به گزارش مشرق، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور صبح امروز در همایش دستاوردهای دولت در توسعه زیرساختهای روستایی، درباره استفاده از بزار دیپلماسی گفت: "بنده معتقدم برای منافع ملی کشورمان از هر ابزاری باید استفاده کنیم و اگر بدانم به جلسهای بروم و ملاقاتی کنم که کشور من آباد میشود و مشکلات مردم حل میشود دریغ نخواهم کرد و اصل منافع ملی ملت ماست."
بیشتر بخوانید:
با اوباما ملاقات میکردید، کلاه برجام را نمیگذاشت؟!
امضای لودریان هم تضمین است؟
آقای روحانی این درد تا کی ادامه خواهد داشت؟
قطعاً هر نوع مذاکره و نشستن پای میز گفتوگو با طرفهای خارجی که تامینکننده و تقویتکننده منافع ملی، استقلال و دستاوردهای نظام باشد، امر مثبتی است. لذا اگر اظهارات رئیسجمهور را بدون هیچگونه زمینه و پیشفرضی درباره ایدهها و تجربههایمان از رئیسجمهور در نظر بگیریم، سخن غلطی نیست و باید از آن استقبال کرد.
اما در سوی دیگر تحلیل، همان ایدهها و تجربهها از رفتار رئیسجمهور و تیم سیاستخارجی دولت در 6 سال گذشته انسان را نگران میکند که او از این کلمهی حق، اراده و قصد باطلی داشته باشد. بویژه اینکه آقای روحانی در ائتلاف سیاسی با کسانی است که غربزدگی و غربگرایی آنها مشخص است.
انشاءالله که برداشت منفی از سخنان رئیسجمهور، برداشت بعیدی باشد امّا مواضع اینچنینی رئیسجمهور میتواند حکایت از این داشته باشد که بهرغم بارها شکست در استفاده از یک روش مجرّب در طول بیست سال گذشته، همچنان به مسیری که به شکست منتهی میشود اصرار دارد و ارادهای برای عبرت گرفتن از این مسیر نیست. مسیری که برای آقای روحانی از «سعدآباد» شروع شد، اوج آن «برجام» بود و همچنان ادامه دارد.
روحانی اولین بار سال 82 پای میز مذاکره با سه کشور اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) نشست تا درباره حق غنیسازی جمهوری اسلامی مذاکره کنند. هدف اولیه هیئت اروپایی آنطور که خود آنها گفتند، توقف غنیسازی و تعلیق بود.
حجتالاسلام روحانی رئیس تیم مذاکرهکننده ایرانی،در جریان این مذاکرات عدم تزریق مواد رادیواکتیو به سانتریفیوژها را میپذیرد که بهگفته محمدجواد ظریف، معنای آن این بود که ایران غنیسازی را انجام نخواهد داد اما زیادهخواهی غربیها به اینجا ختم نمیشود، آنها میگویند تمام فعالیتهای غنیسازی باید معلق شود.
براساس دو توافق بروکسل و پاریس در 4 اسفند ماه 82 و 24 آبان 83، ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کند و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند. تیم مذاکرهکننده همچنین پذیرفت که کلیه فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند.
مذاکرات سعدآباد قرار بود رونق اقتصادی برای ایران داشته باشد اما روحانی در کتاب خاطراتش(امنیت ملی و دیپلماسی هستهای) اعتراف میکند اروپا بدون آمریکا ارادهای نداشت: «شرکتهای بزرگ اروپایی در گسترش معاملات و تجارت و اقتصاد و تکنولوژی بدون رضایت آمریکا نمیتوانستند با ایران همکاری داشته باشند. اروپاییها به ما میگفتند ما به شرکتهای خود توصیههای لازم را میکنیم ولی آنها آزاد هستند و نمیدانیم که شرکتها در نهایت با شما به توافق میرسند یا نه، چون این شرکتها با شرکتهای آمریکایی حجم معاملات بالایی دارند و در شرایط کنونی طرف آمریکایی راضی به این کار نخواهد شد.»
با انتخاب روحانی بهعنوان رئیسجمهور وی که در مناظرههای ایام انتخابات ادعا میکرد هم میتواند چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانتریفیوژ را، بار دیگر مذاکره درباره پرونده هستهای و رونق اقتصادی را در دستور کار قرار داد! جمله معروفی که آن زمان از زبان روحانی بیرون آمد این بود که «چرخ سانتریفیوژ بچرخد قشنگ است اما چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد.»
تلاشهای تیم مذاکرهکننده به توافق برجام منتهی شد. روحانی تیرماه 94 گفته بود: «در روز اجرای برجام همه تحریمهای هستهای، بانکی، موشکی، اقتصادی، تسلیحاتی و... بالمره لغو خواهد شد و نه تعلیق!» اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه رئیسجمهور شدن ترامپ و به تبع آن خروج آمریکا از برجام، سه کشور اروپایی طرف حساب ایران شدند و قرار بود با ارائه یک بسته پیشنهادی، ایران را در برجام نگه دارند.
با گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام، اروپاییها نتوانستند خواستههای ایران را برآورده کنند و روند تعلیق تعهدات برجامی از 17 اردیبهشتماه آغاز شد. گام دوم آن در 16 تیرماه برداشته شد و چیزی به پایان گام دوم و تعلیق مابقی تعهدات برجامی نمانده است. "اینستکس" که همان بسته اروپایی بود تنها توان مبادله 4 الی 5 میلیون دلاری کالا و دارو را داشت که از سوی ایران استقبال نشد.
بهرغم رفت و آمد اروپاییها در ماههای اخیر، افق روشنی از آینده برجام وجود ندارد. این روزها امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه رایزنیهایی برای ماندن ایران در برجام انجام میدهد اما مکرون در دیدار خرداد ماه در کاخ سفید با ترامپ، اعتراف کرد آمریکا و اروپا درباره ایران اشتراک راهبردی دارند و لازم است مذاکرات جدیدی با ایران آغاز شود و همین، ادعای برخی در داخل کشور مبنی بر شکاف افتادن بین آمریکا و اروپا را روشن میسازد.
تجربه روزهای اخیر نشان میدهد رئیس جمهور بهجای تاکید دوباره بر ابزار دیپلماسی و خوشحال کردن حامیان مذاکره با آمریکا، به مقاومت فعال ادامه دهد.
آقای روحانی احتمالاً باید این درس عبرت را گرفته باشد که دقیقاً به همان دلیلی که او گفت جمهوری اسلامی ایران تمایلی به مذاکرات به آمریکا ندارد؛ چرا که مذاکره با این کشور به مثابه سمی است که نه تنها فایدهای ندارد بلکه ضررهای فراوانی نیز دارد.