شیطان خیابان ستارخان: با چاقوی قصابی‌ام که اسمش دانته بود، وقتی مامور را زدم، انگار مثل بازی‌ها رفتم مرحله بعدی!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز شنبه نوزدهم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعدام یکی از لیدرهای اصلی اغتشاشات، شروط ادامه برجام از نظر وزیر امور خارجه و دستورالعمل یک حزب سیاسی برای ادامه آشوب در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

صبح روز پنجشنبه با خبر اعدام یکی از آشوب‌گران آغاز شد؛ مرکز اطلاع رسانی قوه قضائیه در بیانیه‌ای اعلام کرد که محسن شکاری، اغتشاشگری که ۳ مهر ماه ۱۴۰۱، خیابان ستارخان تهران را بست و یکی از مامورین حافظ امنیت را با قمه مجروح کرد، صبح ۱۷ آذرماه اعدام شد. این ماجرا مورد توجه بسیاری از روزنامه‌ها قرار گرفته است.

روزنامه تندرو هم‌میهن در تیتر اول خود به بررسی اعدام محسن شکاری پرداخته و با طرح این سوال که موافقان و مخالفان اعدام چه کسانی هستند نوشته است:

محسن شکاری، اغتشاشگری که ۳ مهر ماه ۱۴۰۱، خیابان ستارخان تهران را بست و یکی از مامورین حافظ امنیت را با قمه مجروح کرد، صبح ۱۷ آذرماه اعدام شد. اولین دادگاه او ۱۰ آبان برگزار شد و در ۲۹ آبان‌ماه او به اتهام محاربه از طریق کشیدن سلاح به قصد جان و ایجاد رعب و وحشت و سلب آزادی و امنیت مردم و همچنین جرح عمدی با سلاح سرد به مامور بسیج حین انجام وظیفه و مسدود کردن خیابان ستارخان تهران و اخلال در نظم و امنیت جامعه به اعدام محکوم شد. حکم به سرعت اجرایی شد و با واکنش‌های متعددی در داخل و خارج کشور مواجه شد. روند رسیدگی به معترضان دستگیرشده با سرعت تمام در دادگاه‌های انقلاب در حال بررسی و صدور احکام است و بعد از این منتظر اجرای احکام بیشتری از سوی دستگاه قضا به حکم محاربه خواهیم بود. این در حالی است که برخی از حقوقدانان از شرایط دشوار اثبات اتهام محاربه سخن گفته‌اند و در مورد امکان اثبات این اتهام برای معترضان دوماهه اخیر ابراز تردید کرده‌اند!

در ادامه این گزارش با ایجاد شبه در حکم محاربه معدوم شکاری آمده است:

داشتن وکیل اختیاری و عدم شتابزدگی در دادرسی‌ها، رعایت دادرسی عادلانه و متقاعد کردن افکار عمومی نسبت به رعایت عدالت از جمله این موارد است. در حال حاضر برخی از حقوقدانان معتبر در کشور این حکم را تایید نمی‌کنند و به لحاظ عدم رعایت قوانین کشور به نوعی این رای را نقد کرده‌اند. به لحاظ حقوقی این مجازات متناسب با عمل اتهامی محسن شکاری نبوده است. او اقداماتی که مستوجب اعدام به واسطه جرم محاربه است را مرتکب نشده است.» او درباره تاثیر واکنش جامعه جهانی بر صدور این حکم گفت: «حداقل در کوتاه‌مدت، رویه، نشان دادن واکنش منفی نسبت به این مسائل بوده است. نه‌تنها اقدامات را کنار نمی‌گذارند بلکه گاهی تشدید هم می‌کنند تا پیام عدم دخالت در امور داخلی را بدهند و من نگرانم که موضع‌گیری‌های کشورهای خارجی در بازدارندگی و جلوگیری از تشدید مجازات‌ها یا چنین اقداماتی نتیجه‌بخش نباشد.

روزنامه شرق نیز با انتشار گزارشی هم سو با روزنامه هم‌میهن می‌نویسد:

چاقو در دست خیابان را بسته و سپس با اسلحه سرد، یعنی همان چاقو یک مأمور بسیج را مجروح کرده است. کجای عمل محسن شکاری با آنچه جانیان حمله به مجلس و رژه اهواز و حرم شاهچراغ انجام داده‌اند، یکسان یا شبیه و نزدیک است که مجازاتشان هم یکسان باشد؟ مثلا عامل حمله به حرم شاهچراغ با رگبار مسلسل ۱۳ نفر را کشت و ۲۰ نفر را مجروح کرد. او پیش از محاکمه درگذشت؛ اما اگر زنده می‌ماند و محاکمه می‌شد حتما به حکم قانون و به‌درستی به اعدام محکوم می‌شد و به احتمال بسیار قوی به جرم محاربه. چگونه می‌شود عمل آن جنایتکار را با عمل محسن شکاری در یک ردیف قرار داد و هر دو را مستحق اعدام دانست؟ هیچ‌یک از عناصر و اجزای این دو عمل هیچ‌گونه شباهتی با هم ندارند. اگر قرار باشد مجازات کشیدن چاقو و بستن خیابان و مجروح‌کردن یک نفر با مجازات کشیدن مسلسل و بستن رگبار به جمعیت مردم و قتل ۱۳ نفر و مجروح‌کردن ۲۰ نفر یکی باشد، اصل تناسب جرم و مجازات چه می‌شود و عدالت کیفری به کجا می‌رود؟

روزنامه اعتماد نیز با دفاع از یک تروریست خیابانی می‌نویسد:

«بازدارندگی» و «ارسال این پیام به جامعه بوده که حضور در تجمعات، عواقب و عوارض سنگینی» هدف اصلی اجرای سریع حکم اعدام برای محسن شکاری است. اما به واقع صدور این احکام و تسریع در اجرای آن تا چه اندازه برای جامعه بازدارندگی دارد؟ این وظیفه قوه قضاییه نیست که یک چنین پیش‌بینی‌هایی داشته باشد بلکه دستگاه قضا باید آرایی در راستای قانون، شرع و عدالت داشته و نباید مبتنی بر احتمالات امنیتی حکم صادر کند. حتی از منظر سیاسی این احکام به نفع حاکمیت نیست رییس دستگاه قضا باید ترتیبی اتخاذ کند تا این پرونده‌های خاص و حساس به شعب قضاتی که به صدور احکام سنگین و غیرمتعارف شناخته‌شده هستند، ارسال نشود، اگر این پرونده در اختیار شعبه دیگری هم بود، حکم دیگری صادر می‌شد!

اعتماد در نقش وکیل مدافع تروریست‌ها ظاهر شده و نوشته است:

به فرض محارب بودن شکاری، مجازات محاربه فقط اعدام نبوده و دلیلی برای انتخاب این مجازات نیز وجود نداشته است. مجازات هر جرمی اقل و اکثر و سقف و کف دارد و ممکن است یک جرم به شدیدترین شکل واقع شود یا به‌صورت خفیف‌تر و وقتی جرم به شکلی خفیف واقع شده باشد، مجازات سبک‌تر را باید در نظر گرفت. محسن شکاری استحقاق مجازات خفیف‌تری از اعدام را داشت و طبق بند ت از ماده ۲۸۲ و تبصره همان ماده می‌توانست به نفی بلد یعنی تبعید محکوم شود و بتواند در شهری دیگر زندگی عادی خود را برای مدتی در تبعید بگذراند.

روزنامه کیهان از قول محسن شکاری نوشته است که این تروریست خیابانی نام سلاح سرد خود را «دانته» گذاشته بود که نمادی از شیطان پرستی است؛ در این گزارش آمده است:

«با چاقوی قصابی‌ام که اسمش دانته بود، وقتی مامور را زدم، انگار مثل بازی‌ها رفتم مرحله بعدی!»، اینها عبارت بخشی از اقاریر محسن شکاری از اغتشاشگران آشوبهای اخیر است که روز هفدهم آذرماه به جرم محاربه اعدام شد. از ابتدا اغتشاشات جریان تروریستی رسانه‌ای ضدانقلاب با همراهی و هماهنگی رسانه‌های طیف موسوم به مدعیان اصلاحات سعی در تطهیر رفتارهای داعشی‌گونه اغتشاشگران داشته و در تلاشند که در رسانه‌های خود از این جنایتکاران قهرمانانی دروغین بسازند تا به‌زعم خود هم دستگاه قضا را از محاکمه آنان عقب بنشانند و هم با نفرت‌پراکنی علیه حاکمیت اوباش را به ادامه ارتکاب جنایت ترغیب کنند. اقدامی مسبوق به سابقه که به تطهیر اغتشاشگرها و آشوبگران داخلی خلاصه نشده و در نهایت وقاحت و بی‌شرمی به توجیه و تطهیر اقدام رذیلانه و شنیع، گروهک تکفیری تروریستی داعش در حرم مطهر حضرت شاهچراغ‌(ع) که به شهادت ۱۵ زن و کودک و پیر و جوان و مجروحیت ۲۳ نفر انجامید، کشیده است.

کیهان در ادامه می‌نویسد:

کسانی که برای اجرای حکم این فرد جانی هیاهوی دروغین راه‌انداخته‌اند همان کسانی هستند که پس از جنایت فجیع و بی‌رحمانه مزدوران گروهک تروریستی تکفیری داعش در حرم شاهچراع‌(ع) به جای محکومیت این اقدام تروریستی، گروهک جنایتکار داعش را تطهیر و بزک کردند. از سوی دیگر تلاش برای تقبیح مجازات عاملان جنایت، آدمکشی و آشوب و اغتشاش و قهرمان‌سازی از آنها از سوی این جریان تروریستی- رسانه‌ای به‌ویژه طیف مدعی اصلاحات با هشتگ‌سازی و ایجاد کمپین‌های مجازی و همچنین القای این مسئله که نظام درباره این جنایتکاران مرتکب ظلم شده، در واقع لبه دوم قیچی اغتشاشات و اعمال تحریم علیه کشورمان از سوی غرب و به عبارتی تیز کردن چاقوی تحریم‌های ضدایرانی نیز هست، مسئله‌ای که در مواضع مقامات کشورهای غربی علیه کشورمان به خوبی نمایان است.

روزنامه همشهری نیز در سرمقاله خود درباره حکم محاربه نوشته است:

قانونگذار پیش از ۱۳۹۲بسیاری از جرائم برهم زننده امنیت را در حکم محاربه و افساد فی‌الارض می‌دانست و پس از این سال با استفاده از نظر فقهی دیگر مستقلا این جرائم را افساد فی‌الارض دانسته است که برای آگاهی از آن می‌توان به ماده ۱۷۹قانون مجازات و مواد بعد از آن مراجعه کرد. سؤال سوم درخصوص شرط سلاح در محاربه و افساد فی‌الارض است. در قرآن‌کریم نامی از سلاح نیامده و آیه شریفه مطلق است؛ لکن در روایات، محاربه به‌طور عمده با سلاح قابل ارتکاب است و با عبارت کشیدن سلاح به قصد ترساندن مردم معنا شده است. در عصر حاضر معنای سلاح متفاوت شده و به‌جای شمشیر، سلاح گرم نیز پذیرفته شده و این خود توسعه عنوان مجرمانه است که از نظر همه منطقی است.

تنها «عفت مرعشی» به میدان آمد!

روزنامه اصلاح‌طلب آرمان ملی با اشاره به نقش عفت مرعشی در آشوب‌ها نوشته است:

نمی‌توان انکار کرد زنان نقش محوری را در آغاز اعتراضات اخیر داشتند و مطالبات خود را مطرح کردند که البته نمی‌توان آنها را در تغییر مسیر اعتراضات مقصر دانست. از سوی دیگر شعار «زن، زندگی، آزادی» نشانگر نقش زنان است که انکار نشد چنانکه آیت‌ا... جوادی آملی، ۱۲ آبان، در درس علوم القرآن تاکید کرد: «شعار «زن، زندگی، آزادی» را ما هم قبول داریم، حتی حجت‌الاسلام پناهیان تاکید دارد که «زن، زندگی، آزادی» شعار ماست. اکنون این سوال مطرح است که همسران روسای‌جمهور سابق و کنونی چه وضعیتی دارند و آیا در قبال اعتراضاتی که با محور زنان آغاز شد، موضع‌گیری کردند یا خیر.

این روزنامه در ادامه مدعی شده است:

تجربه عفت مرعشی همسر مرحوم آیت‌ا... هاشمی در موضوع حل مشکلات کشور بیش از همسران سایر روسای‌جمهور است چرا که او به گفته خودش: «تا یادم هست همیشه با سختی مواجه بودیم که البته در آن شیرینی‌هایی نیز دیده می‌شد، چه قبل و چه بعد از انقلاب، روزهایی که آقای هاشمی را دستگیر می‌کردند و من تا چند هفته خبر نداشتم، او را به کجا برده‌اند، باید دربه‌در به‌دنبال ایشان می‌گشتم و مورد شماتت دیگران هم قرار می‌گرفتم. بعد از انقلاب تا تثبیت انقلاب و نبودن امنیت و ترورها، نگران امنیت شیخ اکبر و بچه‌ها بودم و درخواست‌های مردم برای حل مشکلاتشان از من که بعضا کاری هم نمی‌توانستم برای آنها انجام بدهم، اذیتم می‌کرد و ناراحت می‌شدم.» او پس از بازداشت دخترش فائزه هم به مقام معظم رهبری نامه نوشت.

در فتنه ۸۸ قبل از آنکه آراء شمرده شودعفت مرعشی رو به دوربین‌ها گفته بود که اگر موسوی از صندوق بیرون نیامد، مردم به خیابان بریزند! مدتی بعد دخترش فائزه برای خوردن ساندویچ به صف آشوب پیوسته و در نهایت با شبکه ضاله بهاییت هم رده شد، رپورتاژ اصلاح‌طلبان برای یک جریان فرسوده با هدف ایجاد پیوست سیاسی با آشوب هم زمان با بیانیه یکی از سران فتنه در خود کُدهایی مهم دارد، به زودی بخشی از این دسیسه علنی خواهد شد.

روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود ردباره نقش اصلاح‌طلبان در آشوب‌ها نوشته است:

از شبکه سعودی ایران اینترنشنال تا روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد تلاش می‌کنند به مردم ایران بقبولانند که از تجزیه ایران نباید هراسید و ترس ایرانیان از تجزیه به دلیل «تاریخ‌نگاری تلخ و کلیشه‌ای از حوادث و رویدادهای دوره قاجار» است.
شهریار آهی، فعال سیاسی و بیزینس من و سخنگوی گروه‌های لیبرال دموکرات مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران است. او دو روز پیش در تلویزیون تروریستی ایران اینترنشنال حاضر شد و ضمن گفت‌وگویی در مورد وقایع اخیر در ایران، در عبارتی عجیب گفت که جوانان امروز ایران می‌دانند که «نباید از تجزیه ایران و از سوریه‌ای شدن ایران بترسند.» او دلیل این را «فکر روشن» این جوانان دانست! این میان تعجب از اصلاح‌طلبانی است که خود را بیش از هر جریان دیگری و حتی بیش از اصل حاکمیت مدعی ایران می‌دانند، اما ابایی از عادی‌سازی تجزیه‌طلبی ندارند. یک روزنامه اصلاح‌طلب در هفته‌ای که گذشت، یادداشتی منتشر کرد که در آن حس ناراحتی و تأثر از جدا شدن بخش‌هایی از ایران را «بازتاب تاریخ نگاری تلخ و کلیشه‌ای از حوادث و رویدادهای دوره قاجار» دانست. گویی باید نگاهی غیر تلخ و غیر کلیشه‌ای به جدا شدن بخشی از سرزمین‌مان می‌داشتیم!

حباب براندازی ترکید

روزنامه وطن امروز با طرح این سوال که سناریوی توهم سقوط علیه جمهوری اسلامی ایران چگونه طراحی شد و چگونه به شکست انجامید نوشته است:

حجم بی‌سابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید. نظام یا می‌ترسد و مماشات می‌کند که یعنی کار تمام است یا متقابلا دست به خشونت می‌زند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود اما نظام این راه را یافت. نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، «تولید آگاهی اجتماعی» درباره ذات آشوب را هدف گرفت. بعد، جمع کردن بساط قداره‌کشی و تروریسم دشوار نبود. در نتیجه آن استراتژی، اکنون جامعه بسیار آگاه‌تر است. «خشونت بی‌سابقه» به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به «جامعه‌زدایی از آشوب» انجامید و مهم‌تر، تصویر ذهنی جامعه ایران از براندازان را واقعی کرد. صریح‌ترین منتقدان به ما که می‌رسیدند می‌گفتند از شما خوش‌مان نمی‌آید ولی بساط اینها را جمع کنید!

در ادامه این یادداشت آمده است:

عجز براندازان از خلق یک چشم‌انداز مرتبط با دغدغه‌های واقعی مردم -ولو مبهم- و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را افزایش داد. اکنون نه تنها «توهم رفتنی بودن» زایل شده بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته است. حالا البته سرویس خارجی می‌گوید باید «هزینه ترمیم زخم» را بالا برد. از این به بعد، همه چیز به موقع‌شناسی و هوشمندی ما بستگی دارد.

اکنون یک قدم آن‌سوتر ایستاده‌ایم. بخش‌هایی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور طراحان می‌خواستند رویایی شیرین به نظر برسد. نظام جمهوری اسلامی هم تجربه‌ای اندوخته که من «نو کردن حکمرانی» را بهترین توصیف آن می‌دانم. در این باره صحبت خواهیم کرد.

برچسب‌ها