به گزارش مشرق، مهدی جهان تیغی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت: یکی از پایههای اصلی محاسباتی جریان غربگرا برای محدود کردن توان جمهوری اسلامی به گزینه "مذاکره" این بود و است که تنها دیپلماسی مذاکره میتواند، مانع ائتلافسازی منطقهای و جهانی توسط آمریکا علیه ایران شود. از دل همین استدلال بود که پذیرفتن برجام نیز یک موهبت و دستاورد بزرگ معرفی میشد. یعنی معتقد بودند که یکی از راهبردیترین فواید برجام برای ایران، ایجاد مانع برای ائتلافسازی علیه کشور توسط آمریکا و حتی اسرائیل و عربستان است.
ذیل همین استدلال آنها این نسخه را برای کشور میپچیدند که جلوگیری از اجماع علیه ایران فقط از طریق دو گام خواهد بود، گام اول، تمرکز ایران بر مذاکره همه جانبه با غرب و مهمتر از آن پایبندی به کاهش تنش و همچنین الزام به راضی نگه داشتن طرفهای اروپایی تحت هر شرایطی! منظور از کاهش تنش نیز این بود که ایران تحرکات منطقهای و امنیتی چندان فعالی نداشته باشد و طرف غربی نیز را نیز حتی در رویدادهای هزینهبر تحمیلی به ایران، راضی نگه دارد.
برخی از این جریان غربگرا حتی تفاسیر خود را به جایی رساندند که اصرار ایران در تمرکز بر مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی را خطای بزرگ عنوان کردند و دلیل آن را نیز هزینه زیاد و ایجاد بهانه برای اجماع بین المللی علیه ایران عنوان میکردند. در هر صورت از دید این دوستان که ردپای آنها در تربیت دیپلماتهای جوان برای آینده وزارت خارجه دیده میشود، جلوگیری از ائتلافسازی علیه کشور تنها از مسیر دیپلماسی آنهم به سبک مذاکرات برجامی خواهد بود.
البته اینک نیازی به استدلال نیست که پس از چند سال از توافق هستهای، برجام نتوانسته مانع حقیقی برای ائتلافسازی های آمریکا با کشورهای غربی علیه ایران بشود. ممکن است که در ظاهر گاه برداشتهای دیگری از طرف اروپایی القا بشود ولی واقعیت این است که در پنهان ائتلاف آمریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی با قوت و پیچیدگی و حتی طراحی خطرناکتر از قبل ادامه دارد.
ولی جدای از این استدلالها حوادث چند هفته اخیر در خلیج فارس، عملا یک کارگاه آموزشی و عینی برای بطلان این تفکر غرب گرایان بود. نیروی هوایی سپاه ابتدا یک پهپاد آمریکایی را در هوا تیکه تیکه کرد؛ واکنش همپیمانان آمریکا به این حادثه فقط ابراز تاسف و نگرانی بود! از سوی دیگر پس از توقیف نفتکش انگلیسی نیز واکنش آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی نیز بسیار قابل تامل است. گرچه در ظاهر همدلیها و مواضع گاه یکسان در برابر اقدامات نامتقارن نیروی دریایی و هوایی سپاه از طرف آمریکا و اروپا دیده میشود، ولی ترس از انتقام ایران سبب شده که این همدلی تاکنون به یک ائتلاف واقعی نظامی و امنیتی تبدیل نشود.
مقامات فرانسه در واکنش به درخواست رسمی و علنی انگلیس برای کمک و ائتلاف نظامی در خلیج فارس گفته اند، که نیازی نیست که این کشور نیروی نظامی در خلیج فارس اضافه کند و باید به سمت گفتگو منطقهای رفت. جالب آنکه شبکه ام اس ان نوشته است که «ارتش امریکا هم تمایل چندانی برای حمایت از انگلیس ندارد.» چند روز پیش نیز مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا گفته بود که انگلیسی ها باید خودشان از کشتیهای شان محافظت کنند.
به همین دلیل مشاهده می شود که ناوشکن اچاماس دانکن انگلیس به تنهایی به خلیج فارس آمده و انگلیسیها هم برای جبران، روی چندان خوشی نسبت به ائتلاف نظامی پیشنهادی آمریکا نشان نداده اند.
اما واقعا چرا این اتفاق افتاده است و در حالیکه همه این کشورها در خلیج فارس و با توجه به منافع زیادی که در این منطقه دارند، برای تشکیل یک ائتلاف نظامی برای حفاظت از کشتیهای پر از دلار خود دچار تردید و تعلل هستند؟!
واقعیت این است که آنها باور دارند پیوستن به ائتلاف نظامی با آمریکا قطعا هزینه دارد، و قدرت تخریبکنندگی نیروی دریایی سپاه را باور دارند و میدانند اساسا از ائتلاف نیز کار چندانی برنخواهد آمد. از سویی اروپاییها بهتر از برخی کشورهای عربی منطقه میدانند که آمریکا نمیخواهد وارد تنش نظامی با ایران بشود و در بزنگاه دیگران را تنها خواهد گذاشت. یا حداقل اینکه قدرمسلم است که آمریکا میخواهد ائتلاف ظاهری شکل بدهد ولی خود هزینه مواجه با سپاه را نداده و دیگر کشورها غربی و عربی! هزینهاش را بدهند. و جالب تر آنکه در این چند هفته به خوبی دریافتهاند که سپاه نیز کسانی را که به آمریکا بپیوندند بیشتر از قبل تنبیه خواهد کرد.
اما تمام استدلالهای گفته شده در مکالمه افسر نیروی دریایی سپاه با رزمناو انگلیسی مونتروز فاکس ترات236 همان ناوی است که کشتی «استینا ایمپرو» را اسکورت میکرد، نهفته است. همان مکالماتی که افسر ایرانی به مسؤول شناور انگلیسی میگوید: «اگر اطاعت کنید، در امان میمانید». و تصریح می کند: «ناو جنگی اف236! من شناور جنگی نیروی دریایی سپاه هستم. نفتکش «بریتیش هریتیج» تحت کنترل من قرار دارد. به تو دستور میدهم در مأموریت من دخالت نکن»
حال باید این واقعیت را مطرح کرد که این افسران تجربه واقعی و شنیدنی بزرگی برای انتقال به نسل آینده دیپلماتهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی دارند. این حوادث نشان داد که جای افسران نیروی دریایی سپاه برای تدریس و برگزاری کارگاههای آموزشی برای دانشجویان در دانشکده وزارت خارجه بسیار خالی است. آنها واقعیاتی، مطمئن تر و یقینیتر از محتویات چند کتاب آموزشی ترجمه شده خارجی برای جوانان علاقهمند به دیپلمات شدن دارند.