به گزارش مشرق، حسن روحانی شامگاه چهارشنبه پس از مذاکرات هیاتهای عالیرتبه ایران و ژاپن در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نخستوزیر این کشور، اظهار داشت: «روابط ایران و ژاپن از قدمت تاریخی برخوردار بوده و امسال شاهد نودمین سالگرد روابط دیپلماتیک تهران– توکیو هستیم.»
روحانی با بیان اینکه در طول سالهای گذشته ملاقاتهای سازندهای میان مسئولان دو کشور بوده و دیدارهای خوبی با نخستوزیر ژاپن داشتهام که امروز هشتمین ملاقات برگزار میشود، گفت: «در جلسات و ملاقاتهای امروز درخصوص روابط دو کشور ازجمله همکاریهای مشترک و سرمایهگذاری ژاپن در جنوب ایران بهویژه در منطقه چابهار و سواحل مکران، گفتوگو کردیم.»
وی خاطرنشان کرد: «اراده و علاقه ژاپن به ادامه خرید نفت از ایران و تلاش در راستای توسعه روابط مالی، علمی و فرهنگی دو کشور میتواند توسعه روابط فیمابین را تضمین کند.»
رئیسجمهور با اشاره به اینکه «علاوهبر مسائل دوجانبه، در زمینه موضوعات مربوط به ثبات، امنیت و تنشزدایی در منطقه نیز گفتوگو کردیم»، خاطرنشان کرد: «بسیار خوشحالیم که دو کشور برای ثبات و امنیت منطقه اهمیت فراوانی قائل هستند.»
روحانی تاکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران آغازگر هیچ جنگی در منطقه حتی با آمریکا نخواهد بود، اما اگر بخواهد جنگی علیه ایران آغاز شود، پاسخی قاطع خواهیم داد.»
رئیسجمهور ادامه داد: «نخستوزیر ژاپن نسبت به آینده خوشبینی قابلملاحظهای داشتهاند و در مذاکرات عنوان کردند که تغییرات مثبت در راه است.»
روحانی افزود: «بسیار خوشحالم که نخستوزیر ژاپن در مذاکرات امروز بر حمایت خود از برجام تاکید داشت و این توافق را برای منطقه و جهان حائز اهمیت دانست.»
رئیسجمهور خاطرنشان کرد: «ایران علاقهمند به ادامه توافق برجام است و اقداماتی که انجام میدهد در چارچوب بند 36 برجام خواهد بود.»
روحانی با بیان اینکه ایران و ژاپن میتوانند در زمینه فعالیتهای هستهای، همکاریهای خوبی با هم داشته باشند، گفت: «دو کشور به فعالیت صلحآمیز هستهای معتقد بوده و با سلاح هستهای مخالف هستند.»
رئیسجمهور ریشه برخی تنشها در منطقه را جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دانست و تاکید کرد: «هرگاه این جنگ متوقف شود، شاهد تحول مثبت در منطقه و جهان خواهیم بود.»
روحانی اظهار داشت: «از نخستوزیر ژاپن و هیات همراه که کاملا با حسننیت و در راستای تحقق آرمانهای موردنظر دو کشور که همان صلح، امنیت و تنشزدایی است در تهران حضور دارند، تشکر میکنم و امیدوارم این سفر آغازی برای توسعه روابط دو کشور و تحولات مثبت در منطقه باشد.»
رئیسجمهور گفت: «ژاپن کشوری مهم در منطقه است و همواره برای توسعه، صلح و امنیت منطقه گامهای مثبتی برداشته است.»
روحانی اظهار داشت: «در مذاکرات امروز درباره همکاریهای منطقهای دو کشور در بخشهای مختلف ازجمله موضوع مهاجران، مبارزه با مواد مخدر، تروریسم، همکاری در بازسازی سوریه و کمک به حل بحران یمن، گفتوگوهای سازندهای داشتیم.»
آبه شینزو، نخستوزیر ژاپن نیز در این کنفرانس مشترک مطبوعاتی ضمن ابراز خرسندی از حضور در کشورمان در نودمین سالگرد روابط دیپلماتیک دو کشور و تقدیر از حسن استقبال جمهوری اسلامی ایران از وی و هیات همراه، گفت: «ژاپن و ایران کشورهای کهن تاریخی با فرهنگ و تمدنی کهن هستند که به آن افتخار میکنند و تا امروز روابط بسیار صمیمانه و پیوستهای بین دو ملت برقرار بوده و ادامه خواهد داشت.»
نخستوزیر ژاپن با اشاره به اینکه درحال حاضر در منطقه خاورمیانه تنش درحال افزایش بوده و لازم است به هر شکل که میشود، از بروز جنگ و تنش جلوگیری کرد، گفت: «توسعه صلح و ثبات در منطقه نهتنها به نفع رونق آن بلکه به نفع رونق جهان خواهد بود.»
آبه شینزو افزود: «هیچکس علاقهمند به افزایش تنش در منطقه نیست و ژاپن با همه توان خود در این راستا تلاش خواهد کرد.»
نخستوزیر ژاپن با بیان اینکه ایران از گذشتههای دور و زمان باستان، کشوری بزرگ در منطقه بوده و باقی خواهد ماند، گفت: «برای استقرار صلح و ثبات در خاورمیانه ضروری است ایران نقش سازنده خود را ایفا کند.»
آبه شینزو با اشاره به اینکه «دین اسلام، دین صلح و تساهل و تسامح است و همواره نسبت به تاکید اسلام نسبت به میانهروی و تعادل در امور علاقهمند بودهام»، افزود: «احترام خاصی نسبت به فتوای رهبری ایران مبنیبر حرام دانستن سلاحهای کشتار جمعی ازجمله سلاح هستهای قائل هستم و اینکه امروز ایران همکاریهای خود را با آژانس بینالمللی انرژی هستهای ادامه میدهد، بسیار حائز اهمیت است و امیدوارم ایران نسبت به توافق برجام همچون گذشته پایبندی خود را ادامه دهد.»
نخستوزیر ژاپن با اشاره به اینکه «در مذاکرات امروز در راستای چگونگی کاهش تنشها و برقراری صلح و ثبات در منطقه با رئیسجمهور و مسئولان ایرانی گفتوگو کردیم»، اظهار داشت: «اراده ژاپن توسعه روابط و همکاری با ایران در بخشهای مختلف و همکاری در زمینه کمک به سیلزدگان و واردات دارو به ایران است.»
او اظهار داشت: «معتقدم مسیری وسیع پیشروی همه ما قرار دارد و باید با گسترش همکاری در این مسیر تلاش کنیم.»
6 سال پس از انتخابات 92 سیاست خارجی دولت روحانی تغییرات زیادی کرده است
دولت یازدهم از روزی که بر سر کار آمد پروژه مرکزی خود را توسعه کشور از مسیر مذاکره و تقویت روابط با غرب تعریف کرد و شالوده خود را بر آن بنا نهاد. روابطی که انتظار میرفت بهواسطه گستردهشدنشان و بعد از تنشزداییها در دستور کار، رفتهرفته محیط بینالمللی را برای ایران مساعد کند و با اتکا به همین اتفاق، مسیر را برای جذب سرمایههای بینالمللی هموار سازد. روحانی در همین چارچوب، به مردم وعدههایی داد و آنها را متقاعد کرد که میتواند هم چرخ زندگیشان را بچرخاند و هم چرخ سانتریفیوژها را. از همینرو گفت در پایان راهی که انتخاب کرده تحریمها بهکلی رفع خواهد شد و زندگی مردم به حالت عادی بازخواهد گشت. نتیجه اما تا امروز آنی نبوده که رئیسجمهور وعدهاش را داده بود و شاید خود روحانی نیز تصورش را نمیکرد کار روزی به جایی برسد که مذاکره با آمریکاییها را دیوانگی بخواند و گاه و بیگاه بدعهدی اروپاییها را به آنها یادآور شود. امروز 6 سال از عمر دولت گذشته و مروری کوتاه بر فرازوفرودهای این 6 سال در یک برداشت، روایت جالبی را از مواضع رئیسجمهور در سیاست خارجی به تصویر میکشد. مواضعی که گاهی خوشبینی مفرط در آنها موج میزد و گاه ناامیدانه و نگران آیندهای نامعلوم را انتظار میکشید. در ادامه این روایت را از نظر میگذرانید.
با کدخدا بستن راحتتر است
«آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است و حالا که رهبر انقلاب راه مذاکره را باز گذاشتند، دولت بعد با رعایت خطوط قرمز میتواند این رابطه را برقرار کند.» این شاید صریحترین موضع روحانی در حوزه سیاست خارجی و به تعبیر دقیقتر هسته مرکزی سیاستهای دولتی بود که روحانی نام آن را تدبیر و امید گذاشته بود. روحانی از همان ابتدا بنا را بر پیشبرد امور کشور از طریق بستن با غرب و نزدیک شدن به اروپا و آمریکا گذاشت و البته در این میان ترجیح داد به آمریکاییها نزدیک شود و وعده شکستن تابوی 30 ساله را بدهد. او برای این نگاهش استدلال هم داشت و با یادآوری تجربه مذاکرات با تروئیکای اروپایی در اوایل دهه 80 گفت که اعتقاد دارد مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چراکه اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند و به همین واسطه دولت یازدهم باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است، برساند.
راهحل، اعتماد متقابل است
روحانی در اولین نشست خبری بعد از پیروزی با اشاره به آخرین وضعیت مذاکرات هستهای با 1+5 این پرسش را که «اگر در جریان مذاکرات با پیشنهاد احتمالی تعلیق بخشی از غنیسازی مواجه شود، چه خواهد کرد» بدون پاسخ گذاشت و گفت که راهحل این موضوع رسیدن به اعتماد متقابل است. او رسیدن به چنین نقطهای را امکانپذیر دانست و یادآور شد که قبلا هم این اتفاق افتاده و باید از تجربیات قبل استفاده کرد.
روحانی البته توضیح بیشتری درباره تجربیات قبل و ماحصل این تجربیات نداد و ترجیح داد از شکست پروژه اعتماد به اروپا در مذاکرات سعدآباد، بروکسل و... چیزی نگوید. او این وعده را هم داد که دولتش از حقوق مسلم مردم ایران در زمینه فناوری هستهای کوتاه نخواهد آمد و تلاش خواهد کرد تحریمهای ظالمانه قدمبهقدم برطرف شود.
انتقال مسئولیت مذاکرات
زمزمههای انتقال پرونده هستهای ایران به وزارت امور خارجه از همان آغاز به کار دولت یازدهم مطرح بود تا اینکه درنهایت روز 14 شهریور 92 این تصمیم بهطور رسمی اعلام شد. تا پیش از آن مسئولیت مذاکرات در اختیار شورای عالی امنیت ملی و دبیر آن بود و به همین واسطه چند بار میان روحانی، لاریجانی و جلیلی دستبهدست شده بود. این بار اما زمام امور در اختیار وزارت خارجه قرار گرفت و با این اقدام عملا همه مسائل پیرامون پرونده هستهای به صورت یکپارچه در چارچوب دولت و اختیارات آن تعریف شد؛ اتفاقی که نسبت به پیش از آن نوعی خرق عادت محسوب میشد و صحنه میدانی کنترل و هدایت مذاکرات را برای رئیسجمهور آسانتر میکرد. خیلیها اقدام دولت را گامی برای کاستن از بار امنیتی این پرونده و بالا بردن احتمال توافق با غرب تفسیر کردند.
گفتوگو با اوباما
نخستین حضور روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل بهعنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران با یک بمب خبری همراه بود. عصر روز پنجم مهر 92 رئیسجمهور آمریکا در یک کنفرانس خبری در کاخ سفید اعلام کرد ساعاتی قبل با حسن روحانی، همتای ایرانی خود مکالمه تلفنی داشته؛ مکالمهای 15 دقیقهای که در واپسین ساعات حضور روحانی در نیویورک صورت گرفته بود. همان روز حساب توئیتری روحانی هم این خبر را تایید کرد و نوشت که در گفتوگوی تلفنی روحانی و اوباما، بر اراده قوی سیاسی دو طرف برای یافتن راهحلی سریع برای مناقشه هستهای ایران و غرب تاکید شده است. این تماس از آنجا که نخستین تماس تلفنی رئیسجمهور ایران با رئیسجمهور آمریکا بود و به نوعی نخستین تماس شفاهی مقامهای ارشد جمهوری اسلامی ایران با مقامهای ارشد آمریکایی بهشمار میرفت، در رسانههای داخل و خارج از ایران انعکاس گستردهای داشت.
برجام، آفتاب تابان
یکی دو ماهی از برجام بیشتر نگذشته، حسن روحانی همچنان امیدوار است. او در نشست خبری با رسانههای داخلی و خارجی از برجام با عنوان «آفتاب تابان» یاد میکند و میگوید: «اما اگر کسی چشم خود را ببندد، فکر میکند شب است؛ چشمها را باید باز کرد.»
رئیسجمهور اما نشانههای بدعهدی آمریکا را نیز دریافت کرده و قدری با واقعیات آمریکا روبهرو شده است، از اینرو بسیار کمرنگ و در لفافه از آمریکا انتقاد میکند و میگوید: «آمریکاییها باید در اجرای برجام فعالتر باشند؛ خواست ما این است.»در این صحبتهای حسن روحانی البته تناقضهایی هم وجود دارد، چراکه توضیحات خود را اینگونه تکمیل میکند: «ممکن است ایراد و اشکالهای کوچکی در این رابطه وجود داشته باشد، اما آمریکا و اروپا تاکنون به تعهدات اصلی خود عمل کردهاند. امروز تحریمها، حتی تحریمهایی که مربوط به موضوع هستهای نبوده برداشته شده و این مساله نیز اعلام شده است.»
طومار تحریم ها در هم پیچید
روز امضای توافق را باید نقطه اوج وعدههای برجامی روحانی تلقی کرد. روحانی پس از اعلام جمعبندی و توافق نهایی در گفتوگوی زنده تلویزیونی وعده داد که تمام تحریمها حتی تحریمهای موشکی، تسلیحاتی و اشاعهای به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. به گفته او «تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حملونقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی بهطور کامل لغو – و نه تعلیق– خواهد شد و حتی تحریم تسلیحاتی نیز کنار گذاشته میشود و محدودیتهای پنج ساله نیز بعد از این مدت لغو میشود.» رئیسجمهور با بیان اینکه دستاورد واقعی توافق ایجاد فضایی نو در منطقه برای گسترش همکاریهاست، طومار تحریمها را درهم پیچیده تلقی کرد و مدعی شد که زنجیرهای تحریم از پای اقتصاد ایران گسسته شده است. او از برداشته شدن خشتهای دیوار بیاعتمادی درصورت اجرای قدم به قدم توافق سخن گفت و خاطرنشان کرد که در این برنامه جامع همه اهداف محقق شده است.
در انتظار برجام
حدفاصل توافق لوزان تا روز امضای برجام و چندماه بعد، روز اجرای توافق هستهای را باید دوره اوج گرفتن وعدههای رنگ و وارنگ دولتیها دانست. در این مدت رئیسجمهور نیز همراستا با حامیان دولت از بهشت بعد از اجرای برجام سخن میگفت و همهچیز از محیطزیست گرفته تا آبخوردن را به برجام گره میزد و میگفت تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیطزیست، اشتغال، صنعت و آبخوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند.
او البته منتقدان را هم با شدیدترین الفاظ مینواخت و آنها را به جهنم نیز حواله میداد. رئیسجمهور در همین فضا با انتقاد شدید از کسانی که به گفته وی «مذاکرههراسی» را رواج میدهند، گفت: «یکعده بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش میآید، میگویند ما میلرزیم؛ به جهنم، بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است.»
توافق لوزان
فروردین 94 بعد از دو دور مذاکرات فشرده در حد فاصل 25 اسفند تا 13 فروردین، طرفین بر سر بیانیهای درباره راهحلهای لازم جهت نیل به برنامه جامع اقدام مشترک به تفاهم رسیدند که به بیانیه لوزان معروف شد. بیانیهای که اگرچه در پاسخ به انتقادات درباره ضعفهای محتوایی آن گفته میشد جنبه حقوقی نداشته و صرفا راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش متن برجام است، اما در ماههای بعد توافق هستهای مو به مو در چارچوب آن منعقد شد.
کمتر از 24 ساعت بعد رئیسجمهور در یک گفتوگوی تلویزیونی از عمل به وعدههای انتخاباتیاش گفت و تاکید کرد که همه تحریمهای اقتصادی و قطعنامههای شورای امنیت در روز اول اجرای توافق، لغو خواهد شد. او ادامه داد: «چرخش سانتریفیوژها زمانی ارزشمند است که چرخ اقتصاد در کنار آن درحال چرخش باشد و خوشبختانه این کار و هدف بسیار نزدیکتر از ماهها، هفتهها و حتی روزهای پیش است.»
فعلا صبر کنید
ایام انتخابات ریاستجمهوری آمریکا آنقدر فضا سنگین میشود که پیشبینیها درباره آینده روابط ایران با آمریکا دوباره به شرایط پیش از برجام بازمیگردد و از اینرو روحانی میگوید انتخاب بین «نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا» انتخاب بین بد و بدتر است. رئیسجمهور اما با وجود مشاهده این فضا همچنان حاضر نیست از موضع اولیه خود کوتاه بیاید. او در اجتماع مردم استان مرکزی اظهار میکند: «زنجیری که روی پاهای اقتصاد ایران بود، مانع بود و امروز زنجیر نیست.»روحانی اما با دفاع مکرر از برجام تلاش میکند هزینه انتقاد از آن را در جامعه بالا نگه دارد و از اینرو میگوید: «غاصبی باغ ما را غصب کرده بود، غاصب را بیرون کردیم، حالا یک عده کودک به درب باغ آمدهاند میگویند سیب و گلابی کجاست؟ ما باغ را از دست غاصبان درآوردیم و درخت کاشتهایم و این باغ آماده باروری است و صبر برای باروری این باغ لازم نیست؟»
کاتسا و باز هم دفاع از برجام!
تابستان 96 همان ایامی است که انتقادهای آمریکا از برجام بیشتر و عملیتر میشود. در این ایام آمریکا تصمیمات جدیدی برای تکمیل پازل تحریمی ایران میگیرد و قانونی به نام کاتسا را که بعدها به مادر تحریمها معروف شد، تصویب و با امضای ترامپ اجرایی میکند. در تحریم کاتسا بخشهای مهمی از اقتصاد ایران به اضافه اکثر افراد و نهادهای در ارتباط با سپاه پاسداران تحریم شدند و به عبارتی این اقدام مهمترین اقدام ترامپ در راستای نقض روح و جسم برجام بود. رئیسجمهور اما در جلسه هیات دولت و در واکنش به این اقدام باز هم از مزیتهای برجام گفت و توضیح داد که «قبل از توافق برجام آمریکاییها به هر بهانهای یک تحریم جدید علیه ملت ایران وضع میکردند، ولی برجام دست و پای آمریکا را هم برای بردن اینگونه تحریمها به بهانه مسائل سلاح کشتار جمعی و هستهای به شورای امنیت و هم در راستای وضع تحریمهای جدید بسته است.»
یک عضو مزاحم خارج شد!
ترامپ در اردیبهشت سال 97 بالاخره مقصود نهایی خود را اجرایی کرد و با امضای یک دستور اجرایی ایالات متحده را از توافق هستهای ایران و گروه کشورهای 1+5 خارج کرد. او در این روز و پس از خروج از برجام اعلام کرد همه تحریمهایی که در اثر توافق با ایران تعلیق شده بودند در بازههای 3 و 6 ماهه یعنی بخشی در نیمه مرداد و بخشی در نیمه آبان دوباره اجرایی خواهند شد. در واکنش به این اقدام آمریکا، حسن روحانی بلافاصله مقابل دوربین صداوسیما قرار گرفت و راهبرد دولتش در قبال اقدام ترامپ را توضیح داد.
روحانی در این سخنرانی، با واکنشی عجیب که نشان میداد او تا چه حد به سیاست خارجی و مساله مذاکره برای حل مشکلات کشور امید دارد، تنها به بیان این نکته اکتفا کرد که«برجام از 1+5، یک را از دست داده است، کار ترامپ جنگ روانی و فشار اقتصادی بود؛ ملت ایران از امشب متحدتر است، خوشحالم شر یک موجود مزاحم از برجام کم شده است.» او در این سخنرانی اعلام کرد که قصد دارد برجام را ادامه دهد تا منافع ایران از این مسیر تامین شود و از اینرو به وزارت امور خارجه دستور داده است که با پنج کشور برای آینده برجام وارد مذاکره شود.
او در این سخنرانی تاکید کرد: «اگر اهداف ایران را سایر طرفها تامین کنند، برجام برجا خواهد ماند.» با این سخنرانی، ایران بلافاصله مذاکراتی را برای یافتن مسیری جدید با اروپاییها و دو عضو دیگر آغاز کرد و چندی بعد مشخص شد که توافقها به سمتی حرکت کرده است که سه کشور اروپایی برای تجارت با ایران در شرایط تحریمی، سازوکار مناسبی تدارک ببینند، اتفاقی که تا همین امروز هنوز رخ نداده است.
نفت صادر نکنیم ،نفت صادر نمیکنید
آبان سال 97 در شرایطی به پایان رسید که دور دوم تحریمهای آمریکا اعمال شد ولی اروپاییها برای چندمینبار زیر قول خود زدند و هیچ اقدام عملی برای تامین منافع ایران در برجام انجام ندادند.
شرایط برای ایران سختتر و همزمان راهبرد جدید آمریکا نیز اعلام شده بود. آمریکاییها به صورت رسمی اعلام کردند که بنا دارند فروش نفت ایران را به صفر برسانند و برای این اقدام همراه با تحریمهای نفتی معافیتهای موقت و محدودی را برای چند کشور در نظر گرفتهاند.
در واکنش به این اقدام آمریکا، حسن روحانی که اداره دولتش را با خطر مواجه میدید در سفر استانی به سمنان و در دیدار با مردم شاهرود، آمریکاییها و کشورهای خلیجفارس را متقابلا تهدید کرد و گفت: «اگر آمریکا مانع صادرات نفت ایران شود، هیچ نفتی از خلیجفارس صادر نخواهد شد.»
این اظهارنظر بهعنوان تندترین سخن روحانی در عرصه سیاست خارجی و خطاب به دشمنان ایران در دوران ریاستجمهوریاش در افکار عمومی بازخورد زیادی داشت.
توقف اجرای کامل برجام
بعد از اینکه مذاکراتی که قرار بود چند هفتهای به اتمام برسد، حدود یک سال به طول انجامید و اروپاییها از حداقلیترین اقدام برای تامین منافع ایران در برجام و تجارت با ما امتناع کردند، حسن روحانی در جریان تصمیمی که کلیت نظام گرفته بود، خبر مهمی را در 18 اردیبهشت یعنی سالگرد خروج آمریکا از برجام اعلام کرد. او در این روز و در جمع اعضای هیاتدولت از تصمیم ایران برای مقابله با اقدامات آمریکا و اروپا خبر داد و گفت: «برجام یا برد- برد یا باخت- باخت خواهد بود؛ اجازه نمیدهیم آمریکا آن را به برد- باخت تبدیل کند. هفت ماه پیش در سازمان ملل اعلام کردم استراتژی ما تعهد در برابر تعهد و نقض در برابر نقض است؛ امروز به آن سخنان عمل میکنیم. امروز روز پایان برجام نیست، روز گام جدید در اجرای آن است. امروز فروش ذخایر اورانیوم غنیشده و ذخایر آب سنگین را متوقف میکنیم؛ این تصمیم برای 60 روز است.»روحانی در این سخنرانی شروط ایران را برای ادامه اجرای تعهداتش در برجام اعلام کرد و گفت: «اگر طرفین برجام پای میز مذاکره آمدند و منافع اصلی ما بهخصوص در نفت و امور بانکی تامین شد، به نقطه قبلی بازمیگردیم.» او البته تاکید کرد که ایران تنها در جریان برجام حاضر به مذاکره است و توضیح داد: «آغازگر نقض تعهد نبودیم و آغازگر جنگی نخواهیم بود، اما به هر متجاوزی پاسخ قاطع خواهیم داد. در چارچوب برجام همچنان آماده مذاکرهایم؛ نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر.»
موزه صلح هیروشیما تنها مکانی است که میتوان نشانه جنایت آمریکاییها در جنگ جهانی دوم را در آن یافت
روایت ژاپنی از بمباران اتمی هیروشیما
تا پیش از ساعت 8:15، روز 6 آگوست1945 به وقت محلی، قلب سیاسی و تجاری شهر هیروشیما بود اما یک انفجار در فاصلهای بیش از 500متری سطح زمین، شهر را تبدیل به ویرانهای غیرقابل زیستن کرد. حرارت چند میلیون سانتیگرادی بمب اتمی «پسر کوچک»، همهچیز را تا شعاع 5/1 کیلومتری ذوب کرد. چهارسال بعد مقامات ژاپنی تصمیمشان این بود که این منطقه دیگر توسعه پیدا نکند اما به جای آن، تبدیل به پارکی برای یادبود حادثه شود. حالا در قلب سیاسی و تجاری شهر هیروشیمای سابق، موزهای در میان پارکی به وسعت 120 هزار مترمربع ساخته شده است. ژاپنیها نام این موزه را که قرار بود یادآور حادثه تلخ هیروشیما باشد «موزه صلح هیروشیما» گذاشتند. این موزه از دو ساختمان تشکیل شده است. یکی از ساختمانهای این موزه که تحتعنوان گنبد A-Bombنامگذاری شده، دقیقا محلی است که در گذشته برای توسعه صنایع هیروشیما مورد استفاده قرار میگرفت. 6آگوست1945، بنای این ساختمان صنعتی جزء معدود سازههایی بود که توانست سر پا بایستد و تا امروز نیز باقی بماند.
گنبد این ساختمان در ابتدا قرار بود مانند بقیه خرابهها تخریب شود، اما درنهایت این تصمیم به تعویق افتاد و ساختمان دستنخورده باقی ماند. در سال 1966 شهر هیروشیما اعلام کرد که این گنبد، جزء لیست ساختمانهای محافظتشده قرار گرفته است. کارهای مرمت و مقاومسازی بسیاری روی این ساختمان انجام شده تا این مکان را بهعنوان مدرک و شاهدی از واقعه مرگبار و ناگوار هیروشیما نگه دارد. اما بین دو ساختمان این موزه، گورستانی نمادین برای قربانیان انفجار هستهای ساخته شده است. این گور خالی از یک مقبره طاقدار برای کسانی که به خاطر انفجار بمب یا تشعشعات بعدی آن کشته شدند، تشکیل میشود. در زیر طاق، سنگی وجود دارد که نام تمامی 220 هزار قربانیانی روی آن حک شده است. در بخشهای مختلف این موزه، به بررسی تاریخ هیروشیما و حادثه بمب هستهای که بر سر شهر فرود آمده، پرداخته شده است. در موزه شهر هیروشیما اشیا، اسناد و تصاویر بمبهای اتمی به نمایش درآمده است. تمام آنچه آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی بر سر ژاپنیها آورد به این موزه محدود شده است. شاید بخشی از این اتفاق به خاطر تسلط آمریکا بر این کشور در تمام دهههای پس از جنگ جهانی دوم باشد که امروز ژاپن جز این موزه، هیچنشانی از جنایت آمریکاییها در سرزمین آفتاب تابان، به چشم نمیآید.
با این حال در بخشهایی از موزه شهر هیروشیما میتوان ابعاد این جنایت و اقدامات بعدی آمریکا را برای از بین بردن اسناد این جنایت یافت. بر اساس اطلاعاتی که در موزه این شهر قرار دارد در پایان جنگ، گروههای تحقیقاتی مختلف در منطقه بمباران، فعالیتهای خود را بهطور موقت تعلیق کردند، اما در پایان آگوست و اوایل سپتامبر کار را دوباره از سرگرفتند و پس از بمباران هیروشیما سیاست مربوط به درمان بیماریهای ناشی از بمب اتمی را برای نخستینبار اعلام کردند. در یکی از سندهای تاریخی این موزه، به اختلالات مختلف ناشی از بمبگذاری و روشهای درمان آن پرداخته شده است. در 14 سپتامبر، کمیته ویژه تحقیق در زمینه آسیبهای بمب اتمی در شورای تحقیقات علمی ژاپن تاسیس شد. کمیسیون مشترک ژاپن که اعضای آن پژوهشگران ژاپنی بودند، در اکتبر به هیروشیما وارد شد. این گروه تمام نتایج مطالعات خود را منتشر نکرده و انتشار نتایج این تحقیقات در مطبوعات ممنوع شده است. این وضعیت تا زمانی که پیمان صلح سانفرانسیسکو در سال 1951 به پایان رسید، فعالیتهای پژوهشی و گزارشهای مربوط به بمبگذاری ادامه داشت.
شروع کار روی نوع جدید بمب
در یکی دیگر از مطالبی که در این موزه یافت میشود به تاریخچه ساخت بمب اتمی پرداخته شده است. این اطلاعات میگوید که آمریکا پس از نگرانی از اقدامات دانشمندان آلمانی در توسعه بمب اتمی، شروع به مطالعه ساخت بمب اتمی کرد. بر اساس این اطلاعات، پروژه منهتن در میانه جنگ جهانی دوم آغاز شد. آمریکا از تهدید آلمان نازی هراس داشت چراکه آلمان در حال ساخت یک سلاح هستهای بود. دانشمندان آلمانی، آلبرت انیشتین فیزیکدان مشهور را متقاعد کردند که نامهای به رئیسجمهور ایالات متحده فرانکلین روزولت بنویسد که او را مجاز به تحقیق در مورد تاییدیه بمب میکند. روزولت با این درخواست موافقت و ایالات متحده مطالعه نحوه توسعه یک بمب اتمی را تعیین کرد.
چرا بمباران هیروشیما؟
در اواخر جنگ جهانی دوم آمریکا بهطور سیستماتیک شهرهای ژاپن را بمباران کرد وتوکیو و دیگر شهرهای بزرگ را مورد حمله هوایی قرار داد. در 28 می همان سال، بمباران شهرهای دیگر ممنوع شد تا آمریکاییها که به دنبال حمله اتمی به ژاپن بودند، اثرات بمبگذاری اتمی را بهروشنی مشاهده کنند. مقدمات بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در 25 جولای 1945 صادر شد. بر اساس این اطلاعات قرار بود یک بمب اتمی روی هیروشیما، ناکازاکی و دو شهر دیگر فرود آید. مدت کوتاهی پس از آن، یکی از شهرهای هدف از فهرست حذف شد. دستور دیگری که در دوم آگوست صادر شد هدف اول را بهعنوان «منطقه صنعتی شهر هیروشیما» مشخص کرد و تاریخ بمبگذاری را 6 آگوست مشخص کرد. هیروشیما اولین انتخاب بود زیرا این شهر یکی از چهار شهر مورد نظر بدون اردوگاههای جنگی بود که در آن نیروهای متفقین زندانی بودند. پس از شکست، ژاپن توسط نیروهای پیروز به مدت 6 سال و هشت ماه اشغال شد. هیروشیما تحت حکومت نیروهای مشترک بریتانیا قرار گرفت. فاتحان جنگ جهانی دوم تلاش وسیعی را برای سانسور شدید گزارشهای منتشرشده آغاز کردند. آنها بهطور ویژه اطلاعات مربوط به بمب A ( پسر کوچک) را سانسور کردند و گزارش سالانه آسیبهای این بمب را برای مدتی بهتاخیر انداختند. آنان بخشهایی از کتابهایی را که در مورد بمب A نوشته شدهاند، از بین بردند و حتی فروش تصاویر مربوط به این رویداد را ممنوع کردند. سانسور شدید اطلاعات بمب اتمی باعث شد مردم ژاپن بهآرامی و بهمرور متوجه پیامدهای سلاح اتمی بر زندگیشان شوند. در آن دوره فشار روانی بر نویسندگان بسیار زیاد بود، اما پس از پایان اشغال، کتابها و مقالاتی درباره بمبگذاری A بهسرعت گسترش یافت.
شاید کمتر کسی این واقعه تاریخی را به یاد داشته باشد
52 سال پیش، حمله اسرائیل به کشتی آمریکایی
پس از پایان جنگ جهانی دوم، رفتهرفته آمریکا جایگزین انگلیس در حمایت از رژیم تازهتاسیس صهیونیستی شد. روابط دوجانبه تلآویو- واشنگتن تا جایی ادامه پیدا کرد که آمریکا تبدیل به اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی شد. رژیم صهیونیستی در چند دهه گذشته بیشترین بهره را از این روابط برده است. حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی هزینه سنگینی برای واشنگتن به دنبال داشته است. سنگینترین و بیشترین کمکهای تسلیحاتی آمریکا به مقصد سرزمینهای اشغالی است. حمایتهای نظامی و سیاسی از تلآویو، منجر به ایجاد تنفر از آمریکا در نگاه مردم منطقه شده است. هزینهسازیهای رژیم صهیونیستی برای مردم آمریکا فقط مربوط به دریافت کمک مالی از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی نیست، بلکه این رژیم برای رسیدن به مقاصد خود حاضر به قربانی کردن منافع و حتی نیروهای نظامی آمریکا نیز هست. یکی از نقاط تاریک روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی به حدود 52 سال پیش در چنین روزهایی بازمیگردد. در بحبوحه جنگ 6 روزه میان اعراب و صهیونیستها در سال 1967، اتفاقی افتاد که میتوان از آن بهعنوان یکی از مهمترین وقایع تلخ در روابط میان رژیم صهیونیستی و آمریکا نام برد. در بعدازظهر 8 ژوئن سال 1967میلادی (18 خرداد 1346) چند هواپیمای جنگی اسرائیل به همراه کشتیهای جنگی این رژیم به یک کشتی اطلاعاتی آمریکایی حمله میکنند. این درگیری منجر به کشته شدن 34 نیروی آمریکایی و زخمی شدن 174 نفر میشود. «کریگ مککی»، خبرنگار تحقیق و مدیر مرکز حقیقت در آمریکا به بررسی این واقعه پرداخته است.
در فضای رسانهای جهان و بهخصوص آمریکا به ندرت به حادثه حمله ارتش اسرائیل به کشتی جنگی آمریکایی یواساس لیبرتی پرداخته میشود و اطلاعات صحیح و زیادی از ابعاد این ماجرا در دست نیست. لطفا در مورد چگونگی وقوع این حمله توضیح دهید.
روایتهای مطرحشده توسط رسانههای جمعی درباره حمله به ناو یواساس لیبرتی یکی از بزرگترین دروغهایی است که اکثر آمریکاییها یا بیشتر مردم جهان شنیدهاند. این مساله ماهیت واقعی رابطه بین آمریکا و یکی از نزدیکترین متحدانش یعنی دولت اسرائیل را آشکار میکند. عملیات جنگی علیه کشتی آمریکایی که نوعی جنایت جنگی و یک خیانت بزرگ بوده است که با فریب و تبلیغات گسترده آغاز شده و تا به امروز هم ادامه دارد. بیش از 50 سال پیش اسرائیل یک حمله تکاندهنده را علیه یک کشتی اطلاعاتی آمریکایی به نام یواساس لیبرتی (USS Liberty)، در آبهای بینالمللی در حد فاصل شبهجزیره سینا و ساحل غزه ترتیب داد. برای سالیان متمادی دولتهای آمریکا و اسرائیل با استفاده از نفوذ و قدرت رسانهای تلاش کردند اینگونه القا کنند که این حادثه تنها یک تصادف تلخ بوده است. این ادعا در حالی است که بازماندگان حادثه بهتر از هر کسی از دروغ بودن چنین مسالهای باخبرند.
ارتش اسرائیل در بعد از ظهر آفتابی 8 ژوئن 1967 طی 12 ساعت تمام تلاش خود را برای غرق کردن کشتی لیبرتی و کشتن تمام 294 سرنشین آن از جمله سه تن از غیرنظامیانش به کار بست. هرچند این عملیات موفق نبود، اما در پایان این حمله و بر اساس گزارش منابع مختلف، 34 تن از خدمه کشتی کشته شدند و بین 171 تا 174 نفر هم مجروح شدند. نکته جالب اینکه این کشتی در ساعت 6 صبح همان روز یعنی تنها 8 ساعت پیش از آغاز حمله از سوی هواپیماهای اسرائیلی بهعنوان یک کشتی آمریکایی احراز هویت شده بود.
کشتی آمریکایی چه ماموریتی در آن منطقه داشت؟
حمله به لیبرتی در حالی در روز چهارم جنگ اسرائیل با سوریه، مصر و اردن صورت پذیرفت که این کشتی بر اساس گفته خدمه زنده مانده با یک پرچم بزرگ آمریکا در حال حرکت بود و طبیعتا بهعنوان یک کشتی غیرجنگی شناسایی شده بود. کشتی آژانس امنیت ملی آمریکا مانند هیچیک از کشتیهای حاضر در منطقه نبود چراکه تمام تجهیزات نظارتی و اطلاعاتی لازم را به همراه داشت.
هرچند هنوز ابعاد دقیق ماموریت لیبرتی جنبه سری دارد، اما این کشتی در دریای مدیترانه ماموریت داشت تا بر بحران میان اسرائیل و اعراب نظارت کند. ساعت 2 بعد از ظهر بود که لیبرتی از سوی یک جنگنده هدف حمله موشکی قرار گرفت.
برخی ناظران ادعا میکنند که حمله به کشتی لیبرتی با استفاده از یک پرچم دروغین صورت گرفته، تا آمریکا و مصر را درگیر جنگی کند که خودشان مایل به آن نیستند. مطمئنا عزم اسرائیل برای غرق کردن کشتی و کشتن تمام سرنشینان آن هم در همین راستا بوده است. لیندون جانسون بارها به اسرائیل نسبت به حمله احتمالی علیه اردن و سوریه هشدار داده بود، به همین خاطر برخی بر این باورند که اسرائیل میترسید آمریکاییها از طریق اقدامات نظارتی لیبرتی متوجه برنامه تلآویو برای حمله به دوکشور عربی شوند.
اما هدف هر آنچه باشد، این اتفاق یک لحظه تاریک در تاریخ بوده که ما باید در مورد آن همین امروز صحبت کنیم. مانند حادثه 11 سپتامبر، ماجرای حمله به کشتی لیبرتی یکی از آن حوادثی است که واقعیت عریان جهان را به ما نشان میدهد. با اتکا بر این حوادث میتوان فهمید رسانهها نه دنبال افشای حقیقت که تنها به دنبال پنهان کردن زوایای واقعی آن از چشم مخاطبان هستند.
نیروهای ارتش اسرائیل چگونه و در چه ابعادی به این کشتی حمله کردند؟ آیا نیروی پشتیبان برای کمک به کشتی آمریکایی در منطقه وجود نداشت؟
این کشتی با موشک، آتش توپخانه و انواع بمب مورد هجوم قرار گرفت. در مراحل اولیه این حمله هشت نفر از ملوانان آن کشته شدند. طی این هجوم لیبرتی قادر نبود تا با ناوگان ششم برای دریافت کمک تماس بگیرد چراکه تجهیزات ارتباطی آن بهشدت آسیب دیده یا نابود شده بودند. البته بعدها مشخص شد که یکی از خدمه این کشتی با به خطر انداختن زندگی خود و تعمیر سریع سیستمها یک پیام اضطراری به دو ناوهواپیمابر، یواساس ساراتوجا و یواساس آمریکا در منطقه مخابره کرده است. هواپیماها برای کمک به لیبرتی فورا به پرواز درآمدند. در آن زمان خلبانان جنگندههای اعزامی مجاز بودند هواپیماها و کشتیهای مهاجم را نابود کنند، اما قبل از اینکه آنها بتوانند دست به چنین کاری بزنند، دستورات جدیدی را دریافت کردند. حدود 35دقیقه پس از حمله، سه کشتی اسرائیلی به صحنه رسیدند و شروع به پرتاب موشکهای اژدر خود کردند. اصابت یکی از این موشکها به بدنه کشتی لیبرتی موجب کشته شدن 26نفر و ایجاد سوراخی به وسعت تقریبا 40فوت در بدنه کرد. علاوهبر این، مهاجمان نیروهای امدادی حاضر در کشتی را که به دنبال خاموش کردن آتش شعلهور شده بودند هم هدف قرار دادند. قایقهای اسرائیلی حتی به کسانی که به دنبال نجات خود در آب شناور شده بودند هم رحم نکردند و به آنان حمله کردند. در این مرحله دستور ترک کشتی هم مورد پذیرش قرار نگرفت.
واکنش مقامات اسرائیل به این ماجرا چه بود؟
مدت کوتاهی پس از آنکه ناوگروه ششم دستور ارسال نیروهای امدادی را صادر کرد، قایقهای جنگی اسرائیلی ناگهان حمله خود را قطع و در اقدامی عجیب پیامهایی را جهت اعلام آمادگی برای کمک به لیبرتی مخابره کردند. در همان زمان، یک افسر دریایی اسرائیل از طریق سفارت آمریکا در تلآویو به نیروی دریایی آمریکا اطلاع داد که نیروهای اسرائیلی به اشتباه به یک کشتی نیروی دریایی آمریکا حمله کردهاند و بابت این اتفاق عذرخواهی کرد. بعدها وابسته نظامی سفارت آمریکا اعلام کرد که ناوگان ششم نیروی دریایی و هواپیماهای نجات قبل از ورود به صحنه برای نجات کشتی لیبرتی و خدمه آن دوباره فراخوانده شدند و از ادامه عملیات نجات منع شدند.
چقدر مردم آمریکا از این اتفاق اطلاع دارند؟
اکثر آمریکاییها از این عملیات جنگی یکی از نزدیکترین متحدانشان علیه خودشان کاملا بیاطلاع هستند. دلیل اصلی عدم اطلاع مردم این است که رسانههای آمریکایی تقریبا بهطور کامل از هرگونه اشارهای به این رویداد اجتناب کردهاند. اکثر مردم هرگز چیزی در مورد این اقدام وحشیانه نشنیدهاند، در نتیجه هیچ نظری هم ندارند که پیامدهای احتمالی آن چه چیزی ممکن است باشد. با وجود این، درسهای جدی از این اتفاق وجود دارد که همه ما باید آنها را فرابگیریم. اسرائیل برای تقویت موضع صهیونیسم از هیچاقدامی ابا ندارد و حتی میتواند به متحدان خودش بهویژه آمریکا هم حمله کند. بر همین اساس حادثه 11 سپتامبر را به یاد بیاورید. اسرائیل مدام به خودش ژست کشور و مردمی را میگیرد که طی سالیان متمادی قربانی بوده و همیشه هم تهدید شده است. اما چیزی که ابعاد این حادثه واقعا وحشتناک را روشن میکند، این است که اسرائیل برای دستیابی به اهداف سیاسی خودش از انجام هیچکاری، حتی حمله به متحدانش ترسی ندارد.
منبع : فرهیختگان