سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
سفارش شاه درباره «همسر حجاریان»
«سعید حجاریان»، ا ز تئوریسینهای جریان سیاسی خاص و فردی که مدعیست ایران اسلامی در چهلمین سال عمر خود در «شرایط عام البلوی» قرار گرفته و هر لحظه امکان رویارویی مردم و نیروهای نظامی وجود دارد به تازگی در بخشی از مصاحبه با یک سایت اینترنتی اصلاحطلبان، به نکتهای قابل تأمل درباره زندگی و ارتباطات همسرش در دوران رژیم ستمشاهی اشاره کرده است.
او در این باره میگوید:
«شاه از مقطعی احتیاج به دین و تأیید علما نداشت. البته لازم به ذکر است، تا زمانیکه آیتالله بروجردی زنده بود، شاه نمیتوانست چنین چرخشی را انجام بدهد اما بعد از او، بهطرز رادیکالی چرخش کرد. بهعنوان مثال زمانیکه همسر من در زندان بود، آیتالله شریعتمداری در نامهای از شاه تقاضا کرده بود، ایشان از زندان آزاد شود. رئیس دفتر شاه پاراف کرده و نوشته بود، "به شرف عرض رسید، فرمودند بایگانی شود". این پاسخ را مقایسه کنید با توصیههای شفاهی آیتالله بروجردی برای آزادی زندانیان. البته باید اضافه کنم، این ماجرا حوالی سالهای ۵۴ و ۵۵ اتفاق افتاده است. یعنی زمانیکه سازمان تغییر ایدئولوژی داده بود و مبارزان مسلمان تضعیف شده بودند و از طرف دیگر، ساواک هم مقتدر بود. شاه، آن زمان جناح "باز" بود و به دنیا امر نهی میکرد.» [+]
*ما درباره این اظهارات حجاریان چند اطلاع را ارائه و قضاوت را به مخاطبان محترم واگذار میکنیم:
۱_ «سیدمحمد کاظم شریعتمداری» یکی از مراجع تقلید در دوران ستمشاهی بود که ارتباطاتی با شاه داشت و حتی به روایت برخی نزدیکان دربار بصورت تلفنی هم با شاه صحبت کرده بود.
او پس از انقلاب اسلامی به دلیل مخالفتهای منجر به اخلالی که با امام راحل و سیاستهای انقلاب اسلامی داشت با رأی عالی نظام اسلامی محصور شد و تا آخر عمر نیز محصور ماند و در سال ۶۵ نیز از دنیا رفت.
نحوه ارتباط او با همسر حجاریان و چیستی این ارتباط سازمانی بر ما پوشیده است.
۲_ صحبتهای حجاریان درباره چرخش شاه و ارتباط این چرخش به مرحوم آیتالله بروجردی درست نیست و صراحتاً جعل تاریخ است.
چه اینکه اعدام «شهید نواب صفوی» و یاران او در دوران مرحوم بروجردی صورت گرفت.
پس جلّاد بودن شاه چیزی نبوده که به حیات برخی مشاهیر دینی دوران پهلوی مربوط بوده باشد.
طرفه آنکه ظاهرسازیهای مذهبی شاه هرگز دچار تبتّل نبود و او در دوران سلطنت خود بصورت علیالرویه مرتکب برخی ظاهرسازیها و ریاکاریهای مذهبی بوده است.
۳_ حجاریان نخستین کسی نیست که از ارتباطات و شفاعتخواهیهای برخی مدعیان مبارزه در دوران رژیم ستمشاهی با تشکیلات دربار سخن میراند!
پیش از این اسنادی در زمینه همکاریهای مسعود رجوی و مهدی هاشمی معدوم با ساواک نیز ارائه شده است.
۴_ اگرچه بعید است اما اگر حجاریان اسنادی را بر ماجرای روایت شده از سوی خود ارائه کند و یا از طریقی دیگر این اسناد رؤیت شود یقیناً رگههای جدیدتر و جالبتری از ماهیت فکری و ارتباطی برخی اصلاحطلبان امروزین مشخص میشود که برای مردم ایران جالب توجه خواهد بود.
ما قضاوت درباره آنچه حجاریان گفته است و اطلاعاتی مستندی که درباره این اظهارات ارائه کردهایم را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
***
شیطنت علیه بیانیه رهبری!
«مصطفی تاجزاده»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ اخیراً در قسمتی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایلنا درباره وضعیت امروز کشور گفته است:
«جامعه امروز ما با آن آرمانهایی که مردم به خاطرشان دست به انقلاب زدند، فاصله دارد. هنگامی که انقلاب شد به هیچ عنوان به اینجایی که امروز رسیدهایم، فکر نمیکردیم. پس باید در چهل سالگی انقلاب یک آسیبشناسی در اینباره صورت گیرد که چرا جامعه امروز با آن آرمانهایی که برایشان دست به انقلاب زدیم، همخوانی ندارد.»!
او همچنین در بخش دیگری از این اظهارات میگوید:
مگر رهبر فقید انقلاب نگفت هر نسلی باید بر سرنوشت خود حاکم باشد. خوب، از این نسل نظرشان را بخواهیم و در صورت لزوم رفراندوم و همهپرسی برگزار کنیم و ببینیم چه میخواهند. این منطق انقلاب و بنیانگذار نظام برآمده از آن است و هیچکس هم برتر از این منطق نیاورده است، همچنانکه کسی بهتر از «ایران برای همه ایرانیان» شعاری مطرح نکرده است.
تاجزاده در ادامه کنایههای خود به انقلاب اسلامی همچنین میگوید:
امروز بخش زیادی از انقلابیون از مردم فاصله گرفتهاند، زیرا سبک زندگی آنها عوض شده است. اگر تهران را یک دایره در نظر بگیرم که خیابان آزادی و انقلاب آن را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میکند، اکثریت قاطع مقامات در قسمت شمالی تهران سکونت دارند در حالی که قبل از انقلاب بسیاری از آنها در نیمه جنوبی شهر زندگی میکردند. همین امر یکی از عواملی است که بین مسئولان و مردم فاصله انداخته است. [۱]
*اظهارات تاجزاده تنها چند روز یا بهتر بگوییم چند ساعت پس از بیانیه مهم رهبر انقلاب در ترسیم فضای واقعی کشور و انقلاب اسلامی منتشر شده است.
بیانیهای که آنچه که به اثبات عقل و آمار میدانستیم را در آن دیدیم و از لسان رهبر معظم انقلاب خواندیم که چگونه فضای امروزین کشور و انقلاب اسلامی یک فضای قابل دفاع و حاوی پیشرفتهای بزرگ در همه عرصهها از جمله اقتصاد و مبارزه با فساد است.
اما گویا تاجزاده و دوستان او که از ۷ سال قبل مشغول سیاهنمایی از اوضاع کشور شدهاند و نتیجه آن چیزی جز «فتنه اقتصادی» نبوده و نیست، این حقایق را برنمیتابند و همچنان بر این اصرار دارند که «جامعه امروز با آن آرمانهایی که برایشان دست به انقلاب زدیم، همخوانی ندارد»!
تاجزاده باید ثابت کند که اگر مردم برای استقلال، آزادی، پیشرفت اقتصادی، خلاصی از استبداد داخلی و خارجی و اسلامی شدن سبک زندگی قیام و انقلاب کردند؛ امروز در کدامیک از این شاخصهای به پیشرفتهای بزرگ نائل نشدهاند؟!
آیا قدرت خرید مردم به نسبت دوران شاه افزایش نیافته است؟
تاجزاده آیا حرفهای اخیر سعید لیلازرا خوانده است که میگوید «سرانه تقاضای خودرو در ایران ۸ برابر زمان شاه است» و «ضریب جینی بهبود یافته است »[۲]
اظهارات این فرد درباره «مگر رهبر فقید انقلاب نگفتند هر نسلی باید بر سرنوشت خود حاکم باشد» نیز ناشی از یک فهم غلط نسبت به صحبتهای امام راحل و تأکید همیشگی سران اصلاحات بر «تجدید نظر در انقلاب»! است.
مقولهای که سعید حجاریان به تازگی ورژن جدید آن با محتوای «اصقلاب و حق عزل» را مطرح کرد .[۳]
جالب است که تاجزاده توضیح نمیدهد کدام نظام سیاسی اصل و بنیان خود که منجر به تغییر سرنوشت مردم میشود را به رفراندوم میگذارد و مثلاً در آمریکا، هندوستان، روسیه و فرانسه که سابقه تغییر یا انقلاب دارند آیا کسی از فعالان سیاسی یا مقامات این کشورها حاضر است خواهان رفراندومی بر خلاف قانون اساسی و شرایط بنیادی نظام خود باشد؟
در واقع تاجزاده باید با این حقیقت کنار بیاید که بهبود سرنوشت مردم در دامان انقلاب اسلامی خواهد بود نه در هیچ ساحت دیگری...
درباره فاصله گرفتن انقلابیون از مردم نیز باید دانست که این اصلاحطلبان و چپها بودهاند که در عمده سالهای پس از انقلاب در قدرت بودهاند و هم اکنون نیز به اذعان خود، عمدتاً به زندگی مرفّه روی آوردهاند.
چهرههای اصیل و انقلابی کشور اما پس از انقلاب یا ترور شدند، یا مثل شهید لاجوردی و عزت مطهری به پارچه فروشی و ساخت پاکت نامه روی آوردند و یا مثل رهبر معظم انقلاب همچنان در مناطق جنوبی تهران زندگی میکنند.
اما اینکه تاجزاده قصد دارد در مقابل این حقایق بایستد تا مردم آنها را نبینند و درباره ایام پر افتخار ۴۰ سالگی انقلاب، نظری غیر از واقعیت داشته باشند؛ مسئله دیگریست...
***
عضو حاما:
مردم اصلاحطلبان را مقصر وضع موجود میدانند
«حسین کاشفی»، فعال اصلاحطلب و از اعضای "حزب اتحاد ملت ایران" به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه آرمان امروز در پاسخ به این سؤال که «واقعیت این است که مردم اصلاحطلبان را بهدلیل حمایت از حسن روحانی مقصر مشکلات خود پس از انتخابات سال ۹۶ میدانند؟ آیا این مساله را میپذیرید؟» گفته است:
«این مساله صحیح است و نمیتوان آن را انکار کرد. به همین دلیل نیز در این زمینه باید با مردم گفتوگو کرد و شرایط به وجود آمده و دلایل آن را برای مردم توضیح داد.»
او در ادامه میافزاید:
نکته مهم در این زمینه این است که در انتخابات سال ۹۶ اصلاحطلبان در یک وضعیت خاص قرار داشتهاند. اگر اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ با آلترناتیوهای مختلف و راههای متنوعی مواجه بودند شاید باید آنها را مقصر اصلی وضعیت موجود جامعه معرفی کرد. با این وجود اصلاحطلبان در چنین شرایطی نبودند و با آلترناتیوهای متنوعی مواجه نبودند. این مسالهای است که باید به مردم گفته شود. مردم باید متوجه باشند که دست اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۶ بسته بوده و حسن روحانی بهترین گزینه ممکن به شمار میرفته است. [۴]
*کاشفی نیز یکی دیگر از چند اصلاحطلبی است که گویا مایل نیست نقش اصلاحطلبان در وضع موجود کشور و گرانیها و ناکارآمدیها را منکر شود و حقیقت تصوری که مردم از اصلاحطلبان پیدا کردهاند را میپذیرد.
این در حالیست که افراد دیگر و حلقه اصلی ستاد اصلاحات با انکار هرگونه گذشته مشترک و حتی «ائتلاف با روحانی» منکر مسئولیت در قبال وضع موجود هستند.
برخی تحلیلگران معتقدند اما اگرچه صدای گروه مسئولیتپذیر در اردوگاه اصلاحات، یک صدای خفیف و کوچک است ولی ستاد اصلاحات در پروژه خود ناموفق خواهد ماند و کارنامه دولت رئیس جمهور روحانی مثل وزنهای است که به پای اصلاحطلبان قفل شده و آنها را به قعر دریای سوء ظن مردم خواهد فرستاد.
لازم به اشاره است که اظهارات کاشفی در توجیه تصمیمات اصلاحطلبان برای حمایت از آقای روحانی نیز عذر بدتر از گناه و نوعی فرافکنی است.
ضمن اینکه صحبتهای او مبنی بر اینکه «باید با مردم صحبت کنیم» هم راه علاج مسئله نیست.
اصلاحطلبان برای این در سال ۹۲ از آقای روحانی حمایت کردند که مایل نبودند کارنامهای مثبتتر از آنها در اردوگاه اصولگرایی به مردم ارائه شود.
آنها هم در سال ۹۲ و هم در سال ۹۶ و هم در دو انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم میدانستند که مثلاً اگر کارنامه مدیریت جهادی اصولگرایان در شهرداری تهران؛ برای مردم ایران و در همه منصهها اعم از اجرا یا تقنین تکرار شود دیگر جایی برای اصلاحطلبان و بهانههای سیاسی آنها نخواهد ماند و کسی برای بهانههایی مثل حق عزل و تجدیدنظرطلبی! تره هم خرد نخواهد کرد.
و برای همین عالمانه و عاشقانه به سمت روحانی شتافتند و در حمایت از او تا جایی پیش رفتند که صدای «ما فدائیان روحانی هستیم» و «تَکرار میکنم» نیز از اردوگاه اصلاحات بهگوش رسید و تا همیشه در خاطره مردم ثبت شد.
اکنون نیز راه انفکاک و برائت از این کارنامه تباه و غیر قابل دفاع؛ نه سیاستبازی و «عبور از روحانی» که پذیرش واقعیت است.
***