جام ۸۶ به نام او سند خورد، اسطوره بود و در قلب مردم سرزمینش جای داشت، درخشید و با وجود زدن متقلبانه ترین گل تاریخ در حافظه تاریخی همه فوتبال دوستان جاودانه شد.

سرویس ورزش مشرق - علاقه مندان دنیای فوتبال اگر چه ستارگان بسیاری را در مستطیل سبز دیده اند، اما بدون شک ستاره ای همانند دیگو آرماندو مارادونا نیامده و نخواهد آمد. مارادونا در جام جهانی ۱۹۸۶ یک تنه تیمش را به قهرمانی رساند و بدون هیچ حرف و حدیثی بهترین بازیکن جام لقب گرفت.

این ستاره بی بدیل دنیای فوتبال که در۳۰ اکتبر سال ۱۹۶۰ در بوینس‌آیرس آرژانتین به دنیا آمد و در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ چشم از جهان فروبست، الگوی بسیاری از فوتبالیست های آماتور و حرفه ای دنیای فوتبال بود و جام جهانی باید به خود ببالد که در ۴ دوره پذیرای این ستاره فوتبال بوده است.

اگرچه عده ای معتقدند که نام دیگو مارادونا در دنیای فوتبال بیش از آنکه به خاطر نبوغ و خلاقیت و بازی‌های استثنایی او بیاید، به دلیل جنجال‌ها و اخباری است که از زمان بازیگری او در ناپل ایتالیا همواره حول و حوش این بازیکن شاخص آرژانتینی بوده است.

او یکی از بااستعدادترین بازیکنان فوتبال جهان بود که در خانواده‌ای فقیر و پرجمعیت به دنیا آمد. فوتبال را در باشگاه آرجنتینوس جونیورز آغاز کرد و ۱۵ساله بود که به تیم اول باشگاه پیوست. وی در حالی که تنها ۱۷سال داشت به تیم ملی آرژانتین دعوت شد و در برابر مجارستان یک نیمه بازی کرد.

قدرت بازی‌سازی، پاس‌های بلند و کوتاه میلیمتری، قدرت حفظ توپ و هوش سرشار رهبری تیم در میانه میدان، ضربه‌های ناگهانی و حیاتی، حفظ تعادل و قدرت پا به توپ عالی و بسیاری از خصوصیات دیگر یک فوتبالیست تراز اول در مارادونا جمع بود.

سزار لوئیس منوتی، سرمربی بزرگ آرژانتین که در سال ۱۹۷۸ این تیم را به قهرمانی جهان رساند، درباره‌ دیگو آرماندو مارادونا گفته بود: «مارادونا مهارت فردی یک برزیلی، زرنگی یک اروگوئه‌ای، قدرت یک آلمانی و سرعت و شتاب یک هلندی را دارد. او سنتز ژنتیک فوتبال در جامعیت استادانه‌ آن است.»

مارادونا تلفیقی از پله، فرانچسکولی، نتزر و کرویف بود و اگر چه جمع ساده‌ آنان به شمار نمی‌رفت، ولی ترکیبی از توانایی‌های آنان را یک جا در خود گرد آورده بود.

مارادونا توفان و طغیان توامان بود. دلیری و فانتزی و نشاط را چنان در میدان باهم می‌آمیخت، که دیگر از آن زمان تا کنون هرگز نمونه‌اش دیده نشده است. وقتی توپ به مارادونا می‌رسید، نفس در سینه‌ فوتبالدوستان حبس می‌شد. همه منتظر بودند، هر لحظه اتفاقی روی دهد، ولی هیچ‌کس نمی‌دانست چه اتفاقی.

پس از آن که سزار منوتی مربی وقت تیم ملی آرژانتین دیگو را به دلیل اخلاق و رفتار ناپایدارش و ناپختگی دوران جوانی از تیم ملی کنار گذاشت و نام او را برای جام‌جهانی ۷۸ در لیست تیم نیاورد، مارادونا جام جهانی جوانان ۷۹ توکیو را میدان تاخت و تاز خود قرارداد و تیم ملی کشورش را به مقام قهرمانی جوانان جهان رساند.

یکی دیگر از ویژگی‌های مارادونا در تیم ملی آرژانتین این بود که تناسبی میان سطح بازی او و سطح بازی دیگر بازیکنان آرژانتینی وجود نداشت. مارادونا هرگز سعادت داشتن بازیکنی همتراز خود را در کنار خود نداشت. به دیگر سخن، مارادونا بسیار بیشتر از پله ناچار بود قائم به ذات عمل کند و بر خویشتن متکی باشد.


پله در سه دوره‌ای که با تیم ملی برزیل به مقام قهرمانی جهان رسید، از وجود بازیکنانی در کنار خود سود می‌برد که حتی اگر با او کاملا همتراز نبودند، ولی دست‌کم هر یک پدیده‌ای استثنایی در فوتبال به شمار می‌رفتند. کسانی چون گارینشا، واوا، دیدی، ادسون، ریولینو و توستائو بازیکنانی نبودند که نمونه‌های آنان به کرات در تیم ملی آرژانتین دیده شده باشد. پله در کنار چنین بازیکنانی درخشید و پله شد، ولی در تیم ملی آرژانتین هیچ کس کلاس بازی مارادونا را نداشت و او تنها بود.

دیگو مارادونا؛ موتسارت جهان فوتبال در کنار دکتر کارلوس بیلاردو
 

به این اعتبار، مارادونا تک‌ستاره‌ای بود که چون ده‌ها خورشید می‌درخشید. برزیل می‌توانست مانند سال ۱۹۶۲ فقدان پله را تحمل کند و قهرمان جهان شود. ولی فقدان مارادونا برای آرژانتین، ضایعه‌ای جبران نشدنی بود. این امر کار مارادونا را سخت‌تر می‌کرد. تحمل بار چنین مسئولیت سنگینی برای مارادونا بسیار دشوار بود.

وقتی مارادونا در باشگاه آرجنتینوس جونیورز، در ۱۶۶ بازی ۱۱۶ گل به ثمر رساند، باشگاه بوکاجونیورز برای خرید او پول خوبی پرداخت کرد و در سال ۱۹۸۱ با بوکاجونیورز قهرمان آرژانتین شد. از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴ بارسلونا محل بروز استعدادها و بازی‌های دیه‌گو بود. وی قهرمانی سال ۸۳ اسپانیا را برای بارسلونا به ارمغان آورد.

چندی بعد ناپل ایتالیا مبلغ بسیار بالایی به او پیشنهاد کرد تا در سال ۸۴ به آن باشگاه برود. مارادونا ۷ سال در ناپل ماند و در سال ۱۹۹۱ که از ایتالیا به آرژانتین برگشت، معروف‌ترین و محبوب‌ترین ورزشکار شهر ناپل بود. او یک تنه ناپل را به دو مقام قهرمانی در سال ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰ رساند.

در عرصه بازی‌های ملی موفقیت مارادونا بسیار چشمگیر بود، بازیکنی با قد کوتاه، اما با استارت‌های انفجاری؛ در هر لحظه‌ای که دیگو اراده می‌کرد قادر بود خط دفاعی حریف را به هم بریزد و با پاسی ناگهانی مهاجمان تیمش را صاحب موقعیت گل کند.

در ضربه های آزاد یک استاد به تمام معنا بود. ضربات پای چپ او از پشت محوطه جریمه، کمتر خطا می‌رفت. در جام جهانی ۸۲ اسپانیا و به هنگام دیدار با برزیل به دلیل خطای غیرورزشی از زمین اخراج شد تا باعث حذف آرژانتین شود؛ اما جام جهانی ۸۶ مکزیک میدانی دیگر برای او بود.

در آن سال او به قله شهرت و تکامل بازیگری رسید و در راس یک تیم خوب و آرمانی به رهبری دکتر کارلوس بیلاردو، اجازه نداد جام قهرمانی از قاره آمریکا خارج شود.

مارادونا با تیم ملی آرژانتین ۲ بار به فینال جام جهانی رسید که هر ۲ بار کاپیتان بود و جام جهانی ۱۹۸۶ قهرمان و ۱۹۹۰ نایب قهرمان جهان شد. وی در سال ۲۰۰۸ به سمت سرمربی تیم ملی آرژانتین انتخاب شد.

تراژدی‌های بیرون میدان

به گزارش مشرق، دو نقطه‌ تاریک در حیات ورزشی مارادونا وجود دارد: نخست گلی که در مسابقات جام جهانی سال ۱۹۸۶ با دست در مقابل انگلستان به ثمر رساند و نزد داور به خطای خود اعتراف نکرد. بسیاری از فوتبال‌دوستان این حرکت را غیرورزشی و دور از بازی جوانمردانه خواندند و آن را هرگز بر مارادونا نبخشیدند. خود مارادونا بعدا گفت که آن گل با «دست خدا» به ثمر رسید!

در این مورد باید گفت که بازی میان آرژانتین و انگلستان در آن سال یک بازی عادی فوتبال نبود. مدت زیادی از بحران «فالکلند» و جنگ میان دو کشور بر سر این جزیره نمی‌گذشت. آرژانتینی‌ها هنوز خفت شکست نظامی در آن جنگ را فراموش نکرده بودند و تلاش می‌کردند، پاسخ این ناکامی سیاسی را دست‌کم در میدان ورزشی بدهند. بنابراین فضای حاکم بر آن مسابقه، فضایی پرتنش و احساسی بود.

گرچه مارادونا در حرکتی غریزی و بدون نقشه قبلی مرتکب آن خطا شد، ولی با توجه به حساسیت آن بازی که با غرور زخم‌خورده‌ ملتی پیوند خورده بود، شاید بتوان دست‌کم سکوت بعدی او را فهمید و خطای او را به عنوان شیطنتی که بسیاری از بازیکنان در میدان مرتکب می‌شوند بر او بخشید.

گفتنی است که مارادونا اساسا نیازی به چنین حرکاتی نداشت. گل دوم او در برابر انگلستان در همان بازی، موید همین واقعیت است.
 

ولی دیگر نقطه‌ تاریک، یعنی استفاده‌ او از داروهای نیروزا در جریان مسابقات جام جهانی سال ۱۹۹۴ که به اخراج و محرومیت او انجامید، در پرونده‌ ورزشی مارادونا ثبت است.

افزون بر آن، مارادونا در زندگی شخصی نیز نتوانست الگوی یک ورزشکار واقعی باشد. شاید به تعبیری بتوان گفت که او «دریبل‌زنان تا آستانه‌ تباهی» رفت. ماجراهای او در رابطه با استفاده از مواد مخدر، به حیثیت و اعتبار ورزشی او آسیب جدی وارد کرد.

مارادونا مانند پله و بکن‌باوئر و پلاتینی همه چیز خود را از فوتبال داشت، ولی از این شامه و آگاهی برخوردار نبود که بتواند پس از طی دوره‌ فعال ورزشی خود، در مسئولیت‌های اداری همچنان به ورزش فوتبال خدمت و نام خود را جاودانه کند. او گر چه بعدها به عنوان مربی به فوتبال بازگشت، ولی حاشیه‌هایی آفریده بود که تاثیر بد آن مدت‌ها بر نام او سایه افکند و تا پایان عمر ۶۰ ساله اش با وی همراه بود.

باید یادآور شد که مارادونا در مناسباتی بسیار تنگ دستانه بالیده بود. او از مادری ایتالیایی‌تبار و پدری سرخپوست، در یکی از فقیرترین محلات در حومه‌ی بوئنس‌آیرس زاده شد. در کودکی ناچار بود اتاقی چهار متر مربعی را با هفت خواهر و برادر دیگر خود تقسیم کند.
 

فیلم بهترین گل تاریخ دنیای فوتبال حرفه ای با گزارش تاریخی ویکتور هوگو مورالس را در پایان ببینید:

 

در این فیلم کوتاه مورالس از گزارشگران معروف تاریخ رسانه ورزشی در آرژانتین به طرز عجیبی از ابتدای حرکت مارادونا شروع به گزارش کرده و با حال و هوای جالبی همراه با دیگو مارادونا پیش می رود تا توپ وارد دروازه انگلیس می شود، پس از آن مورالس که نمی تواند جلوی گریه خود را بگیرد فریاد می زند: خدایا شکر، زنده باد فوتبال، زنده باد مارادونا، آرژانتین ۲ - انگلیس صفر، مرا ببخشید که نمی توانم جلوی اشکهایم را بگیرم،  انگلیس کشوری که باید مشت گره کرده آرژانتین را ببیند،  انگلیسی  حالا شکست خورده است، مارادونا ، زنده باد دیگو مارادونا و ....

برچسب‌ها