سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«توییتروریسم آشنا و ظریف» برای جبران ناکارآمدی
اعتمادآنلاین گزارش داد: حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور روحانی به تازگی در یک توییت نوشته است:
«ظریف تا کنون در مواجهه با دروغها و تخریبهای سازمانیافته به سکوت یا دفاع حداقلی اکتفا کرده است.
هشدار: او جز عزت برای ایران اسلامی نمیخواهد. کاری نکنید مجبور شود به جای دفاع صرف، به موانع داخلی تحقق سیاست خارجی عزتمند هم حمله کند. بدانید او در هنگام حمله چندان هم ظریف نیست.»[1]
*حسامالدین آشنا در یکی از اصلیترین وظایفی که برای خود در دولت آقای روحانی تعریف کرده است؛ به آتشباری و پدافند علیه منتقدان و رقبای دولت مشغول است.
رقبا و منتقدانی از مدیران جهادی کشور گرفته تا رقبای انتخاباتی رئیسجمهور، تحلیلگران سیاسی و همه کسانی که وجود آنها یک شاقول برای سنجش عملکرد ناکارآمد دولت اصلاحطلبان و اعتدالیون محسوب میشود.
البته آشنا در مسئولیت "مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری" نیز مشغول استماع تئوریپردازان اصلاحطلب برای بهراهاندازی اغتشاش میلیونی در خیابانهای تهران است که اخبار این بخش ماجرا در توییتر او منتشر نمیشود.[2]
در باب اظهارات آشنا پیرامون ظریف نیز اگرچه وزیر امور خارجه، صغیر نیست و خود میتواند درباره تکرار رخدادهایی مثل اتهامزنی به نظام اسلامی درباره "پولشوییهای گسترده" و یا تأکید بر خروج حزبالله از سوریه[3] هشدار بدهد (که البته سکوت ایشان در قبال توییت آشنا مصداق رضایت است!) ولی معالوصف هم آقای آشنا و هم آقای ظریف در جریان هستند که دیگر پشمی به کلاه اصلاحطلبان و اعتدالیون نمانده است.
یعنی نه در زمین دستاوردها و نه در وادی "بگم بگم"ها چیزی باقی نمانده که آقایان بتوانند با تهدید راه به جایی ببرند.
از طرفی مشخص نیست آقایان با اینکه هم با رئیسجمهور آمریکا تلفنی حرف زدند، هم با وزیر خارجه آمریکا پیاده روی کردند و هم از خطوط قرمز نظام در مذاکره گذشتند؛ با چه مانعی روبهرو بودهاند و چه چیز دیگری را میخواستهاند که هنوز از "موانع" سخن میگویند؟
قید دیگر این تحلیل نیز آنست که موانع مورد اشاره آشنا که با سکوت تأییدآمیز ظریف مواجه شدهاند چندان هم برای مردم ناآشنا و ناشناخته نیستند!
این موانع! همانهایی هستند که راه حل مشکل سوریه را مقاومت میدانستند نه راهکار سیاسی، هرگز از شعار "مرگ بر آمریکا" پا پس نکشیدند و کبریت احمر "مانور موشکی" نیز از دستان آنها خارج نمیشود.
از باب کنایه هم بایستی به آقایان آشنا و ظریف این نکته را گوشزد کرد که انتظار بود تمجید سردار سلیمانی از آقای ظریف و حضور علیالرأس این چهره محور مقاومت در وزارت خارجه؛ با رویکردی دیگری از سوی مقامات ارشد دولت سپاسگذاری شود...
***
حزب اصلاحطلبی که به کمپین «تحریم خاموش انتخابات» ملحق شد!
تعظیم حزب اعتماد ملی به حجاریان
الیاس حضرتی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و قائم مقام دبیر کل حزب اصلاحطلب اعتماد ملی اخیراً در نشست شورای مرکزی این حزب گفته است:
«مشارکت مردم در انتخابات برخاسته از رقابت است و رقابت برخاسته از حضور قویترین تیمها است. نمیشود اعضای اصلی تیمها حذف شوند و رقابت و مشارکت حداکثری داشته باشیم.»
به گزارش اعتمادآنلاین، محمدجواد حقشناس، عضو شورای شهر تهران و رئیس کمیته انتخابات حزب اعتماد ملی هم در همین نشست اظهار میکند: اگر ما نظارت استصوابی را با شدت قبل نداشته باشیم با توجه به وضعیت بینالمللی که داریم، انتخابات تبدیل به نمادی از انسجام ملی خواهد شد![4]
*با این تفاسیر به نظر میرسد حزب اعتماد ملی هم با اینکه برخی رجال آن در مناصب انتخابی کشور اعم از مجلس و شورای شهر قرار دارند؛ اما به جرگه "اصلاحطلبان تحریمی" و کسانی پیوسته است که قصد دارند با شرطگذاری برای نظام اسلامی، فاز «تحریم خاموش انتخابات» علیه نظام را کلید بزنند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند این موضعگیری اعضای ارشد حزب اعتماد ملی از آن روست که رجال این حزب با توجه به حواشیای که در پروندههای خود به ثبت رساندهاند؛ امیدی به تأیید صلاحیت در دور بعدی انتخاباتهای مجلس و شورای شهر ندارند و از همین رو بصورت پیشدستانه قصد تحریم خاموش انتخابات و سربازی بیجیره و مواجب برای سعید حجاریان –که سردمدار تحریم خاموش انتخابات شده است- را دارند.
بدیهیست که در هیچ نظام دموکراتیزهای در دنیا، رفتار یک حزب سیاسی در خط و نشان کشیدن برای نهادهای نظارتی و کمرمقسازی انتخابات بوسیله تحریم خاموش، تحمل نخواهد شد.
تحریم خاموش که اصلاحطلبان قصد اِعمال آن برای انتخابات مجلس یازدهم را دارند عبارت است از شرطگذاری برای نظام به منظور تأیید صلاحیت چهرههای پیر و مسئلهدار. شرطی که البته هرگز قابلیت اجرا ندارد و چپها در ادامه از معرفی فهرست و کاندیدا برای انتخابات خودداری میکنند تا انتخابات کمرمق شود.
اصلاحطلبان نظیر این رفتار را در انتخاباتهای مجلسین هفتم و نهم نیز مرتکب شدهاند.
این رفتار دشمنانه در حالی است که "انتخابات" یگانه راه حل مشکلات کشور و مقطعی است که مردم میتوانند با رأی خوب؛ کارآمدان را به جای اصلاحطلبان بر منصههای اجرایی و تقنینی کشور جایگزین کنند و شاهد روزهای بهتری باشند.
***
اسفند داغ؛ برای فشار خیابانی به انتخابات 98
علیرضا علویتبار، فعال چپ و تئوریسینی که طی ماههای اخیر درباره اغتشاش میلیونی و اشغال مراکز حساس نظام در روزهای اغتشاش سخن گفته است[5] به تازگی طی یادداشتی در یک وبگاه اصلاحطلب که با عنوان "انتخابات و راهبرد سیاسی" منتشر شد، در اشاره به موسم انتخابات پیش رو نوشته است:
«میتوان راهبردهای گذار به مردمسالاری را با دو معیار «منشاء و نیروی محرکه» و «روش و شیوه» دستهبندی کرد. آنگاه اگر آگاهانه راهبردهای متکی بر خشونت و متکی بر نیروی محرکه خارجی را حذف کنیم، تنها دو راهبرد کلی برای گذار مسالمتآمیز و متکی بر شهروندان به سوی مردمسالاری باقی میماند: بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی. تاکتیک اصلی راهبرد بهبودخواهی حکومتی، انتخابات و تاکتیک اصلی جنبش اجتماعی، اعتراض است.»
او در ادامه میافزاید: به دلیل وجود صافیهای مختلف بر سر راه شرکت در رقابت انتخاباتی و به دلیل محاصرهشدن نهادهای انتخابی یا مجموعهای از نهادهای انتصابی، تقویت بهبودخواهان درون حکومت از طریق صندوق رأی دشوار است، اما تجربه نشان میدهد که ممکن است. آنچه که زمینه را برای ورود بهبودخواهان به درون حکومت میگشاید و به آنها امکان اقدام اصلاحی داده و از فلجشدن آنها جلوگیری میکند، وجود یک جنبش قدرتمند اجتماعی در بیرون از حکومت است. جنبش اجتماعی مستقل از حکومت است، اما لزوماً مخالف و دشمن آن نیست. تاکتیک اصلی جنبشهای اجتماعی، اعتراض است و تنها خط قرمز آنها از نظر روش، خشونت (آسیبزدن به افراد و اموال) است. جمعبندی تجربه مجموعه تلاشهای جمعی در ایران بعد از جنگ، نشان میدهد که تقویت سازوکارهای مردمسالارانه تنها از طریق حضور یک جنبش اجتماعی قدرتمند در کنار بهبودخواهی حکومتی میسر شده است. هر گاه ایندو از یکدیگر جدا شدهاند و تنها یکی از آنها در صحنه سیاسی حضور داشته است فرجام کار استمرار و حتی تقویت سازوکارهای اندکسالارانه و آمرانه بوده است.
علویتبار همچنین در بخش پایانی یادداشت خود تصریح میکند:
«وقتی از انتخابات به عنوان تاکتیک بهبودخواهی حکومت سخن میگوییم، منظور مرحله «انداختن رأی به صندوق» و «نتایج» آن است. والا بهرهگیری از فرصت انتخابی میتواند در خدمت «جنبش اجتماعی» هم باشد. استفاده از فرصت انتخابات برای گفتوگو با مردم، سازماندهی نیروها و خود را در معرض نقد و ارزیابی مردم قرار دادن بسیار کارآمد است. از فرآیند انتخابات به عنوان راهی برای اصلاحات مردمسالارانه میتوان استفاده کرد. اما مراحل مختلف این فرآیند هرکدام سنخیت بیشتری با یکی از راهبردهای اصلاحطلبانه دارند. در هر یک از راهبردهای اصلاح (بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی) معیار ارزیابی اثربخشی انتخابات به عنوان یک روش متفاوت است. برای بهبودخواهان حکومتی ترکیب نهادهای انتخابی و توان آنها برای ایجاد دگرگونیهای ضروری برای گذار به مردمسالاری معیار ارزشیابی است. اما برای جنبش اجتماعی فرصتی که در جریان انتخابات پدید میآید و امکان استفاده از این فرصت، معیار ارزشیابی است.»+
*اعضای هسته سخت اصلاحات این روزها به شدت به دنبال هیستریک سازی فضای انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه 98 هستند و از تحریم خاموش انتخابات گرفته تا به خیابان کشاندن مردم را صراحتا در دستور کار دارند.
همانطور که اشاره شد، علویتبار پیش از این نیز اشاره کرده بود که منظور از جنبش همان جمعیت خیابانی است و این جمعیت خیابانی باید در هنگام حضور در خیابان بلافاصله مراکز حساس نظام را بصورت مسالمتآمیز! اشغال کند و اصلاحطلبان نیز مسئولیت برخورد امنیتی در قبال این قضیه را بپذیرند.
قبل از علویتبار، سعید حجاریان نیز وعده رویارویی جنبش اجتماعی اصلاحطلبان با نیروهای نظامی کشور در قبل از انتخابات اسفند 98 را داده بود اما متأسفانه این مسئله آنطور که باید و شاید مورد اقتراح خواص قرار نگرفت.[6]
حجاریان بعنوان سردمدار تئوری مشارکت مشروط در انتخابات یا همان «تحریم خاموش» همچنین در چند مقطع دیگر نیز اظهاراتی پیرامون عامالبلوی بودن و عامالبلوی شدن جامعه در اسفند 98 بر زبان رانده است.[7][8]
غیر از این توضیح آشکار کالک عملیاتی در رسانههای کشور و در ذهن جامعه؛ اعضای دیگر اردوگاه چپ نیز آتش تهیه و پشتیبانی این قضایا را بر عهده گرفتهاند.
از لیدر اصلاحطلبان که صراحتا فرمان تحریم خاموش انتخابات را امضا کرد تا دیگران آنها که از کشتی تایتانیک بودن ایران، بحران مشروعیت نظام، نبود عقل در ساختار تصمیمگیری کشور، اینهمانی بین پهلوی و نظام اسلامی و ناامیدی مردم صحبت میکنند.
این تجربه نیز لازم به یادآوری است که نظیر چنین فضایی در سال 87 و قبل از آغاز فتنه بزرگ 88 نیز رؤیت شد و روزی نبود که چپها در رسانههای خود از غیر قابل اعتماد بودن حکومت و احتمال خدشه در آرای ملت سخن نگویند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند اعضای هسته سخت جریان چپ به منظور پیگیری پروژه «فتنه اقتصادی» است که از تمام این مسیرها عبور میکنند و انتخابات مجلس یازدهم (یا هر رخداد دیگری که بتواند نقش آتشزنه و سمبل بوعزیزی را داشته باشد) برای آنها محل امیدواری برای شعلهور سازی فتنه اقتصادی است.
«فتنه اقتصادی» با این مسمی که دستاوردهای کشور در عرصههای مختلف انکار و اینگونه به افکار عمومی القا شود که اگر اوضاع اقتصادی دچار گرانی و سختی است؛ این مسئله تقصیر اصلاحطلبان و دولت اصلاحطلبان نیست بلکه تقصیر 40 سال حاکمیت اسلام در ایران است و یگانه راه حل وضع موجود هم نه انتخابات که حضور خیابانی و درگیری با نظام اسلامی است!
گفتنیست، اعضای ستاد جریان سیاسی خاص در طول 10 سال گذشته، گامهای مهمی را در راستای تخریب ذهنی مردم و سیاهنمایی برداشتهاند و البته کسی جز مقام معظم رهبری حاضر به بیان مثبتات اقتصادی و مقابله با سیاهنماییها نشده است.
منصهای که جای خالی خواص و رسانهها به شدت در آن احساس میشود...
***
1_ https://etemadonline.com/content/331045
4_ https://etemadonline.com/content/331058