یک عضو مجلس خبرگان رهبری از سطح همراهی حوزه علمیه و صداوسیما با سیره فرهنگی رهبر معظم انقلاب انتقاد کرد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

مبانی فرهنگی که فقط رهبری درباره آنها کار کرده است!

انتقاد از معدل پایین نهادهای فرهنگی در همراهی با سیره ولی فقیه

آیت‌الله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه سراسر کشور اخیراً طی سخنانی در نشست "بررسی سیره حکمرانی رهبر معظم انقلاب" که در خبرگزاری رسا برگزار شد، استفاده از ابزارهای فرهنگی نوین اعم از فضای مجازی، فیلم، سریال‌های تلویزیونی و... را ویژگی متمایز رهبر معظم انقلاب دانست و توضیح داد: دشمن امروز با استفاده از ابزارهای نوین با ما می‌جنگد و اولین فردی که در کشور ما بر روی مسأله استفاده از فضای سایبری و تکنولوژی نوین با استفاده از ابزار هنر و رسانه در عرصه فرهنگ تأکید داشتند و حتی خودشان مستقیم وارد عرصه و صحنه شدند، رهبر معظم انقلاب بودند و ما نیز باید از این سیره استفاده کنیم.

وی افزود: نهادهای فرهنگی چقدر در چارچوب این سیره رهبر معظم انقلاب همکار، همگام و همپا پیش رفتند؟

این عضو مجلس خبرگان تصریح می‌کند: من برای این سؤال پاسخی ندارم؛ اما می‌دانم که نزدیک به صفر بوده. حتی صداوسیما و حتی خود حوزه‌های علمیه در این زمینه کم کاری کرده‌اند؛ با همه تلاش‌هایی که شده، ما نتوانسته‌ایم چیز زیادی را به پیش ببریم.[1]

*اگرچه در مسئله فرهنگ همیشه جای زیادی برای فعالیت هست و کارهای نکرده این عرصه همواره زیادند اما مع‌الوصف همانطور که آیت‌الله اراکی نیز تصریح دارند؛ بحث همراهی نهادها با دغدغه‌های فرهنگی رهبر معظم انقلاب با انتقاداتی همراه است.

جدای از مسئله ابزارها و فرم، شاید برای مخاطبان محترم عجیب باشد اما برخی عرصه‌های محتوا و تبیینی وجود دارد که رهبر معظم انقلاب تنها نفر حاضر در فهرست آنها هستند و عملا کسی یا نهادی یا برنامه‌ای در این راستا فعالیت نمی‌کند. (مثل بحث اشاره به پیشرفت‌های اقتصادی ایران)

و یا همینطور تأکیدات مداوم رهبر معظم انقلاب بر مطالعه، آموزش فلسفه حتی به کودکان و لزوم پرداختن به طنز بعنوان یک از نیازهای جامعه.

پر بیراه نیست اگر بگوییم که عرصه مطالعه در ایران بعنوان یک پروژه مناسبتی از سوی برخی نهادها در نظر گرفته می‌شود و یا به ضرس قاطع می‌توان گفت که تاکنون هیچ نهادی به عرصه مطالعات انطباق عقلانیت حکومتی با محاکات طنّازانه نپرداخته است.

و مجددا تأکید می‌شود که تمام اینها از تأکیدات رهبر معظم انقلاب هستند اما آنطور که باید و شاید به آنها پرداخته نشده است.

بگذریم از اینکه مقولات دیگری مثل بدحجابی، بازار داغ برندهای خارجی، لزوم ترویج تحلیل صحیح و تفرّس، طرح‌ریزی برای تحریم کردن دشمن در بعد اقتصادی، ورزش، ازدواج، مسئله جنسی برای جوانان و ده‌ها مقوله دیگر نیز هستند که همگی از تأکیدات بیّن رهبر معظم انقلاب هستند اما پیوستار فرهنگی آنها توسط بسیاری از نهادها و مسئولان ذیربط ندیده گرفته شده است.

***

اولین سد محکم مقابل برهم‌زنندگان امنیت مردم، سلاح پلیس است

"اسلحه امنیت‌ساز پلیس" و الزامات یک قانون مترقی

شهریار حیدری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اخیراً طی اظهاراتی در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون قانون به‌کارگیری سلاح و فرایند اصلاح آن در مجلس گفته است: مثلا اگر در بین تجمع‌کنندگان یک نفر از سلاح استفاده کند وظیفه پلیس آن است که با آن فردی که سلاح در اختیار دارد برخورد کند یا او را دستگیر کند آن هم نه اینکه مستقیم او را بکشد مگر اینکه طرف مقابل از روی تعمد قصد جان پلیس را کرده باشد.

او در ادامه اظهار نظر خود همچنین تصریح می‌کند: بین اراذل و اوباش یا یک سارق عادی وجود دارد و باید –هنگام استفاده از سلاح- از یکدیگر تفکیک شوند.[2]

*ضرب‌المثلی نمادین در زبان فارسی وجود دارد که می‌گوید: " تا مرا دُم، تو را پسر یاد است دوستی من و تو بر باد است"!

به دیگر سخن اینکه مادام که چنین دیدگاه‌ها و نظراتی در بحث استفاده از سلاح و حفظ جان مأموران پلیس وجود داشته باشد عملا تغییری در ایرادات فعلی قوانین مربوط به استفاده از اسلحه ایجاد نخواهد شد و کماکان جان مأموران پلیس در معرض خطر خواهد بود.

نقد ما آنجاست که نماینده محترم توضیح نمی‌دهد تفاوت اراذل و اوباش و سارق عادی چگونه و با کدام کارت شناسایی باید هویدا باشد؟

از طرف دیگر نماینده محترم به این نکته فلسفی هم توجهی ندارد که این پلیس نیست که باید فرق اوباش، شهروند و یک سارق را تشخیص بدهد بلکه این مجرم و یا فرد مورد سوال و تعقیب پلیس است که بایستی با اعمال خود و تسلیم بودن در مقابل پلیس نشان دهد که قصدی برای آسیب زدن به پلیس را ندارد.

ماجرای استفاده از سلاح در بین متجمعین نیز یک درد کهنه است و همانطور که هویداست از نظرات ابراز شده در مصاحبه مذکور نیز هیچ امنیتی برای جان پلیس ایجاد نمی‌شود.

چه اینکه همواره ممکن است از میان هیاهوی جمعیت کسی دست به سلاح ببرد و روش مورد تأکید نماینده محترم نیز اساسا قابلیت اجرا ندارد!

در بحث تجمعات باید دانست که راه تأمین امنیت تجمعات در وهله اول به دست خود متجمعین است و آنها باید با اخذ مجوز، با رعایت مکان محصور شده از سوی پلیس و با قول مساعی مشترک با پلیس در صورت رؤیت هرگونه ناامنی؛ اساسا راه را بر امکان پنهان شدن مسلحین در میان خود ببندند. ضمن اینکه مسئولیت هر اتفاقی هم بر عهده متجمعین است نه پلیس!

دقت شود که اساسا یک جمعیت متجمع غیر قانونی همگی معاضد افراد مسلح محسوب می‌شوند و تفکیک آنها اولا ممکن نیست و ثانیا عقلانی نیست.

مع‌هذا اگرچه آرزوی یک اندیشمند قانون و امنیت این است که ولو یک گلوله هم از هیچ اسلحه‌ای توسط پلیس شلیک نشود اما از سوی دیگر همه باید بدانیم که ایجاد یک قانون مترقی و عقلانی در بحث به‌کارگیری سلاح می‌تواند "ضامن امنیت جمعی" و مهمتر از آن حافظ اقتدار مردم و کشور باشد.

همه باید بدانیم که اولین مانع و نخستین سد محکم مقابل برهم‌زنندگان امنیت مردم، سلاح پلیس است و تقویت معقول این اسلحه‌ی مقدس می‌تواند زنجیره حفظ امنیت و کرامت را به نحو چشمگیری برای مردم و برای خادمان آنها در نیروی انتظامی تقویت کند.

در سمت مقابل نیز هرگونه مماشات و اهمال در این باره با ژست دلسوزی یقینا به ضرر همه خواهد بود.

***

آیت‌الله محقق داماد می‌گوید پرچمدار صلح، مسیحیت است

مسئله شما امام حسن(ع) است یا جان‌اف‌کندی؟!

آیت‌الله مصطفی محقق داماد، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که چندی قبل گفته بود شرط تحبیب روحانیت در قلوب مردم جدایی از سیاست است و حوزه نباید سیاسی باشد[3] اخیراً طی اظهارات دیگری که سایت صبح ما آنها را منتشر کرد درباره مفهوم صلح گفته است: باید به صلح به عنوان یک ارزش نگریست نه به عنوان شکست. تفکرات تندی در زمان امام حسن(ع) وجود داشت و مخالف صلح حضرت بودند اما امام قدرتمندانه اقدامی که می دانستند درست است را انجام دادند و همین صلح مقدمه باقی ماندن تشیع و مقدمه کربلا، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شد.

او سپس می‌افزاید: در قرون وسطی و وقوع جنگ های صلیبی بسیاری از مسیحیان کشته شدند اما امروز پرچمدار صلح، آشتی و دوستی مسیحیت است چرا که به این اصل رسیده که ادیان باید عاملی برای تحقق صلح و دوستی در سراسر جهان باشند. لذا از یک چهره دینی انتظار می‌رود که دم از دوستی بزند چون نماینده خدای رحمان و رحیم است!

محقق داماد در اظهارات خود همچنین گفته است: معلمین دینی همواره باید از آشتی، دوستی و صفا بگویند. سالها قبل کتابی که اثر جان اف کندی بود در ایران چاپ شد و عنوان کتاب به فارسی «سیمای شجاعان» ترجمه شد. خلاصه این کتاب این بود که شجاع ترین و قوی ترین افراد کسانی هستند که طبق مصالح ملی عمل کنند ولو اینکه تمام ملت با آنها مخالف باشند و امام حسن(ع) دقیقاً چنین اقدامی را انجام داد.[4]

*می‌توان از آقای محقق این سوال را پرسید که پرچمدار صلح در جهان امروز اسلام ناب است یا مسیحیت؟!

مسیحیتی که در ماجرای جنگ بوسنی به نسل‌کشی مسلمانان خیره خیره و صم‌بکم نگاه کرد آیا پرچمدار صلح است؟

مسیحیتی که نسبت به انتشار کاریکاتور اهانت‌آمیز درباره پیامبر مکرم اسلام(ص) سکوت تشویق‌آمیز دارد آیا اساسا پرچمدار صلح و دوستی است یا منادی تندروی؟

در واقع نگاه واتیکانی آقای محقق به عرصه ادیان و صلح به نظر هیچ انطباقی با واقعیت‌های جهان پیرامون دارد.

مسئله عجیب‌تر اما اینست که آقای محقق داماد بعنوان یک آیت‌الله و یک فرد معمم ولی به جای ترویج اسلام ناب و افتخارات مقدم و یکتای تشیع؛ منبر وعظ و خطابه در رثای مثبتات مسیحیت و رؤسای جمهور آمریکا برپا کرده‌اند. مثبتاتی که البته واقعی هم نیستند!

(بگذریم از این نگاه بدبینانه که احساس می‌شود ایشان حتی با ذکر مقدمه پرچمداری مسیحیان در صلح و سپس تأکید بر اینکه یک رجل دینی باید دم از صلح و دوستی بزند؛‌ طعنه‌هایی را نیز رواداری کرده‌اند!)

مثلا آقای محقق در حالی مروّج تئوری‌های جان اف کندی شده‌اند که این فرد رئیس‌جمهور آمریکا در دو جنگ خلیج خوک‌ها و جنگ ویتنام بود و تحت مصالح ملی کاتولیکی تعریف شده از سوی او بود که هزاران نفر توسط دولت آمریکا به خاک و خون کشیده شدند.

اکنون آیا چنین فردی و با چنین سابقه‌ای لیاقت معرفی بعنوان تئوریسین شجاعت و صلح در کشور سردار سلیمانی و در مذهب اهل بیت(س) را دارد؟

دقت شود که مسئله ما با اظهارات آقای محقق نه دگماتیزم بلکه ندیدن واقعیت است.

چه بسا مسیحیت و حتی دین جدید غرب یعنی لیبرالیسم مثبتاتی هم داشته باشد! اما وقتی همه واقعیت این نیست و هنگامی که اسلام ناب خود جامع همه مثبتات است؛ چرا باید فردی معمم به ترویج مسیحیت و رئیس‌جمهور آمریکا بپردازد؟

اینها سوالاتی است که تأکید می‌شود پاسخ به آنها نه در اعتراض یا بیانیه که در "کرسی‌های آزاداندیشی" مورد تأکید رهبر معظم انقلاب و در عرصه‌های نظریه‌پردازی و جهاد تبیین ممکن خواهد بود.

***

1_ rasanews.ir/002zR2

2_ https://www.isna.ir/news/1401033021331/

3_ mshrgh.ir/1315663

4_ http://sobhema.news/?p=21550

برچسب‌ها