سرویس جهان مشرق - ژوئن گذشته که ترامپ با اون در سنگاپور دیدار داشتند، رهبر کره شمالی زودتر به محل قرار رفت تا در این فرصت، گشتی در شهر بزند. پس از آن دیدار گفته شد که کیم پنهانی برنامه هستهای را پیگیری میکند. حالا حرکت طولانی او در قطار معروفش از خاک چین به سمت ویتنام برای دیدار مجددش در هانوی نشان میدهد هر دو در پیگیری مسیر مذاکرات مصمم هستند.
با این حال انتخاب محل مذاکره میتواند معنادار باشد: اول سنگاپور و حالا ویتنام. دقت روی ویژگیهای این دو کشور میتواند پازل نقشه راه پیشنهادی واشینگتن برای آینده کره شمالی را کامل کند: رئیسجمهور آمریکا میخواهد به رهبر کره شمالی علامت بدهد که اگر دست از تسلیحات هستهای خود بردارد و مسیر آشتی با اقتصاد جهانی را انتخاب کند، آیندهاش همانی خواهد شد که در سنگاپور و ویتنام میبیند.
ویتنام همان کشوری است که روزگاری با مقاومت مردمانش بلندترین جنگِ مفتضحانه را برای آمریکا رقم زد و حتی هنوز نیز رئیسجمهورش دبیر کل حزب کمونیستِ ویتنام است. اما حالا در کمتر از نیمقرن به شریک آرام واشینگتن تبدیل شده است. جدا از این، ده سالی است که هانوی توانسته با برخی اصلاحات اقتصادی رشد چشمگیری را رقم بزند.
وَن جکسون از مقامات وزارت دفاع اوباما و نویسنده کتاب «روی تیغ: ترامپ، کیم و تهدید جنگ هستهای» به سیانان میگوید: «من خودم شخصاً ۵-۶ بار به خاطر دارم که مقامات ارشد کره شمالی را در آمریکا گرداندند تا صنایع سرمایهداری را ببینند، مثلاً به بورس نیویورک یا آزمایشگاههای فنی سیلیکون ولی (منطقهای پیشرفته در کالیفرنیا) برده شدند».
حالا آنها را به ویتنام کشاندهاند، جایی که سال ۱۹۹۵ میلادی (یعنی همان سالی که روابط دیپلماتیکش با آمریکا را عادیسازی کرد) تنها ۲۵۲ میلیون دلار از آمریکا واردات داشت و ۱۹۹ میلیون صادرات به آن کشور. اما در ۱۱ ماه نخست سال ۲۰۱۸ میلادی ارزش وارداتش به ۸ میلیارد دلار رسید و ۴۵ میلیارد به آمریکا صادر کرد. بزرگترین معضل کره شمالی در دوره کیم جونگ اون و پدرانش چگونگی رشد سریع اقتصادی بوده است. حالا کیم میخواهد با حفظ بمب هستهای وارد تعامل اقتصادی با جهان و اصلاحات در داخل شود و آمریکا یک پیششرط دارد: اول نابودی تأسیسات هستهای.
کیم تا کجا کوتاه میآید؟
این وضعیت یک پرسش جدی را مطرح میکند: اگر قبل از این و در دوره اوباما نیز چنین محرکهای اقتصادی در اختیار کره شمالی قرار گرفته است تا دست از برنامه هستهای بردارد، چرا کاخ سفید فکر میکند حالا و با داشتنِ بمب اتم، پیونگیانگ حاضر به پذیرش پیششرط واشینگتن خواهد شد؟
ترامپ تنها به دو چیز میتواند برای پیشرفت چنین سیاستی در قبال پیونگیانگ امیدوار باشد: اولاً کیم جونگ اون ارزش دستاوردی که عمدتاً با زحمت پدرانش به دست آمده، یعنی صنعت هستهای را نداند؛ ثانیاً جوانیِ او کار دستش بدهد و اسیر بازی دیپلماتیک ترامپ شود، در حالی که میتواند در بدترین حالت، به متحد سیاسی واشینگتن در منطقه تبدیل شود تا هم آمریکا نگرانی از بابت بمب هستهای پیونگیانگ نداشته باشد و هم اصلاحاتی که در روابط اقتصادی با جهان به دنبال آن است شروع کند.
این را جین لی، خبرنگار پیشین آسوشیتدپرس در پیونگیانگ هم میگوید. به نظر او کره شمالی از این جهت با ویتنام متفاوت است که اکنون خود را یک «ملت برتر» میبیند: «آنها تمایل دارند هر جا که ممکن است تصویر یک دولت هستهای را از کره شمالی به نمایش بگذارند زیرا نفوذ آنها را بیشتر کرده، جایگاه قدرتمندتری پشت میز به آنها میدهد نسبت به زمانی که تنها به عنوان یک کشور فقیر تلقی شوند».
کیم بارها در سخنانش چنین رویکردی را نشان داده و تأکید کرده کلید آغاز جنگ هستهای در پیونگیانگ نیست. این یعنی ما بمب هستهای را برای قدرتمندیِ خود میخواهیم نه نابودی آمریکا. بمب هستهای (متأسفانه و در شرایط کنونی نظامِ بینالملل) میتواند دست کره شمالی را در تعاملات اقتصادیاش در دوره اصلاحات، بازتر کند؛ اگر از آن به عنوان تهدیدی برای جهان تعبیر نشود و این تغییر تصویر رسانهای ظاهراً هدف اصلی کیم جونگ اون در پیگیری مذاکرات با واشینگتن و حرکت به سمت عادیسازی روابط با سئول است.
لانکوف که حالا در دانشگاه کوکمین سئول تدریس میکند و در دانشگاه کیم ایل سونگ پیونگیانگ درس خوانده، میگوید اون و اطرافیانش آنقدر که دیگران فکر میکنند نادان نیستند. آنها اتفاقاً خیلی خوب میدانند که حفظ بمب هستهای تنها اهرمی است که موجب میشود به سرنوشت معمر قذافی دچار نشوند، کسی که صنعت هستهایاش را به لبخند غرب واگذار کرد ولی با حمله آنها به کشورش و مرگ خود روبرو شد! در واقع کیم به دنبال توافق با ترامپ است (همانقدر که ترامپ به دنبال توافق با کیم است) اما نه توافقی مانند توافق هستهای با لیبی، و حتی توافق هستهای با ایران.
جمعبندی
۱- کره جنوبی و ژاپن تا حدودی دنبالهرو سیاست خارجی واشینگتن هستند و طبیعتاً همزمان با عادیسازی روابط میان آمریکا و کره شمالی، آنها نیز از شرکای اقتصادی کره شمالی خواهند شد. اما واکنش چین در این میانه نقشی تعیینکننده دارد. چین تا کنون مهمترین شریک تجاری کره شمالی بوده و افزایش تعامل پیونگ یانگ با سایر قدرتهای اقتصادی به معنای ورود دکانداران جدید در بازار فروش پکن است.
کیم مشاور خارجی لایقتر از حزب کمونیست چین ندارد. این کشور هم میتواند با ارائه تضمینهایی به پیونگیانگ دست آن را برای امتیازگیری از واشینگتن بازتر کند و هم تجربهاش را در پیشرفت اقتصادی با رهبران کره شمالی در میان بگذارد. چین نیز پس از دستیابی به تسلیحات هستهای، دیداری میان مائو و نیکسون ترتیب داد و پس از آن با برداشتن تحریمها روابط اقتصادیاش را گسترش داد. در واقع نقشه راهِ مطلوب کیم جونگ اون بیشتر به دیپلماسی پینگپونگی چین با آمریکا شباهت دارد تا عادیسازی روابط هانوی و واشینگتن پس از آن جنگ خونبار.
۲- مذاکرات عادیسازی روابط میان ویتنام و آمریکا دستکم شش سال پیش از نهاییشدن آن در ۱۹۹۵ آغاز شده بود. در این مدت یک به یک نگرانیهای واشینگتن حل شد، از برگزاری انتخابات جداگانه در کامبوج تا جستجوی وجب به وجب خاک ویتنام به دنبال سربازان مقتول و مفقود آمریکایی. در قدم آخر نیز تحریم تجاری از سوی واشینگتن برداشته شد. بنابر این انتظار برداشتهشدن تحریمهای تجاری در قدمهای اول تنها به این امید میتواند باشد که ترامپ به دنبال ایجاد اشتغال برای آمریکاییها است.
منابع
https://edition.cnn.com/2019/02/24/asia/north-korea-vietnam-model-intl/index.html
https://www.channelnewsasia.com/news/asia/north-korea-s-kim-begins-long-train-trip-to-vietnam-for-summit-11282544
https://tradingeconomics.com/vietnam/gdp-growth-annual
http://www.ronpaulinstitute.org/archives/featured-articles/2019/february/09/why-i-hope-maduro-wins-and-north-korea-keeps-its-nukes
https://www.cfr.org/backgrounder/evolution-us-vietnam-ties