کد خبر 1174898
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۲:۰۰

به گزارش مشرق، صفحه اینستاگرام مرزوبوم بخشی از کتاب دزفول در جنگ شهرها درباره فاجعه دزفول را منتشر کرد.

 بیست آذر ۱۳۵۹ رادیو کلن آلمان گفت:

عراق امیدوار است، شهر سوسنگرد را به تصرف در آورد تا با حملات موشکی و توپخانه ای به شهرهای اهواز و دزفول این شهرها را از سکنه خالی کند و به سیل آوارگان ایرانی بیفزاید تا با در نظر گرفتن وضع نابسامان اقتصادی ایران این کشور را به قبول آتش بس وادار کند

 ارتش بعث عراق یک روز بعد، دزفول را به توپ بست که باعث مجروحیت و شهادت بیش از ۱۶۵ نفر از مردم شهر شد

 شرایط خاص اصابت یکی از این توپها به میدان اصلی شهر باعث فاجعه ای بی نظیر در طول جنگ شد که براساس آن بیش از ۸۰ نفر به شهادت رسیدند. اصابت این گلوله در میدان اصلی شهر و در ساعات پرتردد و شلوغ از یک طرف و انفجار گازهای پیک نیک یک مغازه در همان میدان و آتش گرفتن اسباب و وسایل خانگی بر اثر این حمله از طرف دیگر، باعث افزایش تعداد شهدا و مجروحین شد

 علاوه بر وجود نقایصی در بیمارستان افشار، تنها بیمارستان موشکی و هوایی شهر، موضوع کفن و دفن و عدم وجود سردخانه اضطراری برای نگه داری پیکر شهدا از دیگر مشکلاتی بود که مردم و مسئولین را به سختی انداخته بود. انعکاس خبر این واقعه در رسانه های دنیا، چهره وحشی رژیم بعث را به نمایش گذاشت. نخستین گزارش تلویزیونی در بلژیک در همان روز، مقاومت مردم دزفول را جلوه ای جهانی بخشید

 حاج غلامحسین وحیدنیا، شاهد حادثه درباره آن روز میگوید:

مغازه قصابی ام در میدان مثلث رو به روی مسجد امیر المؤمنین (ع) بود. آن روز ما در حال فروش گوشت به مشتری هایمان بودیم. ناگهان صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. گلوله توپ دوربرد، درست مقابل مسجد میاندره وسط خیابان اصابت کرد

 ترکش ها و موج انفجار آن در وسط جمعیتی که در حال خرید و تردد بودند، عده ای را شهید و مجروح کرد. زمین از اجساد زن و مرد و کودک و دست و پای قطع شده پرشده بود؛ ترکش توپ به زودپز فروشگاه چگنی خورده بود و تبدیل به ترکش شده بود. قطعاتی از اجساد روی سیم برق آویزان یا به پشت بام ها پرت شده بود؛ مثل روز عاشورا بود. درختی آتش گرفته بود.جنازه ها روی زمین افتاده بود؛ آمبولانس ها می آمدند و مجروحین را به بیمارستان منتقل میکردند

 مغازه آقای چگنی با ترکش آتش گرفت و خودش شهید شد. قطعاتی از بدن شهدا، بدون صاحب در گورستان دفن شد. مردم شهر را خالی نمیکردند؛ حامی رزمندگان بودند و گوش به فرمان امام و آیت الله قاضی. فردا مجددا مثل روز قبل بازار باز بود. خرید و فروش تعطیل نشد.