به گزارش مشرق، «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
وجود پدیده ریزشها و رویشها را میتوان یکی از ویژگیهای رایج جنبشهای سیاسی و اجتماعی و انقلابات در طول تاریخ دانست. اصولاً خصیصه هر حرکت مستمری آن است که عدهای به دلایل مختلف از همراهی با آن بازبمانند و در طول زمان نیز عدهای به آن اضافه گردند. وجود ریزش و رویش در یک حرکت سیاسی اجتماعی (آن هم از نوع انقلابی) اصلاً عجیب و غیرمنتظره نیست. با این حال، نوع مصادیق این پدیده، خصوصاً در بعد ریزش، گاهی سبب ایجاد شگفتی در تحلیلگران و ناظران بیرونی و درونی میشود.
بیشتر بخوانید:
انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و از آغازین روزهای پیروزی تا کنون، مصادیق قابل توجهی در ریزش و رویش (خصوصاً در سطوح عالی) داشته است که همین امر مورد توجه طیف وسیعی از موافقان و مخالفان آن بوده و تحلیلهای گوناگونی در باب آن ارائه شده است. شایان ذکر است مسئله ریزشها و رویشها فقط به برهه خاصی متعلق نیست، بلکه چه در دهه اول عمر انقلاب که با دوره زعامت امام راحل (ره) همزمان بود و چه در دهههای بعدی که با دوره ولایت حضرت آیتالله خامنهای (مد ظله العالی) مصادف است بروز و ظهور داشته است. با این حال و با توجه به آنکه در پروپاگاندای سیاسی و جنگ روانی دشمن تلاش میشود وجود این پدیده به عنوان یک نقطه ضعف در مدیریت و راهبری معظمله تلقی گردد، در این نوشتار تلاش خواهد شد با تبیین ابعاد این مسئله، راهبرد مقام معظم رهبری در خصوص پدیده ریزشها و رویشها مورد مداقه و بررسی قرار گیرد.
در ابتدا باید به صورت کوتاه به این نکته اشاره کرد که این نظریه اثباتنشده و مشهور «فرانتس فانون» در خصوص انقلابات، بسیار شنیده شده است که «انقلاب فرزندان خود را میبلعد» و بسیاری خصوصاً آنان که خود در شمار ریزشهایند تلاش میکنند این نظریه را به انقلاب اسلامی تسری دهند. در این خصوص، توجه به دو نکته حائز اهمیت است: اول آنکه این نظریه به هیچ عنوان اثباتشده نیست و یک تلقی شخصی به شمار میآید و در صورت پذیرش نیز نمیتوان آن را به همه انقلابات، به ویژه انقلاب اسلامی (که در ابعاد گوناگونی منحصربهفرد است) تعمیم داد. در ثانی مروری کلی بر فهرست ریزشهای انقلاب نشان میدهد که آنان که در این فهرست جای میگیرند از دو حال خارج نبودهاند؛ یا از ابتدا محبوبیت اختصاصی نداشتهاند و به سبب همراهی با امام و انقلاب اقبال عمومی پیدا کردهاند یا آنکه به تصریح و اعتراف خود، از افکار انقلابی اولیه خود دست کشیدهاند که در هر دو حال، ریزش آنان طبیعی است و خللی به حرکت اصیل انقلاب نمیزند.
طی ۴۰ سال اخیر، مشی مدیریتی راهبردی امامین انقلاب بر جمعکردن همه نیروهای انقلاب -حتی با اغماض در خصوص ضعفهای جزئی – بوده است، اما در عمل برخی از جریانات و نخبگان سیاسی در مقاطعی نخواسته و نتوانستهاند از این فرصت پرارزشی که نظام برای سلایق گوناگون فراهم آورده استفاده کنند و عملاً راه جدایی از کشتی نجاتبخش نظام را طی کردهاند. ماجرای تلخ کژرویهای برخی مدیران اجرایی در دولتهای گذشته و نیز فتنه تلخ ۸۸ بهخوبی نشان داد که رهبری انقلاب، آغوش نظام را برای همه آنهایی که به کشور و نظام دلبستگی دارند، باز گذارده است، اما این خود برخی از نخبگان سیاسی هستند که از راه انقلاب و مردم فاصله گرفته و مسیرهای اعوجاجگونه را برمیگزینند.
معظمله در همان سال ۸۸ فرمودند: «حضرت نوح نبیاللّه (ع) به فرزندش فرمود: «یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِین». نظام اسلامی هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیایید با ما باشید، بیایید وارد این کشتی نجات شوید، «و لا تکن مع الکافرین». هدف و مبنا این است. ما هیچکس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانی هستند که خودشان، خودشان را از نظام بیرون میکنند؛ خودشان را از نظام خارج میکنند.»
همانگونه که روشن است، در چارچوب هندسه سیاسی و اجتماعی اسلام و نظام امام و امت، هیچگاه بنا و اصل بر ریزش افراد نیست و تلاش بر آن است که کشتی انقلاب و اسلام که همانا کشتی هدایت و سبیل نجات است، ملجأ و پناهی برای همه یاران انقلاب باشد. ازاینرو، امام امت تا حد ممکن تلاش میکند از ایجاد انحراف در جامعه، که مقدمه ریزش خواهد بود، جلوگیری به عمل آورد.
در مرحله بعد و در زمانی که بهرغم هدایت امام، عدهای از یاران و خواص گرفتار انحرافات شوند نیز باز دست هدایت امام به دنبال بازگرداندن منحرفان به مسیر صحیح و صراط مستقیم است و ازاینرو، حتی از باب مؤلفهالقلوب و نیز نقش پدری امام و ولی برای آحاد امت، بارها عنایت ویژه و حمایتهای مکرر و تعابیر تشویقی از برخی خواص که دچار برخی غفلتها شدهاند از امام شنیده میشود؛ به امید آنکه آنها به دامان انقلاب و نظام بازگردند. در اینجا حتی ممکن است امام از امت بخواهند برخی ضعفها و قصور برخی خواص را به دیده اغماض بنگرند تا بلکه از ریزش بیشتر جلوگیری شود.
بااینحال، با توجه به سنتهای الهی و اختیاری که ودیعه نهادهشده در وجود انسان و مایه تکامل اوست، خواصی که در ورطه انحراف سقوط کردهاند، درصورتیکه به خود نیایند و تصمیم به بازگشت به صراط مستقیم و حبل متین ولایت نگیرند، متعاقب دستور الهی خواهند بود و از دامن اسلام، نظام و انقلاب طرد خواهند شد. حتی ممکن است بزرگانی که در تاریخ مصادیق فراوانی برای آنها میتوان یافت، در این زمره قرار گیرند.
ذکر این نکته ضروری است که در چارچوب نگاه نظام سیاسی اسلام و اندیشه امام راحل (ره)، حفظ اسلام و نظام اسلامی بر همهچیز مقدم است و هیچگاه و در هیچ شرایطی، نمیتوان به سبب اهمیت یا برجستگی یک فرد، نظام و انقلاب را فدای او کرد. بنابراین اگر هم در بادی امر، تأکید بر ریزش حداقلی است، نه از باب اهمیت یک فرد، بلکه از باب ضرورت بروز حداقل خدشه به ساحت نظام و نیز رأفت الهی و ایمانی امام امت است.
اما اگر تداوم حضور یک فرد در ساخت نظام موجبات خدشه بدان را به وجود آورد، ریزش نمودن و جایگزینی با رویشهای جدید انقلاب در اولویت است. در سیره راهبردی رهبر معظم انقلاب، نیز معظمله همواره تلاششان در حفظ برخی خواص در حال سقوط یا احیاناً منحرف بوده است و بههیچعنوان شگفتآور نیست که ایشان نقاط مثبت هرچند کوچک برخی از اینان را بازنمایی میکنند، بلکه سبب تضعیف نفسانیات درونی و جلوگیری از غلبه وسوسههای شیطانی بر آنان گردد. حمایتهایی که معظمله از نهادها و دستگاههای مسئول نیز میکنند متعلق به یکزمان و مقطع خاص نیست و در طول دوره ولایت ایشان، به قوای سهگانه و دیگر دستگاههای مسئول، در مقاطع مختلف مدیریتی و سیاسی، تسری یافته است.
دلیل آن نیز روشن است و آن تقویت ساختار نظام اسلامی و ارائه هر چه مناسبتر خدمات به ملت و الگوسازی از نظام در سطح خارجی است. تجربه سیره مدیریتی امامین انقلاب، نشان میدهد که برای همه نیروهای درون نظام فرصت کافی برای طی طریق در مسیر خدمت به مردم و منافع کشور هست و بههیچروی در میان طیفهای سیاسی تبعیضی در کار نیست. مشکل از آنجایی شروع میشود که برخی نخبگان سیاسی که از نردبان نظام اسلامی بالا میروند، چنان غرق در قدرتطلبی و آلودگیهای دنیوی میشوند که راه رفته را از یاد برده و کار را بهجایی میرسانند که قصد بر زمین زدن نردبانی را که خود روی آن ایستادهاند، میکنند. بدون شک نتیجه چنین خبط و خطاهای بزرگی، سقوط خود فرد است و نباید دیگران را برای آن شماتت کرد.