گروه جهاد و مقاومت مشرق - شاید زمانی که شاگردان شهید داییپور در جنوب لبنان به جان مرکاواهای ارتش اسرائیل افتاده بودند تصورش را نمیکردند که مربیشان هم بعد از مدتها پس از پایان جنگ ایران و عراق دوباره اسلحه به دست بگیرد و راهی میدانهای نبرد شود. تقدیر اما این بود که شاهرخ داییپور، پاسدار اعزامی از کرمانشاه که روزگاری در مصاف با زرهپوشهای ارتش بعث تجربیات زیادی اندوخته و دو دهه قبل همه این تجربیات را در اختیار رزمندگان حزبا... لبنان گذاشته بود، این بار خودش دست به اسلحه شود و راهی جبهه نبرد با تکفیریها. خون آقای مربی هم مثل بسیاری دیگر از رزمندگان هموطنش نه در سرزمین جغرافیایی کشوری به نام ایران بلکه در خاک سوریه و در کنار رزمندگانی از دیگر کشورها - لبنان، افغانستان، عراق و سوریه و ... - به زمین ریخت. این سطرها تقدیم میشود به پانزدهمین شهید مدافع حرم استان کرمانشاه که جمعه اول تیر جهت دفاع از منافع ملی و عقیدتی، خونش در بوکمال در 500 کیلومتری سرزمینهای اشغالی به زمین ریخت.
محل شهادت داییپور شهر بوکمال ذکر شده است. اولین سوالی که پیش میآید این است که این شهر دقیقا در کدام منطقه سوریه قرار گرفته است. شاید برای پاسخ به این سوال، نقشه راهحل بهتری باشد. همانطور که در تصویر گرافیکی هم پیداست، شهر بوکمال، شهری از توابع استان دیرالزور سوریه است که در شرق این کشور قرار گرفته است. در سوریه گروههای مختلفی در حال جنگ با دولت این کشور و جبهه مقاومت هستند از نیروهای جبههالنصره وابسته به القاعده گرفته تا ارتش آزاد و بعضی گروههای قومی و گروه داعش.
نکته جالب اینکه هرچند همه این گروهها درآن واحد در حال نبرد با دولت مرکزی سوریه هستند و از جانب کشورهای مختلف، حمایت مالی و اطلاعاتی میشوند اما بعضا همین گروهها هم با هم دچار اختلاف و مشکل شده و به روی هم اسلحه میکشند. به طور مشخص داعش و جبهه النصره از این دسته هستند که در عین درگیر بودن با ارتش سوریه و رزمندگان ایرانی و عراقی با داعشیها هم وارد نبرد میشوند و از یکدیگر اسیر گرفته و آدم میکشند. این نکته از این جهت مهم است که بدانیم تقریبا نیمی از خاک سوریه در کنترل این گروهکهاست و هر کدام هم بر بخشی از این مناطق حکمرانی میکنند.
داییپور در بوکمال چه میکرد؟
به طور مشخص استان دیرالزور و شهر بوکمال تا سال گذشته تحت حاکمیت گروه تروریستی داعش قرار داشت. با نبردهای پی در پی ائتلاف مقاومت در نهایت حاکمیت داعش در این منطقه فروریخت و شهر بوکمال هم که آخرین منطقه شهری تحت کنترل داعش بود از این گروه تکفیری باز پس گرفته شد. شخص سردار سلیمانی در عملیات نهایی آزادسازی بوکمال حضور داشت. هر چند آخرین مقر داعش در این منطقه فروریخت و دولت اسلامی دیگر در این منطقه حاکمیتی ندارد اما هنوز پسماندههای این تفکر سلفی در منطقه حاضر بوده و بعضا مشکلاتی را برای ائتلاف مقاومت متشکل از ارتش سوریه، سپاه پاسداران ایران، رزمندگان افغانستانی تیپ فاطمیون رزمندگان حزبا... لبنان ایجاد میکنند. به همین جهت حضور پررنگ نیروهای مقاومت در این منطقه اجتنابناپذیر است و پاسداران ایرانی و رزمندگان لبنانی هم از این قاعده مستثنا نیستند. نکته مهم دیگر اینکه این شهر نقطه مرزی مهمی در ارتباط بین نیروهای داعش در شمال عراق و شرق سوریه محسوب میشود. از همین رو از نظر نظامی هم دارای اهمیت سوقالجیشی است و حفظ آن به منزله دست بالا داشتن در این منطقه محسوب میشود. حملات متعدد چند ماه گذشته شاخه از هم پاشیده نظامی داعش به بخشهایی از این شهر و نبرد در حومه آن نشاندهنده اهمیت این موضوع است. حاکمیت متلاشی داعش هنوز دندان طمع از این شهر نکنده است.
داییپور قبلا چه میکرده؟
اطلاعات کمی از شهید شاهرخ داییپور موجود است. هرچند ما تلاش زیادی کردیم تا با تعدادی از دوستان و آشنایان او تماس بگیریم. آقای محمد مشعشعی، رئیس کانون فرهنگی و هنری بیتالاحزان شهرستان کرمانشاه در این زمینه میگوید: شاهرخ از اولین گروهی است که بعد از انقلاب دور هم جمع شدند و هسته اولیه سپاه کرمانشاه را تشکیل دادند. طبق اطلاعاتی که مشعشعی در اختیار ما گذاشت، شاهرخ بعد از انقلاب و قبل از شروع جنگ و همزمان با فعال شدن گروهکهای تجزیهطلب، فعالیتهای جدی برای مقابله با این گروهکها در غرب کشور داشته است.
فعالیتهای شاهرخ آنقدر جدی بود که خودش هم توی لیست ترور منافقین و تجزیهطلبها قرار گرفته بود. جنگ اما تقدیر دیگری برای شاهرخ رقم میزند. هجوم ارتش بعث به خاک ایران اولین هستههای نظامی تیپ نبیاکرم(ص) استان کرمانشاه را شکل داد. تیپی که حالا امروز عنوان لشکر را یدک میکشد. نطفه تیپ نبیاکرم(ص) با دو گردان نظامی بسته میشود: یک گردان پیاده و یک گردان ضدزره. شاهرخ هم میشود فرمانده گردان ضدزره راهی که بعدها به فرماندهی گردان ضدزره غرب کشور رسید. بعد از پایان جنگ، شاهرخ مدتی رئیس هیات کشتی استان کرمانشاه میشود و در ادامه هم برای طی ادامه خدمت پاسداری، راهی تهران میشود و دوره دافوس.
به حسب آنچه که خبرگزاری فارس منتشر کرده او دو دهه قبل از طریق نیروی قدس سپاه به عنوان یکی از مربیان آموزشی زرهی به حزبا... لبنان معرفی شده و احتمالا در دورههای آموزشی در خاک سوریه یا ایران، به رزمندگان لبنانی آموزشهای ضدزرهی ارائه کرده است. دورههایی که حزبا... ثمرهشان را در جنگ 33 روزه سال 2006 چید. زمانی که لشکرهای زرهی ارتش اسرائیل برای تصرف بخشهایی از اراضی لبنان در جنوب این کشور به دشت خیام لشکر کشید. نتیجه اما آنگونه نبود که ژنرالهای اسرائیلی پیشبینی کرده بودند. مرکاواهای اسرائیلی یک به یک هدف ارتش نامرئی ضدزرهی حزبا... قرار گرفتند. مرکاوا که تبلیغات زیادی در مورد ایمن بودنش در برابر انواع موشکهای ضدزره جهان شده بود در آتش دوزخی که رزمندگان حزبا... بر پا کرده بودند گرفتار آمد و در نهایت از اراضی لبنان عقب نشست. تعدادیشان هم در اختیار نیروهای ضدزره حزبا... قرار گرفته بودند به چنگ نیروهای مقاومت افتاد تا امروز در موزه جنگ ملیتا در کوهستانهای جنوب لبنان در معرض نمایش قرار داده شوند.
بحران بالا میگیرد
با بالا گرفتن بحران در سوریه و تصرف بخشهای زیادی از خاک این کشور توسط تروریستها، آرامآرام پای مستشاران نظامی ایرانی و لبنانی هم به این کشور باز شد. تکفیریها تا نزدیکیهای دمشق پیش رفته بودند. عراق هم وضعیت بهسامانی نداشت. داعش تا نزدیکیهای بغداد رسیده بود. از آن طرف هم دولت سوریه تا فروپاشی کامل فاصلهای نداشت. هنوز خبری از روسها هم نبود. شاهرخ مدتی در نقاط مرکزی و شمال عراق با داعش درگیر بود. بخش مهمی از تجهیزات نظامی تکفیریها، ادوات زرهی آنها بود. این بود که جای خالی کسانی که در زمینه زرهی استخوان ترکانده باشند، بشدت احساس میشود.
این شد که مربی کارکشته قدیمی از عراق، راهی سوریه شد تا مگر ضدزرهیهای ائتلاف مقاومت در شرق این کشور جان دوبارهای بگیرد. شاهرخ از هشت سال نبرد تن به تن با تانکهای بعثی جان سالم به در برده بود. او قرار بود سالها بعد ماموریت مهمی را به انجام برساند. سه دهه از پایان جنگ گذشته بود اما گویا دهه مربی هنوز نگذشته بود. انگار قرار هم نبود که دهه امثال شاهرخ بگذرد. سالها قبل، مربی شاهرخ هم پشت تریبون حسینیه جماران خطاب به او و امثال او گفته بود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.»
*جام جم