالی که هنوز مشکلات و چالشهای واقعی ریاستجمهوری ترامپ آشکار نشده است. الدوسری میگوید: «به همان ترتیب که رسیدن دونالد ترامپ به قدرت برای آمریکا و جامعه بینالمللی فاجعهآمیز بوده، رسیدن محمد بن سلمان به قدرت هم دارای چنین ابعاد فاجعهآمیزی برای داخل و خارج عربستان است.»
وی با تاکید بر اینکه حاکمیت بر کشوری چون عربستان با ویژگیهای خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر این کشور برای جوانی سیوچند ساله چون محمد بن سلمان دشوار است، میگوید: «یکی از اهداف تمرکز محمد بن سلمان بر موضوعاتی چون اجازه رانندگی برای زنان، سرپوش گذاشتن بر سرکوب مردم این کشور در عرصه داخلی از یک سو و بهبود چهره خود پس از رسوایی کشتار در یمن و حمایت از تروریسم است. بهویژه آنکه هماکنون پرونده کشتارهای عربستان سعودی در یمن توسط سازمان ملل متحد در یمن در حال بررسی است و اقداماتی بینالمللی برای اعمال برخی محرومیتها علیه این کشور در حال انجام و تدارک است. این درحالی است که در این پرونده عربستان سعودی به تنهایی حضور ندارد، بلکه نام آمریکا و دست داشتن این کشور در جنایات یمن نیز بهشدت و با قدرت مطرح است که لطمهای بزرگ به وجهه آمریکا در عرصه بینالمللی وارد میکند.»
الدوسری درباره ماهیت تغییر و تحولات محمد بن سلمان با تاکید بر اینکه اگر این تحولات، تحولاتی واقعی بودند، از سوی تمام مردم عربستان مورد استقبال قرار میگرفتند، میگوید: «تنها در برخی مناطق عربستان مانند ریاض و جده این تغییرات و آزادیهای داده شده با استقبال مواجه شدهاند، اما در بخشهای مرکزی تبعات و واکنشهای بسیاری به همراه داشته است.»
وی همچنین درباره اهداف واقعی محمد بن سلمان از این تغییر و تحولات چنین گفت: «این تحولات، غیر از تلاش خاندان سعودی، از جمله ولیعهد این کشور برای تغییر وجهه عربستان و بالا بردن به اصطلاح اعتبار این کشور در سازمانهای بینالمللی معنای دیگری نمیتواند داشته باشد.»
این معارض عربستانی معتقد است که چهبسا خود محمد بن سلمان و خاندان سعودی نیز راضی به اعطای این آزادیها نبودهاند، بلکه ولیعهد خود را ناگزیر به پای گذاشتن در این مسیر میداند، تا اندکی از فشارهای گوناگون سیاسی آمریکا و کشورهای غربی بر کشورش را کاهش دهد.
به همین دلیل الدوسری تاکید میکند که آنچه اکنون در عربستان سعودی به دست محمد بن سلمان صورت میگیرد، چیزی جز نمایش شبهفمینیستی بیشتر نیست که تنها با هدف سرپوش نهادن بر سایر قید و بندها و نبود آزادیها در این کشور انجام میشود.
سعودیها و سند چشمانداز ۲۰۳۰
از جهت دیگر، کارشناسان مسائل منطقهای بر این باورند که اصلاحات و آزادیهای مدنی اخیر، بیارتباط با سفر «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا به عربستان سعودی نیست، چراکه عربستان قصد دارد به سند چشمانداز توسعه سال 2030 میلادی که توسط موسسه معروف «مک کنزی» آمریکا تدوین و توسط شاهزاده محمد بن سلمان ارائه شده بود برسد و یکی از راههای رسیدن به آن و از شروط آمریکا و غرب اعطای آزادیهای اجتماعی به زنان در عربستان سعودی است. سفر ترامپ هم این دیدگاه را تقویت کرد، اگرچه برای او هرگز مساله آزادیهای فکری و اندیشهای و آزادیهای بیان مدنظر نبوده و نخواهد بود.
بر این اساس میتوان گفت رژیم عربستان سعودی از ابتدای شکلگیری تاکنون، حکومتی قبیلهای بوده که عمدتا به صورت سنتی، بر مردم حکومت میکرده. قدرت هم به صورت موروثی در خاندان سعودی از ولیعهدی به ولیعهد دیگر منتقل شده است. البته نباید فراموش کرد که این حکومت از سالهای شکلگیری تاکنون بهشدت از حربه مذهب در جهت منافع خود و تثبیت حکومت خود بهره گرفته و در سیاستگذاریهای خود استفاده کرده است.
اما پس از شروع موج بیزاری از جریان سلفیگری که در تروریسم تکفیری منتسب به سعودیها در سوریه و عراق آغاز و به دیگر کشورها هم کشیده شد، رژیم آل سعود احساس کرد که در یک تنگنا قرار دارد که باید از این وضعیت رهایی پیدا کند، بهویژه اینکه در یمن، سوریه، عراق و در دیگر جاها، دستش به خون مردم آلوده بوده و مجامع بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری سازمان ملل هم بر این نکته تاکید داشتهاند. بر همین اساس، عربستان برای اینکه بتواند از این فشارها تا حدودی رهایی پیدا کند، بحث آزادی زنان را مطرح کرد؛ ابتکاری که میتوان گفت سرچشمه آن پیشنهاد آمریکا و غربیها برای فرار از اتهام حمایت از حکومتهای قبیلهای و سنتی تکفیری و انجام عملیات تروریستی در کشورهای مختلف است.
عربستان در لیست سیاه
بحث آزادیهای زنان در عربستان بهویژه رانندگی یا طرح برخی موضوعات که هنوز به مرحله اجرا و قطعیت نرسیده، عمدتا برای سبک کردن کفه ترازوی مقابل سعودی است و از حربه حقوق بشری علیه رژیم آلسعود استفاده میکند.
از جهت دیگر باید گفت که عربستان در کنار طرحهای تحول اقتصادی با اهدافی چون توسعه زیرساختها و کاهش چشمگیر وابستگی به درآمدهای نفتی قصد دارد تغییر چهره جهانی خود را تا حد امکان در دستور کار قرار دهد.
به این ترتیب، بهرغم برخی اصلاحات محدود اجتماعی در حوزه زنان، چشماندازی از رفع محدودیتهای آزادی بیان، ایجاد تشکلهای سیاسی و کاهش تنگناهای پرشمار پیش روی اقلیتهای مذهبی بهویژه شیعیان نمایان نخواهد شد و تحولات اخیر تنها با هدف ترمیم وجهه جهانی سعودی به پیش خواهد رفت.
منبع: فرهیختگان