به گزارش مشرق، «ارتش سری»، «سلاح مخفی» یا هر چیز مرموز دیگری میتوانند باشند؛ سه نفری بدون سر و صدا گوشهای در ورزشگاه نزدیک به جایگاه خبرنگاران نشستهاند. پیراهن سفیدرنگی با لوگوی فدراسیون فوتبال بر تن کردهاند ولی اصلا شباهتی به خبرنگاران اعزامی به جام جهانی روسیه ندارند. میشود حس کرد که سرشان شلوغ است چون مدام با میکروفنهایی که دارند با یک یا چند نفر مشغول به صحبت میشوند. نمیشود دقیقا دید مشغول چه کاری هستند و برای پیبردن به این موضوع نیاز به جورکردن بهانهای است تا نزدیکشان شد. مراقب هستند. نیمنگاهی هم به تماشاگران پرسروصدای مراکشی دارند که در فاصله چندمتریشان داد و فریاد میکنند. سهنفری مدام سرشان به لپتاپهایی است که جلویشان گذاشتهاند. از طرفی هر از چندگاهی هم به مانیتوری خیره میشوند که جلویشان قرار دارد و بازی را به صورت زنده پخش میکند. کم پیش میآید صحنههای بازی را از زمین اصلی دنبال کنند. فقط زمانی که بازی از حرکت میایستد، اگر حرفی برای گفتن نداشته باشند، نیمنگاهی به زمین سبزرنگ ورزشگاه سنپترزبورگ میکنند. نزدیکتر که میشوم، متوجه میشوم این سه نفر آنالیزورهای تیم ملی ایران هستند؛ هر سه خارجی هستند. میگل، رودولف و دکتر پزوتو دستگاه بیسیمشان زرد و مشکی رنگ است که به ترتیب روی آن آنالیزور شماره یک تا سه حک شده است. نمیشود نزدیکشان شد و سر صحبت را باز کرد. حسابی مشغول صحبت و آنالیز هستند. رودولف که با سر بیمویش حسابی جلب توجه میکند، ادای رئیسها را درمیآورد. دو نفر دیگر مواردی را که آنالیز میکنند ابتدا باید با رودولف در میان بگذارند و بعد او اگر صلاح دید، آن را با کیروش و دستیارانش روی نیمکت در میان میگذارد. به بهانهای دیگر نزدیک میشوم. حالا فقط یک صندلی بین ما فاصله است. میتوانم صفحه لپتاپ میگل را ببینم. شروع به شمارش میکنم. ۲۵ آیتم مختلف را در کنار یک تصویر کوچک که بازی را پخش میکند، نگه داشته و مشغول ارزیابی است. این آیتمها همه به رنگهای مختلف هستند. نمیتوان تشخیص داد این ۲۵ آیتم که به صورت عدد و رقم در حال تغییر است، چه چیزی را ارزیابی میکند. دستگاه میانی هم که متعلق به رودولف است، یک گوشهاش بازی را نشان میدهد و نوارهای افقی زیرش دارد که آن هم یکسری دادهها را به رودولف میدهد. دستگاه دکتر هم که دادههایش روی نوارهای عمودی میآید و بعد چندین نقطه متحرک هم دارد. نمیشود درست مشخص کرد که این نقاط متحرک جیپیاس بازیکنان تیم ملی است یا نه.
در جریان بازی این سه نفر مدام دادههای مختلف را در کنار هم میگذارند و رودولف با نیمکت تیم ملی در میان میگذارد. روی نیمکت به نظر میرسد اوسیانو کروز است که این داده را میگیرد و به کیروش انتقال میدهد. میشود این موضوع را از مانیتور بزرگی که در ورزشگاه است دید چون تنها اوسیانو است که با یک گوشی روی نیمکت نشسته است.
لطفا مسعود را تعویض کنید، لطفا!
نیمه دوم بازی با مراکش صحبتهایشان بیشتر فنی میشود. آنها روی مانیتوری که بازی را پخش میکند، نقاطی به صورت دایرهای ترسیم میکنند و با هم به پرتغالی یا اسپانیولی چیزهایی میگویند. ظاهرا یک چیز در تیم ملی خوب پیش نمیرود. رودولف خیلی سریع دست به کار میشود. او دادههای دستگاه میگل را نگاه میکند و بعد دوباره حرفش را تکرار میکند. مدام در صحبتهایش از مسعود شجاعی میگویند. ظاهرا کاپیتان تیم ملی مصدومیتی در پایش دارد و نمیتواند فضاهایی را که باید پوشش دهد، کاور کند. رودولف دوباره از نیمکت میخواهد مسعود را زودتر از موعد عوض کنند. آنها نگران از دست رفتن فضای میانه میدان و حکمرانی مراکشیها در این منطقه از زمین هستند. از بالا میتوانم ببینم که کیروش و اوسیانو با هم صحبت میکنند. خستگی یا مصدومیت مسعود هم مسجل است ولی کیروش بازه م مقاومت میکند. کادر آنالیز کیروش دوباره دادههای سه دستگاه را با هم ارزیابی میکند و همان پیغام دوباره مخابره میشود: «لطفا مسعود را تعویض کنید، لطفا!». این بار اولین تعویض تیم ملی مسعود شجاعی میشود. کاپیتان که چسبهای مشکیرنگی که نشان از مصدومیت دارد، روی رانش کشیده است، آهسته آهسته کنار خط میآید و جایش را به بازیکن دیگری میدهد. آنالیزورها اما مدام در حال ارزیابی دادهها هستند و به نظر میرسد هر حرکت ریز و درشت ملیپوشان و البته بازیکنان مراکش را زیر نظر دارند و آن را به گوش کیروش میرسانند.
فریاد شادی و آغوش ۳ نفره
کاری که این سه نفر انجام میدهند، درست در ۹۰ دقیقه تکرار میشود. آنها فقط بین دو نیمه راهی رختکن شدند تا اطلاعاتشان را با اعضای کادر فنی در میان بگذارند. البته هر از چندگاهی از اشتباه بازیکنان روی ضد حملات ناراحت میشوند و مشخصا به هم اشاره میکنند که مثلا باید مسیر دیگری را برای عبور توپ انتخاب میکردند. همه این اطلاعاتی که روی سیستمهایشان دارند، ذخیره میشوند تا بعد دوباره آنها را ارزیابی کنند. میگل، رودولف و دکتر روی صندلیهایشان میخکوب شدهاند و چشمشان به مانیتورهاست ولی آنها هم بالاخره برای چند ثانیه از جایشان بلند میشوند. کی؟ وقتی احسان حاجصفی در دقیقه ۹۴ بازی میخواهد توپ را روی دروازه مراکش بفرستد. توپ که به تور میچسبد، آنالیزورهای کیروش رنگ عوض میکنند. آنها که به صورت مرموزی مشغول آنالیز بودند، به هوا میپرند و سهنفری همدیگر را بغل میکنند. فریادشان دست کمی از فریاد خبرنگاران ایرانی ندارد. آنجا که متوجه میشوند ایرانی هستم، من را هم به آغوش سهنفرهشان دعوت میکنند و چهارنفری بالا و پایین میپریم. خوشحالیشان زایدالوصف است و به نظر میرسد مزد کارشان را به بهترین شیوه گرفتهاند.
بیخوابی آنالیزورها در کنار اوسیانو کروز
کار این آنالیزورها تمام نمیشود. آنها هر شب تا ساعت سه و بعضا چهار صبح مینشینند و همه دادههایشان را با اعضای کادر فنی در میان میگذارند. درباره میگل که شایعه شده در کل در ایام جام جهانی فقط سه ساعت میخوابد. تیم آنها در کنار کیروش، اوسیانو و مارکار مدام مشغول آنالیز هستند تا از بارقههای امیدی که وجود دارد، نهایت استفاده را ببرند.
اولین بار در ایران
نکته درخور توجهی که درباره کار این آنالیزورها وجود دارد، این است که میتوانند با سیستم نوینی که در اختیار دارند، اطلاعاتشان را به صورت ویدئویی با اعضای کادر فنی روی نیمکت به اشتراک بگذارند. برای اولین بار است که از این سیستم استفاده شده و همه دادهها به صورت ویدئویی در اختیار کادر فنی قرار میگیرد تا کیروش بهترین تصمیم را بگیرد. البته همان دادهها هم ضبط میشود و بعد از بازی نیز جلسه آنالیز دوباره تا ساعت سه صبح ادامه دارد.
کار تیمی کیروش
تا به حال کمتر کسی از وجود این آنالیزورها خبردار شده بود. آنها مدام مشغول آنالیز تمرینات و بازیهای تیم ملی و البته آنالیز رقبای تیم ملی هستند. کیروش که همیشه به انجام کار تیمی اعتقاد ویژهای داشته، این بار نیز تیمی حرفهای کنارش جمع کرده است تا هر طور شده، ایران را به هدفی که دارد برساند. او در زمین است و شاید تعداد بسیار بیشتری از آنالیزورها هم پشت سرش دارد. کیروش که پیشتر در سطح حرفهای فوتبال تجربه کار در منچستریونایتد و البته تجربه مربیگری در رئال مادرید را داشته، به خوبی میداند علم و آمار چه نقش پررنگی در موفقیت یک تیم دارند. او البته همیشه به جزئیات توجه بیشتری کرده و حالا چه بسا با مدرن شدن امکاناتی که در اختیار دارند، بتواند موفقیتهای بیشتری را هم برای تیم ملی به دست بیاورد.»