به گزارش مشرق، حسن شمشادی فعال رسانه ای، در اینستاگرام عکسی درباره شهید مدافع حرم محسن خزائی منتشر کرد و نوشت:
محسن علقه اش به شهید شدن را واضح و بی رودر بایستی میگفت. بارها گفت دعا کن شهید بشم اینطوری عاقبت به خیر میشم..
من بیشتر از محسن در دل جنگ زندگی کرده ام اما محسن اشتیاقش به شهادت کتمان شدنی نبود. نمیدانم بین او و خدا چه گذشت که اینقدر زود به آرزویش رسید اما هر چه بود تلاش های خستگی ناپذیر محسن، خیلی او را در رسیدن به هدف و قرار گرفتن در جایگاه شهادت یاری کرد. مهم نیست چقدر در این راه باشی مهم این است کی لایق شوی.
خیلی از آنهایی که آخرین گزارش محسن را دیدند اذعان می کردند که ما حس می کردیم برای محسن اتفاقی می افتد. صدای درگیری و خمپارهایی که بی محابا به زمین میخوردند و رگبار گلوله هایی که بین رزمندگان ما و تکفیری ها تبادل میشد به وضوح شنیده میشد. در آن واویلای آتش راست ایستاده بود و صحنه های نبرد را روایت میکرد. اصلا آنروز محسن حلب را در قلب آتش گزارش کرد. به نظرم محسن با این گزارش نشان داد آماده چیده شدن به دست خداست. از نظر بعضی افراد شاید نیاز نبود محسن آنقدر جلو باشد، شاید از فاصله پانصد متری هم میتوانست خبر را بگیرد اما محسن دوست داشت وظیفه اش را به نحو احسن انجام دهد. دوست داشت صحنه های نبرد را در عمق خطوط درگیری روایت کند. به همین خاطر دوشادوش رزمندگان جلو میرفت. من به عنوان دوست و همکار محسن شهادت میدهم محسن هر آنچه را بلد بود و تجربه کرده بود در به منصه ظهور میگذاشت. صد در صد اندوخته های حرفه اش را به میدان می آورد تا آنچه مخابره میکند زنده و دقیق باشد، بدون کم و کاست. .
بعد از چند ماه محسن را حرم حضرت رقیه دیدم. گفت: دارم میرم حلب. کمی با هم درد و دل کردیم. دلگیری محسن دنباله دار شده بود. حتی شاید تا ساعات منتهی به شهادتش ادامه داشت. گفت نمیتونم از اینجا برگردم.
از شنیدن خبر شهادت محسن هنگ کردم. باورم نمیشد. راستش حسرت عمیقی روی دلم نشست. در عرصه ای که من سالها در آن فعال بودم جامانده بودم و محسن که بعد من آمده بود جاودانه شده بود. محسن به هدفی رسید که خیلی برایش تلاش کرد. الان که به محسن فکر میکنم او را با درد به یاد می آورم. با صبوری اش. محسن را خیلی اذیت کردند. تلاش کردند انگیزه اش را کم رنگ کنند. دغدغه های عجیب و غریب برایش بسازند. کاری کردند که حواشی کار خبرنگاری آن هم در دل جنگ بیشتر دست و پا گیرش شود. اما با همه اینها محسن لحظه ای نسبت به راه و هدفش مردد نشد. به نظرم شهادت محسن فقط و فقط پاداش صبرش بود. انگار خدا به محسن گفت خریدار صبر تو من هستم و تو را به آنچه دوست داری میرسانم.
بخشی از گفتگوی تفصیلی من با آخرین شماره ماهنامه #فکه به مناسبت دومین سالروز شهادت خبرنگار بسیجی مدافع حرم آقا محسن خزایی .
تاریخ شهادت ۲۲ آبان ۹۵
محل شهادت #حلب #سوریه .
خوشا به حالش و بدا به حالم