*مربی و بازیکنان هیچ آمادگی برای تیم ملی نداشتند
"آن موقع که من در تیم ملی بودم، مربی تیم ملی خانم اعظم مقصودلو (دختر رئیس فدراسیون) بود. او هیچ سررشته ای از کبدی، بدنسازی و ورزش نداشت. سعیده دختر دیگر رییس فدراسیون نه آمادگی بدنی و نه آمادگی حضور در تیم ملی را داشت اما او نیز به عنوان ملی پوش به اردوی تیم ملی وارد شد. نیمی از بچه های گرگان را هم به عنوان ملی پوش تیم ملی انتخاب کردند باوجودی که هیچکدام از آن ها آمادگی بدنی نداشتند. حتی خانم قلعه نویی که آن زمان مربی بدنساز تیم ملی بود معتقد بود که باید برخی از بازیکنان گرگان را به دلیل نداشتن آمادگی بدنی حذف کنند، اما در نهایت خودش از تیم ملی کنار گذاشته شد. حتی همه اردوها در گرگان برگزار می شد تا اعظم مقصودلو که کارش در گرگان است از کار خود نماند ولی ما که از تهران می رفتیم از کل زندگی می ماندیم و تمام وقت در اردو بودیم."
*ما امتیاز میگرفتیم تا گرگانی های نیمکت نشین هم پاداش بگیرند
"اولین نیاز یک بازیکن کبدی داشتن آمادگی جسمانی و قدرت بدنی است اما بیشتر بازیکنان گرگانی این ویژگی ها را نداشتند. آنها ازدواج کرده یا بچه دار بودند اما نمی دانم چرا در تیم ملی بودند؟ شاید به خاطر سهیم شدن در جایزه های تیم ملی بود. من و سلیمه عبداللهبخش بازیکنان تهرانی بودیم که در بازی های ملی بیشترین امتیازات را کسب می کردیم و اصلا به همین سبب در تیم ملی بودیم. اگر ما هم مساوی بقیه کار می کردیم ما را هم کنار می گذاشتند. سایر بازیکنان از جمله سعیده مقصودلو در نیمکت ذخیره می نشستند تا ما امتیاز کسب کنیم، ولی در نهایت جوایز بین همه تقسیم می شد. ۸۰ تا ۹۰ درصد بازیکنان گرگانی توانایی حضور در تیم ملی را نداشتند، اما اعظم مقصودلو حرفش یکی بود و آن ها را نگه می داشت. رییس فدراسیون هم طبق معمول حرفی نمی زد چون می دانست بالاخره من و سلیمه هستیم که برای تیم ملی مقام آوریم."
*همه کار در اردوها کردیم حتی شستن توالت!/ اعتراض کردم حذف شدم
ما در اردوهای تیم ملی همه کار می کردیم تا به خدمه پول ندهند. بعد از تمرینات به نوبت باید جاروبرقی می کشیدیم، آشغال جمع می کردیم، توالت را می شستیم، سطل آشغالش را تمیز می کردیم. از اینکه باید با بدن های خسته باز کار نظافت می کردیم شاکی شدم. به نایب رییس فدراسیون شکایت کردم اما او جای رفع مشکل و پیدا کردن راه حل بدترین راه ممکن یعنی خط زدن من از تیم ملی را انجام داد.
* گرگانیها یک امتیاز هم نمیگرفتند اما من را علت شکست مقابل هند می دانستند
برای مسابقات پنج نفره آسیایی من را کنار گذاشتند. بعد دوباره برای بازیهای آسیایی اینچئون که می دانستند بدون من نمی توانند مقام بیاورند، دوباره من را دعوت کردند. آنجا با کلی زحمت دوم شدیم ولی باز هم بعد از مسابقات همه تقصیر ها را گردن من و سلیمه انداختند و ما را مسبب باخت مقابل هند می دانستند. حتی نمی گفتند که بازیکنان گرگانی یک امتیاز هم نگرفته بودند. حتی در یک بازی آسیب داشتم اما برای کسب مقام تا آخر بازی می کردم تا مدال بگیریم.
* ملی پوشان بعد از آسیب به جای بیمارستان روانه خانه می شدند
من همیشه حرف هایم را زده ام و همیشه هم بدترین آدم تیم ملی بودم. در برابر همه ناحقی ها اعتراض کردم. دو بازیکن در تیم ملی بودند که آسیب دیدند و فدراسیون جای درمان و بیمارستان، آن ها را روانه شهرشان یعنی اراک کرد. من سر این موضوع هم دعوا کردم و دوباره از اردو کنار گذاشته شدم. اما باز هم به سراغم آمدند و با من حرف زدند و مرا برگرداندند. از من خواستند که حواسم به خودم باشد اما من نمی توانستند بی عدالتی و بی قانونی را بپذیرم. چطور می توانند در این مملکت هر کاری که می خواهند بکنند و هیچ مدیریتی بالای سرشان نباشد. دیگر بس است.
*بخاطر ناحقیها در اوج از این رشته خداحافظی کردم
من بعد از هشت سال حضور در تیم ملی دیگر از شرایط خسته شدم و خداحافظی کردم. خیلی ناحقی ها در کبدی شد. من واقعا در اوج، در سن ۲۴- ۲۵ سالگی از این رشته خداحافظی کردم. آن زمان من بعد از کاپیتان هند، بهترین و امتیازآورترین بازیکن جهان شدم، البته خودم این موضوع را نمی دانستم و از دوستانم، بازیکنان تیم کره شنیدم. فدراسیون برای کسب این عنوان با من تماس نگرفت که حتی این موضوع را به من بگوید، تشکر و پاداش که جای خود. اگر گرگانی ها این عنوان را کسب می کردند زمین و زمان را به هم میدوختند.
*خداحافظی کردم تا بدانند امتیازآوران چه کسانی بودند/ پارتی بازی جواب نمی دهد
من و سلیمه خداحافظی کردیم تا بدانند ما مقام آوران تیم ملی بودیم نه فدراسیون کبدی و نه اعظم مقصودلو. اگر غیر از این بود در این مسابقات تیم ملی چهارم نمی شد. ایران تاکنون چهارمی را به خود ندیده بود. در همه این سال ها من و سلیمه در تیم بودیم و مقام دومی آوردیم. رفتیم تا بفهمند اینجا سرمربی کمک نکرد که در بازیهای آسیایی نقره گرفتیم. اگر او می توانست کمک کند هند را شکست می دادیم. ولی اینقدر تکنیک و تاکتیک نداشت که کمکی به تیم بکند. تنها کسانی که توانستند مقام آورند بازیکنانی بودند که به حق به تیم دعوت شده بودند و نه با پارتی بازی.
*فدراسیون پاداشی به ما نمیداد/ تنها دو بار از وزارت پاداش گرفتیم
بیشتر از هشت سال بدن و جانمان را برای این رشته گذاشتیم، رشته ای که آسیب دیدگی زیادی دارد، اما خداراشکر رفتیم. من اگر از کبدی بیرون نمی آمدم اکنون هیچی نداشتم. تنها پاداش ها بعد از اینچئون و گوانگجو و توسط وزارت ورزش به ما پرداخت شد. ما به جز این پاداش ها هیچ کمک قابل توجهی از فدرسیون نمی گرفتیم. حتی آسیب ها را خود درمان می کردیم. امیدوارم حق به حق دار برسد.
*این ها را نمیگویم که به تیم ملی برگردم/ برای جاکارتا باید شرایط تیم ملی مساعد شود
"دلیل مصاحبه الان یادآوری گذشته نیست، گذشته ها گذشت ولی باید برای جاکارتا تیم خوبی روانه بازی ها شود. این تیمی که الان داریم از گرگانی ها تشکیل شده است. من نمی دانم چطوری گرگانی های سن بالا که همه شوهر، بچه و هیکلهای بد دارند و نمی توانند نیم ساعت بدوند، کبدی بازی می کنند؟ ما در حال حاضر که در تیم هم نیستیم هر روز تمرین می کنیم که بدنمان را آماده نگه داریم، ولی چطور کسانی که ۲۰ دقیقه هم تمرین نمی کنند و تکنیک های کبدی ندارند ملی پوش می شوند. این ها را نمی گویم که به تیم ملی برگردم و در حال حاضر شرایطم عالی است."
*سرمربیان هندی فقط پول میگرفتند/ همه کاره دختر رییس بود، خانوادگی فدراسیون را اداره میکنند
"سرمربیان هندی را می آوردند و آن ها فقط اسمی سرمربی تیم بودند. به آن ها پول می دادند که فقط بگویند سرمربی خارجی دارند. آن ها حق دخالت در تکنیک ها و انتخاب بازیکنان نداشتند و همه چیز بر عهده دختر رییس فدراسیون بود. حتی مدیر تیم ها هم اگر در مورد انتخاب بازیکن حرفی می زد تهدید به برکناری می شد. من تا حالا چنین فدراسیونی را ندیدهام که بتواند بدون قانون هر طور رفتار کند. تنها فدراسیونی که خانوادگی کار می کند فدراسیون کبدی است."
*بعد از سومی مشترک همه را اخراج می کنند/ این سیاست فدراسیون کبدی است
"در این مسابقات هم مربیان تهرانی و سیستانی را به عنوان مربی انتخاب کردند و سرمربی خارجی گرفتند. اعظم مقصودلو هم به عنوان مدیر فنی تیم معرفی شد. اکنون که تیم چهارم شده می گویند که چون اعظم مقصودلو مدیر فنی و سرمربی نبود بود این اتفاق افتاد و همه آن ها را اخراج می کنند، این سیاست فدراسیون است."
* برای ملی پوشانی که لیاقت تیم ملی را ندارند متاسفم
"وقتی دیدم ایران چهارم شد و پرچم ایران بعد از کره بالا رفت دلم ریخت و ناراحت شدم. لیست بازیکنان را که دیدم خیلی شاکی شدم. کسانی که لیاقت تیم ملی را ندارند، کسانی که دلشان برای تیم ملی نمی سوزد و حتی برای تیم ملی ورزش نمی کنند جایگاه ایران را به چهارم نزول دادند. آن موقع ها به همین ها می گفتم چرا تمرین نمی کنید؟ می گفتند تیم که مقام دوم را می گیرد و ما هم جایزه؛ تمرین برای چه؟ من برای این فدراسیون و اعظم مقصودلو متاسفم که به خاطر همشهری ها و فامیل هایش آبروی خود را گرو گذاشتند. در بازی نیمه نهایی مشخص شد که انتخاب بازیکنان و همه چیز پارتی بازی بوده، همه ملی پوشان بجز گرگانی ها ذخیره نشین بودند. گرگانی ها در زمین بودند که چهارم شوند؟"
*ناحقی بس است/ هیچ نظارتی در کبدی نیست
"نمی دانم تا کی می خواهند این کارها را ادامه دهند. واقعا هیچ کس ناظر بر این فدراسیون نیست. پس وزارت ورزش کجاست؟ چطور می توانند در این مملکت هر کاری که می خواهند بکنند و هیچ نظارتی نباشد، دیگر بس است. برای پسرها هم این اتفاق افتاد، نمی دانم چه اتفاقی در کبدی افتاده که اینطور شدیم. دیگر کبدی در دوران این افراد تمام شده و باید تغییرات صورت بگیرد. باید افرادی بیایند که تاکتیک و تکنیک بلدند و دلشان برای کبدی می سوزد، نه اینکه آن را خانوادگی اداره کنند. امیدوارم حق به حق دار برسد و فدراسیون به دست کسانی سپرده شود که واقعا کبدی را دوست دارند."