به گزارش مشرق ، لوسیا آزوریان خواهر شهید «آرجرون آزوریان» در آستانه سال نو میلادی در گفتوگو با فارس اظهار داشت: برادر شهیدم در 25 دی 1330 در تبریز به دنیا آمد. پدرم راننده بود و وضع مالی بسیار خوبی داشت. ما چهار بردار و یک خواهر هستیم که برادر شهیدم چهارمین فرزند خانواده است.
وی گفت: وقتی پدرم فوت کرد، آرجرون شش ساله بود و سرپرستی خانواده به عهده مادر و عموهایم افتاد. برادرم تا سال چهارم ابتدایی درس خوانده بود، ترک تحصیل کرد. ابتدا در شرکت ماسهشویی و سنگشکنی مشهد مشغول به کار شد و بعد با تلاش فراوان خود یک کامیون به صورت اقساط خرید. سال 61 از طرف جهاد سازندگی استان تهران با دو کامیون عازم منطقه «اندیشمک» و «چنانه» برای یک مأموریت پانزده روزه شد.
آزرویان بیان داشت: برادرم در همان روز اول با دختر عمویم تلفنی تماس گرفت و گفت: "ما در منطقه جنگی هستیم، اما موضوع را به خانوادهام نگویید". سه روز بعد از حضور برادرم در جبهه بر اثر حمله هوایی نیروهای عراقی هنگامی که از کامیون پیاده شده بود و در پشت تپههای مین گذاریشده پناه گرفته بود، در اثر برخورد با مین در 7 اسفند سال 61 همراه کمک رانندهاش که بچه مشهد بود به شهادت رسید.
وسیا آزوریان ادامه داد: خبر شهادت برادرم را یک سرباز به ما داد. بردارم در سال 54 ازدواج کرده بود و هنگام شهادت دو فرزند 6 و 3 ساله به نامهای میشل و سرگی داشت. پیکر مطهرش در قبرستان ارامنه تهران «بوراستان» به خاک سپرده شد.
وی تصریح کرد: برادرم بسیار خوشاخلاق و نوعدوست بود. به طوری که به فقرا و نیازمندان توجه زیادی داشت؛ نمونه توجه وی نیز کمک به یک خانواده فقیر مسیحی بود که همیشه مواد غذایی مثل برنج، گوشت و مواد دیگر را به آنها میداد و به آن خانم مسیحی گفته بود که در هر ماه باید به منزلم بیایی و از من کمک دریافت کنی.
خواهر شهید آزوریان گفت: بعد از شهادت برادرم آن خانم به منزل ما آمد و وقتی دیده بود کوچه سیاهپوش شده، بسیار ناراحت شده بود و گفته بود که روزی من دیگر از اینجا قطع شده است. اما مادرم و همسر برادرم گفته بودند اینطور نیست، تو باز هم میتوانی به اینجا بیایی و مثل گذشته کمک دریافت کنی.
وی همچنین افزود: برادرم به امام حسین(ع) ارادت خاصی داشت و در نذرهای مردم در ماه محرم کمک میکرد مجلس عزای امام حسین را دوست داشت.
آزوریان بیان داشت: مراسم هفتم و چهلم برادرم توسط جهاد استان تهران در کلیسای مجیدیه تهران برگزار شد و در تاسوعا و عاشورا نیز یک هیئت سینهزنی از جهادسازندگی استان تهران به منزل ما آمدند.
خواهر شهید آزوریان گفت: هنوز هم سالی دوبار مسئولین جهاد استان تهران به منزل ما میآیند و مدت 8 سال است که برای ژانویه و کریسمس از بنیاد شهید و امور ایثارگران تبریز با کادو و شیرینی به منزل ما میآیند و ما از آنها خیلی راضی هستیم.