سرویس جهان مشرق- از ابتدای ریاستجمهوری دانلد ترامپ که خبرهایی از ارسال نامه به وی از سوی دو جین مقام پیشین آمریکایی مبنی بر توصیه به همکاری با «شورای ملی مقاومت ایران» حکایت میکرد، اندیشکدههای غربی بیش از پیش نسبت به همراستایی سیاستهای وی با آن شورا و سازمان مجاهدین خلق حساس شدهاند.
جولیانی وکیل ترامپ و جان بولتون که بعدتر به جایگاه مهم مشاور امنیت ملی رئیسجمهور ایالات متحده ارتقا یافت، در نشستهای سازمان مجاهدین شرکت کرده و حتی گفته میشود شورای ملی مقاومت ایران دفتری در نزدیکی کاخ سفید افتتاح کرده است. این برای تحلیلگران باسابقهای که از تلون، فریبکاری و ثروت بادآورده سازمان مجاهدین اطلاع دارند، یک زنگ خطر است.
چند روز پیش پل پیلار افسر پیشین سازمان سیا و از کارشناسان مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جرج تاون و مؤسسه بروکینز در یادداشتی که نشنال اینترست منتشر کرد، نوشت «این واقعیت که چهرههای مطرحِ گروه مشکوکی مانند مجاهدین خلق نقش برجستهای در سیاست ترامپ در قبال ایران دارند، (از هماکنون) نشاندهنده ورشکستگی این سیاست است».
وی که بر اساس اسناد منتشرشده، سازمان مجاهدین را یک «گروه تروریستی» و «فرقه» میداند، در شگفت است که برخی مقامات کاخ سفید به گونهای سازمان مجاهدین را تشویق و تحسین میکنند که گویی «یک جایگزین دموکراتیک برای نظام سیاسی کنونی ایران» است در حالی که «قطعاً این چنین نیست».
چرا نمیتوان به مجاهدین خلق برای پیشبرد سیاست آمریکا امید بست؟
پیلار جدیدترین مستند در مورد ماهیت واقعی سازمان مجاهدین را مقاله مفصل آرون مرات در گاردین میداند، کسی که پیشتر تحلیلگر پرونده ایران در نشریه اکونومیست نیز بوده است. وی بر چند داده کلیدی پیرامون ماهیت سازمان مجاهدین دست میگذارد که آشکارا نشان میدهد ایالات متحده نمیتواند به آن امید داشته باشد:
* پایه ایدئولوژیک مجاهدین خلق، ترکیبی غریب از اسلام و مارکسیسم بوده و ایدئولوژی این گروه، از ابتدا آمریکاستیز بوده است.
* این گروه ۶ آمریکایی را در ایران کشته و به مراکز تجاری و دفاتر آمریکاییان حمله کرده است.
* پس از انقلاب ایران، این گروه یکی از سرسختترین مخالفان آزادکردن دیپلماتهایی آمریکایی بود که در جریان اشغال سفارت بازداشت شده بودند.
* این گروه پس از انقلاب نیز به عملیات تروریستی خود علیه نظام حاکم ادامه داد، پیشتر علیه رژیم شاه و حالا علیه جمهوری اسلامی و در این مسیر، «شهروندان زیادی را قربانی کرد».
* در جریان جنگ تحمیلی و بر اساس توافقات این گروه با صدام برای دریافت «کمکهای مالی و تجهیزات نظامی»، عملیاتهایی را در داخل ایران و حتی علیه مخالفان داخلی صدام به اجرا درآورد. به نظر پیلار، این قسمت از تاریخ مجاهدین خلق، هر گونه امکان حمایت داخلی از آن در ایران را نابود کرده است.
* قوانین عجیب در این فرقه، ابزاری برای سواستفاده مسعود رجوی از زنانِ عضو بوده و آنها را در صورت عدم تمکین، تنبیه میکردهاند.
* رئیس پیشین اطلاعات نظامی آلبانی در مورد شرایط کنونیِ زندگیِ اعضای این فرقه در آن کشور میگوید آنها مانند «گروگانهایی» هستند که تحت «خشونت روانی فوقالعاده و تهدید به مرگ قرار دارند».
مجاهدین خلق در روابطش با آمریکا به دنبال منافع خود است، نه مردم ایران
اما دلیل هشتم آن است که مجاهدین خلق به سخنرانان خود پول پرداخت میکند، از جمله جان بولتون که تخمین زده میشود تا به حال از این راه، حدود ۱۸۰ هزار دلار به جیب زده است. پیشتر نیز نیویورک تایمز فاش کرده بود سخنرانان نشستهای منافقین برای شرکت در هر نشست از ۱۰ تا ۵۰ هزار دلار دریافت میکنند. هدف این سازمان از دعوت چهرههای مطرح چیست؟
آیا دو سال پیش نخستوزیر پیشین اسپانیا، وزرای پیشین مصر و الجزایر و اردن، جان بولتون و ... همگی با باور به ارزشهای مجاهدین خلق راهی نشست پاریس شدند یا صرفاً با دریافت پول در یک نمایش برای پوشاندن چهره واقعی مجاهدین شرکت کردند؟
پیلار مینویسد بخشهایی از این نمایش، آوردنِ افرادی از شرق اروپا با اتوبوس به عنوان تماشاچی بود، کسانی که بدشان نمیآمد یک آخر هفته را به صورت رایگان در پاریس تفریح کنند. پیلار مینویسد آنها از همین تکنیک برای برگزاری تجمع پوشالی مقابل وزارت خارجه آمریکا و درخواست حذف سازمان مجاهدین از فهرست کشورهای تروریستی استفاده کرده بودند. در آن زمان از بیخانمانهای آمریکایی که بیشترشان نمیدانستند دقیقاً برای چه باید در آن تجمع باشند، سواستفاده کردند.
حتی برخی سخنرانها نیز پس از قبول دعوت و برخورد نزدیک متوجه اشتباهی شدند که دیگر برای اصلاح آن دیر شده بود. نمونه آن، اد رندل، فرماندار پیشین پنسیلوانیا است که شجاعانه اعتراف کرد در زمان پذیرش دعوت سازمان مجاهدین شناخت درستی از آن نداشته و اضافه کرد تکرار این روش در دعوت از سخنرانان نشان میدهد هدف دیگری پشت پرده قرار دارد.
پیلار گمانه اصلی درباره منبع ثروت منافقین را به سمت دولتهای مخالف ایران در منطقه نشانه میرود. پیشتر نیز یکی از نیروهای جداشده از سازمان منافقین فاش کرده بود مجاهدین خلق با فروش نفتی که از صدام میگرفتند (روزانه ۷۰ تا ۱۰۰ هزار بشکه)، ثروت هنگفتی را به هم زدند که با آن در سینماها، هتلها، شرکتهای هواپیمایی و شرکتهای تجاری سرمایهگذاری کرده و تا کنون از سود آن استفاده میکنند. آیا شناسایی این شرکتها
جمعبندی: دولت ترامپ در روابطش با منافقین به دنبال خرابکاری و ترور در ایران است، نه دموکراسی
نویسنده کتاب «چرا آمریکا دنیا را اشتباه میفهمد» در نهایت مینویسد اگر در یک بازی دیدید که مجاهدین خلق نیز در کنار ما قرار دارند، بدانید آن بازی برای «دموکراسی، حقوق بشر یا (در کل) انجام اقدام درست از سوی مردم عادی ایران» نیست. او مینویسد بولتون قطعاً این واقعیت را میداند. پس چرا مجاهدین را تشویق میکند؟ به نظر او مقامات آمریکا بیش از آنکه به دنبال دموکراسی در ایران باشند، به دنبال «اقدام خرابکارانه، اغتشاش و ترور» هستند و چون میدانند که مجاهدین خلق چنین ظرفیتی دارد و صرفاً آن را در تعلیق گذاشته است، از این گروه حمایت میکنند.
او ادامه میدهد این سیاست، همراستا با منافع مخالفان منطقهای ایران است که آنها نیز برنامه خود را برای «اقدام خرابکارانه، اغتشاش و ترور» در ایران در پیش گرفتهاند. به نظر او همراهی با این سیاست، شاید در راستای منافع مخالفان منطقهای ایران باشد، اما نه تنها منافع مردم ایران را تأمین نمیکند، بلکه «در خدمت منافع ایالات متحده نیز نیست»، زیرا منطقه را دچار بیثباتی کرده، «تندروها» را در ایران پرطرفدار میکند و «اعتبار آمریکا را به دلیل پیوندش با مجاهدین خلق، لکهدار میکند».
منابع
https://nationalinterest.org/blog/paul-pillar/mek-and-bankrupt-us-policy-iran-35982
https://www.radiofarda.com/a/f12-former-us-officials-urge-trump-to-work-with-mko-related-group/28235947.html
http://www.asriran.com/fa/news/191256
http://iran-interlink.org/wordpressfa
https://www.ilna.ir