به گزارش مشرق، اتفاق ناگوار زلزله کرمانشاه فرصت بسیار مناسبی را برای مقایسه رفتار سلبریتیها ایرانی با همتایان آمریکایی خود و ارزیابی عملکرد آنها فراهم کرده است. مشکل از جایی آغاز میشود که این ظرفیت اجتماعی به جای آنکه به عنوان پشتوانه در خدمت نهادهای رسمی و مسئول قرار بگیرد بهانهای میشود برای شوآف و کلکل بین سلبریتیها که چه کسی حجم بیشتری از کمک را به مناطق آسیبدیده میرساند.
یک: سلبریتیهای ینگه دنیا!
چند ماه قبل، اوایل شهریور ماه، وقتی طوفان هاروی بخشی از ایالت تگزاس ایالات متحده را تخریب کرد و جان بسیاری را گرفت، به صورت طبیعی سلبریتیهای امریکایی برای کمک به جبران خسارات به میدان آمدند و چهرههای بسیاری مبالغ بالایی را به خیریهها و صلیب سرخ اهدا کردند. برای مثال لئوناردو دی کاپریو و ساندرا بولاک هر کدام یک میلیون دلار، مایلی سایروس، خواننده و خواهران کاراشیان پانصد هزار دلار، کریس براون، خواننده، 100 هزار دلار، کوین هارت، الن دیجنرس، دواین جانسون، دیجی خالد، جنیفر لوپز، نیکی میناژ هرکدام 25 هزار دلار و ... همین طور بسیاری از ستارگان دیگر.
البته در این بین بودند ستارگانی هم که با استفاده از محبوبیت اجتماعی خود دست به جمعآوری کمک از مردم زدند. از جمله جیجی وات، بازیکن مطرح تیم فوتبال آمریکایی هیوستون که بهتنهایی در عرض چند روز و از طریق توئیتر خود بیش از 12 میلیون دلار برای فاجعهزدگان طوفان هاروی جمعآوری کرد، یا چهرههایی مانند کیتی پری، خواننده که در توئیترش که بیش از 100 میلیون دنبالکننده دارد خواست که مردم به صلیب سرخ پول اهدا کنند و از این طریق رقم بالایی را جمع کرد.
دو: سلبریتیهای ما!
چند ماه بعد از طوفان هاروی در امریکا، اتفاق ناگوار زلزله کرمانشاه فرصت بسیار مناسبی را برای مقایسه رفتار سلبریتیها ایرانی با همتایان آمریکایی خود و ارزیابی عملکرد آنها فراهم کرده است. نکته اولیه و بدیهی ماجرا این است که در نگاه اول، درست برعکس ستارههای غربی که عموما خود در پرداخت پول پیشقدم هستند و مبالغ بالایی را به حساب خیریهها و صلیب سرخ میریزند، در این طرف دنیا تا به امروز هیچ مبلغی به عنوان کمک شخصی از سوی هیچ ستارهای اعلام نشده است و همه در دادن شماره حساب شخصی برای گرفتن و جمعآوری کمک از مردم از هم سبقت گرفتهاند و با حجم کمکهای مردم شوآف میکنند. مردمی که در عین داشتن مشکلات اقتصادی عدیده در طول تمام سالهای پس از انقلاب هیچگاه نشده است که فرصتی را برای کمک به دیگران از دست بدهند. بنابراین این برای بار اول و به دلیل درخواست سلبریتیها نیست که این حجم از کمک نقدی و غیرنقدی را روانه مناطق نیازمند میکنند.
سه: بحران حسابهای شخصی!
اما مشکل عدم کمک شخصی توسط ستارهها با وجود برخورداری از درآمد بسیار بالاتر از میانگین مردم نیست. این یک مسئله شخصی است. حتی استفاده از ظرفیت و پایگاه اجتماعی سلبریتیها برای بسیج مردم و آوردن تمام امکانات به صحنه بسیار هم مثبت است و راهگشا و ستارگان هنری و ورزشی تا همین جا و با استفاده از پایگاه مردمی خود نیز میتوانند کمکهای بزرگی را در حل انجام دهند.
مشکل از جایی آغاز میشود که این ظرفیت اجتماعی و پایگاه مردمی به جای آنکه به عنوان پشتوانه در خدمت نهادهای رسمی و مسئول قرار بگیرد و منجر به حل سریعتر بحران از مجرای اصلی شود، بهانهای میشود برای شوآف و کلکل بین خود سلبریتیها که لابد چه کسی حجم بیشتری از کمک را جمعآوری میکند و به مناطق آسیبدیده میرساند.
به آمریکا و رفتار ستارهها در آنجا برگردیم. در آنجا اکثر قریب به اتفاق سلبریتیها، خودشان کمکهایشان را به حساب نهادهای مسئول از جمله صلیب سرخ میریزند و از مردم نیز میخواهند که کمکهایشان را به همین حساب بریزند. این یعنی هنرمندان و ورزشکاران از ظرفیت خود به عنوان پشتوانهای برای صلیب سرخ به عنوان مسئول اصلی کمکرسانی به مردم اسیبدیده استفاده میکنند و نه دیده شدن بیشتر خود.
در این سوی جهان اما به جای آنکه ظرفیت ستارهها عاملی برای حل سریعتر و بهتر بحران باشد، اعلام حسابهای شخصی پیدرپی و متعدد از سوی هرکسی که در اینستاگرام بالاتر از چند هزار طرفدار دارد و بردن این کمکها به صورت شخصی به مناطق زلزلهزده نهتنها حل مشکل را تسریع نمیکند، بلکه خود عاملی مهم در ایجاد هرج و مرج، بینظمی و عدم امکان استفاده بهینه از کمکهای مردمیاست. تصور کنید مبلغ بالای کمکهای مردمی به جای آنکه توسط نهادهای مسئول مانند هلال احمر خرج بهبود و حل زیرساختی مشکلات شود، توسط هنرمند و ورزشکار محترم خرج تهیه وسایلی میشود که در منطقه بحران عملا نیاز مبرمی به آن وجود ندارد و بلااستفاده میماند.
چهار: مسئله اعتبارزدایی از نهادهای رسمی
هرج و مرج، بینظمی و عدم تخصیص درست منابع به نیازمندان خسارت اولیه این شیوه ورود شخصی سلبریتیها به حل بحران است. آسیب درازمدت این مسئله اعتبارزدایی دائمی از نهادهای رسمی در نگاه مردم است و وقتی نهادهای مسئول، فارغ از تمام انتقاداتی که به عملکرد آنها وجود دارد، اعتبارشان را در نگاه مردم از دست بدهند، نه در بحران فعلی و نه در هیچ بحران دیگری در آینده امکان خدمترسانی مناسب را نخواهند داشت و هیچگاه امکان بسیج نیروها و استفاده از ظرفیتهای مردم را پیدا نخواهند کرد و به یک سازمان بیکارکرد و دکوری تبدیل خواهند شد. درعوض دهها ستارهای تبدیل به مرجع حل بحران خواهند شد که مانند مورد اخیر حتی بین خود نیز توانایی تجمیع کمکها و مصرف بهینه آنها را ندارند و هرکدام بدون ارزیابی درست از نیازهای اساسی محل بحران با چند ماشین بار به محل حادثه خواهند رفت و با چندین عکس برای اینستاگرام به خانه باز خواهند گشت.
این حضور، بهخصوص در مورد سلبریتیهای ایرانی، شاید در نگاه اول و به دلیل پایگاه مردمی این ستارهها مثبت به نظر برسد، اما در درازمدت آسیبهای فراوانی را با خود به همراه خواهد داشت و هنوز دو هفته از انتشار نگذشته بود که این موضوع به اصلیترین بحث رسانهها تبدیل شد. آیا واقعا این مدل حضور سلبریتیها در موضوعات مختلف در درازمدت به سود کشور خواهد بود؟