به گزارش مشرق، انقلاب اسلامی ایران که با تکیه بر آموزههای رستگار کننده اسلام و پرچمداری رادمرد بزرگی به نام امام خمینی(ره) و همت و غیرت ملت سر بلند ایران در اواخر هزاره دوم پدید آمد، اندک اندک به آغاز چهلمین سال خود پا میگذارد. روزهای پایانی سی و نهمین سالگرد انقلاب که به حق بهار انقلاب (دهه فجر) به حساب میآید فرصت به جا و مناسبی برای گفت و شنود درباره انقلاب است؛ از این رو باید مراقب و مواظب بود مسایل و موضوعات روزمره، با اهمیت بسیار زیادی که برخی از آن دارند و در زمانهای دیگر هم میشود به آن پرداخت بهانهای برای بی مهری به انقلاب آن هم در بهارش نشود.
بیشتر بخوانید:
نقاط خاطره انگیز انقلاب در پایتخت
این نکته آنقدر اهمیت دارد که میتوان اظهار داشت، ظرفیت این انقلاب و دامن مهر و عطوفت آن آنقدر گسترده است که میتوان برخی از مسائل روزمره را نیز در ارتباط با آن اما منصفانه، آگاهانه، عالمانه و بدون حب و بغض، به بحث و بررسی گذاشت. ناسپاسی است که این روزهای بسیار اندک و کوتاه مزین به سالگرد انقلاب صرف بگو مگوهای سیاسی شود که در قاموس انقلاب نوعی ضد انقلابی گری تلقی میشود. بر این اساس و در پیروی از آنچه گفته آمد نوشته حاضر به شکرانه پا برجایی انقلاب اسلامی و اضافه شدن سال دیگری به عمر با برکت آن و نیز ورود مقتدرانه به چهلمین سال، در صدد پرداختن به بحثی جدی، اساسی و ضروری درباره انقلاب است که به سبب اهمیت فوق العاده آن مجموعههایی در داخل و خارج سعی داشته و دارند آن را انکار کنند تا انقلاب را از نفس بیندازند. این بحث مهم که شاید اولین انگی که به آن زده میشود، "تکراری و توهمی" بدون است؛ بحث سرنوشت ساز "دشمنی بی حد و حصر و بی وقفه با انقلاب" است.
انقلابهای بزرگ و مطرح ثبت شده در تاریخ به میزان ایده، تأثیر گذاری و دوران حیاتشان اهمیت یافتهاند.
انقلاب صنعتی انگلیس، انقلاب آمریکا که اولی حدود یک قرن و نیم و دیگری یک دهه زودتر از انقلاب فرانسه رخ دادند از نوع انقلابهایی بودند که به سبب ضعف و کم عمقی در ایده نه تأثیر گذاری بیرونی داشتند و نه نشانی از ماندگاری در آنها بروز یافت. هر دوی آنها در مقایسه با انقلاب فرانسه در مقوله ایده این انقلاب آزادی از جمیع لحاظ بر عدالت سبقت گرفت و همین آزادی پس از حدود دو قرن خود به مسئلهای چالش برانگیز تبدیل شده است. این ویژگیها در انقلاب فرانسه، درون زایی آن را به برونگرایی و تأثیر گذاری سوق داد تا آنجا که بیشترین و مهمترین تحولات سیاسی و اجتماعی اروپا پس از انقلاب فرانسه، از این انقلاب تأثیر پذیرفت؛ با این حال این انقلاب عمر کوتاهی داشت و با ورود ناپلئون به عرصه سیاست در یازده سالگی عمرش به پایان رسید و ناپلئون حکومت سلطنتی ساقط شده را در لباس امپراتوری احیا کرد که خود زمینه چالشهای پرهزینه بعدی برای مردم فرانسه و دست زدن به اعتراضهایی شد که برخی مواردی از آنها را نیز انقلابهای بعدی انقلاب مادر در سال 1789 میدانند.
بیشتر بخوانید:
دفاع و امنیت پیش و پس از انقلاب اسلامی
انقلاب دیگری که در زمره انقلابهای بزرگ قرار دارد، انقلاب اکتبر 1917 روسیه است که بیشتر به یک کودتای خونین میماند نه انقلاب. اگر چه این انقلاب به حکومت تزاری و حضورسیصد سال خاندان رومانوفها در روسیه پایان داد و برون گرا هم شد؛ ام این برون گرایی بیش از آنکه متکی بر ایده کمونیستی انقلاب باشد به زور نظامی و خشن رهبران انقلاب متکی بود که به یمن جنگ جهانی دوم فرصت تحمیل نظرات روسها به کشورهای شرق اروپا و منطقهای از آمریکای لاتین پدید آمد. در انقلابهای یاد شده مقولهای به نام "دشمن داخلی و خارجی" به گونهای که درباره انقلاب اسلامی ایران صدق میکند وجود نداشت. تفاوت ایده، تأثیر گذاری و ماندگاری در مدار ارزشهای انقلاب، در انقلاب اسلامی با انقلابهای یاد شده، سبب گردید "دشمن داخلی و خارجی با انقلاب اسلامی" از مهمترین مسائل مربوط به انقلاب اسلامی ایران باشد. ایده انقلاب اسلامی که در مفاهیم بلندی مانند: آزادی، استقلال مبارزه با استکبار، دفاع از مظلومان، احترام به استقلال حکومتها، نفی مداخله در امور کشورها و ... تجلی یافت آرمانها و تمناهای فرو خفته ملتها بنود که با وقوع انقلاب اسلامی فرصت و جرئت بروز یافت که در ادامه آنها را به نزدیکی و طرفداری از انقلاب اسلامی واداشت. اگر این مهم به اینجا ختم میشد؛ شاید دشمنی دشمنان چندان قوام و دوام نمییافت؛ اما عبور این علاقمندی و طرفداری از انقلاب اسامی از مرحله حسی و عاطفی و ورود به عرصه، تصمیم و اقدام که به مفهوم تأثیر گذاری منجر به عمل بود، بر میزان دشمنی دشمنان افزود به امید آنکه با سپری شدن دورهای از دشمنی و فشارهای گوناگون به انقلاب، زمان افول و سقوط آن فرا میرسد؛ لکن پس از پشت سر گذاشتن دهههای مختلف و پایداری و ماندگاری انقلاب، دشمن احساس کرد با پدیدهای بی سابقه مواجه شده که شباهتهای زوالی مشابه انقلابهای دیگر را ندارد از این رو در دشمنی دشمنتر شد.
بیشتر بخوانید:
تأکید مراجع تقلید بر حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن
آثار این دشمنی امروزه در تمام بخشهای زندگی نظام اسلامی از آحاد مردم گرفته، تا مراکز و مجموعههای دولتی و خصوصی به وضوح مشاهده میشود و این در حالی است که مجموعههایی با شرح و تفصیلهای مختلف و با رطب و یا بس یافتن در تلاشند که این دشمنی را نفی کنند؛ حال آنکه این ادعا و تلاش وافر پشت آن و لحن و ناز و کرشمههای مزورانه دشمنان در خارج، از نشانههای برجسته این دشمنی است. یکی از روشهای دیرینه فریب دادن و غافل ساختن مردم از دشمنی دشمنان این است که میگفتند و میگویند: چون جمهوری اسلامی ایران برای بقا به دشمن نیاز دارد، مدام از دشمنهای فرضیدم میزد؛ حال آنکه اصلاً دشمنی ندارد. با وجود چنین اتهام واهی به ایران؛ چرا نباید دشمنان داخلی و خارجی جدی گرفته شوند تا در سایه این جدیت که به فراگیری و برنامهریزی همه جانبه برای مقابله با آن نیاز است؛ با عزم بیشتر در مقابله با دشمن به حقیقت بزرگ "ماندگاری" که دستاورد آن است؛ بیش از گذشته دست یافت و تضمین آن را تقویت کرد؟ برای روشنتر شدن این بحث و آشنایی بیشتر با مبحث سرنوشت ساز "دشمنی دشمنان" و لزوم ایستادگی همه جانبه و متناسب در برابر آن باید به این حقیقت بزرگ اشاره کرد که "ماندگاری" انقلاب اسلامی بیش از زمان ماندگاری انقلابهای گذشته جهانی؛ اندیشمندان نظام سلطه و افزون طلب سرمایهداری غربی را با مسئله بزرگ و پتک کوبندهای به نام "عصر انقلاب اسلامی" مواجه ساخته است.
براساس اندیشه و تجربه "حاکمیت و غلبه عصری و دورهای"؛ ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی با ماندگاری خود که در ذیل نظام اسلامی به جهان عرصه شدهاند، در حالت تثبیت "عصر انقلاب اسلامی" هستند؛ چنین تثبیتی به معنای انتظار برای مواجه شدن با دنیا جدیدی در آینده نزدیک است که شاخصههای اصلی آن شاخصههای اصلی دنیایی که امروزه غرب ساخته نخواهد بود؛ در چنین دنیایی مناسبات براساس معیارهایی شکل خواهد گرفت که حاکمیت عصری یعنی ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی آن را القا میکند. تصور چنین دنیایی که با حقیقت تجلی و پدیداری فاصله اندکی دارد، دشمنان را دشمنتر میکند که در مقابل باید انقلاب، نقلابتر و انقلابیون، انقلابیتر باشند؛ پس باید باور داشت که انقلاب دشمن دارد و باید با جدی گرفتن آن انقلاب را به آستانه عصری شدن رساند تا ... ان شاءالله
رضا گرمابدری