سرویس سیاست مشرق- چند سالی است که شبکههای اجتماعی از قبیل اینستاگرام و تلگرام، به واسطهی آن که ابزار سیاسیکاری برخی طیفها و شخصیتهای سیاسی قرار گرفته، به فضایی تبدیل شده که ظاهرا مهار آن از دست همگان خارج شده است.
یکی از مظاهر این «رهاشدگی»، آفتی به نام «شرطبندی» است که همچون سرطان پیکره اقشار جوان جامعه را در بر گرفته است. آن روزی که در چند سال قبل، با انتشار برگههای کاغذی به اسم «توتو» در یکی از استانهای شمالی، سنگبنای شرطبندی گذاشته شد، کسی فکر نمی کرد به این سرعت، این «بیماری» اجتماعی چنین همهگیر شود، چنانکه تبلیغات کازینوهای آنلاین و سایتهای قمار و شرطبندی مثل قارچ از همه جای شبکههای اجتماعی سر بیرون آورد.
از بدو تاریخ کازینوها و قمارخانهها و مراکز شرطبندی در دنیا، مکانیسم بازیهای قمار و شرطبندیها به نحوی هوشمندانه طوری طراحی شده است که هیچ کس، جز صاحبان این «بیزینس» به سودهای کلان و آنچنانی نرسند، بلکه به واسطه سیستم اعتیادآور این مسایل، قریب به اتفاق شرکتکنندگان در این بازیها، تا از دست دادن همه دارایی خود و خانواده خود و فلاکت پیش بروند. مضافا این که، اطلاعات بانکی هزاران انسان معتاد و مبتلا به شرطبندی، که به سادگی اطلاعات کارت بانکی خود را در این سایتها وارد می کنند، از طریق شیوههایی چون «فیشینگ»، در اختیار صاحبان و دستاندرکاران این سایتها می افتد و داراییهای آنان به سرقت می رود. اما بیشک، اقلیتی هستند که با شکل دادن شبکههای قمار و شرطبندی، به هزینه به خاک نشستن صدها هزار جوان، درآمدهای هزاران میلیاردی به جیب می زنند.
اما نکته بسیار قابلتاملی که در گسترش سرطانوار این آفت بزرگ، شرطبندی، وجود دارد، فراهم آمدن برخی زیرساختهای لازم برای آن، توسط شبکهای از همکاران در درون دستگاه های حاکمیتی، به ویژه حوزه بانکداری الکترونیک، است. برای نمونه، در کمال تعجب بسیاری از این سایتهای شرطبندی، دارای تاییدیه اعتماد الکترونیک، یا همان «ای-نماد» هستند که به طور معمول با ثبت مشخصات کامل متقاضی و بعد از استعلامهای مختلف به متقاضی ارایه می شود. این که شمار زیادی از سایتهای شرطبندی توانستهاند این نماد را به دست بیاورند، جدای از شیادی و فریبکاری فنی صاحبان این سایتها نشان از همکاری بخشی از دستگاههای داخلی هم هست.
مساله بسیار مهم و مشکوک، دسترسی آسان این سایتها به «درگاههای پرداخت» مجاز داخل کشور است. این که چگونه این سایتهای قارچگونه، می توانند از طریق درگاههای بانکی و درگاههای پرداخت رسمی و تاییدشده، پول تجارت حرام و غیرقانونی خود را به جریان بیاندازند، باز علامت سوال بزرگی است که متاسفانه تاکنون از سوی مسوولان امر، پاسخ جدی نگرفته است.
فقط برای دانستن اینکه چقدر اوضاع در این زمینه وخیم است و مافیای شرطبندی به چه توسعه و نفوذی رسیده، شاید اظهارات محمدجواد آذری جهرمی، قابل توجه باشد. وزیر ارتباطات در در گفتوگویی که با روزنامه ایران ورزشی(13 مرداد 98) داشت، خبر از افشای پشتپرده شرطبندیها داد و تاکید کرد بهزودی اطلاعاتی را درخصوص این تبادلات که در فضای بانکی انجام میشود، منتشر خواهد کرد. به این بخش از پرسش و پاسخ روزنامه ایران با وزیر توجه کنید:
" توییتی درباره شرطبندی گذاشته بودید، در فوتبال. فکر میکنید نیاز نیست حداقل در این موضوع سازماندهی صورت بگیرد که این اتفاقات نیفتد؟
من به زودی از پشتپرده اینها خواهم گفت.
امکان ندارد الان به بخشی از این پشتپردهها اشاره کنید؟
زمانش که برسد میگویم. دارم تحلیل میکنم. یک اتفاق واقعاً شومی است.
در بیشتر خانوادهها اپیدمی شده است.
دارد اپیدمی میشود. ضرروزیانهای زیادی میبینند. چند روز پیش که سوار ماشین شده بودم، راننده با من صحبت کرد، پدر و مادری برای من نامه نوشته بودند. به عنوان دو نفر بازنشسته این همه زحمت کشیده بودند اما پسرشان در این حوزهها فعالیت کرده بود. برخی اخبار را میشنویم که مثلاً فلان شبکه وجود دارد. این سایتها در حال حاضر فیلتر است، وقتی سایت فیلتر است یعنی سیاستهای فعلی ما پاسخگو نیست و اقدامی جدیتر باید انجام شود. حالا ما با استفاده از تحلیل اطلاعات کارهایی انجام دادهایم و به نتایج خیلی خفنی رسیدهایم. به زودی خواهیم گفت."[1]
وقتی وزیری که مستقیما مسوول حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات است، از «اتفاق شوم» و «اپیدمی» و «پشت پرده» حرف می زند، به خوبی وخامت ماجرا عیان است. بگذریم از این که، جناب آذری جهرمی به عنوان ارشدترین مسوول این حوزه در دستگاه اجرایی به واسطه ضعف و کوتاهی در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات، عدم پشتیبانی جدی از شبکههای اجتماعی بومی، ضعف نظارت در حوزه بانکداری الکترونیک، دادن بسترها و تسهیلات فنی لازم برای شبکههای اجتماعی بیگانه و ضعف شدید و در واقع رهاشدگی اینستاگرام و تلگرام خود نقشی قابل ملاحظه در شرایط کنونی دارد.
اما در این فاجعه اجتماعی، نقش برخی «اینفلوئنسر»های اینستاگرامی یا اصطلاحا همان «شاخ»های اینستاگرام برای تبلیغ و تشویق اقشار نوجوان و جوان به شرطبندی، بسیار واضح و عیان است؛ از لمپنها و لاتهای مجازی با عناوینی چون «وحید خزائی» و «بهادر ترکیبی» و «داوود هزینه»، تا دخترکانی با ده ها جراحی روی صورت و بدن که قرار است نقش «کیم کارداشیان» فضای مجازی فارسی را ایفاء کنند.
اولین بار، فردی به نام «محمد جرجندی»، کارشناس امنیت اطلاعات، مقیم آمریکا که یکی دو سالی است روی موضوع مافیای شرطبندی کار می کند، نام فردی به نام «سعدالله امیرشقاقی» و پسرش با نام «فرشید امیرشقاقی»(معروف به مونتیگو در اینستاگرام) را به عنوان دو تن از سرشاخههای مافیای شرطبندی اینترنتی مطرح کرد. فرشید یا مونتیگو همان جوان 25، 26 سالهای است که چند وقتی است وارد عرصه خوانندگی شده و چند وقت پیش، در اینستاگرام خود، از برآورده شدن همه آرزوهایش در سن 25 سالگی گفت:
این پدر و پسر که صاحبان سایت شرطبندی «بتبال 90» هستند، بسیاری از سایتهای دیگر را هم در این زمینه طراحی کرده اند و مدیریت بسیاری از سایتهای دیگر شرطبندی را هم در اختیار دارند و نقش مهمی در حمایت مالی و مطرح کردن «شاخ»های اینستاگرام ایفاء می کنند.
اما نکته بسیار مهمی که جرجندی در مجموعه مطالب خود درباره این پدر و پسر مطرح کرد، محل اسقرار و اقامت این دو در هتلی به نام «دیوان» در استانبول ترکیه است. این هتل، محل اقامت قبلی یا فعلی بسیاری از شاخهای اینستاگرامی و فعالان حوزه شرطبندی از قبیل محسن افشانی، پویان مختاری، ساشا سبحانی، داوود غفاری(هزینه)، وحید خزایی و...بوده است. اما نکته بسیار تلخ و قابل تامل، حضور بخش زیادی از دختران ایرانی در این هتل بسیار گرانقیمت است که آنگونه که از تصاویر مستهجن و توضیحات صفحات اینستاکرام آنان برمی آید، به فعالیت «اسکورت سرویس» (یا همان خدمات جنسی به مشتریان ثروتمند) در ترکیه و دبی مشغول هستند.
حتی خود سعدالله امیرشقاقی که فردی میانسال است، دهها تصویر مبتذل و مستهجن از خود به این دختران در صفحات شبکههای اجتماعی خود منتشر کرده است. اینجاست که می توان خطی نه چندان پنهان را از پیوستگی مافیای شرط بندی، پولشویی و تجارت فحشاء مشاهده کرد. گردش مالی این سایتها تا ماهی صدها میلیارد تومان است.
پیچیدگی ماجرا، حکایت از یک ابر-پروژه بسیار دقیق، حسابشده و صبورانه دارد که غایت نهایی آن، تغییر زیست و سلوک اجتماعی طبقه متوسط ایران با استفاده از بستر و ظرفیتهای شبکه اجتماعی است، که در این میان، آلوده کردن جوانان ایرانی به فعالیتهای خانمانسوزی چون قمار و شرط بندی، به فساد کشیدن دختران جوان و نوجوان از طریق تشبهجویی به مدلهای اینستاگرامی و ترویج زیست اباحهگری اخلاقی و تبدیل کردن شیادی و «پول آسان» به سرلوحه زندگی جوانان، از فصول مختلف این سناریوست.
قطعا این فساد پیچیده و چندساله، نمی توانست بدون همراهی بخشهایی در داخل کشور که به واسطه آلودگیهای مختلف به این شبکه فساد سرویس می دهند، اجرا شود و به این حد از گستردگی و نفوذ برسد. بیشک هم بخشهای حاکمیتی در وزارت ارتباطات، بخش بانکداری الکترونیک و حتی دستگاههای انتظامی و اطلاعاتی، باید در اسرع وقت این ماجرا را به عنوان یک اولویت اصلی در دستور کار قرار دهند تا با شناسایی و کشف هستههای فاسدی که در داخل سیستم، به این شبکههای شرط بندی، پولشویی و تجارت فحشاء در اینستاگرام سرویس می دهند، جلوی پیشرفت و گسترش این سرطان اجتماعی مانع ایجاد کنند.
[1] https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1226048