سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
کنایه محسن هاشمی به مراکز خرید لاکچری؛ ترافیک را مختل کردهاند
«محسن هاشمی»، رئیس شورای شهر تهران، روز سهشنبه گذشته طی سخنانی در نشست باغهای گمشده تهران گفته است: پروژههای کوروش، پالادیوم و ارگ، ترافیک منطقه را مختل کردهاند.
به گزارش ایسنا، او میافزاید: این پروژهها برای عبور از قانون امضای مهندسان مشاور را داشتهاند. هر کسی باید نقش خود را در نظر بگیرد.[1]
*تعمد محسن هاشمی در نام بردن از مراکز خریدی که در شمال و غرب شهر تهران قرار دارند، جای تأمل است.
از طرفی نکته اینجاست که مسئله تخلف با سخنرانی و موعظه رفع و رجوع نمیشود و اگر واقعا خلاف قانونی رخ داده، بایستی عزمی در شهرداری و شورای شهر اصلاحطلبان برای برخورد با آن وجود داشته باشد.
عزم و ارادهای که فعلا گویا فقط به نامگذاری خیابانها و پیدا کردن یک مورد خلاف قانون در لابهلای کارنامه شهردار سابق تهران اختصاص یافته است!
***
مخالفت تاجیک با پیشنهاد «هسته سخت» حجاریان
«محمدرضا تاجیک»، فعال اصلاحطلب و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک دولت اصلاحات طی مصاحبهای که آرمان امروز آنرا منتشر کرد در واکنش به اظهارات اخیر سعید حجاریان مبنی بر لزوم تشکیل هسته سخت اصلاحات (با استفاده از ژنرالهای اصلاحطلب) گفته است:
«من فکر میکنم اتفاقا این هسته باید هسته نرم باشد. منظورم از هسته نرم این است که باید از پوسته مرکزی ژنرالهای اصلاحطلبی عبور و برای ورود یک نسیم، فکر جدید، نخبگان جدید فضایی باز کنیم؛ اجازه دهیم در آن هسته چرخش نخبگان صورت بگیرد و فکر و گفتمان تازه به وجود آید و نیروهای باطراوت و شاداب وارد قضیه شوند. بسیار معتقد هستم که آن هسته سخت دیگر جواب نمیدهد. در واقع سختتر و سنگینپاتر از آن است که بتواند برای شرایط کنونی الگوی مناسب ارائه کند. اگرچه حضور آنها را پاس میدارم و مغتنم میدانم اما کاملا معتقدم که باید یک نوع امتزاج و اختلاط ایجاد شود تا نیرویهای جوان و با طراوت ضمیمه شوند و این ترکیب میان نیروهای جوان و نیروهایی با تجربیات گذشته بتوانند همدیگر را تکمیل کنند.»
او همچنین با بیان اینکه باید اصلاحطلبی را از انحصار عدهای خاص بیرون کشید، تصریح میکند:
کاملا معتقدم که امروز نیازمند این هستیم که مقداری در و دریچه را بگشاییم و نیروهای جوان، با طراوت، با فکر و با انگیزه وارد قضیه شوند. خیلی سخت میدانم که از این هسته سخت، که سخت هم گفتمان آن منجمد شده است و سنگین پا شده است بتوان حرکت با طراوتی را انتظار داشت.[2]
*همانطور که پیشتر نیز در وبلاگ مشرق اشاره شد، طرح هسته سخت حجاریان در گام اول با این سؤال مواجه است که پس نقش لیدر اصلاحطلبان چه میشود؟![3]
اگرچه اصلاحطلبانی مثل علی شکوریراد معتقدند قصد حجاریان ادغام فرد در نهاد و بازگرداندن اعتماد مردم به اصلاحطلبان بوده است اما در مقابل، برخی محافل تحلیلی از این میگویند که هسته سخت اصلاحات که هماکنون نیز وجود دارد و میزیَد! لیدر اصلاحطلبان را علتالعلل انزوای این روزها و سالهای خود میداند و از همین رو قصد محو او و به حاشیه راندنش را دارد.
قصد و نیتی که راههای متفاوتی برای آن وجود دارد که فعلا یکی از آنها یعنی تشکیل هسته سخت مورد اقتراح قرار گرفته است.
درباره مخالفت تاجیک نیز ذکر این نکته گفتنیست که اساسا موجودیتی به نام «ستاد اصلاحات» هیچ شأنیتی برای جدیدالورودها قائل نیست و صرفاً به کسانی بها میدهد که حاضر به پرداخت هزینه در راه اصلاحات باشند.
پرداخت هزینهای که البته معنای آن مشخص است!
البته همین افراد نیز به سمتهای ارشد نمیرسند و موفق به حضور در ستاد اصلاحات نخواهند شد.
به سخن دیگر اینکه تاجیک اگرچه در قالبی آکادمیک با صحبتهای حجاریان مخالفت کرده است اما شاید خود بهتر از همه میداند که اولا هسته سخت اصلاحات، همالآن نیز وجود دارد و با شدت و حدّت مشغول پیشبرد برنامههای خود است[4] و ثانیا این هسته هرگز پذیرای جوانان اصلاحطلب نیست و نخواهد بود.
در این زمینه اشاره به سرنوشت حزب ندای ایرانیان خالی از لطف نیست.
حزبی که آغاز به کارش مصادف با حملات تند اصلاحطلبان ستادی شد و حتی لیدر اصلاحطلبان نیز در واکنش به تشکیل این حزب عبارت «زنده باد مخالف من» را به کار برد.
این حملات همچنین توانست حزب ندا را به حاشیه براند و حتی در مقطعی چهره محوری آن یعنی محمدصادق خرازی را نیز مجبور به استعفا کند.
این روزها نیز نام و نشانی از حزب ندا در رویدادهای سیاسی کلان کشور به چشم نمیخورد و حزبی که قرار بود 5 هزار جنتلمن تربیت کند و پیروز مطلق انتخابات مجلس دهم باشد! (به نقل از محمدصادق خرازی) این روزها بیشتر به یک خاطره شبیه شده است... فقط برای اینکه جوان بود و ستاد اصلاحات آنها را نمیخواست.
***
در بازار مد و فشن ایران چه خبر است؟! از احترام به شهید باکری تا اعتراض به لغو نمایش زنده لباس
پاسخ یک عکاس مُد به ادعای مهاجرت مدلها از ایران!
فردی به نام ا.م که روزنامه شرق از او با عنوان عکاس بینالمللی مُد نام برده است در مصاحبه با این روزنامه پیرامون ادعای مهاجرت برخی فعالان فشن و صنعت مد از کشور گفته است:
ما هیچ منعی برای رفتن از این مملکت نداریم، اما تمام فعالانی که در حوزه فشن کار میکنند عاشق ایران هستند. کسانی هم که تصمیم به مهاجرت گرفتهاند حتم دارم برمیگردند. عاشق واقعی کسی است که در مملکت خود میماند. من شرایط این را دارم که بهترین آفیس را در استانبول داشته باشم، اما نمیروم. ما در مملکت خودمان میمانیم. ما در این مملکت شهید باکریها داشتیم. من عاشق ایرانم و تا آخر اینجا میمانم. مطمئن باشید اگر جنگی دربگیرد، جزء اولین کسانی خواهم بود که برای جنگ میروم. مملکت و ناموس، دارایی ماست.
او همچنین در پاسخ به این سؤال که «تعداد قابلتوجهی از طراحان دارند مهاجرت میکنند. به نظر شما که تجربه زندگی و کار در خارج را داشتید اینها دنبال چه هستند»؟ میگوید:
اولا این تعداد جزئی از یک کل هستند. ما ملتی با 80 میلیون جمعیت هستیم. باید به مرام مملکت خود اعتقاد داشته باشند؛ چه اشتباه، چه درست. باید به این مرام احترام بگذارند.
گفتنیست، در گزارش شرق به نقل از یک طراح لباس ایرانی هم آمده است که مسئله مد و طراحی لباس از نفت هم برای ایران مهمتر است![5]
*اگرچه بسیاری از فعالان صنعت مد و لباس با پذیرش قوانین و قیودات شرعی و عرفی جامعه ایرانی مشغول فعالیت هستند و به برندهای موفقی هم تبدیل شدهاند اما برخی دیگر که در این عرصه فعال هستند، غیر از مشکلات معمول، دو چالش مهم را نیز در مقابل خود دارند.
نخست آنکه برخی از فعالان این صنعت با کپیبرداری از غرب در زمینه برگزاری «فشنشو»، حیطه عرضه لباسهای نو را صرفا در ارائه به روش فشنشو و ارائه لباسهای دون شأن عرف و دین جامعه ایرانی میبینند و برای همین اعتراضات زیادی هم به عدم اعطای مجوز به مراسم «نمایش زنده لباس» خود دارند.
کما اینکه در بخشی از گزارش شرق به نقل از یکی از همین افراد آمده است: «ما از لغو مداوم مجوزهای نمایش زنده لباس و نداشتن امکان نمایش کالکشنها به شکل نرمال و حرفهای که در کل دنیا انجام میشود و از خطونشانهای مربوط به ممیزیها خسته شدیم؛ یا باید در چارچوبی که آنها میخواهند فکر کنیم و طرح بزنیم یا اینکه منزوی شویم و اصلا کار نکنیم.»
این در حالیستکه به مراسمی از این دست که برگزارکنندگان آنها مورد اعتماد باشند و یا تضمینهای لازم برای رعایت قانون را ارائه کنند، مجوزهای لازم داده میشود اما مجوز برخی دیگر که چنین قصد و روشی ندارند با اما و اگر مواجه است.
مسئله دیگر در صنعت مد و طراحی لباس در ایران که نوعا اشارهای به آن نمیشود، گرانقیمت بودن لباسهایی است که از سوی برخی طراحان لباس ارائه میشود.
جالب است که مثلاً در یکی از نمایشگاههای تجسمی تهران که لباسهای طراحی شده برای بانوان و آقایان در آن به نمایش گذاشته شده بود، یک پوشش ساده مردانه به صرف چند طراحی روی آن به قیمت 800 هزار تومان به فروش گذاشته شده بود!
این در حالیستکه برندهای داخلی و خارجی معتبری وجود دارند که توانستهاند با کاهش قیمتها، نظر بازار پوشاک ایران را به خود جلب کنند و مثلا فقط یک برند خارجی وجود دارد که چند ده شعبه خود را در ایران راهاندازی کرده است.
***
1_ https://www.isna.ir/news/97042614615/