به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، پیروزی انقلاب اسلامی ایران با شعار «نه شرقی، نه غربی» بر حمایت 2 قدرت بزرگ از ایران خط بطلان کشید و کشورمان برای استمرار بر ارزشهای انقلابی خود مجبور به پرداخت بهای گزافی شد، تا بتواند این رویکرد استقلالطلبانه را حفظ کند. این انقلاب سبب شد تا منافع آمریکا در حیاتیترین نقطه جهان به خطر بیفتد.
اتحاد 2 کشور همسایه ایران و عراق با ذخایر نفتی عظیم میتوانست اهرمی قوی برای جذب دیگر کشورهای منطقه از سوی ایران باشد. بدین ترتیب این انقلاب میتوانست نظم خاورمیانه و موازنه قدرت در این منطقه را برهم بزند. هرچند وقوع انقلاب اسلامی برای شوروی به منزله سد نفوذ آمریکا در مرزهای جنوبی این کشور محسوب میشد؛ اما ایران نفوذ شوروی را هم نمیپذیرفت؛ زیرا ایران اسلامی به همان اندازهای که ضد آمریکا بود، ضد شوروی هم بود؛ بنابراین بهترین گزینه برای توازن قدرت در خاورمیانه، وقوع جنگ میان 2 کشور ایران و عراق بود.
درباره حمایت جهان از صدام بیشتر بخوانید:
«رویای آمریکایی» از منابع غربی و عربی است
حامیان رژیم بعث عراق برای تجاوز به ایران
به طور کلی سیاست موازنه منفی و تجدیدنظرطلبانه که بعد از انقلاب بر سیاست خارجی ایران حاکم شد، 2 بلوک قدرت را به این نتیجه رساند که بهترین جایی که انقلاب اسلامی میتواند صادر شود، کشور عراق است که علاوه بر همسایگی ایران دارای جمعیت شیعه قابل توجهی است. شاید بتوان توجیه این موضوع را بدین گونه دانست که کشور عراق با اکثریت شیعه و تحت حکومت سنیها نمیتوانست از تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر حذر باشد؟ از سویی صدام، پس از سرنگونی شاه، ایران را از لحاظ نظامی ضعیف شده میدید و ترس صدور انقلاب اسلامی ایران به عراق وی را بر آن داشت تا رؤیای مقابله با ایران را در سر داشته باشد.
بر اساس دوستی 15 ساله عراق و شوروی که در سال 1972 (1351) به امضا رسیده بود. شوروی تامین کننده اصلی سلاح عراق بود و مستشاران خود را به عراق گسیل داشت. ارزیابی ساختاری ارتش عراق در دفاع و حمله، طراحی استراتژیهای تهاجمی و توسعه نیروهای مسلح عراق از اقداماتی بود که شوروی در حمایت از عراق انجام داد.
همسو با حمایتهای گسترده شوروی از عراق، آمریکا نیز به حمایت عراق پرداخت تا جایی که روزنامه واشنگتن پست نوشت: «کارتر قصد دارد رژیم آیت الله خمینی را تا انتخابات ریاست جمهوری سرنگون کند.» با وجود آنکه اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در شروع جنگ ایران و عراق اعلام بیطرفی کردند؛ اما خصوصا پس از فتح خرمشهر هر 2 قدرت سیاستهای کاملا حمایت کنندهای نسبت به عراق علیه ایران داشتند.
حمایت کشورهای غربی و عربی از رژیم صدام، جنگی نابرابر را در مقابل ایران اسلامی رقم زد. به منظور درک عمق این نابرابری به برخی از کمکهای کشورهای غربی و عربی به عراق اشاره میکنیم:
1- کمک فرانسه و فروش جنگندههای میراژ فرانسه به عراق؛ تحویل 60 فروند میراژ اف 1 در ژانویه 1981 (دی 1359) مجهز به موشک، یک سال بعد و در سال 1360 فرانسه اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپراتاندارد مجهز به موشکهای اگزوست به عراق کرد.
2- کمک تحقیقاتی و تولیدی آلمان در تهیه نوعی سلاح کشنده و نیز تولید 6 خط تولید سلاح شیمیایی شامل گاز خردل، اسید پروسیک و گازهای عصبی ساردین از سال 1361 تا 1364.
3- ساخت پناهگاههای زیرزمینی استراتژیک برای ممانعت از حملات هوایی ایران و حفاظت از تجهیزات الکترونیکی و شبکههای ارتباطی عراق، توسط انگلیس در سال 1360 و تسهیل ارسال سلاح شامل رادارهای پیشرفته، تجهیزات نظامی، تجهیزات مرتبط به صنایع مهماتسازی و تجهیزات مورد مصرف در صنایع موشکی با وجود تحریم تسلیحاتی این کشور.
4- پروژه ساخت 800 پایگاه نظامی پیشترفته در عمق 50 متری زمین برای عراق از سوی کشور بلژیک، به مبلغ 830 میلیون دلار در سال 1360 که در طی 4 سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در این کشور ایجاد شد.
5- ساخت کارخانه فرآوری اورانیوم برای تولید سلاحهای کشنده توسط سوئیس.
6- اعزام سربازان ارتش سودان جهت حمایت از رژیم صدام به جبهههای مقدم جنگ در عراق.
7- اعزام تیپ پیاده عروبه یمن به عراق به منظور جنگ علیه ایران
8- اعزام نیروهای اردنی و سودانی به جبهه شرقی رودخانه میسان در خط مقدم جبهه
9- اعطای یک وام 4 میلیارد دلاری توسط عربستان سعودی و یک وام 2 میلیارد دلاری توسط کویت به عراق در اوایل سال 1360،
10- اعطای دوباره وام به مبلغ 4.7 میلیون دلار از سوی کویت به عراق پس از 7 ماه که از پرداخت وام نخست این کشور میگذشت.
11- استمرار حمایت مالی کویت با پرداخت 8 میلیون و 900 هزار دینار کویتی به عراق در سال 1365.
12- اعزام 18 هزار سرباز مصری به عراق برای حمایت رژیم بعثی به گفته حسنی مبارک رئیس جمهور مصر.
باید اشاره کرد که کمکهای کشورهای عرب تنها در اعزام نیرو و کمکهای مالی خلاصه نمیشود. در کنار حمایتهای مالی و نظامی این کشورها از عراق، حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی دولتهای عرب از عراق در طول جنگ تحمیلی استمرار داشت و مراسلات مربوط به انتقال تسلیحات نظامی از طریق خاک کشورهای عرب صورت میگرفت.
آمریکا و شوروی به جهت برقراری توازن در منطقه خلیج فارس به نظریه جنگ بدون برنده متوسل شدند. 2 ابر قدرت در 20 ژوئیه 1987 قطعنامه 598 را در شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا تصویب کردند. برای اجرای کامل آن بند 10 قطعنامه شورای امنیت را مخیر میکند تا در صورت لزوم گامهایی را برای تضمین رعایت قطعنامه بردارد. این گامها به پیشنهاد آمریکا شامل تصویب قطعنامه دوم مبنی بر تحریمهای همهجانبه تسلیحاتی ایران بود. شوروی با تحریم تسلیحاتی ایران مخالف بود و از شورای امنیت خواست تا اقدامات بیشتری را بدون اقدام به این عمل اجرا کند. پیامدهای منتج از سیاستهای آمریکا نظیر تحریمهای سیاسی و اقتصادی، مسدود کردن اموال و داراییها، از ابتدای این جنگ بر ملت ایران تحمیل شد. با وجود کمکهای گسترده از سوی 2 ابرقدرت شوروی و آمریکا و متحدان غربی و عرب آمریکا، نتوانستند به پیروزی برسند. این امر تنها در سایه رشادتهای رزمندگان غیور ایرانی و در سایه ایمان آنان به انجام رسید.