به گزارش مشرق، چند روزی از رونمایی سردیس جمشید مشایخی در تهران میگذرد و بازار انتقادات از این مجسمه داغ است تا جایی که سازندهاش هم انتقادات را پذیرفته و قول اصلاح آن را داده است. ساخت تندیس و سردیس از چهره مفاخر و بزرگان کشور از گذشته تاکنون رواج داشته و به روشی برای بزرگداشت آنها تبدیل شده است اما کمتر کسی به تندیسهای بزرگان کلاسیک ایراد وارد میکند شاید به این دلیل که تصویری از آنها در دست نیست. پژوهشگران میگویند برای پیدا کردن چهرهای نزدیک به واقعیت از بزرگان کلاسیک باید به متن آثارشان یا آثاری که در عصر و دوره آنها پدید آمدهاند، مراجعه کرد.
تندیسهایی که شبیه هم هستند
اگر در اینترنت نگاهی به تندیسهای بزرگان کلاسیک مانند ابن سینا، فردوسی، سعدی، خاقانی و… بیندازید، متوجه شباهت زیاد این تندیسها میشوید و تفاوتها را بیشتر در نوع پوشش میبینید. برای نمونه تندیس ابن سینا در همدان شباهت زیادی به تندیس معروف فردوسی دارد. عدهای هم معتقدند تندیس سعدی و ابن سینا به دلیل کمی فاصله ساختشان، شباهت زیادی به یکدیگر دارند. جعفر نجیبی، مجسمهساز درباره مجسمه سعدی در شیراز معتقد است: «این مجسمه چهرهای نیست که من از شعر سعدی برداشت میکنم و باید طرحهای جدید و متعددی از چهره سعدی زده شود و حتی بنیادی سفارش پرترهها و مجسمههای جدیدی از سعدی را بدهد». طاهر شیخ الحکمایی، مجسمهساز برجسته یک راه حل ارائه میکند و میگوید: «نبود تصویر از چهره مفاخر و نوع پوشش مشترک، به شباهت مجسمهها دامن میزند اما مجسمهسازان میتوانند مجسمه را بر اساس سنین متفاوت یک چهره بسازند و همه به یک سن خاص بسنده نکنند».
چهرههایی که از دل اثر بیرون آمدند
۹ سال پیش سمیه عطاردی، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از پایاننامهاش با موضوع «تحلیل شخصیتشناسانه ابوالفضل بیهقی بر اساس تاریخ بیهقی» دفاع و راه تازهای را برای به دست آوردن تصویری مستند از بزرگان و مفاخر ایرانی ارائه کرد. او با استفاده از یک نظریه روانشناسی توانست بر اساس متن تاریخ بیهقی به اطلاعاتی دقیق از چهره بیهقی برسد و آن را به تصویر بکشد. جالب اینکه چهره ابوالفضل بیهقی بر اساس همین پایاننامه مبنای ساخت تندیس هفت متری بیهقی در سبزوار قرار گرفت و در سال ۹۴ از آن رونمایی شد. در سال ۹۲ هم از پایاننامهای با موضوع «تحلیل شخصیت خاقانی در دیوان بر اساس دو نظریه روانشناسی» در دانشگاه فردوسی دفاع شد. در این پژوهش هم بر اساس اطلاعاتی که از زندگی خاقانی در دیوان اشعارش آمده، تصویری از خاقانی ارائه شد که میتواند مبنای ساخت تندیس این شاعر بزرگ ادبیات فارسی قرار بگیرد.
تندیسهایی که ساخته نشدهاند
با همه ارادتی که به حافظ شیرازی و غزلهایش داریم، هنوز توافقی بر سر اینکه حافظ دقیقاً چه شکلی است، وجود ندارد چون به دلیل حساسیت بالای جامعه درباره حافظ تصور میشود اگر چهرهای از او ترسیم و ساخته شود، ممکن است عده بسیاری مخالف آن باشند پس همان بهتر که ساخته نشود. تاکنون از مولانا جلال الدین محمد بلخی هم تندیس درخوری ساخته نشده است. در حالی که مهدی سیدی، پژوهشگر و مورخ در مقالهای با ارائه مستندات تاریخی از آثاری که در عصر مولوی تالیف شدهاند، توانسته ابعاد چهره، اندام و جامه مولانا و شمس را ارائه کند تا به گفته خودش اگر نقاش یا پیکرتراشی خواست چهره یا تندیس ایشان را بکشد یا بسازد، کارش اصولی و مستند باشد.
*روزنامه خراسان