سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** آذر منصوری: «کاسبان تحریم» پشت پرده گرانیها هستند
«آذر منصوری» از بازداشت شدگان فتنه 88 و از فعالین تندروی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «پشت پرده گرانی ها» نوشت: «این روزها تورم و گرانی اجناس و کالاها اعم از ضروری و غیر ضروری به مهمترین مساله مردم ایران تبدیل شده است. سفرههایی که روز به روز کوچکتر میشود و خانوارهایی که به دلیل عدم توانایی مجبورند اقلام حتی ضروری را حذف یا کم کنند. به عبارت دیگر طبقه متوسطی که روز به روز کوچکتر میشود و مجبور است برای تامین معاش حتی محل زندگی خود را تغییر دهد. گرانی نفس مردم را بریده است و لشکر فقرا روز به روز در حال بزرگتر شدن است. بهطور طبیعی مهمترین موضوع اعتراضات شهروندان نیز همین مساله است؛ صنوفی که بر گروه معترضان قبلی افزوده میشوند و متاسفانه عدهای همچنان تصور میکنند که سادهترین نوع مواجهه در گونی کردن آنهاست و به پیرمرد معترض بازنشسته هم رحم نمیکنند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اما پشت پرده گرانیها و تورم لجامگسیخته چیست؟ اول؛ اقتصاد هیچ کشوری بدون تعامل و تبادل با دنیا رشد نمیکند...پر واضح است که با وجود تحریمها و تا حل نشدن مساله برجام، کاسبان تحریم که به دنبال منافع خود هستند، یکی از اصلیترین عوامل پشت پرده گرانیها هستند؛ همانهایی که بزرگترین گروه مخالفان احیای برجام را تشکیل میدهند. آیا دولت سیزدهم توان رویارویی و مقابله با کاسبان تحریم را دارد؟ راهش مقاومت تا احیای برجام و حل موضوع fatf است. اینکه گفته شود ما اقتصاد کشور را به تحریمها و برجام و fatf و در یک کلام سیاست خارجی گره نمیزنیم، یعنی دادن آدرس غلط...اصلیترین عامل پشت پرده گرانیها کاسبان تحریم هستند.»
اصلاح طلبان پیش از این فروش نفت، واردات واکسن کرونا، پیوستن به سازمان اقتصادی شانگهای، تعاملات اقتصادی منطقه ای و افزایش صادرات غیرنفتی و ...را به برجام و fatf گره زده و مدعی بودند که تا برجام احیا نشود و تا ایران به fatf نپیوندد هیچ اتفاق مثبتی رخ نمی دهد.
اما همه این موارد در دولت رئیسی انجام شد و این در حالی بود که هیچ تغییری در پرونده های برجام و fatf رخ نداده است. بر همین اساس ادعاهای توخالی و بی پایه و اساس جریان اصلاح طلب بیش از پیش آشکار شد.
واقعیت این است مبنای موضعگیری جریان اصلاح طلب، علاوه بر رفتار قبیله ای، همسو بودن با منافع آمریکاست. متاسفانه این جریان نقش خود را در حد پادوهای آمریکا در ایران تقلیل داده و دقیقا براساس منافع آمریکا موضعگیری می کند.
آمریکا در پرونده برجام در پی ضمیمه کردن توان دفاعی و قدرت منطقه ای ایران به توافق است و جریان تندرو اصلاح طلب نیز دقیقا همین خط را دنبال می کند. در پرونده fatf نیز آمریکا به دنبال تسریع در پیوستن ایران به این سازمان است و افراطیون اصلاح طلب نیز همین رویکرد را در پیش گرفته اند.
آمریکا در پی آن است تا با وعده لغو تحریم ها به صورت گام به گام و پلکانی، مولفه های قدرت ایران را یکی پس از دیگری فشل کرده و در نهایت ساختار تحریم ها را نیز بدون تغییر در جای خود نگه دارد. نتیجه برجام خود مثال روشنی از این رفتار آمریکاست.
نکته قابل توجه اینجاست که افراطیون اصلاح طلب یدطولایی در فتنه و آشوب و ارسال پالس برای تحریم مردم ایران دارند، این طیف برای آشوب خیابانی و التهاب و آتش زدن بانک و آمبولانس و اورژانس و تاکسی و مغازه های مردم، بی قرار است.
روزنامه لس آنجلس تایمز ۲۸مهر ۸۸ از زبان «جان هانا» مقام وقت آمریکایی فاش کرد: «مطمئناً پیامی که از گردهمایی فعالان اپوزیسیون ایران-که درمیان آنها افراد نزدیک به سران جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم باید بصورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن». بر همین اساس قطعنامه سنگین ۱۹۲۹ دقیقا در سالگرد فتنه ۸۸ و با هدف کمک به فتنه گران به ملت ایران تحمیل شد.
حالا افراطیون اصلاح طلب به عنوان مصداق بارز کاسبان تحریم، در پی پاک کردن ردپا و برچسب زنی به دیگران است.
** تقلا برای به فراموشی سپردن «میراث دولت روحانی»
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «محمد مهاجری» فعال اصلاح طلب نوشت: «تعبیر پرکاربرد "بانیان وضع موجود"، معنایش این است که حتی اصولگرایان غیرهمسو با دولت نیز محلی از اعراب ندارند، چه برسد به اصلاحطلبان. خوب یا بد، خوشایند یا ناخوشایند، الان دیگر تخته جماعت اصلاحطلب وسط نیست و همه تصمیمات در دایره بستهای اتخاذ میشود که اصولگرایان (البته همه آنها) در آن سهم دارند.»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «تاکنون رقیبی وجود داشت که همه کاسهوکوزهها را سر او خراب کنند و حتی کجبودن زمین را به گردنش بیندازند؛ اما بعد از این چه؟ وقتی تاریخ مصرف "بانیان وضع موجود" تمام شود، چه میکنند؟ دشمن خارجی هم که به دلیل حاکمیت یکدست، قدرت نفوذش بسیار کم میشود و تقصیرها را نمیتوان به آن سو حواله داد؛ پس کار سخت خواهد شد و ناگزیر، جریان اصولگرا باید دشمن فرضی بتراشد و تنها در مانورها به سمت آن شلیک کند. چند بار میتوان از این رزمایشها برگزار کرد و برای پیروزی کف زد؟ ».
جریان اصلاح طلب در دولت قبل مدعی بود که آنچه دولت روحانی تحویل گرفت حداقل به 16 سال زمان برای آواربرداری نیازمند است.
حالا همان طیف مدعی است که چرا دولت رئیسی در مدت زمان 7 الی 8 ماه، همه امور را به نقطه مطلوب نرسانده است! آیا این رویکرد، منصفانه و کارشناسی است!؟
آقای رئیسی در روزهای گذشته در دیدار با اصحاب رسانه گفته بود: «در مرداد ماه 1400 که دولت تغییر کرده بود ولی وزرا هنوز رای اعتماد نگرفته بودند و با وزرای دولت قبل کار میکردم، آنها میگفتند که حتی توان پرداخت حقوق مرداد را هم نداریم. اما دولت از این وضعیت به شرایطی رسیده که حتی یک بار هم در پرداخت حقوقها تاخیر نشد، آن هم بدون استقراض. امروز دیگر شرایط کاملا متفاوت شده و دولت اجرای برنامههای خود برای رفع مشکلات بزرگتر را آغاز کرده است.»
در حال حاضر جریان اصلاح طلب 2 پروژه را به صورت همزمان دنبال می کند، یکی انکار میراث دولت روحانی است و دیگری ادعای حاکمیت یکدست است.
این طیف اینگونه القاء می کند که اولا دولت روحانی کشور را در شرایط گل و بلبل به دولت سیزدهم تحویل داد و ثانیا دولت رئیسی تمام مدیران قبلی را کنار گذاشته و دیگر هیچ خبری از بانیان مشکلات موجود در پست های مدیریتی نیست. این در حالی است که هر دو ادعا غلط است.