کتاب کولی با شکلات تلخ - کراپ‌شده

این یک خط را شاید بتوان تصویری دانست که نویسنده در ذهنش از مردان داشته و شاید غیرمستقیم در داستان‌های این مجموعه این تصویر را می‌توان لمس کرد. «هنوز ذکر یونس جواب می‌دهد.»

گروه فرهنگ و هنر مشرق - «زنی که همسرش به او خیانت کرده و خانواده‌اش هم رهایش کرده‌اند و خودش کار می‌کند»، «زنی که پرستار است و ماجراهای پیرزن‌ها را مرور می‌کند»، «زنی که به شوهرش مشکوک است و...». اینها ماجراهایی است که خواننده مجموعه داستان «کولی با شکلات تلخ» اثر سندی مومنی که نشر اسم آن را منتشر کرده، با آنها روبه‌رو می‌شود. داستان‌هایی که تمام ماجراهای آنها حول محور زنان می‌گذرد و باید زنانگی را وجه غالب تمام این قصه‌ها دانست. البته نگریستن از منظر انسانی و توجه به تمام زنان جهان [2 داستان از داستان‌های این مجموعه در ایران روایت نمی‌شود] مهم‌ترین نکته‌ای است که قصه‌های این مجموعه دارد.

نویسنده کوشش کرده با نگاهی نزدیک‌تر به جزئیات زنان توجه کند و تصویری از آنها را در داستان‌هایش بازتاب دهد، هرچند در پاره‌ای از آنها موفق نبوده و گرفتار فرم شده و قصه‌گویی را فراموش کرده است: «مردها مثل قیچی هستن... همه قیچی‌ها مرد هستن. لبه بالا و پایین تو یه همکاری، اون هم در جهت معکوس می‌بُرن. فقط می‌بُرن...».

این یک خط را شاید بتوان تصویری دانست که نویسنده در ذهنش از مردان داشته و شاید غیرمستقیم در داستان‌های این مجموعه این تصویر را می‌توان لمس کرد. «هنوز ذکر یونس جواب می‌دهد»، قصه اول از مجموعه داستان «کولی با شکلات تلخ» است. در این قصه خواننده شاهد حدیث ‌نفس شخصیت راوی است. شخصیتی که زن است و دغدغه‌های مختلفی دارد. زنی که روزگار بر گرده‌اش سوار شده و هر کس در مواجهه با خویش به فکر خودش بوده است.

این داستان سوال‌های بسیاری طرح می‌کند که بخشی از آنها بی‌جواب می‌ماند. نویسنده یافتن جواب‌های آنها را برعهده خواننده گذاشته و در واقع تلنگری زده تا او به زنان اطراف خود بهتر بنگرد. باز هم زن در داستان «با خود قرار می‌گذارم» راوی است و مشغول بازگو کردن مشکلات و دردهای زنان است؛ دردهایی که گاهی کسی به آنها توجه نکرده و نویسنده از زاویه نگاه راوی به آنها پرداخته است. در این داستان خواننده با مشکلات زنان تنهایی که در پیری کسی توجهی به آنها نمی‌کند روبه‌رو می‌شود هرچند گاهی قصه قوت ایجاد همزادپنداری را ندارد و تنها یک روایت نمایشی است و خواننده نسبت به آن حسی پیدا نمی‌کند.

داستان «کولی با شکلات تلخ» که نام کتاب هم از آن گرفته شده، باز هم زنی اما این‌بار با اسم مستعار راوی است و در واقع می‌خواهد تصویری از یک زن را که عواطف و احساساتش اهمیت دارد روایت کند. این داستان به جایگاه عشق و عاطفه در سرشت و روحیه زنان اشاره دارد. «زن در بالکن ایستاده است» ماجرای بدبینی و گاهی سوءتفاهم را دستمایه روایت خود قرار داده است. شاید بتوان اینطور گفت که در این داستان نویسنده نشان می‌دهد همه اسیر سوءبرداشت هستیم و بر همان اساس زندگی خود را تنظیم می‌کنیم. راوی غیرمطمئن این حس را بیشتر القا می‌کند و البته نوعی تعارف و رودربایستی در شخصیت راوی را در پاراگراف آخر شاهد هستیم. این داستان تصویری از زن ایرانی که گاهی رسانه‌ها [بویژه صفحه حوادث روزنامه‌ها] آن را نمایش می‌دهند، روایت کرده است. «به خیالش سگی سیاه» را چطور باید دید؟ این سوال مهمی است.

پی‌رنگ؛ شاید این سوال خوبی باشد که پی‌رنگ این داستان چیست؟ آیا نویسنده سراغ یک داستان با پی‌رنگ «ضد پی‌رنگ» رفته است؟ در هر صورت باز هم اینجا یک زن راوی است که تصور سگی را در ذهنش دارد اما در پایان می‌بینیم که همسرش هم آن سگ را دیده است و این عدم قطعیت در داستان موج می‌زند هرچند در اغلب داستان‌ها این مساله بروز دارد. «وقتی خسته می‌شوی» هم روایتی از زنی است که با همسرش دعوا کرده و صبح زود از خانه بیرون می‌آید تا همسرش دنبال او بیاید. می‌گویند نویسنده برای تمام اتفاقاتی که در داستانش ایجاد می‌کند باید توجیه داشته باشد ولی توجیه و دلیل اتفاقات این داستان برای خواننده روشن نیست. باز هم در این داستان با زنی روبه‌رو هستیم که می‌خواهد خانه را عوض کند ولی دلیل این نیز روشن نیست و داستان در همین حد رها می‌شود. «وقتی می‌خندم مسخره‌ام می‌کنند» داستانی است که به گواه پانوشت آن فیلم کوتاهی از روی آن ساخته شده است. اینجا نیز راوی زن است اما این‌بار با قصه‌ای تمیزتر روبه‌رو هستیم.

ماجرای زنی است که جزئیات برایش اهمیت دارد ولی در مقابل شاهد مردی هستیم که توجهی به جزئیات ندارد و فقط سرش در حساب و کتاب است و او آن چیزهایی را که زنش می‌بیند، نمی‌بیند و به آنها توجهی نشان نمی‌دهد. این داستان تصویری از روحیات زنانه را به نمایش درآورده که اغلب از سوی جامعه مردان مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. زن در داستان «قیچی‌ها مرد هستند» باز هم دارای خیال‌پردازی است و مرد داستان بیشتر به ماشین شبیه است. این تصویری است که از برخی داستان‌های این مجموعه به ذهن متبادر می‌شود و خواننده، مردان را موجوداتی مکانیکی می‌بیند.

زن راوی در این داستان برای آموزش فرزندش قوه تخیل و خلاقیت او را فعال کرده و قصه‌پردازی را زمینه آشنایی او با جهان قرار داده اما این رفتار از سوی همسرش نه‌تنها با استقبال مواجه نمی‌شود، بلکه با تندی و لحن خشن روبه‌رو می‌شود. «زندگی خانوادگی در 5 پرده» را باید بهترین داستان این مجموعه دانست؛ داستانی که خواننده با شخصیت‌های مختلف روبه‌رو می‌شود و تصور راوی از خودش و دیگران را برای خواننده بازگو می‌کند. در این داستان هم با یک راوی زن همراه هستیم که مشغول روایت دل‌مشغولی‌ها خودش است. زنی که تنهاست و مردش به او بی‌توجه است. این داستان هم روایتی از بی‌توجهی مرد به زن است. زنی که می‌خواهد زن باشد ولی مرد او را به خود راه نمی‌دهد. زنی که اسیر عادات دست و پاگیر شده و نمی‌تواند از آنها نجات پیدا کند اما سیلی محکم مرد، او را از این اسارت نجات می‌دهد و تصمیم دیگری می‌گیرد. مرد مورد اعتماد شاید در این داستان‌ها کمتر به چشم آید ولی در داستان آخر این مجموعه با عنوان «خاکستری آب‌کشیده» شاهد مردی قابل اطمینان و تکیه‌گاه هستیم و این مساله این امید را منتقل می‌کند که نویسنده در جهانی که به واسطه داستان‌هایش می‌سازد، این امید را دارد که مردانی هستند که می‌توان به آنها تکیه کرد. مجموعه داستان «کولی با شکلات تلخ» اثر سندی مومنی را نشر اسم در ۱۰۴ صفحه با قیمت ۹ هزار تومان منتشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس