سرویس سیاست مشرق - ر وزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** شرق: ترامپ، بهترین گزینه برای مذاکره با موضوع برجام منطقهای است!
«عباس ملکی» دیپلمات سابق و از حامیان برجام در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سؤال که «به نظرتان دولت ترامپ قابل مذاکره و رسیدن به توافق هست؟» گفت: «بستگی به سیاستهای کلی نظام دارد. اگر نظام جمهوری اسلامی مذاکره با آمریکا را مجاز بداند به نظرم یکی از مناسبترین طرفهای مذاکره برای ایران همین دولت ترامپ است».
ملکی در ادامه گفت: «به نظرم درعینحال که نسبت به دولت ترامپ نا اطمینانی زیادی وجود دارد و رفتارش خیلی قابل پیشبینی نیست، اما همین غیرقابلپیشبینی بودن از مزیتهای برخی از دولتهاست. اگر تشخیص داده شود میتوان با آمریکا مذاکره کرد شاید همین الان وقتش باشد. چون از یک طرف ایران کارتهای برنده متعددی در منطقه دارد و از طرف دیگر آمریکاییها زیر فشار زیادی هستند و خروج از سوریه نشاندهنده این است که دولت آمریکا به این نتیجه رسیده که نمیتواند بیشتر از این هزینه نیروی انسانی و لجستیک نیروهای خودش را در منطقه بپردازد».
این دیپلمات پیشین تصریح کرد: «الان وقت مذاکره است. تاریخ روابط ایران با ایالات متحده نشان میدهد ایران اکثر توافقاتش را با جمهوریخواهان داشته و اکثر تحریمهای ایران از سمت دموکراتها انجام شده است».
ملکی در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سؤال که «پس معتقدید که موضوعات منطقه در شرایط فعلی برای این توافق بهترین محمل است» گفت: «به نظرم اگر نظام جمهوری اسلامی مجوز مذاکره با آمریکا را بدهد یکی از مناسبترین اوقات همین الان است؛ به دلایل منطقهای و فشارهایی که روی آمریکا هست».
این دیپلمات پیشین همچنین تصریح کرد: «من هم مثل دیگران متوجه هستم که برجام آنچنان که گفته شد نتوانست منجر به تغییر در جریان عمومی اقتصادی کشور شود، اما مشکل از برجام نبود، شاید از نبود زیرساختها و بنیانهای توسعه در داخل کشور بود که متأسفانه به آن توجه نشده است…کشورها یا موافق نظم جهانیاند یا مخالف. باید در آنجا دید که کشور ما و اهدافی که برای توسعه خودمان داریم به این صورت است که نیرو یا بازیگری نیستیم که نظم جهانی را برهم بزنیم. این چیزی است که من از سیاست خارجی کشور میفهمم. اگر این درست است، به نظر میرسد بهتر است ایران از برجام خارج نشود و پایبند بماند».
اصلاح طلبان تا پیش از این ترامپ را یک دیوانه و تافتهای جدابافته از ساختار حاکمیتی آمریکا نامیده و مدعی بودند که علت بی دستاوردی برجام، رفتار ترامپ با این توافق بود. بر همین اساس وقتی ترامپ از برجام خارج شد، تاکید کردند که مزاحم رفت. حالا همین طیف نعل وارونه زده و مدعی است که بهترین گزینه برای مذاکره، ترامپِ جمهوریخواهِ دیوانه است.
برجام، صنعت هستهای را به تعطیلی کشاند و تحریمها را سنگینتر کرد؛ اما اصلاح طلبان بدون توجه به این تجربه عبرت آموز، مدعی هستند که حالا باید بر قدرت منطقهای و توان دفاعی ایران چوب حراج بزنیم!
نرمالیزاسیون ایران و یا عبارتی تبدیل ایران به کشوری بی اراده و ضعیف و تو سری خور در جهان، از برنامههای اصلی اندیشکده های آمریکایی و خیال خام مقامات آمریکایی است. نکته تأسف برانگیز اینکه یک جریان خاص سیاسی در داخل کشور به عنوان یار کمکی در تقلا برای جاده صاف کنی در اجرای این نقشه ضد ایرانی است.
** اصلاح طلبان، برخورد سعودی طورِ آمریکا با خبرنگار زن را ندیدند!
«مرضیه هاشمی» گوینده اخبار شبکه پرس تی وی و مستندساز مسلمان آمریکایی پس از ورود به خاک آمریکا بدون هیچ اتهامی بازداشت، زندانی و هتک حرمت شد.
این خبرنگار زن مسلمان، روز یکشنبه در فرودگاه بینالمللی «لمبرت» در شهر «سنتلوییس» آمریکا بازداشت شده و به بازداشتگاهی در شهر واشنگتندیسی انتقال داده شد. دست و پای وی را غل و زنجیر کردهاند، حجاب از سرش برداشته و تنها غذایی که در اختیار ایشان گذاشتند گوشت خوک بوده که وی از خوردن آن اجتناب کرده است. خبرنگار شبکه «پرستیوی» برای دیدار با خانواده خود به آمریکا سفر کرده بود.
آن طور که رسانهها مخابره کردهاند، برخورد آمریکا با این خبرنگار زن مسلمان، «قرون وسطایی» است.
لازم به ذکر است که بیشتر آثار خانم مرضیه هاشمی درباره نژادپرستی در آمریکاست.
اما نکته قابل توجه اینجاست که این رفتار وحشیانه آمریکا با یک زن مسلمان که شباهت بسیاری با رفتارهای قرون وسطایی رژیم آل سعود با شهروندانش دارد، توسط روزنامههای اصلاح طلب سانسور شد. در صفحه اول روزنامههای اصلاح طلب هیچ اشارهای به این اتفاق مهم نشده است.
** علت اصلی ناکارآمدی دولت، عافیت طلبی و عوام فریبی برخی مدیران ارشد است
«ناصر قوامی» نماینده اصلاح طلب مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «دولت در حوزه اختیارات خود توانایی اداره و حل مشکلات را دارد، اما آنچه موجب شده که موجبات ناکارآمدی دولت فراهم شود و این مساله بیش از سایر مسائل رخ بنمایاند، این است که برخی مدیران دولتی عافیت طلبی میکنند. متاسفانه باید بگویم که برخی وزرا و مدیران کل دولتی درد مردم را احساس نمیکنند و گویا نمیدانند که در سطح جامعه چه میگذرد. آنها درصدند به هر صورت که شده فقط کرسی وزارت و مدیریت خود را حفظ کنند و سخنشان از مردم نیز صرفاً در جهت عوام فریبی است».
قوامی در ادامه گفت: «شاید مطرح شود که رئیسجمهور برای بهتر شدن اوضاع در حوزههای مختلف با نخبگان هر قشری دیدار و گفتوگو کرده، اما باید ببینیم که نتیجه این دیدارها و گفت و شنودها چه بوده است. آنچه مسلم است آقای روحانی صرفاً افراد را دعوت کرده تا حرف آنها را بشنوند و چندی هم به آنها تذکر دهد که کمتر از دولت انتقاد کنند و گرنه رئیسجمهور اعتقادی به برخی مشورتها ندارد که اگر داشت آنها را به کار میبست».
این روزنامه اصلاح طلب به عافیت طلبی و عوام فریبی و عدم مشورت پذیری در بخشی از بدنه دولت اذعان کرده است، این در حالی است که در ماههای اخیر اصلاح طلبان با بی توجهی نسبت به این مسئله مهم، مدعی بودند که دولت حداکثر ۳۰ درصد اختیار دارد و با این اختیارات محدود و کم، توان حل مشکلات کشور را ندارد!
برخلاف ادعای اصلاح طلبان، دولت اختیارات و امکانات بسیار گستردهای دارد و به خاطر همین مسئله است که در آستانه هر انتخابات، اصلاح طلبان خود را به آب و آتش میزنند که ولو با دروغ پراکنی و هراس افکنی در مردم نیز کلید پاستور را در اختیار بگیرند.
چندی پیش «سعید لیلاز» از فعالین اصلاح طلب در مصاحبه با یورونیوز گفته بود که اختیاراتی که رهبری به روحانی دادند، اگر به چوب خشک داده شده بود تا الان یک کاری کرده بود.
** اینقدر برجام را به تحریمها گره نزنید!
«حسن بهشتی پور» از حامیان برجام در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: «بعد از انعقاد برجام یک طرف تلاش کرد اثبات کند که نمیشود به امریکا اعتماد کرد و برجام قرار بوده فقط به تحریمها علیه ایران پایان بدهد؛ در حالی که بزرگترین دستاورد برجام، اولاً پایان دادن به روند پرونده سازی علیه ایران در آژانس بینالمللی انرژی هستهای و نیز توقف اجرای شش قطعنامه تحت فصل هفتم شورای امنیت بود که ایران را تهدید کننده صلح و امنیت جهان معرفی میکرد. ثانیاً پذیرفتن اینکه ایران غنیسازی را ولو به شکل محدود ادامه بدهد».
به این اظهارات توجه کنید:
- حسن روحانی، رئیس جمهور (۲۳ تیر ۹۴): به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق (برجام)، در روز اجرای توافق (دی ماه ۹۴) تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریمهای اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل و نقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بطور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق.
- حسن روحانی، رئیس جمهور (۱۷ خرداد ۹۴): تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند.
- محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه (فروردین ۹۴ در بیانیهای مشترک با فدریکا موگرینی): تمام تحریمها لغو خواهد شد.
- محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه (شهریور ۹۴ در کمیسیون برجام): کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا، کل تحریمهای ایالات متحده که بر شخصیتهای غیرآمریکایی اعمال میشود از روز اجرا لغو خواهد شد، علاوه بر آن تحریم ۳۵ ساله هواپیمایی نیز لغو میشود
- عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه (فروردین ۹۴): تمامی تحریمها لغو میشوند و نه تعلیق.
- عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه (مرداد ۹۴): تحریمهای مالی و اقتصادی در روز اول اجرای توافق و سایر تحریمها در فاصله زمانی معقول برداشته خواهد شد.
- علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی (فروردین ۹۴): در همان روز توافق کلیه تحریمها لغو خواهد شد.
دولتمردان همواره تاکید داشتند که هدف اصلی برجام، لغو تمامی تحریمها به صورت یکباره در روز اجرا-دی ۹۴- و گشایش اقتصادی برای مردم است؛ اما تحریمها در پسابرجام با قوانین آیسا و کاتسا ۲۰۱۷ (مادر تحریمها) سنگینتر شد و از دلار ۳۰۰۰ تومانی رسیدیم به دلار ۱۰۰۰۰ تومانی. بگذریم از اینکه دلار در پسابرجام تا مرز ۱۹,۰۰۰ تومان نیز بالا رفت و فشار سنگینی بر معیشت مردم وارد کرد.
گفتنی است بر اساس متن قطعنامه ۲۲۳۱ که مکمل برجام است، تمامی مفاد قطعنامههای قبلی شورای امنیت در قطعنامه جدید «تجمیع» شده است و این به معنای «توقف» آنها نیست.
علاوه بر این نه در گذشته و نه ااکنون هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده ۴۲» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر میکند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلاً ایران قرار داشتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز به واسطه برجام و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت در قطعنامه ۲۲۳۱ اقرار کرده و به آن رسمیت هم دادهایم.
لازم به ذکر است که نه تنها در متن برجام تعبیر «به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران» به کار نرفته، بلکه کاملاً برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک «استثنا» تبدیل شده و علیرغم فعالیتهای صلح آمیز هستهای، حق غنی سازی بالاتر از ۳.۵% را ندارد. این در حالی است که تا پیش از برجام ایران به غنی سازی ۲۰ درصد دست یافته بود و از آن برای مصارف علمی از جمله تهیه دارو استفاده میکرد.