به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
رسول منتجبنیا در گفتوگو با «مهر» درباره شعار اصلاحات گفت: از زمانی که عنوان اصلاحات به کار برده شد، ما دچار چالش شدیم؛ ما قبلاً میگفتیم که جریان خط امامی هستیم؛ میگفتیم جریان ما مبتنی بر بیانیهها، رهنمودها، سیره و خط مشی امام است و روشن بود وقتی این عنوان به اصلاحات تبدیل شد، هرکسی از ظن خود، اصلاحات را تعریف کرد. به نام اصلاحات، مانیفست مینوشتند و اصلاً نامی از اسلام در آن نمیآورد! فرد دیگری به برخی مبانی دینی حمله میکرد. افرادی که تا دیروز معلوم نبود کجا بودند خود را داخل این جریان کردند و حرفهایی زدند که ما ناچار بودیم همه روزه از حریم اصلاحات دفاع کنیم و این اشتباهات و کجاندیشیها را جواب بدهیم.
منتجبنیا درباره ادعای اجماع در جریان اصلاحات گفت: نخیر! اجماعی در کار نیست، بلکه برخی افراد از رانتهای قدرت استفاده میکنند؛ از رانت برخی شخصیتها و رسانههایی که در اختیار دارند، استفاده میکنند. این افرادی که از آن صحبت میکنیم، در بعد رسانهای بسیار قوی هستند؛ یعنی بسیاری از روزنامهها، مجلات، خبرگزاریها و سایتها را مستقیم یا غیرمستقیم مدیریت میکنند.
اگر کسی حکومت جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشد و بخواهد حکومتی دیگر را جایگزین آن کند، «برانداز» است و دیگر نمیتواند اصلاحطلب» باشد! وی درباره شورای هماهنگی جبهه اصلاحات معتقد است وقتی احزاب در شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب جمع میشوند، از نظر شمارش ۲۰ تا ۲۱ حزب هستند اما از نظر جهتگیری، معمولاً بیش از دو جهتگیری وجود ندارد و مابقی احزاب، «اقماری»اند که تحت سلطه یکی از آن احزاب قدرتمند قرار دارند. فرض کنید در یک زمانی، حزبی مشکل قضایی یا سیاسی پیدا کرده و خودش نتوانسته وارد صحنه شود؛ بنابراین با نیروهای درجه دو و سه خود، ۵، ۶ حزب محدود و به قول یکی از دوستان، حزبهای «فولکس واگنی» تأسیس کرده است؛ این احزاب کوچک را برای این تشکیل میدهند تا اگر بنا بر ائتلاف و یا تشکیل نهادی چون شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب و یا محفلی چون شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بود، از طریق هر یک از این احزاب اقماری یک رأی داشته باشند.
عضو حزب اعتماد ملی با اشاره به تحرکات پدرخواندهها برای ایجاد اختلاف میان اصلاحطلبان منتقد به انحراف و تکروی میگوید: ما فراکسیونی از ۱۲ حزب بودیم که آقا بالاسر و پدرخواندگی را قبول نداریم. آنها (اشاره به اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) به شکلگیری این فراکسیون و ائتلاف ما پی بردند و آمدند تلاش کردند که تکتک احزاب با وعده فریب دهند و با منصرف کردن آنها، مانع شکلگیری این نهاد مترقی شوند. ابتدا سراغ آقای غریبانی دبیرکل «انجمن اسلامی مهندسان» رفتند و او را برکنار کردند. سپس به سراغ «انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» رفتند. آقای دکتر محسن رهامی موسس این انجمن بود و سالهای سال این انجمن را مدیریت میکرد. میخواستند آقای رهامی را حذف کنند.
آقای محمود صادقی را به جای آقای رهامی آوردند و آقای رهامی را حذف کردند. مرحله تکمیلی این حرکت، ایجاد اختلاف شدید در حزب اعتماد ملی بود. دبیرکل حزب اعتماد ملی آقای کروبی بود که نمیتوانستند به او دسترسی داشته باشند؛ پس از آقای کروبی، مدیریت حزب با من بود؛ بنابراین قصد کردند تا من را از اعتماد ملی حذف کنند. اینها برای حذف آقای کروبی برنامهریزی کرده بودند و برای این کار، اول سراغ من آمدند.
من مقاومت کردم و گفتم باید حرمت ایشان حفظ شود. وقتی دیدند از طریق من نمیتوانند آقای کروبی را حذف کنند، برنامه را عوض کردند و سراغ من آمدند و دو، سه سال کار کردندتا موفق به ایجاد بحران در حزب شدند. بحران سال ۱۳۹۵ من طی نامهای، گزارشی برای آقای کروبی نوشتم و توضیحات لازم را دادم. آقای کروبی اقدام به استعفا کرد. این تیم از خدا خواسته از استعفای آقای کروبی به شدت استقبال کرد و نهایت تلاش خود را انجام داد تا شورای مرکزی این استعفا را بپذیرد که با تلاش این جانب و جمعی از دوستان، تیر این تیم به سنگ خورد و آقای کروبی ابقا شد.
بعد از ابقای آقای کروبی، این تیم متوجه شد که تا زمانی که من حضور دارم، نمیتوانند سیاستهای خود را بر حزب تحمیل کنند. از این رو، تلاش کردند به هر شکلی شده مرا بزنند! انواع و اقسام اقدامات غیرقانونی و غیراخلاقی را مرتکب شدند. توسط برخی اعضای خانواده آقای کروبی، گزارشهای سراسر کذب برای ایشان فرستادند و طبق اخباری که اخیراً به دست مان رسیده، ایشان را فریب دادند.