به گزارش مشرق، جواد کلاته عربی، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در مطلبی نوشت:
خیلی چیزها خوب پیش نمیرود. سنگهای بسیاری جلوی پایشان است. پدرها و مادرها مخالفاند با ازدواجشان؛ از ازدواج زودهنگام؛ از بیپولی داماد؛ از خیرهسری و سنتشکنیهای مدامِ دختر؛ از جریحهدار شدن جایگاهِ خان و خانزادیِ خانوادگی دختر؛ از حزباللهی بودن داماد؛ از حرف و حدیثهای عجیب و غریبی که پشت سرشان است؛ از اُردهای مذهبی داماد حتی با آن شرایط متزلزلش.
حتی بعدها هم خیلی چیزها خوب پیش نمیرود؛ از زندگی در کنار خانوادهٔ شوهر، از درآمد اندک شوهر؛ از تنهایی و غریبیِ دختر در شهرِ امامِ غریب.
اما ایمان... اما ایمان... اما قدرتِ ایمانِ بیسر و صدا و بیادعایِ دو آدمِ ساده و شهرستانی، و خدایی که انگار تمام کارهایش را تعطیل کرده تا معجزاتش را به کمک آنها بفرستد.
مردِ خانه، بدون حقوق ثابت پاسداری، به عنوان یک بسیجی که وقتی در شهرش و سرکارش نیست، حقوقی هم ندارد، چهار دفعه میرود عراق و یکبار هم سوریه.
نمیخواستم دو سه جمله بیشتر بنویسم، اما کلمات، خودشان یکییکی آمدند و نشستند سرِ جایشان.
اگر میخواهید یک کتابِ متفاوتِ همسرانهای بخوانید از حیث روایت صادقانهٔ برخی واقعیتهای زندگی و البته آشنایی با سبک زندگی اسلامی و دور از احساساتِ غلوآمیز و چیزهایی متفاوت دیگر، #رؤیای_بیداری را بخوانید.
و خیلی گریه کردم با این کتاب. خیلی.
وقت نیست برای نوشتنِ بیشتر. وگرنه، حرف بسیار است.
ای کاش این کتاب هم از غربت دربیاید.