نسخه اصلاح طلبان برای سیاست خارجی و اقتصاد نسخه ای تکراری و شکست خورده است. نسخه ای که در دولت روحانی امتحان داد و مردود شد و خسارت های هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** با توجه به اشتیاق دموکرات ها، با آمریکا مستقیم مذاکره کنیم

روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «آذر منصوری» دبیرکل حزب اتحاد ملت و از بازداشت شدگان فتنه ۸۸ نوشت: «هنوز هم برای احیای برجام فرصت وجود دارد. ظرفیتی که به گمان من در این شرایط ناامیدی جامعه و تشدید شکاف‌های دولت-ملت، اجماع ملی روی آن وجود دارد. حرف آخر اینکه چه در قالب برجام و چه توافق موقت اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و پرونده ایران بار دیگر به شورای امنیت ارجاع شود، دیگر با یک برجام و دو برجام و چند برجام هم نمی‌توان از این مهلکه جان سالم بدر برد.»

در ادامه این مطلب آمده است: «انتخابات بعدی امریکا نزدیک است و قبل از این انتخابات با توجه به اشتیاق دموکرات‌ها از فرصت استفاده کنید و با مذاکره مستقیم با امریکا از منافع ملی ایران در این موقعیت خطیر دفاع کنید. باور کنید خواست اکثریت مردم ایران نیز همین است. اگر تردید دارید موضوع را به رفراندوم بگذارید.»

این فعال اصلاح طلب از اشتیاق دموکرات ها سخن گفته است. گویا منظور خانم منصوری اشتیاق دموکرات ها در تحریم مردم ایران است. همین دولت دموکرات آمریکا قانون وضعیت اضطراری علیه ملت ایران را تمدید کرد.

در دولت دموکرات جو بایدن، محموله نفتی ایران توسط آمریکا دزدیده شد و تحریم های متعددی علیه ایران وضع و تصویب شد.

جو بایدن پیش از این معاون اوباما بوده است. نکته قابل توجه اینجاست که دولت باراک اوبامای مودب! و باهوش! رکورددار تحریم های ضدایرانی در ۴۰ سال اخیر است. در همان دولت اوباما بود که ترور دانشمندان هسته ای ایران صورت گرفت و تروریست های وحشی داعشی برای جولان دادن در کوچه و خیابان های ایران تجهیز و مسلح شدند.

جریان اصلاح طلب راه رفع مشکلات اقتصادی را مذاکره مستقیم با آمریکا قلمداد می کند. این در حالی است که این مسیر در دولت روحانی به صورت تمام و کمال طی شد. از گفتگوی تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا تا قدم زنی وزرای خارجه دو کشور و ارسال هدیه ویژه از طرف هیات ایرانی به هیات مذاکره کننده آمریکایی و گپ و گفت درباره نوه ها و... و.

اما این دست فرمان در نهایت موجب شد که از دلار ۳ هزارتومانی برسیم به دلار ۳۲ هزارتومانی. و همین رویکرد در سیاست خارجی موجب شد تا با افزایش ۲ برابری تحریم ها مواجه شویم.

نسخه اصلاح طلبان برای سیاست خارجی و اقتصاد نسخه ای تکراری و شکست خورده است. نسخه ای که در دولت روحانی امتحان داد و مردود شد و خسارت های هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد.

** هجمه به دیپلماسی فعال دولت سیزدهم توسط حامیان «دیپلماسی التماسی»

روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «سند همکاری راهبردی ۲۰ ساله، عملا ممکن نیست» نوشت: «حتی امضای اسناد همکاری جامع راهبردی با کشورها و ابرقدرت‌هایی مانند روسیه و چین در شرایط تحریمی کنونی برای ما خروجی ملموسی از نظر اقتصادی و تجاری در پی نداشته است، چه برسد به کشوری مانند ونزوئلا که در وضعیت به‌مراتب بدتر و بحرانی‌تری از ایران به سر می‌برد؛ بنابراین امضای این دست اسناد نمی‌تواند از نظر اقتصادی و تجاری چندان جدی تلقی شود.»

در ادامه این مطلب آمده است: «به‌هرحال باید بپذیریم، هم ایران و هم ونزوئلا وزنه اقتصادی و تجاری چندان بالایی چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح بین‌الملل ندارند...ما در یک بحران عمیق‌تر اقتصادی، اجتماعی و دیپلماتیک به‌مراتب عمیق‌تری از دولت نهم و دهم زیست می‌کنیم... دو کشور نمی‌توانند نهایتا خارج از حاکمیت دلار بر مناسبات اقتصادی و تجاری حرکت کنند.»

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «می‌توان به احیای برجام امیدوار بود به شرط آنکه ایران از واکنش‌های احساسی و تند نسبت به قطع‌نامه شورای حکام دست بردارد و سیاست‌ خارجی، منطقی، منعطف و هوشمند را در دستور کار قرار دهد تا بتوان از ظرفیت کنونی بازار جهانی انرژی در راستای تحقق منافع ملی استفاده کنیم.»

همان طیفی که پیش از این مدعی بود که بدون برجام و بدون FATF واکسن کرونا وارد کشور نمی شود و ما شاهد فوتی های ۱۰۰۰ نفری در روز خواهیم بود، حالا بهانه را عوض کرده و دیپلماسی فعال اقتصادی دولت سیزدهم را هدف قرار داده اند.

به این نمونه توجه کنید: در دولت قبل به دلیل قصور و تقصیرهای وزارت نفت و وزارت امور خارجه، تبادلات گازی با ترکمنستان و اتصال شبکه گاز ایران به این کشور متوقف شده بود و این مسئله قطع گاز و برق را در پی داشت. در این میان، استان‌های شمالی در فصل سرما با قطعی گاز مواجه شده و این مسئله مشکلات زیادی را برای مردم رقم زده بود.

اما در دولت سیزدهم، دیپلماسی جان تازه‌ای گرفت و در همین راستا قرارداد سوآپ گازی میان ایران، ترکمنستان و آذربایجان در جریان سفر رئیس‌جمهور به ترکمنستان- آذر ۱۴۰۰- به امضا رسید و چندی بعد اجرایی شد. این اقدام موجب شد که در زمستان سال گذشته شاهد قطعی گاز و برق نبودیم. به عقیده کارشناسان این قرارداد راه را برای قراردادهای بزرگتر در آینده و تبدیل ایران به‌هاب انرژی منطقه باز می‌کند.

در یک نمونه دیگر، «جواد اوجی» وزیر نفت- ۱۷ فروردین ۱۴۰۱- گفت: «در دولت سیزدهم بیش از ۵۵ قرارداد و تفاهم‌نامه امضا کردیم و در این مدت ۱۶، ۵ میلیارد دلار قرارداد نفتی و گازی با شرکت‌های داخلی و خارجی امضا شده است... در مجموع چند برابر وعده بی‌عمل توتال، حاضر به سرمایه‌گذاری شده‌اند و قرارداد هم امضا کرده‌اند.»

این در حالی است که ارزش قرارداد توتال در دولت قبل حدود ۴، ۸ میلیارد دلار بوده است. بر همین اساس مجموع ارزش قراردادهای نفتی در هشت ماه نخست دولت سیزدهم بیش از ۳ برابر ارزش قرارداد دولت قبل با شرکت بدسابقه توتال فرانسه است. شرکتی که یکطرفه قرارداد را فسخ و بدون پرداخت خسارت کنار رفت.

 در دولت سیزدهم با به‌کارگیری دیپلماسی عزتمندانه و عبور از حصار برجام، شاهد تحولات قابل توجهی در دریافت درآمدهای کشور بودیم. برای نمونه درآمدهای نفت ایران در ماه‌های اخیر نه‌تنها افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته است، بلکه همه منابع حاصل از فروش نفت ایران وصول شده و درآمد نفتی معوق در دولت سیزدهم وجود ندارد. گویا این وضعیت هم آمریکا را عصبی و نگران کرده و هم جریان غربگرا در داخل کشور را.

همان روزنامه ای که در دولت روحانی تاکید کرده بود که «امضای کری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام» حالا مدعی شده است «سند همکاری راهبردی ۲۰ ساله، عملا ممکن نیست» . هرچقدر آن ادعا به واقعیت نزدیک بود، این یکی نیز همانطور است.

** ادعای «حاکمیت یکدست» ترفند اصلاح طلبان برای پاک کردن ردپای بانیان وضع موجود

روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «با توجه به اینکه دولت، مجلس، قوه‌قضائیه و یکدست هستند و این توان را دارند که با هم هماهنگی کنند، برنامه‌های اقتصادی را به صورت مشخص و مدون کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تنظیم کنند و برنامه هفتم را سریعا در مجلس به تصویب رسانده و همچنین برنامه بلندمدت چشم‌انداز بیست ساله دوم را تدوین کرده و بودجه یکساله را متعادل و هزینه‌ها را کم کنند. هزینه‌های جاری، دستگاه‌های مولد را کم کرده و کسری بودجه را برطرف کنند. از طرفی روی زیرساخت‌ها، بهداشت و درمان، آموزش و امنیت، سرمایه‌گذاری کنند. از طرف دیگر سیاست خارجی را متعادل کرده و با همسایگان از در تعامل درآیند و مردم را به رفاه اجتماعی و پیشرفت برسانند.»

در ادامه این مطلب آمده است: «ایران دارای ذخایر نفت و گاز و منابع معدنی فراوان است و در موقعیت ژئوپلیتیک منطقه‌ای قرار دارد و از نیروی انسانی کارآمد و باسواد برخوردار بوده و همه اینها موجود است که می‌تواند کشور را به پیشرفت و توسعه برساند به شرطی که در داخل برنامه‌ریزی اقتصادی و اقدام عملی در جهت جلوگیری از تورم و هدر رفت منابع انجام شود و در خارج نیز با دنیا تعامل دوستانه‌تر در جهت منافع ملی را شاهد باشیم.»

دقیقا از همان روز نخست فعالیت دولت رئیسی، رسانه ها و فعالین اصلاح طلب در حجمی وسیع، کلیدواژه «حاکمیت یکدست» را مطرح کردند. اینها همان طیفی هستند که پیش از این نیز برجام را «تصمیم نظام» جا زده بودند.

در حقیقت کلیدواژه «حاکمیت یکدست» و «برجام تصمیم نظام بود» هر دو دارای یک قابلیت مشترک برای جریان اصلاح طلب است و آن چیزی نیست جز بهانه ای برای شانه خالی کردن از مسئولیت و ترفندی برای پاک کردن ردپا.

جریان اصلاح طلب همواره طیف مقابل را به داشتن «توهم توطئه» متهم می کند. اما اتفاقا این طیف اصلاح طلب است که شدیدا به «توهم توطئه» دچار است. چرا!؟ به این دلیل که این جریان سیاسی چه در انتخابات پیروز شود و چه شکست بخورد، مسئولیت این پیروزی یا شکست را به هیچ عنوان نپذیرفته و آن را به عوامل بیرونی و توطئه آمیز نسبت می دهد.

بر همین اساس وقتی این طیف در انتخابات شکست بخورد، بدون هیچ سند و مدرکی صرفا به این دلیل که نتوانسته رأی مرم را کسب کند، آن را ناشی از تقلب در انتخابات جا می زند!

همچنین وقتی این طیف در انتخابات پیروز شود باز هم بدون هیچ سند و مدرکی و براساس ادعاهای واهی، علت ناکامی خود را اختیارات محدود جا می زند.

در حقیقت این جریان سیاسی بجای پذیرش کارنامه اسف بار و غیرقابل قبول خود، ناکامی هایش را ناشی از دست های پشت پرده و توطئه دیگران قلمداد می کند.

از سوی دیگر این طیف با ادعای حاکمیت یکدست در واقع اعتراف می‌کند که در تمام سال‌های فعالیت‌ش هرگز به دنبال هم‌افزایی قوای سه‌گانه با یکدیگر در جهت رسیدگی به مطالبات مردم و پیشرفت کشور نبوده است، بلکه حاکمیتی چندگانه و چند دسته و پیوسته در تنازع با سیاست‌های کلی نظام را می‌پسندند. شاید به همین علت باشد که  این جریان سیاسی همیشه در یک سر آشوب‌ و فتنه ها و التهابات پس از انقلاب قرار دارد.

اصلاح طلبان این روزها قیافه حق به جانب به خود گرفته و راه برون رفت از مشکلات را تجویز کرده و از وضع موجود گلایه می کنند. انگار نه انگار که همین جریان سیاسی به مدت ۸ سال دولت را دربست در اختیار داشته و می توانسته اقدامات مذکور را انجام داده و به سرانجام برساند.

برچسب‌ها