علی مطهری اخیراً در یک اشتباه تشخیصی بین دو مقوله "عقل سلیم و عقل ناقص" اینطور اظهار کرده است که طبق عقل سلیم؛ مقوله تحریم انتخابات مشروع است!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

اینکه "عقل ناقص" بود آقای مطهری!

جماران گزارش داد: علی مطهری، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و از چهره‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان اخیراً در حساب توییتر خود نوشته است:

"‌از جناب باهنر بعید بود که بگویند اگر کسانی ‎انتخابات را تحریم کنند از نظام خارج شده‌اند. من هیچ‌گاه طرفدار تحریم انتخابات نبوده‌ام ولی عقل سلیم می‌گوید کسی می‌تواند به روش برگزاری انتخابات انتقاد داشته باشد و تحریم کند و نظام را هم قبول داشته باشد."[1]

*عقلی که آقای مطهری بر مبنای آن چنین قضاوتی را مطرح کرده نه عقل اصیل و نه عقل سلیم بوده بلکه "عقل ناقص" بوده است.

زیرا جمهور همواره بزرگترین دستاورد قرارداد اجتماعی است و میثاق جمهور نیز انتخابات است که دلالت بر وجود مردمسالاری در یک جامعه می‌کند.

از همین رو پشت کردن به انتخابات و ذبح صندوق رأی در هیچ شرایطی پذیرفته نیست و هرکس با هر میزان انتقادی به نظام سیاسی عادل یا ساز و کار برگزاری انتخابات در نظام سیاسی عادل؛ مکلف به حضور در انتخابات و تشویق به حضور است.

جالب آنکه مثلا می‌دانیم اصلاح‌طلبان حتی در انتخابات سال 92 با اینکه چهره اصلی مورد حمایتشان (مرحوم هاشمی) نیز ردّ صلاحیت شد اما به دلیل شأنیت انتخابات از "نامزد نزدیک" حمایت کردند. اما امروز کسانی از آنها به دلیل کنار رفتن پرده‌ها و شتاب گرفتن علائق شریرانه؛ حاضر به تکرار آن رفتار درست نیستند و تقلا می‌کنند تا برای "تحریم انتخابات" مانیفست بتراشند!

ما همچنین برای واضح‌تر شدن عقل ناقصی که مطهری بر آن ابتنا کرده؛ این سؤال فلسفی را مطرح می‌کنیم که آن رجل و آن حزب سیاسی که صندوق رأی را تحریم می‌کند چه راه دیگری جز "برداشتن اسلحه" برای عملگری سیاسی و تأثیرگذاری خواهد داشت؟!

این سؤالی است که امثال آقای مطهری باید به آن پاسخ بدهند.

***

حجاریان: تا امروز آبروداری کرده‌ایم!

سعید حجاریان، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب اخیراً طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود ضمن ابراز عقد اخوت با مصطفی تاجزاده نوشته است: تاج‌زاده پس از اتمام اسارت (منظور، آزادی او پس از مجازات جرم فتنه 88 است) با ادبیاتی پاکیزه و مؤدبانه همچون گذشته در عرصه سیاست فعال بود و ذیل پروژه‌ فکری-سیاسی‌اش به نقد رهبری هم می‌پرداخت. آیا آقایان لحظه‌ای تأمل کرده‌اند مسیری را که با بازداشت تاج‌زاده مسدود کرده‌اند، چگونه گشوده است؟ جامعه چنان زبانی به فریاد برآورد که گویی مدام زمزمه می‌کنند، بسم‌الله اگر حریف مایی!

او می‌افزاید: به هر روی، عمده اصلاح‌طلبان تاکنون آبروداری کرده و نقدهای خود را متوجه رویه‌ها، قوانین، وزرا و حداکثر رئیس‌جمهور کرده‌اند. باید پرسید آیا نظام انتظار دارد که آنان جملگی پا را فراتر بگذارند و محرکِ اولی را نشانه بروند؟

حجاریان در پایان نیز می‌نویسد: در پایان امید دارم سنت حبس‌درمانی –که ماتَرَک حکومت پیشین است- پایان یابد و شاهد آزادی همه عزیزان دربند باشیم.

*منظور حجاریان از این یادداشت و اشاره مستقیم او که رهبر مظلوم انقلاب را هدف قرار داده است؛ نکته‌ی مکتومی نیست.

در این باب باید دانست که حجاریان به جنگ عقلانیت آمده و قصد دارد از رفیقی دفاع کند که صراحتا به معارضه با قانون و رهبری برخاسته بود، به اذعان خودش خیلی از حرف‌هایش با براندازان یکی بود، با ادبیاتی حمایت‌گر می‌گفت آبان 98 در سطحی وسیع‌تر و خشن‌تر تکرار می‌شود، انتخابات را تحریم کرد، هم در دلار 10 هزار تومانی ابراز گرسنگی داشت و هم در دلار 30 هزار تومانی(!) و یا در یک سیاه‌نمایی آشکار از این گفت که جامعه ایرانی لجن است.

آیا اینها نشان پاکیزگی است؟!

ما از آقای حجاریان که سابقه اطلاعاتی هم دارد، می‌پرسیم که اگر چنین کسی در هر جامعه دیگری غیر از ایران اسلامی زندگی می‌کرد سزایش چه بود؟!

ایضا آیا رواست امنیت و ذهن مردم را در مقابل پروژه‌های امثال تاجزاده تنها گذاشت؛ صرفا چون آقای حجاریان با آنها رفیق است؟

در ادامه این قضایا البته باید با تأسف نیز گفت که گروکشی از رهبری هم نشانه زوال معنا در نزد حجاریان است.

جرائم تاجزاده به شخص رهبر مظلوم انقلاب چه مربوط؟!

بازی با حیثیت کشور، لگد زدن به انتخابات و گناه‌شستن از براندازان؛ به مجموعه نظام و مردم و دستاوردهای انقلاب مربوط است یا به شخص رهبر مظلوم انقلاب؟

آقای حجاریان حکما می‌داند که وقتی او را به دِه راه نمی‌دهند پس نباید سراغ کدخدا را بگیرد چون اساسا مسئله بر سر این است که او و تاجزاده باید قواعد همزیستی را رعایت کنند و معترض اصلی آنها مردم هستند نه شخص تنهای رهبری.

و اما حبس درمانی...

ایکاش که هیچکس ولو یک لحظه هم در هیچ زندانی نباشد.

اما آیا می‌شود در قبال کسانی که علیه امنیت کشور و ذهن مردم جرم می‌کنند مسامحه داشت؟!

فتنه 88 و آبان 98 که در تمام آنها تاجزاده و دوستانش دائما آدرس خیابان را به مردم داده بودند، آیا کافی نیست؟!

و نیک می‌دانیم که حکومت معصوم(ع) نیز اعدام و زندان و تبعید و حصر داشته است.

البته آقای حجاریان به جنگ عقلانیت آمده است. کتمان تاریخ که چیزی نیست!

گفتنیست، قبل از منظور قرار دادن رهبری از سوی حجاریان؛ فرد دیگری به نام سروش‌محلاتی که برخی محافل اصلاح‌طلب از وی با عنوان آیت‌ا... یاد می‌کنند نیز طی اظهاراتی با منظور قرار دادن رهبری گفته بود:

"متحجرین در دهه اول انقلاب هم بودند اما نمی توانستند منشاء اثر باشند، یعنی امام چنین اجازه ای به آنها نمی داد؛ اما بعد از رحلت امام،‌ جریان متحجر آرام آرام به نظام نزدیک شد و توانست افکار خود را به میان مسئولان تزریق کند و آژیری که امام در خصوص خطر متحجران به صدا درآورده بود، خاموش شد. نتیجه این نفوذ در بخش‌های مختلف به تدریج خود را به شکل رسمی و غیررسمی نشان می دهد."[2]

***

اتحاد مردم علیه تروریست‌ها

در زاهدان چه گذشت؟

عملیات تروریستی اخیر اشرار علیه کلانتری کوی شهدا در شهر زاهدان حاوی تأملات مهمی است.

آنچه در ادامه می‌خوانید تحلیلی است که پیوست‌های امنیتی و نتایج این حادثه را بررسی می‌کند...

*کلانتری کوی شهدا یا همان کلانتری شماره 16 شهر زاهدان چندی قبل و پس از نماز جمعه مولوی عبدالحمید با هجوم تعدادی از اوباش مواجه شد و کسانی هم در این درگیری کشته شدند.

تبعات آن حادثه هنوز هم ادامه دارد تا اینکه حادثه اخیر نیز بوقوع پیوست و البته محفل تروریستی فرا مرزی موسوم به جیش‌العدل هم مسئولیت آنرا پذیرفت.

دراین‌باره خوانش تحلیل‌های زیر ضروری است:

1_ در جریان حمله اول -پس از نماز جمعه مولوی عبدالحمید- به کلانتری کوی شهدا؛ صدایی گنگ در متن و حواشی غائله به گوش رسید که مردم را به حضور در غائله دعوت می‌کرد.

بودند حتی کسانی که عنوان می‌کردند با توجه به ضریب بالای حضور سلاح‌های غیر مجاز در منطقه؛ ممکن است سطح درگیری افزایش یابد.

این صدای گنگ در جریان حادثه اخیر که چند ساعت هم به طول انجامید؛ به گوش می‌رسید.

جدای از اینکه در برخی اکانت‌های ناشناس یا مدعی براندازی در شبکه‌های اجتماعی صدایی را شنیدیم که از مردم می‌خواست به محل کلانتری کوی شهدا بیایند؛ اما نگاهی به چگونگی این عملیات نیز نشان داد که "خریدن زمان" مد نظر طراحانش بوده است.

زمانی که اگرچه خریده شد اما به مدد نجابت اهل سنت زاهدان و بصیرت مردم صرفا به رسوایی تکفیری‌ها و اشرار انجامید و نشان داد دل و اسلحه‌ی مردم با آنها موافق نیست.

2_ اگرچه به نظر می‌رسد هدف اصلی این عملیات؛ "خریدن زمان" بود که محقق هم شد اما رزم فردی که 4 تروریست حاضر در این عملیات مرتکب شدند نیز در نازل‌ترین حالت ممکن رخ داد و نشان داد که آنها مشتی فرد آموزش ندیده بودند که صرفا اسلحه به دست گرفته بودند و تمایل به خونریزی داشتند.

(سطح این عملیات مقایسه شود با جنایت داعش در جریان حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی در سال 96)

این قضیه در کنار مسئولیتی که جیش‌العدل بر عهده گرفت بیانگر یک حقیقت تلخ است و آن اینکه اشرار حاضر در این عملیات چند جوان معمولی بوده‌اند که مفتون عملیات روانی شده‌اند و اگرچه احتمالا با خارج از مرز در ارتباط بوده‌اند اما حضور یا آموزشی در خارج از مرز نداشته‌اند. (چه اینکه به لحاظ اشراف اطلاعاتی ایران؛ انجام عملیات مستقیم از سوی جیش‌العدل در داخل کشور بسیار سخت است و ثانیا سطح نازل عملیات هم نشان می‌دهد این افراد آموزش ندیده بوده‌اند)

ایضا نتیجه دیگری نیز حادث می‌شود و آن اینکه جیش‌العدل همانند ضحاک ماردوش مشغول قصابی مغز جوانان بلوچ است و از کسانی که دارای زمینه ذهنی باشند همانند یک دستمال برای مطامع خود استفاده می‌کند.

نتایج پیش‌گفته البته نیاز به تبیین در ساحت افکار عمومی دارد. تبیینی که خاصّه باید از سوی رسانه‌ها و البته ائمه سنی و شیعه مذهب منطقه انجام شود و جوانان عزیز بلوچ و سیستانی آگاه شوند که دوست و دشمن آنها چه کسانی هستند؟!

3_ در عملیات اخیر در کلانتری کوی شهدای زاهدان، صرفا 2 مأمور انتظامی به شهادت رسیدند که یکی از آنان نیز اهل سنت بود.

این خون‌شریکی بین شیعه و سنی که در ساحت نظام اسلامی مشغول تأمین امنیت مردم بودند؛ بیش از هرچیز توانست "بانیان آشوب" در زاهدان و البته جیش‌العدل را رسوا کند.

این چه اعتراض و چه عملیاتی است که در آن هیچکس قرار نیست زنده بماند و شیعه و سنی خدمتگزار مردم باید بمیرند؟!

تروریست‌ها چرا شرافت و مردانگی معروف بلوچی را ندارند که به مردم بگویند برای تأمین نظر دشمنان خارجی ایران حاضرند بر جنازه هرکسی اعم از سنی و شیعه پا بگذارند و بالا بروند؟!

و البته "بانیان آشوب" در زاهدان باید بدانند که این سؤالات را بیش از هرکسی؛ جوانان بلوچ هستند که از خود و دیگران می‌پرسند.

جمع‌بندی: فی‌الجمله می‌توان گفت به خواست الهی و برکت خون‌شریکی سنی و شیعه؛ عملیات اخیر اشرار علیه یک کلانتری در زاهدان؛ به سود مردم و نظام اسلامی شد و حقایق بزرگی را آشکار کرد.

هم‌اکنون نه تنها اشرار بلکه صاحبان مسجد ضرار زاهدان و سایر بانیان آشوب به روشنی می‌دانند که در صورت هر تنشی؛ مردم و اهل سنت قابل یارگیری نیستند، جیش‌العدل طرفدار مردم و اهل سنت نیست و ریشه‌اش آمریکایی است نه بلوچی و مهمتر از همه اینکه نیروهای نظامی پیشمرگ مردم هستند.

چه اینکه در حادثه اخیر هیچکس از مردم و حاضران در کلانتری آسیب ندیدند و این 2 نیروی کادر و وظیفه‌ی نیروی انتظامی بودند که در راه مقابله با تروریست‌ها به شهادت رسیدند.

این حقایق مقابل چشم مردم شریف زاهدان و اهل سنت نجیب سیستان و بلوچستان قرار دارد.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1600064

2_ mshrgh.ir/1499758

برچسب‌ها