به گزارش مشرق، در فضای مجازی تعریف بسیاری درباره این کتاب شنیده بودم. یعنی میدیدم کسانی که سلیقه متعادلی درباره آثار ادبی دارند درباره این کتاب نظرات مثبتی بیان میکنند و این عاملی شد که پی یافتن کتاب باشم تا روایت یک زن مسلمان در دیار غریب را بخوانم. بماند که تجربه قبلی از خواندن اثری مشابه هم مرا کنجکاو کرد ببینم این کتاب چه حرفی برای گفتن دارد؛ زیرا همانهایی که از کتاب قبلی خوششان نیامده بود کتاب دوم را پسندیده بودند و این سبب شد ترغیب شوم زودتر تَهِ کتاب را دربیاورم.
«دهکده خاک بر سر» عنوانی است که میتوانست جذاب باشد تا خواننده را دعوت کند، روایت یکسال زندگی در لوزان سوئیس را بخواند. شاید تصور ابتدایی این باشد که قرار است یک سفرنامه بخوانیم که به سرعت پس از اندکی جلو رفتن در کتاب متوجه میشویم که خبری از سفرنامه نیست. ولی باید گفت که در این اثر با روزنوشتهای یک بانوی مسلمان از زندگی یک ساله در لوزان سوئیس مواجهیم که در آن به لایههای زیرین زندگی در یک شهر اروپایی میرود و خواننده را در موقعیت زندگی در آنجا قرار داده است. نویسنده خوانندهاش را در جریان مشاهدات خود قرار میدهد. از ریز قیمتها تا خطوط اتوبوسرانی و شبکه حمل و نقل ریلی تا نحوه یافتن مهدکودک و ثبتنام مدرسه و یافتن پزشک زنان! به عبارتی باید گفت که «دهکده خاک بر سر» دستنامه زندگی در لوزان سوئیس است.
این کتاب روزنوشتهای فائضه غفارحدادی از زندگی در لوزان سوئیس که به تعبیر خودش «دوره ریاضت» است. دورهای که او با یک فرزند ۴ ساله و جنینی در شکم راهی کشوری غریب میشود که زبان آن را هم نمیداند. به همین خاطر او در توصیف کتاب خود نوشته «روایتهایی از یک سال زندگی در لوزان از زبان یک بیزبان».
بیشتر بخوانیم:
دهکده خاک بر سر باز هم زیر و رو شد؛
اگر حرف از کاباره بود کسی اعتراض نمیکرد! / «دهکده خاک بر سر» به اقلیتها و مذاهب توهین نکرده است / برای خوشایند کسی خودم را سانسور نمیکنم
گفتگوی مشرق با نویسنده نامآشنای این روزها، فائضه غفارحدادی؛
سنگهایم را با آقامحسن واکندم / همه با اسمم مشکل دارند / کسی با نام «فائضه» نمیشناسم! / «خوبخواندن» بهتر از «زیاد خواندن» است / مصاحبههای «خط مقدم» محرمانه بود/ وقتی بچهها خوابند مینویسم/ خودم را نویسنده نمیدانم
شاید اگر بخواهید در لوزان سوئیس زندگی کنید «دهکده خاک بر سر» به درد شما بخورد. در غیر این صورت برخی اطلاعات به شدت سطحی است و نویسنده برای تبیین آنها کوششی نکرده و خواننده را در حد یک قیمت دادن و مقایسههای مرسوم رها میکند و او را بر وضعی که بر وی حاکم است، مشرف نمیکند.
لحن طنز مهمترین نکتهای است که در روایت «دهکده خاک بر سر» توجه برانگیز است. نویسنده با رویکردی طنز به موضوعات ورود میکند و حتی وقتی مشغول روایت یک اتفاق جدی است که حتی گاهی نفس را در سینه خواننده حبس میکند و خودش نیز اشک میریزد، اما دست از طنازی برنمیدارد و تلاش میکند که این فضا را حفظ کند.
همانطور که گفته شد، «دهکده خاک بر سر» دارای لحن طنز است ولی گاهی این لحن طنز آنقدر زیاد میشود که خواننده حس میکند نویسنده از مزهپرانی لذت میبرد، ولی بیخبر است از اینکه ممکن است این ماجرا به کلیت اثرش لطمه وارد کند و تا حدودی مایه افت اثر شود.
راوی صادق دیگر نکتهای است که درباره این کتاب باید مورد اشاره قرار داد. نویسنده تلاش کرده همان چیزی را که در لحظه برایش اتفاق افتاده، روایت کند و اطلاعات بعدی و تحلیلهای پسین را به روایت روزنوشت خود از زندگی در لوزان اضافه نکند. برای مثال اگر چیزی را نمیدانسته بیپرده بیان و حسی که در آن لحظه داشته را بیرودربایستی برای خوانندهاش آشکارا مطرح کرده است. از این حیث خواننده در سراسر متن احساس نمیکند که با راوی حرفهایی دارد که برای او بیان نکرده و یا به عبارتی از او مخفی کرده است.
ویرایش نکتهای است که این کتاب برای چاپهای بعدی به شدت به آن نیاز دارد و شتابزدگی در انتشار در مواجهه با اثر مشهود است.
در مجموع مطالعه این کتاب برای لحظات پیش از افطار در این روزها اثری است که توصیه میشود. کتابی که پیچیدگی خاصی ندارد و میتواند در نشستهای کوتاه فرازهایی از آن را خواند و شب و روز لوزان را از زبان یک بیزبان (به تعبیر خود نویسنده) به نظاره نشست.
چاپ جدید کتاب «دهکده خاک بر سر» را نشر سوره مهر در ۴۰۸ صفحه با قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر کرده است.