سرویس جهان مشرق- «چین، روسیه و حتی ایالات متحده آمریکا». این عبارتی است که مکرون در مورد اهداف تشکیل ارتش مستقل اروپایی ترسیم کرده و بخش آخر آن، تهدیدی آشکار علیه موجودیت ناتو به شمار میرود. ترامپ که فکر نمیکرد متحدانش این چنین سخن برانند، سخت برآشفت اما حمایتهای مرکل از طرح مکرون، و اضافه کردن طرح تشکیل شورای امنیت اروپا به آن نشان داد واشینگتن باید این تهدید را بیش از پیش جدی بگیرد.
۱۱ سال پیش یک واحد نظامی با مشارکت کشورهای عضو اتحادیه اروپا راهاندازی شد (EU Battlegroup) اما تا کنون در هیچ عملیات مؤثری بکار گرفته نشده است، شاید از آن جهت که اعضا برای بکارگیری آن نیازمند اجماع هستند و به گفته وسترمان از کارشناسان مؤسسه سیاست راهبردی در استرالیا، درگیر «بنبست سیاسی» بودهاند. حالا اما تجربه اولیه، پلهای برای دستیافتن به هدف اصلی یعنی تشکیل ارتش مستقل اروپایی شده است، به ویژه با توجه به خروج بریتانیا از اتحادیه.
سخنرانی مهم سران فرانسه و آلمان
سخنان مکرون و مرکل، عملاً واشینگتن را هدف گرفت. مکرون گفت دیگر نمیتوان به دیگران یعنی آمریکا وابسته ماند. مرکل نیز این نکته را تأیید کرد و شاید از آنجا که برلین عضو دائم شورای امنیت نیست، اضافه کرد دیگر به شورای امنیت سازمان ملل هم نمیتوان وابسته ماند؛ بلکه باید «سرنوشتمان را خودمان به دست گیریم، اگر میخواهیم به عنوان یک اتحادیه باقی بمانیم. یعنی در بلندمدت، اتحادیه اروپا باید از توان بیشتری برای اقدام برخوردار شود».
بیشتر بخوانید:
مکرون در مصاحبهاش به خروج احتمالی آمریکا از پیمان INF (پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد) و بدبینی وی به پیمانهای فراآتلانتیک اشاره کرد و در مصاحبهای دیگر با سیانان اضافه کرد با پیشنهاد ترامپ برای افزایش بودجه نظامی کشورهای اروپایی موافق است اما به شرطی که تسلیحاتِ خود را بسازند و بخرند.
همزمانی بحث ارتش اروپا با نشست آینده اروپا در شورای اتحادیه و همچنین سالگرد پایان جنگ جهانی اول، توجه رسانهها و سیاستمداران را بیشتر جلب کرد. مرکل در این نشست تأکید کرد ژان کلود یانکر رئیس کمیسیون اروپا نیز با این طرح موافق است زیرا «این ارتشی علیه ناتو نخواهد بود، بلکه تکمیلکننده آن است».
در خلال صحبتهای مرکل، ملیگرایان و مخالفان افزایش اقتدار اتحادیه اروپا در مسائل داخلیِ اعضا بارها او را «هو» کردند. نایجل فراژ از اعضای انگلیسی پارلمان اروپا و از طرفداران اصلی برگزیت با طعنه به صحبتهای او گفت Euroskeptic ها نباید مرکل را هو میکردند، زیرا اگر او و ایدههای اروپایی امثال او نبود، بریتانیا در مورد خروج از اتحادیه مصمم نمیشد!
مرکل در سخنانش ادامه داد «ما باید روش خودمان در تصمیمگیری را مد نظر قرار دهیم و قاعده اجماع را در جایی که نیاز است و پیمانهای اروپایی اجازه میدهد کنار بگذاریم. من پیشنهاد میکنم نهادی با عنوان شورای امنیت اروپا تشکیل شود که در آن برای تصمیمات مهم با سرعت بیشتری تهمید شود.»
وی خواستار تشکیل «واحد مداخله نظامی اروپا» نیز شد تا «هر جا که نیاز باشد، اروپا بتواند روی زمین اقدام کند» و سپس پا را فراتر گذاشته و با اشاره به پیشنهاد مکرون رئیسجمهور فرانسه گفت پیشرفتهای کنونی در مسیر همکاری نظامی باید تا آنجا ادامه یابد که «روزی ارتش اروپا داشته باشیم».
اما چه شده که صحبت از ارتش اروپا بالا گرفته است؟
انگیزههای تشکیل ارتش اروپا
سخن گفتن از ارتش اروپایی شاید در وهله اول، تمرکز رسانهها در گردهمآیی صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول را از ترامپ به سمت مکرون کشاند. اما این یک اقدام تبلیغاتی کوتاهمدت نبود، بلکه انگیزههای جدی و بلندمدت دارد:
۱- شاید بزرگترین انگیزه برای تشکیل ارتش اروپا، حرکت جهان به سمت ساختار چندقطبی است. ایالات متحده تا کنون در همکاری اقتصادی با اروپا، چین و روسیه بود، با این هدف که آنها را همراستا با دنیای خود نگه دارد. اما هر چه زمان میگذرد، رؤیای دنیای تکقطبی ایالات متحده بیش از پیش کمرنگ میشود. دیگر زمان آن گذشته که قدرتهای اقتصادی خود را مجبور به وابستگی به ایالات متحده بدانند.
اینکه هر یک در کدام رخداد، عزم خود برای استقلالِ بیشتر را علنی کردهاند، یک مسأله جزئی است (بحران کریمه، جنگ تعرفهها یا ارتش اروپا). جریان اصلی، حرکت نظام بینالملل به سمت چندقطبی است.
۲- فشار ترامپ رئیسجمهور آمریکا برای پرداخت هزینههای بیشتر از سوی کشورهای اروپایی در امور نظامی که حتی با تهدید تلویحی نسبت به عدم پایبندی واشینگتن به امنیت آنها همراه شد، آنها را بیش از پیش با این ایده همراه ساخته که اگر قرار است خود برای امنیتشان هزینه بدهند، دیگر چه ضرورتی دارد زیر چتر ایالات متحده در ناتو بمانند؟ در واقع ارتش اروپا، آشی است خود ترامپ پخته است.
۳- قدرت نظامی کشورهای اروپایی از درجات مختلفی برخوردار است: طبق برآورد پایگاه Global Fire Power، چهار دسته از کشورهای اروپایی را میتوان از نظر قدرت نظامی دستهبندی کرد:
* فرانسه و بریتانیا
* آلمان و ایتالیا
* سایر کشورهای اروپای که البته در میان آنها نیز اسپانیا و لهستان از قدرت بیشتری برخوردارند.
بنابر این سران فرانسه و آلمان به خوبی میدانند تشکیل چنین ارتشی میتواند نفوذ آنها در کل اتحادیه را بالا ببرد.
۴- خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، راه را بیش از پیش برای تشکیل ارتش اروپا فراهم میکند زیرا آلمان و فرانسه دیگر در جهتدهی به ارتش اروپایی نگران رویارویی با یک قدرت نظامیِ همطراز اما متفاوت از نظر رویکردهای سیاسی نیستند. با وجود بریتانیا در این اتحادیه و با توجه به همراهی تقریباً همیشگیاش با مداخلات نظامی آمریکا، سیاستگذاری برای ارتش اروپا دچار اختلال میشد.
بریتانیا در کار واحد نظامی کنونی اروپا نیز مخالفتهایی با سایر کشورها داشت، از جمله ۵ سال پیش که نپذیرفت از این واحد برای پشتیبانی از عملیات نظامی فرانسه در جمهوری آفریقای مرکزی استفاده شود. دو سال پیش دیوید کامرون نخستوزیر وقت بریتانیا گفت «ما هرگز به حوزه یورو، منطقه بدون مرز و بینیاز به گذرنامه، ارتش اروپایی یا یک ابردولت اروپا نخواهیم پیوست».
موانع تشکیل ارتش اروپا
تا کنون مقامات چند کشور اروپایی از جمله هلند و پرتغال، مخالفت خود را با ایده تشکیل ارتش اروپا مطرح کردهاند. مارک روته نخستوزیر هلند در این باره گفت تا زمانی که ناتو هست، تشکیل ارتش اروپا برای هلند اولویت ندارد. مخالفت این کشورها به موانع متعددی اشاره دارد:
۱- اولین مانع را خود مرکل معرفی کرد: حدود ۱۵۰ سامانه تسلیحاتی مختلف در کشورهای اروپایی وجود دارد که ادغام آنها زمانبر است.
۲- با توجه به برتری قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی فرانسه و آلمان، برخی کشورهای اروپایی تشکیل ارتش اروپا را عملاً به معنای اقدام زیر پرچم برلین و پاریس به جای واشینگتن میدانند. یعنی تفاوت زیادی برای آنها ایجاد نمیشود اگر چه برلین و پاریس به منافع بزرگی میرسند. تشکیل ارتش اروپا از این نظر دشوارتر از تشکیل ناتو در چند دهه پیش است، زیرا کشورهای اروپایی میدانستند زیر پرچم یک قدرت غیراروپایی میروند و در این میان، نیاز به دعوا بر سر تعیین سهم هر کشور ندارند.
مخالفان افزایش اقتدار اتحادیه اروپا در مسائل داخلی کشورهای عضو که به Euroskeptic معروف هستند و عمده آنها رویکردهای ملیگرایانه و راستگرایانه دارند، از همین حربه برای مانعتراشی در مسیر تشکیل ارتش اروپا بهره میگیرند. آنها از هماکنون هشدار میدهند پیشبرد چنین طرحهایی و همراهی با آن به معنای تندادن به حاکمیت چپها بر اتحادیه و رهبری آلمان و فرانسه بر سایر کشورهای عضو است. در واقع موج ملیگرایی در اروپا با همین اقتدار کنونی اتحادیه نیز مخالف است و قطعاً با گسترش آن به عرصه نظامی موافقت نخواهد کرد.
۳- ظهور قدرتهای شرقی مانند روسیه و چین، در کنار احتمال اتحاد نظامی آنها که پس از برگزاری مانور اخیر به صورت مشترک، بالا گرفته است، ممکن است برخی کشورهای اروپایی را نسبت به تضعیف ناتو بیمناک سازد. بنابر این ارتش اروپا اگر قرار است تشکیل شود، باید خود را به نوعی تکمیلکننده ناتو و در واقع همان چیزی باشد که مرکل، «واحد مداخله نظامی اروپا» خواند.
جمعبندی: ارتش اروپا یک تهدید توخالی یا واقعی؟
امسال اعضای اتحادیه اروپا بر تشکیل تیمهای مشترکِ پاسخ سایبری، واحد خدمات پزشکی و مرکز تربیت نظامی نیز توافق کردهاند. بنابر این سخنگفتن از حرکت به سمت تشکیل ارتش اروپا صرفاً یک تهدید توخالی نیست بلکه پله آخر در مسیری است که مدتها است آغاز شده و البته در کوتاهمدت نیز به دست نخواهد آمد.
وجود ناتو نمیتواند مانع از تشکیل ارتش اروپا باشد، زیرا قرار نیست کارکرد یکسانی داشته باشند. ارتش اروپا اولاً مداخلات نظامی کشورهای عضو در سایر مناطق جهان را مدیریت خواهد کرد و ثانیاً اختیارات اروپا را در جهتدهی به عملیات نظامی مشترک با آمریکا ارتقا میبخشد، در حالی که هدف اصلی ناتو حمایت از کشورهای عضو در برابر حملات خارجی از سوی قدرتهای بینالمللی است، قدرتهایی مانند روسیه که اساساً به نظر اروپا رویکرد تحریمی ایالات متحده مقابل آن اشتباه است.
سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ و خروج بریتانیا از اتحادیه، تشکیل ارتش اروپا را شتاب بخشیده است و حالا تنها چیزی که ممکن است مانع جدی در مسیر تشکیل آن باشد، قدرتگرفتن ملیگرایان در کشورهای عضو است که فعلاً موج اولیه آن در اروپا پس از شکست مارین لوپن در برابر مکرون در انتخابات فرانسه فروخوابیده است.
با توجه به تنوع موجود و البته محدود در سیاست نظامی کشورهای عضو، ممکن است مانند آنچه در تأسیس جایگاه نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا و در عین حال، حفظ اهمیت وزرای امور خارجه اعضا شاهد بودیم، همچنان تا سالها اهمیت وزرای دفاع و مسئولان ارشد امنیتیِ هر یک از اعضا در کنار یک ارتش نظامی مشترک حفظ شود. اما این بدان معنا نیست که هدفگذاری نهایی صرفاً یک تهدید توخالی است.
کشورهای اروپایی روی هم رفته بیشترین بودجه نظامی را پس از ایالات متحده خرج میکنند اما این هزینه کلان در قدرت نظامی آنها جلوهگر نیست. طبیعی است که این وضعیت نمیتواند تداوم یابد. آنها امتیازات بیشتری میخواهند. اگر این امتیازات به آنها داده نشود، راه خود را برای کسب آن امتحان میکنند.
منابع
https://www.nbcnews.com/video/angela-merkel-calls-for-creation-of-a-true-european-army-۱۳۶۹۴۶۸۹۹۵۹۶۴?v=raila
http://carnegieeurope.eu/strategiceurope/?fa=۶۴۴۸۳
https://www.ft.com/content/۳f۵c۶c۷۴-e۷۵۲-۱۱e۸-۸a۸۵-۰۴b۸afea۶ea۳
https://www.politico.eu/article/europe-army-angela-merkel-emmanuel-macron-donald-trump-getting-what-he-wanted/
https://www.abc.net.au/news/۲۰۱۸-۱۱-۱۷/the-european-army-that-has-never-been-in-a-fight/۱۰۵۰۶۴۶۶
https://www.cer.eu/insights/eu-army-four-reasons-it-will-not-happen
https://www.globalfirepower.com/countries-listing-europe.asp
https://www.forbes.com/sites/niallmccarthy/۲۰۱۷/۰۴/۲۴/the-top-۱۵-countries-for-military-expenditure-in-۲۰۱۶-infographic/#۶a۶۶۳۶۱۹۴۳f۳