سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*********
چون به گَردَش نمیرسی برگرد!
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
میدانیم رئیسجمهور محترم پیشنهادی را که در این وجیزه آمده است، خوش ندارند و احیانا ابرو درهم کشیده و زبان به ملامت نگارنده میگشایند که این پیشنهاد را چرا پیش کشیده است؟! اما، اگر نیک بنگرند به یقین مصداق این آیه شریفه را در آن خواهند یافت که
«عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم...چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است».
(سوره بقره/ آیه 216) و تصدیق خواهند کرد که خیر و صلاح ایشان، مردم، نظام و انقلاب در این پیشنهاد جای دارد. بخوانید!
۱- آقای دکتر روحانی در سال ۱۳۹۲ و در جریان تبلیغات انتخاباتی خویش، قسم جلاله یاد کرده و خطاب به مردم گفته بود «والله العلیالعظیم اگر مشکلات این کشور که بسیار و بسیار و بسیار پیچیده است راهحل نداشت من کاندیدا نمیشدم»! و تاکید کرده بود که «بدانید برادران، خواهران، عزیزان، همه آنهایی که کلید را تکان دادید، واقعا برای این قفلها کلید وجود دارد»!
اکنون از خود آقای روحانی و نه هیچکس دیگر سؤال این است که کدامیک از مشکلات کشور را حل کردهاید؟! و کدام مشکل را میتوانید آدرس بدهید که در دوران ریاست جمهوری خود، چند برابر نکردهاید؟! کافی است نگاهی گذرا به فهرست وعدههایی که داده بودید بیندازید و برای مردم -یا لااقل در پیشگاه وجدان خود- توضیح بدهید که کدام وعده است که بر زمین نمانده و دهها مشکل دیگر به آن افزوده نشده است؟! این ارزیابی به آسانی ممکن است و کار دشواری نیست، هست؟ و قضاوت نهایی نیز بر عهده خودتان!
نگارنده با یک حساب سرانگشتی و با مراجعه به اظهارات خود حضرتعالی و نه دیگران نزدیک به ۱۶۰ نمونه از وعدههایی را که طی 5 سال گذشته به ملت دادهاید و هیچیک از آنها -تاکید میشود که هیچیک از آنها- تحقق نیافته است، فهرست کردهام که شرح یکایک آنها به درازا میکشد و از این روی در نوشته پیشروی تنها شماری از آن وعدهها را که همگان به خاطر میآورند بر میشماریم و بازهم قضاوت را بر عهده خودتان میگذاریم!
۲- «دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند» / حالا نیستند؟!
«اطلاعات مربوط به دولت باید به صورت شفاف در اختیار مردم قرار گیرد که این مسئله بسیار مهمی است؛ مقررات و قوانین باید به صورت شفاف در اختیار همه قرار گیرد و نباید یکی زودتر از این مسائل آگاه شود و فردی دیگر دیرتر» / آیا همه اطلاعات را محرمانه نکردهاید تا آنجا که از ارائه اطلاعات به مجلس هم خودداری ورزیدهاید!
«همین کارخانههای موجود در کشور اگر به جای 20 درصد توان با 60 درصد توان کار کنند، بخش عظیمی از مشکلات اشتغالزایی در کشور برطرف میشود. موانع از سر راه تولید برداشته میشود» /خودتان بفرمائید که چه تعداد انبوهی از کارخانهها و مراکز تولید در دولت جنابعالی تعطیل شده است؟!
«شعار من «نجات اقتصاد ایران» است» / آیا اقتصاد را نجات دادهاید یا دهها مشکل به آن افزودهاید؟!
« روی آوردن به مسیر واردات بزرگترین بیعدالتی است. یعنی عدالت این است که در شرایط فشار دشمن ما بتوانیم در داخل به تولید کمک کنیم» / آیا واردات بیرویه کالایی نظیر دسته بیل و تشتک نوشابه و قرقره و کود انسانی و کیف و کفش و شن و ماسه و مداد پاککن و ژله و مربا و... که نابودکننده تولید داخلی و کسب و کار مردم بوده است بخشی از همین وعده جنابعالی است؟!
« دلار نباید ظرف چند ماه به چندین برابر قیمت افزایش پیدا کند»! حتما یادتان هست که میفرمودید؛«دولت تدبیر نخواهد گذاشت که ارزش پول ملی ظرف 6 ماه به یک سوم کاهش یابد»! / آقای روحانی! مگر قیمت دلار را به ۸هزار تومان نزدیک نفرمودهاید؟ و مگر سخن از افزایش بیشتر آن در میان نیست؟!
درباره مذاکرات هستهای و آنهمه وعده که داده بودید و اکنون نتیجهای کاملا معکوس و فاجعهبار داشته است، گفتنیها بیرون از اندازه و شمار است. فتحالفتوح! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران! تسلیم قدرتهای بزرگ در مقابل ایران! معجزه قرن! و... / حالا چی؟! تحریمها که برداشته نشد و اضافه نیز شد و حالآنکه گفته بودید در اولین روز اجرایی شدن برجام همه تحریمها لغو میشوند و... بگذریم!!
فرموده بودید؛«آنچنان رونق اقتصادی ایجاد بشود و مردم درآمد سرشار داشته باشند که اصلا این ٤٥ هزار تومان یارانه را نیاز نداشته باشند»! و گفته بودید؛« باید کار را به جایی برسانیم که به جای اینکه مردم دستشان را به سوی دولت دراز کنند، دولت دستش را به سوی مردم دراز کند» خودتان بفرمائید آیا اینگونه است؟!...
گفته بودید؛« در مسئله عدالت باید به مقوله رانت و فساد توجه کنیم»! / آیا با رانتخواری و فساد مبارزه کردهاید و یا دامنه این پلشتیها با کمتوجهی دولت جنابعالی گسترش فراوانی نیز یافته است؟!
فرموده بودید با گرانی و تورم مبارزه میکنید و برای اینکه اشتباه نشود، تاکید کرده بودید که معیار تورم جیب مردم است! جناب روحانی! جیب مردم چه میگوید؟!
میفرمودید؛ «یکی از راههای مهار و کنترل تورم هدایت نقدینگی به سمت تولید است» / آقای رئیسجمهور! در دولت شما نقدینگی چند برابر شده و به رقم فوق نجومی یک تریلیون و چهار صد و پنجاه هزار میلیارد تومان رسیده است و به گفته وزیر محترمتان حتی یک ریال آن هم به سمت تولید نرفته است!
فعالیت هستهای کشورمان را به باد دادید! از ایران مقتدر تصویری ذلتبار به دشمنان ارائه کردید، درباره مقابله با رکود و احترام به پاسپورت ایرانی و جلب سرمایههای خارجی و سپردن پروژههای عمرانی به داخلیها و دهها نمونه دیگر از این دست نیز داد سخن فراوانی داده بودید که با عرض پوزش باید از خودتان پرسید کدامیک از آنها تحقق یافته است؟!
۳- جناب آقای روحانی! حضرتعالی علیرغم سوگندهای غلیظ و شدید درباره ضرورت نقد و دعوت از همگان برای انتقاد از دولت، کمترین انتقادی را بر نتافته و تحمل نکرده و نمیکنید و در مقابل هر نقد دلسوزانه، منتقدان را به باد اهانت و ناسزا گرفتهاید که از آن جمله است:
« بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند»! و... اخیرا انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!
و این در حالی است که امروزه همگان شاهدند حق با منتقدان بوده است و جنابعالی و دوستانتان راه را به خطا رفتهاید!
۴- اکنون سؤال از رئیسجمهور محترم آن است که کدامیک از آنچه به اختصار در این وجیزه آمده است غیر واقعی و قابل انکار است؟ اگر قابل انکار نیست -که نیست- باید بپذیرید طی ۵ سال گذشته به بیراهه رفتهاید و برخلاف قسم جلالهای که یاد کرده بودید و در صدر این نوشته به آن اشاره شد، توان اداره کشور را نداشتهاید!
نمیگوییم « چون به گَردَش نمیرسی، برگرد»!! چرا که جنابعالی با رای مردم بر کرسی ریاست جمهوری نشستهاید و اگرچه همخوانی وعدهها با رای مردم نیز بخشی از حقالناس است که اگر رعایت نشود حق رایدهندگان یعنی همان حقالناس ضایع شده است، ولی به صلاح خود شما، مردم، نظام و انقلاب است که دست به یک خانهتکانی اساسی و گسترده در دولت بزنید و ضمن سپردن کارها و مسئولیتها به افراد شایسته و کاردان، در انجام امور نیز از افراد دلسوز و کارآمد و آزمون داده مشورت جدی بگیرید تا لااقل بخشی از خسارتهای فراوانی که تاکنون دولت جنابعالی به ملت تحمیل کرده است جبران شود.
در میان وزرا و مدیران کابینه شما، افراد کاردان و دلسوخته کم نیستند ولی سخن درباره آن عده از اعضای دولت جنابعالی است که به زندگیهای اشرافی و یا وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسراییلی ۸۸ آلودهاند. این عده، افراد ناشایسته و همسو با آلودگی خویش را در بدنه دولت شما نفوذ دادهاند و در نهایت برای جنابعالی نه «یار شاطر» که «بار خاطر»ند.
این نکته هم گفتنی است که این روزها مدعیان اصلاحات یعنی همانها که به صراحت دولت شما را «رحم اجارهای»! خود میدانستند نیز سخن از تغییرات در کابینه دارند ولی با دقت در نظرات آنان متوجه میشوید که در پی اخراج نیروهای کارآمد و جایگزینی آنها با مشتی دیگر از اشراف و شماری از دین به دنیا فروختهها و آلوده به وطنفروشی در فتنه ۸۸ هستند یعنی همانها که نتانیاهو از آنان با عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد میکرد.
اردوغان در لبه پرتگاه؟
مجید اخوان در خراسان نوشت:
شاید همان طور که سوم تیردر ایران ورق سیاست برگشت، درترکیه هم ورق برگردد.امروز یک شنبه سوم تیر 1397 مردم ترکیه ازساعت 8 صبح به وقت محلی پای صندوق رای دو انتخابات همزمان می روند و برای نخستین بار ازمیان نمایندگان 10 حزب سیاسی یک نفررا به کاخ ریاست جمهوری می فرستند و از میان بیش از 4 هزار نامزد 600 نفر را راهی پارلمان می کنند.
امروزسرنوشت کشور و حزبی که بیش از 16 سال یکه تاز قدرت در ترکیه بوده روشن می شود.رقابت احزاب تا دیشب سخت ونفس گیر بود. ازصلاح الدین دمیر تاش زندانی گرفته تا محرم اینجه اصلی ترین رقیب اردوغان ازحزب جمهوری خواه. این یادداشت نگاه من به انتخابات ترکیه از کف خیابان های آنکارا وبررسی نظرموافقان ومخالفانی است که بیش از هر زمان دیگر منتظر امروز بودند.
«ما برنده شدیم» این تیتر روزنامه سوزجوی ترکیه به قلم ییلمازاوزدیل است. یکی از معدود روزنامه های مخالف با سیاست های حزب حاکم که روی گیشه روزنامه فروشی ها به چشم می خورد. او دراین یادداشت می نویسد: تاکنون چنین اتحادی را میان اقشار مختلف ترکیه ندیده ام؛ همه ما مخالف رژیم تک نفره هستیم،احزاب می گویند اگرانتخابات ریاست جمهوری به دور دوم بکشد همه از نامزدی که در برابر اردوغان قراربگیرد حمایت خواهیم کرد و به او رای خواهیم داد.
حالا باید این انتخابات را یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین انتخابات تاریخ همسایه غربی ایران دانست. به عقیده مخالفان این آخرین فرصت ترکیه برای نجات ازسوق یافتن به سوی دیکتاتوری خواهد بود، زیرا با اصلاحات و تغییراتی که درنظام حکومتی وقانون اساسی از سوی حزب عدالت و توسعه به وجود آورده شده اگر این حزب امروز بتوانند حکومت را در دست بگیرند ترکیه به معنای واقعی کلمه به صورت یک رژیم تک نفره درخواهد آمد که تمام امور آن در دست اردوغان خواهد بود.نگاهی که موافقان اردوغان به شدت آن را رد می کنند.
جمع بندی نگاه مخالفان حزب حاکم تا پیش ازانتخابات نشان می داد آن ها بر روی چند مسئله هم نظرند، این که جهان درحال پیشرفت و توسعه است اما ترکیه هنوز درگیر کشمکش های درونی است، یا این که مردم از سیاست اشتباه و برنامه های اقتصادی دولت به تنگ آمده اند، نارضایتی از افزایش بیکاری و درآمدهای سرشار حاصل از رانت به جای تولید و از دست رفتن جاذبه ترکیه برای سرمایه گذاران خارجی و ازدست دادن سرمایه های انسانی ومالی وبیکاری حتی در میان قشر تحصیلکرده ازجمله مهم ترین دلایل مخالفان اردوغان وحزب حاکم بود. ازآن سواما موافقان اردوغان معتقدند اصلاحات اقتصادی او وحزبش در طول 16 سال گذشته شاهکاری بی نظیراست که باید برای پایان برنامه ها به او یک فرصت 5 ساله دیگر هم داده شود.
با پایان انتخابات امروز، ترکیه به طور رسمی از نظام پارلمانی خارج و وارد نظام ریاستی می شود و با توجه به اصلاحات قانونی، بیشتر اعضای نهادهای کلیدی کشور ازجمله قوۀ قضاییه و دادگاه قانون اساسی و مانند این ها از سوی رئیس جمهور انتخاب می شوند.
بسیاری معتقدند اردوغان دردور اول نخواهد توانست آرای 50 به علاوه یک درصد مردم را کسب کند وانتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده خواهد شد.
موسسات نظر سنجی هم هر کدام با توجه به گرایش سیاسی خود نتایج متفاوتی را روی خروجی قرار داده اند.برخی آرا اردوغان را 40 تا 45 درصد و برخی دیگر حتی تا 65 درصد هم پیش بینی کرده اند.
ولی نگاه واقع بینانه و تجربه شش حضور من از مردم ترکیه در پای صندوق های رای نشان می دهد حزب اردوغان در چند انتخابات گذشته حتی در شرایطی که به لحاظ اقتصادی و سیاسی بهترین موقعیت را داشتند آرای شان آن چنان از مرز 50 درصد فراتر نرفت. چه امروزکه ترکیه از نظر سیاسی واقتصادی یکی از بدترین شرایط خود را تجربه می کند.چنان که بدهی های خارجی این کشور به مرز 500 میلیارد دلار رسیده و ارزش لیردربرابر ارزهای خارجی همچنان درسراشیبی سقوط است، نرخ بیکاری و تورم دو رقمی شده، و ورود سرمایه به حداقل رسیده و تعداد ثروتمندان داخلی که در دوسال گذشته ترکیه را ترک کرده اند از مرز 12 هزار نفرفرا تر رفته است.
ازسوی دیگر سیاست های خارجی ترکیه به ویژه در رابطه با سوریه به شکست انجامید به طوری که برای بازیابی همین سیاست ها دوعملیات سپرفرات وشاخه زیتون را طی یک سال گذشته در شمال سوریه اجرا کرد.
درچنین شرایطی دور به نظر می رسد اردوغان و حزب وی بتوانند آرای گذشته را به دست آورند. این درحالی است که احزاب مخالف ادعای تقلب در همه پرسی گذشته را همچنان بر زبان می راندند. درهمه پرسی سال گذشته میلادی شورای عالی انتخابات حدود دو و نیم میلیون برگۀ فاقد مهر را در پایان انتخابات معتبر اعلام کرد. درحالی که تا پیش از آن، قانون برگه های رای بدون مهر این شورا را فاقد اعتبار می دانست.
به همین دلیل احزاب مخالف تمهیداتی را برای جلوگیری از هرگونه تقلب احتمالی در این انتخابات اتخاذ کرده و بر سر هر صندوق رای یک ناظر گمارده اند.محرم اینجه نامزد حزب جمهوری خواه خلق از تمام دادستان هایی که آن ها را آزادی خواه دانسته، خواسته تا امروز در مقابل شورای عالی انتخابات برای هرگونه اقدام قانونی و رسیدگی به شکایات احتمالی آماده باشند.
درهرصورت روز یک شنبه برای نخستین بار در ترکیه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به طور همزمان برگزار می شود و باید دید نظام جدید ریاستی چه دستاوردی برای ترکیه خواهد داشت هرچند حزب جمهوری خواه خلق اعلام کرده درصورت پیروزی درانتخابات نخستین کاری که خواهد کرد بازگرداندن نظام پارلمانی خواهد بود.
اصلاحات چیزی که نیست!
در سرمقاله وطن امروز آمده است:
اصلاحطلبان این روزها حال و روزی بهتر از برجام ندارند و درست مانند دستپختشان، دچار بحران هویت هستند، با این حال درست مانند برجام دوست دارند خم به ابرو نیاورند و کسی نگوید بالای چشمشان ابرو است! زمان اما در گذر است و ناچار با آنها نیز بهتر از دستپختشان رفتار نخواهد کرد! بر همین اساس، در شرایطی که حجم خرابکاری لیستهای تکرار در مجلس و شورای شهر، متعصبترین سمپاتهای اصلاحات را هم به نگارش نامه سرگشاده - با طعم تهدید محترمانه!- به محمد خاتمی رسانده اما مهرههای موثر اصلاحات همچنان خوابهای رنگی میبینند. عباس عبدی، چهره شناختهشده اصلاحطلب در همین فضا و پس از نگارش خیانتنامه برخی همفکرانش درباره مذاکره بلاشرط با آمریکا، گفته است: «نامه مذاکره مستقیم با آمریکا تندروهای اصولگرا را از انزوا درمیآورد و عقلا را به حاشیه میبرد!»
منظور عبدی از تندروها بدون شک همانها هستند که مثل علی لاریجانی و همراهانش در ماجرای برجام با آنها همداستان نبودهاند. عبدی واقعا چنین میپندارد که حالا با رو شدن افتضاح برجام هم، آنها نزد افکار عمومی منزوی نیستند و این منتقدان دولتند که در انزوا قرار دارند! چنین درک معوجی از واقعیات جامعه ایران، برای کسی که هر روز تحلیلهای مثلا جامعهشناسانه به افکار عمومی تحویل میدهد، شگفتانگیز هست ولی بیسابقه نیست! اصلاحطلبان طی سالهای متمادی یاد گرفتهاند برای منافع حزبی و گلهای، از اصول خود عدول کنند. همین آقای عبدی که من اتفاقا او را از صادقترین چهرههای اصلاحطلب میدانم، سال 94 و پس از راهیابی اعضای لیست امید به مجلس نیز پیشنهاد شگفتی ارائه داده بود.
عبدی به رئیس مجلس پیشنهاد داد 2 جلد کتاب «اقتصاد برای همه» و «بینش اقتصادی برای همه»، نوشته دکتر علی سرزعیم را تهیه کرده و به رایگان جهت مطالعه در اختیار نمایندگان قرار دهد و در صورت امکان آزمون هم از آنها گرفته شود! عبدی در این باره اما توضیح نمیداد چرا جریان اصلاحات باید لیستی چنین نوبر را به مجلس بفرستد تا لازم باشد آنها را آموزش دهیم؟ و من چندی بعد در نقد این پیشنهاد مضحک نوشتم «مگر در کشوری که بنا به گفته معاون وزیر علوم 50 هزار دانشآموخته بیکار در مقطع دکترا داریم که سالانه 30 هزار نفر نیز به این آمار اضافه میشوند(!)، قحطالرجال است که پس از حمایت و راهی کردن لیستمان به مجلس، برای لاپوشانی دسته گل بزرگمان، لازم باشد چنین پیشنهادات مضحکی بدهیم؟» اصلاحطلبان اما سالهاست از دادن چنین پیشنهادات مضحک و حتی عملی کردن آنها ابایی ندارند! امری که از منفعتطلبی و پراگماتیسم افراطی آنها ریشه گرفته، آنها را دچار ابعاد جدیدی از بحران هویت کرده است.
بحران هویتی آنها البته محصول امروز و دیروز نیست. چنانکه بحران هویتی امروز برجام نیز در درجه اول، محصول جنگ فکتشیتها در فروردین 94 است، نه حضور یا عدم حضور شخصی چون ترامپ در کاخ سفید! اگر یادتان باشد حدود همان تاریخ، علیاکبر صالحی گفته بود: «سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه فکتشیت ایران را تهیه کردهاند و هماکنون در دست وزیر امور خارجه است و در صورت صلاحدید منتشر میشود.» فکتشیت ایران ولی تا هماکنون که من این یادداشت را مینویسم هم منتشر نشده است! در عوض «وندی شرمن» مذاکرهکننده ارشد آمریکایی اخیراً گفته است: «به ایرانیها گفته بودیم برای ماندن در توافق هستهای تضمین نمیدهیم!» وضعیت درباره اصلاحطلبان هم همین قدر بغرنج است. آنها هنوز با وجود گذشت 21 سال از دوم خرداد 76، یک فکتشیت درست و حسابی از معنا، مسیر و حدود و ثغور اصلاحات ارائه نکردهاند.
شخص محمد خاتمی، 3 سال پس از پایان دوره دولت اصلاحات و در مرداد ماه 87 به این فکر افتاده بود که باید اصلاحات را تعریف کنیم! اصلاحطلبان همواره مایل بودهاند در روزنامههای زنجیرهایشان به مثابه تریبونهایی یکطرفه، از همه سوال کنند و طلبکار باشند.
معدود مواردی هم که یکیشان مثلا در همین مساله برجام روبهروی یک منتقد مینشیند و از اساس آچمز میشود، یکی در وزارت خارجه هست که در حمایت از او، بیانیه آتشین علیه صداوسیما، یاسر جبرائیلی، همه و همه صادر کند! همه اینها اما تفاوتی در وضعیت اصلاحات ایجاد نمیکند. آنها هم میخواهند در ساختار نظام باشند و هم دوست دارند با نهادهای قانونی آن مبارزه کنند! هم میخواهند قدرت را در دست داشته باشند و هم دوست دارند درباره هیچ چیز پاسخگو نباشند! بهنظرم رسیدن به چنین هدفی، بیش از هر چیز، پوستی کلفت(!) میخواهد، همان که خودشان از آن به عنوان پراگماتیسم یاد میکنند و آن را لازمه سیاستورزی مدرن تلقی میکنند!
سوال اما این است: حد یقف این زیست چندگانه کجاست؟ سمپاتهای اصلاحطلب تا کی باید هم از فتنهانگیزی خاتمی در 88 دفاع کنند و هم او را حامی کلیت نظام تصور کنند؟ روحانی، سخنران 23 تیر 78 است که پیادهنظام اصلاحات را اراذل و اوباش میداند یا کاندیدای اصلاحات؟! هاشمی، عالیجناب سرخپوش بوده یا «نماد آزادی» ناشناختهای که اصلاحطلبان دیر او را کشف کردند؟ تفکر امثال ناطقنوری و عباس آخوندی به عنوان رقبایی که سال 76 متحجر و ضدآزادی معرفی میشدند، بالاخره مورد تایید است یا نه؟! علی لاریجانی چطور؟ اینکه مشاور سیاسی محمد خاتمی میگوید لاریجانی شاید در 1400 یکی از گزینههای اصلاحات باشد را کجای دلمان بگذاریم؟ خاتمی و دوستانش به هر حال با افشای رسوایی کنفرانس برلین توسط لاریجانی موافقند یا نه؟ با برنامههای «چراغ» و «هویت» صداوسیمای تحت مدیریت لاریجانی چطور؟ روی هم رفته، اگر بخواهیم وضعیت فعلی اصلاحطلبان را توصیف کنیم، حتما برای انتقال آن به ذهن مخاطب، واژه کم میآوریم. چنین جریانی نه ریشهای دارد و نه البته آیندهای. این خط و این نشان!
«معامله قرن» برسر فلسطین بدون فلسطینی
سید رحیم نعمتی در روزنامه جوان نوشت:
دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، هیئت ویژه خود را از روز سه شنبه گذشته به منطقه فرستاد تا با سران برخی کشورهای منطقه دیدار و در مورد طرح او موسوم به معامله قرن گفتوگو کنند. این هیئت که به سرپرستی جرد کوشنر، داماد و مشاور ویژه ترامپ و جیسون گرنبلات بود کار خود را از اردن و دیدار با عبدالله دوم، پادشاه اردن، شروع کرد و بعد به عربستان رفت تا با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، دیدار کند و دیدار با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر و دیدار با عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهوری مصر مراحل بعدی سفر بود تا ایستگاه آخر سرزمین اشغالی و دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، باشد. نگاه اجمالی به مسیر این سفر نشان میدهد که هیئت ویژه ترامپ در برنامه خود دستکم به صورت رسمی در کرانه باختری توقفی نداشته تا با سران حکومت خودگردان دیداری داشته باشد و به این ترتیب، رایزنی مقدمه این هیئت در مورد معامله قرن بدون هیچگونه دیدار و مذاکرهای با یکی از طرفهای اصلی موضوع انجام گرفته است.
این رفتار هیئت ویژه امریکایی میتواند به دلیل مخالفت محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، با سفر این هیئت باشد که ضمن تماس با کشورهای عربی اعلام کرده بود و به آنها در مورد همکاری با امریکا برای ترویج معامله قرن هشدار داده بود. با وجود این مخالفت و هشدار، کوشنر و همراهانش کار خود را کردند، چرا که امریکا از ابتدای کار ترامپ به طور کلی طرف فلسطینی را از برنامه خود کنار گذاشته است. در واقع، رؤسای جمهور سابق امریکا برای پیشبرد روند سازش و حفظ ظواهر امر هم که شده سعی در نگه داشتن طرف فلسطینی در این روند داشتند، اما ترامپ این معادله را به هم زده و در سفرهای قبلی کوشنر هم توجهی به طرف فلسطینی نشده بود. ترامپ با این کار قاعده بازی کاخ سفید را به هم زده و با اتکا به سران برخی کشورهای عربی به خصوص سعودیها و شخص محمد بن سلمان کار خود را پیش میبرد. سفر محمود عباس به عربستان در دسامبر گذشته به همین دلیل بود که امریکا با کنار گذاشتن طرف فلسطینی در روند خود تماس با این طرف را به عهده محمد بن سلمان گذاشته که نقش کارگزار امریکا را برای اجرای معامله قرن به عهده گرفته است. به این ترتیب، ترامپ سعی میکند که دیگر دغدغهای برای راضی کردن طرف فلسطینی حتی جریان موافق سازش نداشته باشد و به جای آن روی همکاری تام و تمام محمد بن سلمان و یکی دو رهبر کشورهای عربی حساب میکند که از قبل آمادگی خود را برای پذیرش معامله قرن نشان دادهاند.
این نحو کنار زدن فلسطینیها برای رسیدن به نقطهای از تحمیل چیز تازهای در تاریخ فلسطین و ایستادگی هفت دهه فلسطینیها در مقابل اشغال سرزمین مادری نیست. این مشابهت تا آنجا پیش رفته که ارتجاع عربی همان کاری را تکرار میکند که برای تأسیس رژیم صهیونیستی در سالهای دور میشد. خرید خانه از فلسطینیها و تحویل خانهها به صهیونیستها در آن سالها توسط تجار منفعتطلب عربی انجام میشد که باعث شد صهیونیستها جای پای خود را در فلسطین محکم کنند و حالا همین کار برای یهودیسازی کامل بیتالمقدس از سوی همین تجار عربی و البته حمایت سیاسی شیوخ عرب انجام میشود. تارنمای خبری الخلیجالجدید به نقل از کمال الخطیب، نایب رئیس جنبش اسلامی در سرزمینهای اشغالی 1948، اعلام کرده محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات عربی متحده، یکی از تاجران نزدیک به خود را مأمور خرید خانههای فلسطینی در بیتالمقدس و واگذاری این خانهها به صهیونیستها کرده و این تاجر در اجرای مأموریت خود حتی حاضر شده مبلغ 20 میلیون دلار را برای خرید خانهای بپردازد.
طرح بازسای غزه وجه دیگر این جریان است که امریکا میخواهد با وعده این طرح و البته دلارهای نفتی همین شیوخ عربی ساکنان غزه را تطمیع کند تا دست از مقاومت بردارند. این تلاشها و مقدمهچینیها برای اجرایی کردن معامله قرن در حالی صورت میگیرد که تظاهرات مردمی غزه به نام تظاهرات بزرگ بازگشت عزم مردم غزه را برای ایستادگی در مقابل هر طرح سازشی از جمله همین معامله قرن ثابت کرد. این تظاهرات به روشنی پاشنه آشیل معامله قرن ترامپ را نشان داد، به این معنا که او میتواند هر جریانی از فلسطینیها را نادیده بگیرد و تنها با شیوخ عربی معامله کند و حتی آنها را مجبور به پرداخت صدها میلیون دلار بکند، اما نمیتواند مردمی را راضی به معامله خود کند که دههها است از خانه خود رانده شدهاند و همین مردم بودهاند که با وجود سه نسل آوارگی نام فلسطینی خود را حفظ کردهاند.
انتخابات زودهنگام ترکیه؛ ماراتنی نفسگیر
سیامک کاکایی در ایران نوشت:
انتخابات زودهنگام پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه سنگ بنای دوره جدیدی در ساخت سیاسی این کشور است. با این انتخابات، سیستم سیاسی این کشور از پارلمانی به ریاستی چرخش پیدا خواهد کرد؛ پروژهای که رجب طیب اردوغان دست کم در 10 سال اخیر آن را پیگیری کرده است.
تحولات سیاسی هفتههای اخیر و صف آراییهای انتخاباتی ترکیه در این مدت، بیانگر شکلگیری دو جبهه سیاسی در این کشور است.
در جبهه نخست حزب عدالت و توسعه با همراهی حزب حرکت ملی قرار دارد که مروج نگاه و نظراتی است که اردوغان پیگیری میکند. در این جبهه اردوغان تلاش میکند در همان مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری رأی کافی را به دست آورد و در پارلمان نیز از طریق حزب عدالت و توسعه اکثریت را بهدست گیرد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که اگر در هفتههای اخیر فضای انتخاباتی ترکیه تحت تأثیر شرایط سیاسی و امنیتی قرارگرفت، بهدلیل همین نگرش اردوغان و تلاش او برای جلب آرای عمومی بویژه بین گروههای ملیگرا بوده است. البته اردوغان هرچند که با توجه به روند تبلیغات و انتقادهایی که در سالهای اخیر از سوی احزاب رقیب به سیاستهای داخلی و منطقهای وی شده است، راه دشواری را در پیش دارد، اما نظرسنجیها نشان میدهد شانس او در انتخابات ریاست جمهوری بالا است.
در جبهه مقابل انتخابات پنج حزب «جمهوریخواه خلق»، حزب نوتأسیس «نیک»، «سعادت»، «وطن» و «دموکراتیک خلقها» قرار دارند. این احزاب با آنکه همگی رقیب و منتقد اردوغان هستند، به لحاظ انتخاباتی برنامههایی متفاوت از یکدیگر ارائه کردند. در این مسیر چهار حزب جمهوریخواه خلق، نیک، سعادت و وطن در انتخابات پارلمانی ائتلافی به اسم «ملت» را تشکیل دادند اما برای ریاست جمهوری نتوانستند بر سر یک نام توافق کرده و آرای هواداران را به سمت خود تجمیع کنند. در کنار این 4 حزب، حزب دموکراتیک خلقها نیز نامزد مستقل خود یعنی صلاحالدین دمیرتاش را معرفی کرده است. لازم بهذکر است، هرچند کردها در روند انتخابات تأثیرگذار هستند اما نمیتوان گفت نقش تعیینکنندهای دارند. با این حال آنان در برآیند کلی میتوانند در چرخش آرا به نفع عدالت و توسعه یا دموکراتیک خلقها تأثیرگذار باشند. ضمن آنکه هدف کردها دستیابی به حد نصاب ده درصدی برای راهیابی به پارلمان است.
در این انتخابات احزاب رقیب اردوغان دو هدف مشترک را دنبال میکنند: 1- تغییر آرایش سیاسی به نفع خود در انتخابات پارلمانی 2- کشاندن انتخابات به دور دوم در انتخابات ریاست جمهوری تا در مرحله دوم بتوانند بر سر شخصی که بیشترین آرا را از بین آنها به دست میآورد، اجماع نظر کرده و او را مقابل اردوغان قرار دهند.
اما در نقطه مقابل حزب عدالت و توسعه که در 15 سال گذشته سکان حکومت را در دست داشته، این بار هم تلاش میکند هم پست ریاست جمهوری و هم اکثریت پارلمانی را بهدست آورد. سیاست تهاجمی که اردوغان بخصوص در یک سال اخیر در قبال دو همسایه جنوبی خود یعنی عراق و سوریه در پیش گرفته، بهعنوان نگرشی تلقی میشود که اردوغان از طریق آن تلاش کرده، بخشی از جامعه متشکل از ملیگرایان و افراط گرایان را متوجه این موضوع کند که وجود و حضور عدالت و توسعه، میتواند عامل ثبات بخش و حافظ ثبات ترکیه و نقش منطقهای آن باشد. به همین دلیل برخی از تحلیلگران معتقدند اردوغان از مدتها پیش اسب خود را برای انتخابات ریاست جمهوری زین کرده بود. با این حال چالشهایی که احزاب رقیب برای رجب طیب اردوغان و عدالت و توسعه رقم زدهاند، ممکن است روند انتخابات را با نوسان جدی مواجه کند و آن را تبدیل به ماراتنی نفسگیر برای رئیسجمهوری ترکیه سازد.
دست دوستی ایران و عربستان در بازار نفت
فریدون برکشلی در شرق نوشت:
بحث اصلی در اجلاس مشترک جمعه اوپک و غیراوپک، سهم کشورهای غیراوپک در ادامه روند کاهش تولید است که تا حدودی جنبه کارشناسی دارد. یک کمیته نظارتی که البته از قبل تشکیل شده بود، به صورت دورهای عملکرد کشورها را مرور خواهد کرد؛ البته این رویه برای اعضای اسمی اوپک نیز اعمال میشود. کنگو که در همین نشست اخیر به اوپک پیوست، برای مدت دو سال از نظام سهمیهبندی معاف خواهد بود. در اجلاس دو روز پیش اوپک، بازار جهانی نفت و تولیدکنندگان اوپک و غیراوپک، صاحبان اصلی اوپک را حتی بهتر از گذشته شناختند.
دو کشور جمهوری اسلامی و عربستان که در روابط و معادلات دوجانبه در یکی از سختترین شرایط خود به سر میبرند، در اجلاس صدوهفتادوچهارم، اولین درس بزرگ سیاستها و دیپلماسی دروناوپکی را به روسیه دادند. روسیه ماهها با عربستان درباره لغو کاهش جمعی 1.8میلیون بشکه در روز هماهنگی و لابی کرده بود و از طریق عربستان میکوشید ایران را برای همکاری ترغیب کند. عربستان نیز همه قولهای مساعد را به مسکو داده بود، اما در جلسه اوپک با ایران همسویی کرد. قطعا این اولین تجربه مهم روسیه از قوانین و قواعد دروناوپکی بود. در حقیقت، عربستان ضمن مجادله با همتای ایرانی خود، مقاومت او را در مخالفت با افزایش سقف تولید که خواست روسیه بود، تحسین میکرد. عربستان با دیپلماسی درونسازمانی اوپک خوب آشناست.
در واقع نبرد بازار بین آمریکا و روسیه است و عربستان در جایگاه سوم تولید جهانی قرار دارد و واقعیت ناگفته آنجاست که عربستان ظرفیت مازاد درخور ملاحظهای نیز ندارد. عربستان باید سرمایهگذاری چشمگیری روی منابع گازی خود انجام دهد که بخش مهمی از درآمد نفتی عربستان را مصروف خود خواهد کرد. البته چنانچه عربستان از چنبره سیاستهای آمریکا قدری فاصله گیرد، میتواند از بخش مهمی از گاز مورد نیاز برای تزریق خود را وارد کند. درهرصورت رقابت نفت به تدریج از خاورمیانه به سوی روسیه، آسیای میانه و آمریکا سوق پیدا خواهد کرد. آمریکا و روسیه نیاز آنی به قیمتهای بالا و سهرقمی ندارند و در واقع عربستان تنها کشوری است که نیاز به منابع مالی دارد. عربستان باید تا ٢٠١٩ قیمت نفت را سهرقمی کند؛ زیرا خصوصیسازی آرامکو در قیمتهای پایین ارزش تجاری محدودی خواهد داشت. خصوصیسازی آرامکو یکی از اصول و اهداف اصلی استراتژی ٢٠٣٠ ولیعهد عربستان است و در اینجا تفاوت قیمت نفت، بشکهای ٧٠ دلار و نفت بشکهای صددلاری در حافظه بازار جهانی و مراکز بورس به بیش از یک تریلیون دلار تفاوت قیمت ترجمه میشود؛ بنابراین آرامکو سخت به دنبال افزایش پایدار قیمت نفت است.
روسیه این فاز را ٢٠ سال پیش پشت سر گذاشت. آمریکا هم شرایط متفاوتی دارد و هرگز مالکیت یک شرکت ملی نفت را تجربه نکرده است؛ بنابراین در اینجا وقتی ترامپ به اوپک نهیب میزند، هدفش سیاستهای قیمتجویانه عربستان است. در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و عربستان در دو نقطه مقابل این جدال را تجربه کرده بودند. امروز در بخش نفت و انرژی، آمریکا و عربستان سیاستهای متفاوتی دارند که باید جدا از دیگر روابط سیاسی و ژئواستراتژیک به آن توجه کرد. البته مشکل دیگر عربستان آنجاست که حتی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هم تقریبا تنهاست؛ تاجاییکه شورای همکاریهای خلیج فارس در آستانه فروپاشی قرار دارد. کویت، امارات متحده عربی، قطر و عمان نیازی به قیمتهای خیلی بالای نفت ندارند. بهعلاوه تنشهای سیاسی هم روابط ایشان را مخدوش کرده است. کشورهای کوچک خلیج فارس از آینده عربستان بهعنوان یک قدرت احتمالی برتر نگران هستند و یک عربستان قدرتمند و تا دندان مسلح را برنمیتابند. با توجه به آنچه بیان شد، سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر روند رشد ملایم قیمتهای جهانی نفت در حقیقت مورد تأیید همه اعضای اوپک بود.