سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
اصلاحطلبان به سال ۹۲ بدهکارند و باید عذرخواهی کنند
«یدا… طاهرنژاد»، فعال اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از مصاحبه خود با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز گفته است:
«انتخابات سال ۹۲ از اینرو برای اصلاحطلبان یک فرصت بهحساب میآمد تا هویت سیاسی خود را بازیابند و بستری فراهم شد بتوانند در سپهر سیاسی ایران نقشآفرین باشند. بنابراین اصلاحطلبان به سال ۹۲ بدهکارند.»
او در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز کارنامه روحانی در دولت یازدهم را مطلوب و در دولت دوازدهم ضعیف ارزیابی و تصریح میکند:
«اصلاحطلبان باید صادقانه با مردم حرف بزنند حتی اگر اشتباه کردهاند صادقانه بگویند اشتباه کردهاند. ما اکنون در شرایطی نیستیم که به مردم بگوییم اینگونه فکر نمیکردیم و یا این را نمیخواستیم و نسبت به وضعیت اعتراض داریم، این را مردم از ما نخواهند پذیرفت بلکه باید پاسخگوی مردم باشیم.» [۱]
* آنچه که طاهرنژاد گفته واقعیتی است که البته در ستاد اصلاحات هیچ خریداری ندارد و آقایان خیلی وقت است که با مردم بازی «کی بود کی بود من نبودم» به راه انداختهاند و ایضاً از این میگویند که همه چیز تقصیر «دولت پنهان» است! روحانی فقط ۱۰ درصد در مشکلات کشور نقش دارد و اگر تحریمها نبود؛ چنین و چنان میشد .[۲]
معالوصف اما برخی معتقدند آنچه که طاهرنژاد گفته است؛ ولو حتی اگر از سوی اصلاحطلبان با کممحلی مواجه شود اما تأثیرات مبقیه خود را خواهد گذاشت و نتیجه بیتوجهی به آن نیز خطی نخواهد بود بلکه تصاعدی است.
به این معنی که هر رویداد منفی بیشتری که در کارنامه روحانی ثبت شود؛ انزجار بیشتری را در محیط عمومی نسبت به اصلاحطلبان پدید میآورد زیرا در نزد مردم این تلقی صحیح وجود دارد که روحانی مولود «تَکرار میکنم» خاتمی است.
تعدادی از محافل تحلیلی با اشاره به حقایقی که در بیان آقای طاهرنژاد وجود دارد اما از این میگویند که ستاد اصلاحات نه تنها هیچ انقیادی نسبت به مسئله عذرخواهی نخواهد داشت؛ بلکه در شرایطی که خود پدید آورده؛ در حال طراحی فتنه اقتصادی نیز هست.
برخی رجال جریان خاص طی سالهای اخیر بدون هیچ اشارهای به نقش خود در گرانیها و مشکلات کشور مشغول دادن آدرس خیابان به مردم شدهاند و از این میگویند که دلیلی بیشتری برای صبر مردم وجود ندارد .[۳]
مقولهای که بعید است از چشم دستگاههای ناظر کشور پنهان مانده باشد...
***
اعتراض حجاریان به رخوت مردم در مقابل نظام
«سعید حجاریان»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به تازگی طی یادداشتی در یک وبگاه اصلاحطلب که با عنوان «تکیدگی و جامعه ایران» منتشر شد تأکید کرده است که جامعه ایرانی تکیده و دچار فلاکت شدید شده است.
او سپس در بیان مثالهایی از مشکلات کشور میگوید:
«نوروز سال جاری، برای رفتن به بیمارستان، درخواست آمبولانس کردم. در راه از پرستار پرسیدم، امسال و پارسال آمبولانس در خیابانها کمتر نشده است؟ گفت: بله، درست است؛ مردم آمبولانس نمیگیرند، میگویند گران است و خودشان مریض را با هر وضعیتی که شده در ماشین سواری به بیمارستان میرسانند.»
حجاریان سپس ادامه میدهد:
«زیستن در دوره تکیدگی تبعاتی بهدنبال دارد که در سطح خرد، میتوان به چند نمونه اشاره کرد. اولین آنها، گرایش به دفن در قبرستانهای محلی است. بدین معنا که خانواده متوفی، فارغ از وابستگیهای منطقهای، جنازهها را در قبرستانهای حاشیه شهرها دفن میکنند. همچنین باید به کوچک شدن سفرهها اشاره کرد؛ چنین شرایطی ضمن تأثیر بر سفرههای خانگی، مستقیماً بر کسبوکار رستورانها تأثیر گذاشته است. چنانکه گفته میشود ۷۰ درصد رستورانهای جنوب شهر و ۵۰ درصد رستورانهای شمال شهر تهران بهصورت موقت یا دائم فعالیتشان را متوقف کردهاند. بازگشت بیش از اندازه به طب سنتی نیز از جمله عوارض تکیدگی است؛ چنانکه شنیده میشود بعضی از مردم شکستهبند را به ارتوپد و داروهای گیاهی را به داروهای شیمیایی ترجیح میدهند. افزایش بیرویه نرخ اجاره املاک نیز از جمله آسیبهای تکیدگی است.راین امر، فارغ از فشارهای کوتاهمدت بر خانوادهها به مرکزگریزی، حاشیهنشینی و نهایتاً تشکیل جمعیت ناهمگن منجر میشود و جمعیت ناهمگن دعواهای منطقهای و… را بهدنبال دارد. سیل و تحریم در سال جاری، به این فلاکت دامن خواهد زد و احیاناً هجوم ملخها هم مزید بر علت خواهد شد. بهقول سعدی در داستان قحطی دمشق، «نه در کوه سبزی نه در باغ شخ / ملخ بوستان خورده مردم ملخ»!
این فعال اصلاحطلب در خاتمه و در اصلیترین بخش یادداشت خود تأکید میکند:
«اما تکیدگی علاوه بر معیشت و سبک زندگی سیاست را هم نشانه میرود. تکیدگی، سیاست را از زندگی مردم حذف میکند تا حدی که مردم آن را امری فانتزی میخوانند و درآوردن یک تکه نان را بر همه امور ترجیح میدهند. لذا کسانیکه از تحریمهای امریکا استقبال کرده و آن را مهمترین فرصت برای براندازی میخوانند، باید آگاه باشند، مردم در تکاپوی نان، به سراغ جنبش اجتماعی نمیروند؛ هر چند ترامپ همچنان گمان دارد، تحریمها نهایتاً به جنبش سراسری در ایران ختم میشود! البته باید توجه داشت، افزایش «سلطان» ها اعم از قیر و سکه و… ممکن است مردم را از رخوت خارج کند و آنها را به اقدامات نابهنجار و مقطعی وادارد.» [۴]
*حجاریان به تازگی بر اصرارهایش مبنی بر مفلوک بودن جامعه ایران و اشاره به سمت «اغتشاش مردم در خیابان» افزوده است.
او در این مدت همچنین بر گزارههایی مثل عامالبلوی بودن جامعه ایران، رویارویی مردم و نیروهای نظامی در آستانه انتخابات ۹۸، ضرورت سر پایین گرفتن رجال اصلاحطلب در صورت بروز اغتشاش، خیابانی شدن مطالبات قشر متوسط، ناامیدی مردم از حاکمیت، تکرار اغتشاشات ۸۸ و جاری شدن مردم در خیابانها مثل سیلاب اخیر! نیز تأکید کرده است.
برخی محافل تحلیلی معتقدند که این تحرکات حجاریان بخش پایانی پازل ایجاد «فتنه اقتصادی» است.
پازلی که سایر قطعات آن عبارت بودند از حمایت انتخاباتی از یک دولت ناکارآمد، سکوت در مقابل حرکات غلط اقتصادی دولت، بزرگنمایی از تحریمها، سیاهنمایی از اوضاع کشور، دادن آدرس خیابان به مردم و دست آخر نیز پای خود را کنار کشیدن و کنترل از راه دور فتنه اقتصادی.
مقولاتی که ما در مجموعه وبلاگ مشرق طی ۳ سال گذشته ابعاد مختلف و مستند آن را در محضر قضاوت افکار عمومی قرار دادیم.
آنچه که حجاریان در یادداشت «تکیدگی و جامعه ایران» گفته است نیز چیزی خارج از مقولات مورد اشاره ما نیست و به نوعی تکرار مکررات محسوب میشود.
درباره طراحان فتنه اقتصادی و اشارههای آنها بایستی به چند نکته مهم توجه داشت:
۱_ آنها این حقیقت واضح را به مردم نمیگویند که این مشکلات را خودِ ما با «تَکرار میکنم» پدید آوردهایم نه حاکمیت نظام. و اکنون نیز به جای اینکه از مردم عذرخواهی و تأکید کنند که راه حل مشکلات فعلی نیز «رأی خوب» در انتخاباتهای بعدی است؛ سمت خیابان را نشان میدهند.
۲_ اشارههای آنها مبنی بر مفلوک بودن و آفتزدگی جامعه ایرانی! چه در ۶ ماه قبل که قدرت خرید مردم نسبت به سال ۸۸ بیشتر بود و چه در روزهای اخیر که در برخی جهات از سال ۸۸ نیز کمتر شده، یکسان است.
این شیطنت نشان میدهد که هدف اصلی آنها سیاهنمایی بوده نه خیرخواهی و همدردی با مردم.
۳_ طراحان فتنه اقتصادی که حتی درباره «فردای براندازی» هم تئوری پردازی کردهاند [۵] و صراحتاً ابراز کردهاند که مردم باید به خیابان بیایند و دلیلی برای صبر بیشترشان وجود ندارد؛ این روزها به ساز و کارهایی دست یازیدهاند که قرار است ابزار «کنترل از راه دور اغتشاشات احتمالی» را در دست آنها قرار دهد .[۶]
ایرانیها ضربالمثلی دارند با محتوای «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن»!
این مسئله حتماً باید مورد رصد چشمان ناظر جامعه باشد زیرا شاهکلید اصلی کنترل خرابکاری در آن نهفته است.
۴_ بیان واقعیتهای اقتصادی کشور، اشاره به مثبتات اقتصاد کلان ایران و طرح مطلوب بودن جایگاه ایران در بحث فساد؛ ۳ مقولهای هستند که طی سالهای گذشته کراراً از سوی رهبری نظام مورد اشاره قرار گرفتند اما در لسان خواص کشور تکرار نشدند.
این رخداد تلخ یکی از اصلیترین منصههایی بود که فرماندهان فتنه آینده در زمین آن فضای عملیاتی تعریف کرده و مشغول پمپاژ اسرائیلیات و سیاهنمایی در ذهن مردم شدند.
البته ایران اسلامی با مشکلات اقتصادی بزرگی در اثر ناکارآمدی دولت اصلاحطلبان مواجه است اما چرا عملاً کسی جز مقام معظم رهبری حاضر نشد به مردم بگوید که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران بیش از ۳۰ درصد نیست و ایضا اقتصاد ایران در زمره ۱۵ اقتصاد بزرگ دنیا قرار دارد، حاکمیت ایران ارزانترین نان، سوخت و مالیات را در اختیار شهروندان خود قرار میدهد، ضریب جینی در ایران بهتر از آمریکاست و...
جالب آنکه در آن فضای عملیاتی تعریف شده حتی مقامات دولتی هم وارد شدند و عباراتی مثل در شرایط ته دره هستیم، عموماً شاخصهای اقتصادی ما غیرقابل قبول است! زعفران کاران تا ۳ سال آینده بیکار میشوند و… را به ذهن مردم القا کردند.
۵_ جالبترین بخش پرونده احتمال «فتنه اقتصادی» قابل رفع بودن مشکلات اقتصادی فعلی است که آنهم در بیان فرماندهان فتنه اقتصادی هرگز مورد اشاره قرار نمیگیرد.
مشکلات قابل رفعی که با یک نظارت ساده بر قیمتها و انجام تکالیف مالیاتی دولت به سادگی و در کمترین زمان حل خواهند شد اما شاهد اِعمال راهحلهای اشاره شده که توسط اقتصاددانان کشور نیز مطرح شدهاند، نیستیم!
و اینکه «چرا شاهد نیستیم؟!» را مقامات دولتی اینطور پاسخ میدهند که دخالت در قیمتها کار صحیحی نیست! دولت توان نظارت ندارد و برخی اقتصاددانان مخالفاند !…[۷]
گفتنیست درباره بخش پایانی یادداشت حجاریان، این مفهوم بایستی مد نظر باشد که او آرامش فعلی کشور و عدم وجود سیاست خیابانی را در کلامی مذمتگونه «رخوت» مینامد و مدعی میشود که مردم ممکن است دست به اقدامات نابهنجار بزنند!
حجاریان اما به مردم نمیگوید کشف سلاطین و بر دار آویختن محکومان مفاسد کلان؛ عامل خوشوقتی و اعتماد مردم به نظام و نشانگر عدم سازش حاکمیت کشور با مفسدین است نه عامل ایجاد اغتشاش...
***
نظریات وزیر بهداشت درباره مسمومیت الکلی و آواز دشتی!
«سعید نمکی»، وزیر بهداشت و درمان به تازگی در اظهاراتی در جشنواره عکس سلامت در زنجان گفته است:
«هنر همواره آرام کننده روان یک جامعه نیست، بلکه بیانگر درون پریشان یا آرام یک جامعه است و عدهای می پرسند که چرا موسیقی ایران اینقدر گوشههای غم انگیز دارد. به عنوان نمونه، آواز دشتی غم انگیز است چون این سرزمین همواره مورد هجوم، پر از غم و اندوه و هجمه و گاهی اوقات شادی و نشاط بوده است و اینکه فکر کنیم هنر که آیینه تمام نمای احساسات یک جامعه و روح لطیف هنرمندان یک کشور است و همواره بخواهد شادی را منتقل کند، اندیشه عبثی است.»
به گزارش ایسنا، او همچنین با اشاره به عارضه بودن افسردگی تصریح میکند:
«چرا آمار مسمومیت با الکل دستساز در کشور رو به افزایش است؟ چرا این واقعیت را نمی پذیریم که روح های افسرده به سوی مواد مخدر گرایش دارند؟ چرا روان پریشی ها را جدی نمی گیریم و برنامهها را شاد نمیکنیم؟»
نمکی میافزاید:
بارها از دوستانم در سازمان صدا و سیما خواهش کردهام که تولیدات خود را با پیام های شادمان کننده به جامعه عرضه کنید. اینکه آخر یک سریال از سازمان پزشکی قانونی، سازمان بهشت زهرا، مبارزه با مواد مخدر و فلان بیمارستان تشکر کنیم، اشتباه است و اینکه برای مثال از اخبار جهان، فستیوالهای شادی را که در جهان برگزار می شود را کمتر به مردم نشان دهیم و در عوض تمام غمها، غصه ها، انفجار و خونریزی را به ذهن خسته مردم منتقل کنیم، اشتباه است. [۸]
*ما قضاوت درباره اظهارات عجیب آقای نمکی را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم...
ضمن اینکه باید اشاره کرد وزیر محترم بهداشت گویا در جریان نیستند که موسیقی و ضرباهنگ به لحاظ فلسفی برخاسته از یک حالت شادمانگی است و یک انسان داغدار و محزون هرگز نمیتواند در نت و کلام موزون باشد.
این در حالی است که اکثریت ردیفهای آوازی ایران، ردیفهای شاد هستند و در شعر و ترانه ایرانیان بعنوان دستمایه اصلی موسیقی و آواز ایرانی نیز شادمانی و بهجت تفوّق دارد.
درباره چرایی گسترش مسمومیت با مشروبات دستساز و عدم توان صدا و سیما برای پخش فستیوالهای شاد برخی کشورها! نیز واضحات مسئله به حدّی هست که اثبات کند این مسئله ربطی به افسردگی و یا تعمّد در غمگینسازی مردم ندارد!
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/255894
4_ http://www.ion.ir/export/print/468117?module=news
8_ https://www.isna.ir/news/98021608395/