سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*********
آستین خالی از دست همت!
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
۱- «کسانی که شما را تهدید کردند میشناسید؟ همانها که میگفتند اگر مغازهتان را نبندید، شیشههایش را میشکنند و مغازه را به آتش میکشند»؟ این پرسشی بود که از چند مغازهدار در بازار تهران، خیابان لالهزار و برخی از مغازهداران پاساژ علاءالدین پرسیده شد. پاسخ همه آنان به این سؤال منفی بود و اظهار میداشتند که تهدیدکنندگان را نمیشناسند و آنان را پیش از این ندیده بودند. سؤال بعدی این بود که مگر تهدیدکنندگان از اهالی صنف شما نبودند؟ جواب دادند؛ که اگر از صنف خودمان بودند که حتما آنها را میشناختیم. یکی از مغازهداران منطقه بازار که کرکره مغازهاش را نیمهباز گذاشته بود گفت: آقای عزیز! اگر از صنف ما باشند که میدانند شناخته میشوند و فردا که غائله خوابید باید پاسخگو باشند... نه آقا، غریبه و سنگ به دست آماده حمله بودند و ما از ترس به آتش کشیدن اموالمان ناچاراً مغازه را میبستیم... گرانیها و افزایش ساعت به ساعت قیمت ارز کسب و کارمان را کساد کرده و ما هم به اندازه سایر مردم و مشتریانمان از این وضعیت به شدت ناراضی هستیم اما چاره کار را در بستن محل کسب و کارمان نمیدانیم و معلوم نیست یک عده از کجا مثل قوم یأجوج و مأجوج به بازار سرازیر شدند و با تهدید به آتشزدن مغازهها، وادارمان کردند مغازههایمان را ببندیم! ما دست مردم چک و سفته داریم که باید پاس کنیم و با بستن مغازه، کسب و کارمان از این هم که هست بدتر میشود.
آقا بنویسید که نیروی انتظامی عاملان اصلی را بازداشت کند و به این غائله خاتمه بدهد. در این مدت دو کلمه حرف حساب از دولت نشنیدهایم! آقا بنویسید بر پدر برجام لعنت، بر جد و آباد برجام لعنت! دولت تا کی میخواهد همه مشکلات را با برجام حل کند؟! تا کی میخواهد مملکت را اینطوری که میبینید به حال خود رها کند؟! این جوان ۳۱ ساله از کدام جهنم درهای آمده است که یکجا ۳۸ هزار سکه میخرد؟ این کدام بی...ی است که ظرف چند روز قیمت دلار را به ۸ هزار و ۹ هزارتومان میرساند؟! چه کسانی چند هزار دستگاه ماشین گرانقیمت خارجی وارد میکنند؟! چند هزار کانتینر قاچاق چطوری وارد کشور میشود و کسب و کار ما را به لجن میکشد و چند میلیون نفر را بیکار میکند؟! شهر هرت که نیست! اینها به کجا وصل هستند؟! ماموران امنیتی و نظارتی کجا هستند که کاری به کار آنها ندارند؟!
آنچه در سطرهای بالا آمده است چکیدهای از مجموع اظهارنظر مغازهداران است که با خبرنگاران در میان گذاشتهاند. نکته درخور توجه آنکه تمامی آنان با بستن مغازهها مخالف بودهاند و ضمن گلایههای جدی از نابسامانیهای اقتصادی ابراز میداشتند که چاره کار را در بستن مغازهها نمیدانند و غائلهآفرینی را به سود دشمنان ارزیابی میکردند و به شدت نیز از مسئولان اقتصادی، امنیتی و اطلاعاتی گله داشتند که چرا با بیتوجهی خود کار را به اینجا کشانده و دست آشوبگران را برای سوء استفاده از بلبشوی اقتصادی موجود باز گذاشتهاند!
۲- ماجرا از قبل قابل پیشبینی بود و متاسفانه باید پذیرفت که مسئولان برنامهریز و تصمیمساز در عرصه اقتصادی و نیز دستاندرکاران امور نظارتی و اطلاعاتی کشور، کوتاهی غیر قابل توجیهی مرتکب شدهاند و مردم و کسبه و صاحبان مشاغل شرافتمندانه را در چنگال تروریستهای اقتصادی تنها گذاشتهاند! ماجرای دیروز پیش از وقوع نیز قابل پیشبینی بود و از مدتها قبل در فضای مجازی و حتی در اظهارات مقامات بلندپایه آمریکایی و صهیونیستی به آن اشاره شده بود. بدیهی است که قشر عظیم و زحمتکش کسبه، بخشی جدا نشدنی از همین ملت هستند و آنگونه که خود در گفتوگو با خبرنگاران مطرح کردهاند، نظام را با همه ابعاد پیرامونی آن جزئی از وجود خود میدانند و بارها نشان دادهاند که هرگز حاضر نبوده و نیستند که دشمنان تابلودار مردم این مرزو بوم روی موج انتقادات و گلایههای آنها سوار شده و غائلهآفرینی کنند.
اکنون اگرچه دیرهنگام، ولی وقت آن است که مسئولان دستاندرکار و سیاستپرداز و تصمیمساز نظام، دستی به قاطعیت از آستین همت بیرون آورند و تروریستهای اقتصادی و پادوهای مزدور آنان را بدون کمترین ملاحظهای قلع و قمع کنند. شناسایی تروریستهای اقتصادی نه فقط دشوار نیست بلکه به سادگی نیز امکانپذیر است. چه کسانی قیمت دلار را ساعت به ساعت بالا برده و به مرز ۹ هزار تومان رساندهاند؟ چه کسانی در یک فاصله کوتاه تعداد ۴ میلیون و۷۰۰ هزار سکه را خریداری کرده و بهای آن را در هر قطعه به نزدیک ۳ میلیون تومان رقم زدهاند؟ چه کسانی با کارت بازرگانی فلان خانم روستایی و فقیر فقط در یک فقره تعداد ۶۰۰ دستگاه خودروی بنز و پورشه وارد کردهاند؟ آن جوان ۳۱ ساله پول خرید ۳۸ هزار سکه را از کجا آورده و سکهها اکنون در اختیار کیست؟! چه کسانی با هک سایت وزارت صنعت توانستهاند مجوز ورود چند هزار دستگاه خودروی لوکس را جعل کنند و این خودروها را بیدغدغه وارد کشور کنند؟! چرا باید تعداد اندکی در حدود ۱۰۸نفر، بتوانند منابع کلان و نجومی چندصدهزار میلیارد تومانی را به عنوان وام دریافت کرده و از بازگرداندن آن خودداری ورزند؟! و...
۳- برخی از شعارهای هنجارشکن نشان میداد که سردمداران ماجرا از اقشار کسبه شریف و زحمتکش کشورمان نیستند و غائله را با اهدافی دیگر که بیرون از حوزه اقتصاد است آفریدهاند. شعار علیه شهدای مدافع حرم اگرچه بلافاصله با اعتراض تجمعکنندگان روبرو شد ولی به وضوح حاکی از آن بود که عوامل اصلی بیرون از دایره مردم و کسبه هستند.
گفتنی است که تعداد شهدای مدافع حرم از میان بازاریان و سایر کسبه کم نبوده و نیستند و شعار علیه مدافعان حرم تنها میتواند از دهان آلوده وکثیف کسانی بیرون بیاید که مردم مظلوم این مرز و بوم را با پیکرهای غلتیده به خون، زیر پای تروریستهای داعشی میپسندند.
۴- و بالاخره ذکر این خاطره از شهید نصرالهی فرمانده سپاه بانه خالی از عبرت نیست. ایشان در مراجعه به یکی از روستاهای بانه و در جمع اهالی روستا خطاب به آنان میگفت؛ چرا با وجود تذکر قبلی، به تروریستهای کومله که دیشب به روستای شما آمده بودند کمک مالی کردید؟ پیرمردی که در میان جمع بود برخاست و گفت؛ برادر سپاهی! برای اینکه شما برادران سپاه و جهاد نجابت دارید و خدا و پیامبر سرتان میشود و اگر به حرف شما گوش نکنیم، به ما تذکر میدهید ولی اگر به درخواست کومله توجه نکنیم، اسلحه به رویمان میکِشند و زنان و دخترانمان را به اسارت با خود به کوه میبرند. به این علت وقتی میآیند یارمتی (پول و کالایی که کومله و حزب دموکرات کردستان به بهانه مالیات! و به زور از روستائیان مظلوم و فقیر میستاندند) میگیرند! پیرمرد به شهید نصرالهی پیشنهادی کرد که میتواند امروزه برای حفظ امنیت مردم و کسبه به کار آید. پیرمرد پیشنهاد کرد که یکی دو تن از نیروهای سپاه بهطور نامحسوس مراقب روستا باشند و در صورت مشاهده تروریستهای کومله و دموکرات پایگاه سپاه بانه را با خبر کنند که جان و مال و ناموس ما تا نابودی کامل تروریستها در امان باشد.
اردوغان و چالش جامعه قطبی شده ترکیه
رحمان قهرمانپور در خراسان نوشت:
پیروزی شکننده اردوغان در برابر مخالفان 48 درصدی، او را در پنج سال آینده با چالش هایی مواجه خواهد کرد اما بی تردید قطبی شدن منازعات و رقابت های سیاسی در ترکیه و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی حاصل از این امر بزرگ ترین معضل پیش روی اوست. اردوغان از زمان رسیدن به قدرت در سال 2002 هیچ گاه تا این حد مخالفان سرسخت و جدی نداشته است. مخالفانی که در عرصه سیاست مهم ترین عامل پیوندشان همانا مخالفت با اردوغان و سیاست های اوست.
او برای رهایی از این معضل به دامن ناسیونالیست ها پناه برد که این مسئله بر تشدید دعواهای سیاسی افزود. زیرا حزب ناسیونالیست حرکت ملی (MHP) یکی از شرط های اصلی ائتلاف با حزب عدالت و توسعه (AKP) را عدم ورود به مسئله کردی تعریف کرده است. یعنی اگر اردوغان بخواهد به سمت کاهش منازعات در مسئله کردی حرکت کند، اصلی ترین متحد سیاسی خود را از دست خواهد داد و اگر به این سمت حرکت نکند مسئله کردی همچنان استخوانی در گلوی ترکیه و اردوغان خواهد بود که حالا دیگر خود را رهبری قوی تر از مرحوم تورگوت اوزال و عدنان مندرس می داند.
رجب طیب اردوغان در مقام یک سیاستمدار عمل گرای با هوش اما بلند پرواز و جاه طلب می داند که آن چه از رهبران در یادها می ماند میراث و کار بزرگ آن هاست. میراث اقتصاد در ترکیه به نام تورگوت اوزال شناخته می شود. اردوغان یک کار بزرگ تاکنون انجام داده و آن رشد اقتصادی ترکیه بوده است. اما در ادامه راه برای حفظ محبوبیت و مقبولیت خود به میراث دیگری نیاز دارد که نشان دهد او رهبری بزرگ با آرمان های متعالی است. او در انتخابات اخیر این آرمان بزرگ خود را قوی تر کردن ترکیه تعریف کرده بود. اما واضح است که یک جامعه سه پاره میان سکولارها، کردها و اسلام گرایان محافظه کار نمی تواند سازنده یک ترکیه قوی باشد.
به ویژه این که در انتخابات اخیر هم ائتلاف مخالف اردوغان توانست مانع کسب اکثریت مطلق از سوی حزب عدالت و توسعه شود و هم حزب کردی دموکراتیک خلق ها (HDP) به رغم همه فشارها و در زندان بودن رهبرش توانست از حد نصاب بالای 10 درصد عبور کند و وارد پارلمان شود. به عبارت ساده تر مخالفان اردوغان هر چند نتوانستند مانع پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری شوند، اما بی تردید قوی تر از قبل ظاهر شدند و وزن و اعتبار سیاسی آن ها در جامعه و مناسبات قدرت ترکیه بیشتر شد. این در حالی است که اردوغان در سال های اخیر اغلب با یک اپوزیسیون ضعیف و چند پاره مواجه بود.
اکنون باید منتظر باشیم و ببینیم که رجب طیب اردوغان اولین رئیس جمهور نظام ریاستی ترکیه با این جامعه قطبی شده سیاسی و اجتماعی چه خواهد کرد و در این زمینه چه میراثی از خود به جا خواهد گذاشت؟
آن هم در حالی که در پی کودتای ناکام دو سال قبل توانست اصلی ترین نیروی رقیب خود یعنی بوروکراسی و ارتش کمالیست را تضعیف کند و تا حد زیادی تحت کنترل خود درآورد. اکنون او برخلاف سال های قبل دیگر نمی تواند از دست های پنهانی سخن بگوید که دشمن او و ترکیه هستند و اجازه نمی دهند او کار کند. هم ارتش، هم بوروکراسی قدرتمند و به ویژه قوه قضاییه تضعیف شده اند و هم عوامل طرفدار فتح ا... گولن از ادارات اخراج شده اند و در چنین شرایطی باید دید که آیا اردوغان می تواند در سیاست ورزی بدون وجود دشمن موفق شود یا ناگزیر از ساختن یک دشمن و بزرگ نمایی آن (مثل پ.ک.ک) خواهد شد. در هر صورت راه اردوغان با این انتخابات دشوارتر از چند سال گذشته خواهد بود، هر چند او بعد از 16 سال در قدرت بودن ثابت کرد که همچنان قدرت آن را دارد تا اکثریت مردم را متقاعد کند که در قدرت ماندن وی به نفع آن ها و ثبات و امنیت ترکیه است.
چالش سیاست خارجی اردوغان در برابر سیاست داخلی خیلی جدی نیست. اما رابطه با اتحادیه اروپا و نقش منطقه ای آنکارا به ویژه در سوریه و سرانجام مسئله استرداد فتح ا... گولن از آمریکا سه چالش اصلی او در سیاست خارجی در سال های آینده خواهد بود. کشورهای اروپایی و در راس آن ها آلمان و اتریش بعد از کودتای ژوئن 2016 (تیر 1395) روابط پرتنشی با آنکارا داشته اند و در انتخابات اخیر تمایل خود را برای شکست اردوغان پنهان نمی کردند.
چشم انداز پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تیره تر از هر زمان دیگری در دو دهه گذشته است و ادغام وزارت اتحادیه اروپا با وزارت خارجه در ساختار جدید کابینه نشان دهنده کاهش اهمیت پیوستن به اتحادیه اروپا برای اردوغان است. رابطه ترکیه با دادگاه اروپایی هم در این ساختار جدید ضعیف تر و کم اهمیت تر از گذشته خواهد بود. این در حالی است که اتحادیه اروپا در اقتصاد و تجارت ترکیه موقعیت ویژه ای دارد و هیچ کشور دیگری نمی تواند جای آن را بگیرد. در موضوع سوریه هم آنکارا به دلیل تنش در روابط اش با واشنگتن و بروکسل چاره ای جز همکاری با محور آستانه یعنی روسیه و ایران ندارد. چنان که موضع اروپا و آمریکا در موضوع کردهای سوریه چندان خوشایند آنکارا نیست و در این زمینه همراهی محور آستانه و به ویژه ایران بیشتر است.
بالاخره درباره استرداد فتح ا... گولن هم دولت ترامپ برخلاف انتظار اردوغان استثنائا مثل سلف خود دولت اوباما عمل و از استرداد او خودداری کرد که با در نظر گرفتن میزان ثروت گولن و نفوذی که در آمریکا دارد اتفاق عجیبی نبود. بعید است در سال های آینده هم واشنگتن به این خواسته اردوغان پاسخ مثبت بدهد.
روحانی در جنگ روانی با مردم!
میکائیل دیانی در وطن امروز نوشت:
چند روز قبل، ناظر به صحبت جناب روحانی در جمع رسانهایهای حامی دولت مطلبی نوشتیم با عنوان «توقعات را چه کسی و چگونه ایجاد میکند؟» و در آن ذیل صحبت جناب روحانی که گفته بود «در رسانهها توقعات مردم را بیجا بالا نبریم» توضیح دادیم که این قول و فعل و وضعیت مسؤولان است که توقع ایجاد میکند. در آن جلسه جناب روحانی حرف دیگری نیز زده بود. ایشان گفته بود: «تلاطم بازار، دلیل اقتصادی ندارد و رسانهها در خط مقدم شکستن جنگ روانی دشمن هستند و ما قادریم بر جنگ روانی دشمن فائق شویم.» اما با پخش شدن تصویر روز شنبه جناب روحانی با لباس ورزشی گرانقیمت برند آمریکایی در تلهکابین توچال به همراه چند تن از اعضای هیأت دولتشان، میتوان در این باب هم گفت که برای افکار عمومی، چه جنگ روانیای از این بالاتر که جناب آقای روحانی با این سطح دغدغهمندی از وضعیت مردم و کشور 3 سال دیگر هم رئیسجمهور هست!
دقت کنید! نگارنده میداند و البته خوانندگان هم میدانند کوهنوردی نه تنها اساسا مذموم نیست که ورزش کردن ممدوح هم هست اما در شرایطی که دلار از مرز 8000 تومان گذشته، سکه به مرز 3 میلیون تومان رسیده و گرانی بیسابقه در همه حوزههای کالاهای مصرفی و سرمایهای بهوجود آمده، جناب روحانی نهتنها همه اینها را «جنگ روانی» میداند، بلکه حتی برای دلخوشی مردم نیز حاضر نیست تصویری از وی در رسانهها بازتاب یابد که او در حال تلاش برای حل مشکلات اقتصادی کشور است.
حضور روحانی در توچال، ذوقزده و با لباس غیررسمی، الزاماً نشانه بیاهمیتی به فضای اقتصادی نیست ولی بهطور یقین نشان عجز او از درک بازخورد کارش در افکار عمومی است. اینکه رئیسجمهور نمیداند وقتی مرهمی بر زخمهای ملتهب اقتصادی مردم نمیگذارد، لااقل نقش نمکپاش را بر این زخمها نداشته باشد که در فضای مجازی «توچال» ترند شود و مردم بگویند «ما در چاله اقتصادیم و روحانی در توچال!» و در این وضعیتی که هر روز سفره خانوار کوچکتر میشود، این گزاره تقویت شود که «میدونین چرا در این بحران اقتصادی بعضی مسؤولا عین خیالشون نیست یا میرن توچالگردی؟! چون قرار نیست سفرههای خودشون کوچیک شه».
این وضعیت روحانی با لباس برند آمریکایی برای تولیدکننده پوشاکی که منتظر سیاستهای حمایتی دولت از تولید داخلی است هم تیر خلاصی است که حتی در رده ریاستجمهوری کشور نیز اهمیتی به استفاده از کالای داخلی وجود ندارد، چه رسد به آنکه او به عنوان فرمانده و مجری سیاستها بخواهد در جهت کمک به تولیدکننده ایرانی قدم بردارد.
این تصویر از روحانی تنها یک پیام به مخاطب عام میرساند و آن این است که جناب روحانی امور مملکت را رها کرده است. دولت پس از شکست برجام با بحران ایده اداره کشور مواجه است اما برنامه و تلاشی هم برای ایجاد راه جایگزین ندارد و اداره مملکت را رها کرده است.
این رفتار دولت البته در گفتار حامیان روحانی نیز عیان است؛ چه چند وقت پیش عبدالله ناصری، عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و مشاور خاتمی گفته بود: «روحانی در مقایسه با همه رؤسایجمهور پیشین بعد از انقلاب، وقت برای دولت نمیگذارد. میگویند او از ساعت 9:30 صبح تا 19 سر کار است!» یا صحبتهای محمدرضا تاجیک که در باب تنبلی دولت گفته بود: «نسل ما در دهه چهارم پذیرای گفتمانی است که گزارههای آن بیشتر از جنس کنش باشد تا کلام.
منتها متاسفانه «زیست جهان» آقایان یک «زیست جهان» کاملا زبانی، کلامی و بیانی است. در یک «زیست جهانی» زیست میکنند که وقتی میخواهند از درد و مشکلات صحبت کنند همهچیز در کلام و زبان خلاصه میشود. وقتی هم میخواهند از درمان صحبت کنند به کلام و زبان خلاصه میشود. کلام و زبان یا بافت گفتمان آنها از جنس کنش نیست و مردم خسته و ملول از حرفدرمانی نخبگان جامعه هستند.» و حالا نیز زهرا نژادبهرام، نماینده اصلاحطلب شورای شهر گفته است: «آقای روحانی نشسته است و کارآمد نیست».
بزرگترین جنگ روانی برای مردم ناراحت از شرایط امروز، تماشای مدیر بیعمل است!
چرا هدف بالاتر از نظام و روحانی است؟
عبدالله گنجی در جوان نوشت:
سخنان وزیر امور خارجه در اتاق بازرگانی را باید جدی گرفت که: «هدف نابودی ایران است نه نظام و روحانی.» معنی سخن ظریف این است که نظام حکم نود را دارد و ایران حکم صد را. ظریف همان کسی است که در کتابش مینویسد: «من هیچ موقع لفظ دشمن را استفاده نکرده و نمیکنم.»، اما حال سخن از نابودی ایران به میان میآورد که طبیعتاً واژه دشمن در اظهار نظر وی مستتر است. باور کنیم حرف ظریف درست است، زیرا او جهان را میشناسد و جنگ تمدنها را در متن دیپلماسی پنهان دیده است. شاید برخی سخن ظریف را باور نکنند و چنین بیندیشند که مگر ایران قابل نابودی است؟ مگر سرزمین و تاریخ نابودشدنی است؟ قطعاً بله، اما آنچه سخن ظریف را باورپذیر میکند را چگونه بفهمیم؟ البته چرایی نابودی ایران یک مقوله و چگونگی آن مقوله دیگری است.
1- چرایی آن به عواملی مانند «تمدن» و «تمایز» ایران برمیگردد. ایران با دشمن قلدری روبهرو است که قدمت مدنیت آن هنوز به 350 سال نرسیده است. این در حالی است که ایران صاحب یک تمدن بیتاریخ است و حداقل 500 سال است ملت - کشور است. احساس حقارت بیریشهها نسبت به ایران کهن را نادیده نگیریم. آنان این پیشینه و تمدن را موجب تولید غرور و عزت و ایستادگی برای ایرانیان میدانند. ملتهای بیریشه یا بیقدمت هیچگاه به خود اجازه نمیدهند مقابل قدرتها بایستند. کشورهای حوزه خلیج فارس نمونههای عینی و قابل مشاهده آن هستند.
2- تمایز ایران در عصر حاضر شاخص دیگری است. اسلام سیاسی و خصوصاً اسلام تشیع -به تعبیر شهید آوینی- محکی برای «سرّ استقامت» ماست و آنان به خوبی فهمیدهاند که «نهضت عاشورا» و «نهضت انتظار» دو شاخص انرژیبخش و «مقامساز» ملت ایران هستند و نابودی آن دو باور انرژیساز، بدون نابودی هویت ایران امکانپذیر نیست. آنان به دنبال نابودی آن جوهرهای هستند که 40 سال است بدون برتری عوامل قدرت ظاهری (ثروت، وسعت و جمعیت) جلوی دنیای کفر و بربریت ایستاده است. به همین دلیل چند سال پیش گفتند «باید ریشه ملت ایران را خشکانید» و ترامپ گفت: «ملت تروریسم». آنان واقعاً ملت ما را تروریست میدانند و فهم ایدئولوژیک از عملکرد آن دارند. همین که ملت ما به مثابه سیرابشدگان کوثر عاشورا تن به سازش نمیدهد و مشکلات را تحمل میکند، آنان زجر میکشند و انگیزه نابودی ایران در همینجا رقم میخورد.
اما چگونگی آن نیز قابل فهم است. تجزیه ایران مهمترین رهیافت نابودی آن است که اکنون با همه وجود به دنبال فعال کردن گسلهای آن هستند. پول و سلاح سعودی - امریکایی از مرزهای شرقی و جنوب غربی و کردستان قابل رؤیت است و کمتر روزی است که در کاروان شهیدان مسافری نداشته باشیم. آنان به تجزیه -حتی تجزیه خونین- ایران میاندیشند. آن هم ایرانی که از سال 907 قمری تا کنون یکپارچه و یکصدا بوده است و هیچ ملتی به این قدمت در جهان وجود ندارد. روش دوم نابودی ایران نابودی «فرهنگ عاشورا» است. آنان در صدد آلترناتیوی هستند که این درخت ریشهدار را برای همیشه خشک کند و ایران پرچمدار لیبرالیسم و بخشی از تمدن غرب شود. آنان در صدد حاکمیت کسانی هستند که ریشه متمایز تشیع را بخشکانند و دیگر آن روز را نبینند که همه ایرانیان یک حزب سیاهپوش و سیاسی در عاشورا و تاسوعا میشوند. آنان میدانند ایران و نظام اسلامی هر سال در محرم تجدید حیات میکند، انرژی میگیرد، درس دشمنشناسی را مرور میکند، تیزبینتر میشود و...
آنان به دنبال نابودی ایرانی هستند که زمان همیشه برایش کل یوم عاشورا است و سرزمین برایش همیشه کل ارض کربلاست و اتفاقاً پول وهابیت برای نابودی این باور بهکار گرفته میشود و نتانیاهو و بنسعود شمر و تفالههای ابنمرجانه و یزید در کربلای امروز هستند. نابودی ایران یعنی گرفتن حسین (ع) از این ملت. این هم امری است محال اندر محال.
پیوند ایران با پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، بحرین و... زمانی قطع میشود که این باور عاشورایی از ایران رخت بر بندد و اگر برای قطع این ارتباطات ملت ما را نابود شده میخواهند، قابل درک است، زیرا ملت ما و باور ما یک عنصر واحد را تشکیل میدهند و اگر باور جدا نشود ناگزیر نابودی هر دو را میخواهند.
لبخندی که تیم ملی به مردم داد
نیما نکیسا در روزنامه ایران نوشت:
به عنوان کسی که جام جهانی را از نزدیک تجربه کردهام و میدانم که چه رقابتهای بزرگ و مهمی است، صحبتم را با درخشش علیرضا بیرانوند، دروازهبان خوب تیم ملی فوتبال شروع میکنم. دروازهبانی که همیشه انتخاب اول من برای پوشیدن پیراهن شماره یک تیم ملی در جام جهانی 2018 روسیه بود و با اینکه صحبتهای کارشناسی و غیرکارشناسی درخصوص او انجام میشد، من ایمان داشتم که علیرضا میتواند از پس این تورنمنت بزرگ بربیاید و به او تبریک میگویم.
بیرانوند در این مسابقه بازی بسیار خوبی را پشت سر گذاشت و این آغاز راه او در دوران پر افتخار فوتبالش خواهد بود و اگر قدر این لحظات را بداند، میتواند به موفقیتهای بسیار خوبی دست پیدا کند و من فکر میکنم این عملکرد عالی او در 3 بازی ایران در جام جهانی روسیه باعث خواهد شد که او در بین 10 دروازهبان برتر این مسابقات قرار بگیرد. نخستین فاکتوری که بیرانوند داشت، تسلط او در میدان بود. من در این سه مسابقه هیچ استرس و دلهرهای در چهره بیرانوند ندیدم.
او در بازی با پرتغال و در ابتدای مسابقه چند اشتباه داشت که یکی از آنها، درگیری با سعید عزتاللهی بود و بعد هم چند خروج اشتباه داشت اما شانس آوردیم که در آن لحظات اتفاقی نیفتاد و بعد از آن بیرانوند توانست خودش را جمع کند و یک دروازهبانی عالی داشته باشد. درخصوص عملکرد کلی تیم ملی هم باید در فرصت مناسبی به جزئیات پرداخت اما تیم ایران در بازی با مراکش، اسپانیا و پرتغال بسیار هوشمندانه بازی کرد و من به همه بازیکنان و کادر فنی تیم ملی تبریک میگویم. از نظر من و بسیاری از مردم ایران تیم ملی صعود کرده و باعث افتخار ایران و ایرانی شده است. ملیپوشان باعث خوشحالی مردم شدند و لبخند را به روی چهره آنها آوردند. از صمیم قلب از تک تک بازیکنان تشکر میکنم و برای آنها آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
منافع مشترک تهران-ریاض
جاوید قرباناوغلی در شرق نوشت:
بازیگران اصلی نشست اخیر اوپک کدام کشورها بودند؟ این سؤالی است که پاسخ صحیح به آن میتواند درک درستی از منطق برد-برد حتی در زمان اوج تنشهای سیاسی بین واحدهای سیاسی ایجاد کند. قبل از آغاز نشست، خبرها حکایت از آن داشت که سایه رقابت و درگیری سیاسی عربستان سعودی با ایران در بحرانهای منطقهای بر نشست اخیر سنگینی کرده و ریاض در پرتو خروج آمریکا از برجام آماده است با پیشنهاد افزایش یک میلیون بشکه با توجه به کاهش احتمالی صادرات نفت ایران پس از ضربالاجل ترامپ پس از خروج آمریکا از برجام، آماده شده که ضربه مهلکی را بر ایران وارد کند. حضور محمد بنسلمان در مسکو و اخبار توافق و همراهی این دو در دفاع از افزایش یک میلیون بشکه بهمثابه بمب خبری در رسانهها و تحلیگران داخلی و احتمالا نزد اصحاب سیاست و تصمیمگیران نظام بود. گمانهزنی درباره «توافق روسیه و عربستان» زمانی شدت یافت که الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه و خالد الفالح، وزیر نفت عربستان، با یک ماشین خود را به محل برگزاری اجلاس اوپک و غیراوپک رساندند تا شاید از این رهگذر نزدیکی مواضع خود را نشان دهند. بیژن زنگنه از معدود وزرای نفت اوپک بود که زودهنگام وین را ترک کرد و در جلسه مشترک با کشورهای نفتی غیراوپک حضور نداشت.
او که قبل از آغاز جلسه با لحنی تهدیدآمیز کار خود را در این نشست آغاز کرده بود، در پایان با بیانی مثبت به پایان برد. از منظر منطق سیاسی این کار زنگنه به این دلیل بود که او آنچه را در پی آن بود، در همان نشست وزرای اوپک به دست آورد. این گمانهزنی در صورت مقرون به صحتبودن میتواند گویای چند نکته مهم باشد. اول: با وجود همسویی تهران و مسکو در برخی تحولات سیاسی در منطقه، روسیه در سیاست انرژی با ایران همسو نیست؛ کمااینکه در سیاست گازی، تهران و مسکو را میتوان دو رقیب در بازارهای بهشدت جذاب گاز مورد نیاز اروپا و کشورهای درحالتوسعه شرق تلقی کرد. زنگنه با درک واقعبینانه این موضوع پیش از ترک وین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با توجه به موضعگیریهای اخیر روسیه درباره افزایش عرضه نفت درباره این کشور چه احساسی دارید، گفت: «چرا دلخور باشیم؟ باید واقعیتها را درک کنیم. نباید توقع زیادی از کسی داشته باشیم.
جمله معروف چرچیل را از یاد نبرید که وقتی از او پرسیدند چطور با روسیه که دشمن استراتژیک ما در جنگ جهانی دوم بود، متحد شدید، پاسخ داد بریتانیا دوست و دشمن دائمی ندارد، فقط منافع ملی دائمی دارد. همیشه گفتهام که نه کشوری برادر ماست و نه دشمن دائمی ماست. ما برحسب منافعمان باید روابطمان با کشورها را تنظیم کنیم».
اگر همین رویکردی که زنگنه درباره موضوع نفت و موفقیت در اوپک بیان کرد، در سیاستورزی نیز تسری یافته و درباره همه کشورهای جهان بهعنوان راهنمای عمل قرار گیرد، میتواند منشأ توافق و حلال مشکلاتی باشد که ایران امروز با آن دستبهگریبان است. نمیخواهم زیاده از حد خوشبین باشم؛ ولی در شرایطی که سیاستهای ترامپ جهان را به هم ریخته و همه متحدان سابق آمریکا را در مقابل او قرار داده، هر اقدامی که مواضع آنان را در موضوع ایران متحد کند، بر منطق عقلانیت استوار نبوده و مخالف مصالح و منافع ملی است.
دوم: با وجود رایزنیهای فشرده روسیه و عربستان در بالاترین سطح پیش از نشست اخیر و گمانهزنیها برای موضع مشترک این دو بهعنوان بزرگترین تولیدکنندگان اوپک و غیراوپک در دفاع از افزایش بیش از یک میلیون بشکه، این اتفاق نیفتاد. تحلیلگران اقتصاد و بازار انرژی در دو روز گذشته به دلایل این امر پرداختهاند. به نظر میرسد در کنار نگاه از دریچه تحولات استراتژیهای نفتی ضروری است از منظر سیاسی نیز به آن پرداخت.
تصمیمات اوپک نیازمند اجماع است. به تعبیر دیگر مخالفت یک عضو از اعضای اوپک مانع از اتخاذ تصمیم خواهد شد. با وجود انتشار اخبار، نظر مشترک روسیه و عربستان و مخالفت و تهدید جدی وزیر نفت کشورمان، ملاقات زنگنه و خالد الفالح در حکم آبی بود که بر آتش التهابات نشست اخیر ریخته شد. پس از این ملاقات ورقها برگشت و جهان شاهد اجماع بزرگترین سازمان تأمینکننده بخش معتنابهی از بازار مصرف نفت خام جهان شد. گمانهزنی درباره محتوای ملاقات وزرای نفت ایران و عربستان بسیار دشوار است و نظر تحلیلگران بازار انرژی بر این است که دو کشور توانستهاند به درک مشترکی از وضعیت بازار و نیازهای خود در موضوع سقف تولید و قیمت دست یابند. یکی از تحلیلگران بازار انرژی روز گذشته در همین ستون «شرق» از هماهنگی ایران و عربستان که در روابط دوجانبه و معادلات منطقهای در سختترین شرایط رقابتی به سر میبرند، بهعنوان رمز موفقیت اجلاس صدوهفتادوچهارم یاد کرد و آن را درس بزرگ سیاستها و دیپلماسی دروناوپکی به روسیه نامید.
سوم: ایران برای عبور از تونل وحشتی که ترامپ با همکاری اسرائیل برای آن طراحی کرده، نیازمند فضای آرام در منطقه است. آرامش در منطقه علاوه بر کاهش هزینههای امنیتی برای کشور، تحرکات کشورهایی را که از سر اجبار در جبهه آمریکا و اسرائیل قرار دارند، خنثی خواهد کرد. به نظر میرسد ایران و عربستان بهعنوان دو کشور عمده در منطقه در کنار رقابت سالم در منطقه باید با اتخاذ روشهایی که تأمینکننده منافع آنهاست، مرحله خصومتآمیز کنونی را پشت سر بگذارند.
در جریان مراسم حج سال گذشته، ایران تجربه موفقیتآمیزی را در فضای بهشدت خصومتآمیز روابط تهران و ریاض تجربه کرد. به گفته نماینده مقام معظم رهبری مذاکرات درباره مراسم امسال نیز با موفقیت در جریان است و امیدواری برای تکرار تجربه سال گذشته بسیار بالاست. دلیل این امر احتمالا خواست دو کشور برای تفکیک موضوعات و پیداکردن راهحلها در همان حوزه براساس منافع طرفینی است که حتی ممکن است با یکدیگر همسویی نداشته باشند. نشست اخیر اوپک و توافق ایران و عربستان برای کسب اجماع، دلیل روشن دیگری بر زمینههای مشترک و مدیریت بحران بین دو کشور است. تسری این همکاری یا دست کم کاهش رقابت در حوزههای سیاسی، امکانپذیر و نیازمند اراده سیاسی در تهران و ریاض است.