سرویس جهان مشرق- امی مایرز مدیر برنامه امنیت انرژی و تغییرات آب و هوایی در شورای روابط خارجی آمریکا ابتدا با این موضوع آغاز میکند که چه اقدام جدید ترامپ در خروج از برجام را به نفع آمریکا بدانیم یا خیر، به هر حال به دلیل اهمیت فروش نفت برای ایران، افزایش تنش میان ایران و آمریکا بلافاصله بازار نفت را تحت تأثیر قرار میدهد. پرسش این است که تحریمهای جدید نفتی علیه ایران تا چه حد میتواند موفق شود و چه پیامدهایی برای سایر کشورهای مرتبط از جمله روسیه و چین دارد؟
راهبرد اولیه ایران در مقابل تحریم نفتی
مایرز مینویسد چند ماه تا اِعمال مجدد تحریمها باقی مانده و در این مدت رایزنیهای دیپلماتیک انجام میشود. یکی از موضوعات اصلی در این رایزنیها، آینده نفت ایران است. با این حال بازار نفت از هماکنون واکنش نشان داده، قیمت هر بشکه تا ۸۰ دلار بالا رفت و حتی برآورد قیمت ۵ ساله برای اولین بار پس از سال ۲۰۱۵ میلادی از ۶۰ دلار گذشت. افزایش قیمت نفت فسیلی به نفع آمریکا است که میخواهد فروش «نفت رُس» خود را جایگزین سازد. این همان مسألهای است که بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت ایران در توئیتی بدان اشاره کرد:
در واقع ایران باید بین منافع کوتاهمدت و بلندمدت خود یکی را انتخاب کند: یا قیمت نفت، بالا برود تا درآمد ارزی دولت دستنخورده باقی بماند یا سایر فروشندگان را تشویق به افزایش تولید و پایینآوردن قیمت کند تا نفت رس آمریکا جای نفت فسیلی را نگیرد. امی مایرز در این باره مینویسد دولتهای عضو اوپک احتمالاً ترجیح میدهند ثبات بازار حفظ شود با این حال اگر شایعه مرگ بن سلمان واقعیت داشته باشد، عامل جدیدی به بیثباتی بازار نفت وارد میشود.
راهبرد اولیه ترامپ در اعمال تحریم نفتی
همکارِ پیشین مرکز بینالمللی وودرو ویلسون بر این باور است که ترامپ بیش از هر چیز در قطع منابع درآمد ایران به افزایش بحران داخلی این کشور نظر دارد زیرا ایران اساساً کنترل کاملی بر گروههای نیابتی در منطقه (منظور او حزبالله و حماس است) ندارد که از تهران بخواهیم در مورد آنها پای میز مذاکره با واشینگتن بنشیند یا معلوم نیست اگر بالفرض ایران را راضی کنیم هیچ مداخلهای در یمن نداشته باشد، آیا عربستان نیز دست از مداخله نظامیاش در یمن برمیدارد یا خیر. او مینویسد نارضایتی در ایران به طرز ملموسی وجود دارد و شاید یکی از دلایل واکنشِ نرم ایران به خروج آمریکا از برجام، همین باشد و شاید تلاشهای ایران برای جبران تحریمهای آمریکا با تقویت روابط تجاری با اروپا و چین و روسیه نتیجه بدهد. بنابر این نمیتوان نقشه ترامپ را از پیش، برنده دانست.
راهبرد اولیه خریداران نفت و گاز ایران
وی مینویسد چین در سالهای اخیر امکانی را برای ایران فراهم کرده که در یک کانال اختصاصی و دور از سیستم سوئیفت که تحت تحریمهای آمریکا قرار میگیرد، نفت و گاز خود را در ازای یوآن به چین بدهد. چین در تبادلات مالیاش با روسیه نیز به پرداخت یوآن روی آورده که این کار عمدتاً از طریق بانک شرکت ملی نفت چین صورت میگیرد. اگر چه اکنون موضوعات فیمابین چین و آمریکا با سال ۲۰۱۲ میلادی متفاوت است (به ویژه پرونده کره شمالی که چین میتواند نقش مهمی در راضیکردن کیم جونگاون به مذاکره با ترامپ داشته باشد)، اما به هر حال پکن در آن سال درخواست اوباما برای کاهشِ دستِکم ۲۰ درصدیِ واردات از ایران را پذیرفت.
مایر ادامه میدهد از حدود ۲ میلیون بشکه نفت صادراتی ایران در روز، اروپا بیش از یک چهارم را خریداری میکند. بنابر این اگر اولویتهای دیگر برای اروپا آن را به تلاش برای موفقیت مذاکرات برای مقابله با تحریمهای آمریکا واندارد، این میزان بشکه نفت آن قدر نیست که اروپا نتواند از آن چشم بپوشد و با تحریمهای آمریکا همراهی کند. کمااینکه در سال ۲۰۱۲ میلادی نیز خرید نفت از ایران را به صفر رساند.
ژاپن که از ماه مارس، واردات نفت ایران را کاهش داده و شرکت بزرگ نفتی هند (IOC) نیز رسماً اعلام کرد به دنبال جایگزینی برای خرید ۱۴۰ هزار بشکهای است که روزانه از ایران میخرد، احتمالاً عربستان سعودی. کارشناس ارشد امنیت انرژی ادامه میدهد کره جنوبی نیز معمولاً در زمین سیاست خارجی آمریکا بازی میکند و به خلاف سال پیش که ۳۶۰ هزار بشکه در روز از نفت ایران خریداری میکرد، امسال آن را به ۳۰۰ هزار کاهش داده است.
امی مایرز برآورد میکند اگر همین وضعیت در تصمیمات سیاسی باقی بماند، ایران دستکم یک میلیون از فروش نفت خود را از دست میدهد، اگر چه میتواند آن را با غذا یا کالاهای روسی و ترک، معاوضه کند.
چه بر سر صنعت گاز ایران میآید؟
به نظر او تأثیر تحریمها بر گاز ایران مهمتر از نفت است زیرا اولاً گاز استفاده بیشتری از سوی واحدهای مسکونی و صنعتی یعنی مردم ایران دارد، ثانیاً تزریق گاز در حوزههای نفتی برای تداوم تولید و صادرات نفت، ضروری است. وی بر خروج توتال از ایران دست میگذارد و بر این باور است که این اتفاق، ایران را از تبدیلشدن به فروشنده عمدهِ گاز طبیعی مایع (LNG) باز میدارد زیرا اولاً شرکتهای چینی اگر چه ممکن است جایگزین توتال در پارس جنوبی شوند، اما تجربهای در صادرات الانجی ندارند، ثانیاً روسیه نیز بدش نمیآید یک رقیب جدی در فروش گاز به اروپا و آسیا ظهور نکند بنابر این در این مورد تلاش جدی برای راضیکردن آمریکا نخواهد کرد.
گزپروم روسیه با چین نیز توافق کرده که تا پایان سال ۲۰۱۹ میلادی فروش گاز خود را به این کشور از راه خط لوله سیبری افزایش دهد. احتمالاً یکی از بندهای مهم در عادیسازی روابط کره شمالی با کشورهای همسایه نیز انتقال گاز روسیه به شبهجزیره از طریق خط لوله صلح باشد.
جمعبندی
آمریکا چیزی در سر دارد اما باید در طول زمان طبق تحولاتِ پیشِ رو همه همه نیز قابل پیشبینی نیست، مستمراً آن را مورد ارزیابی قرار دهد. امی مایرز در انتها مینویسد رئالپالتیکِ دنیای انرژی نشاندهنده «پیچیدگیهای متغیر» و «مؤلفههای مرتبط و متضاد» است بنابر این کاخ سفید را به اتخاذ رویکردی «منضبط و صبورانه» دعوت میکند.
منبع
https://www.cfr.org/blog/complicated-geopolitics-us-oil-sanctions-iran