«حسن روحانی» در سایه فشارهای داخلی، بالاخره «محمّدجواد ظریف» را به عنوان وزیر خارجه به مجلس معرّفی کرد و توانست رأی اعتماد نمایندگان درباره وی را کسب کند. او بلافاصله مدیریت «پرونده هسته ای» را که از جمله مناقشه برانگیزترین مسائل سیاست خارجی کشور است، را از «شورای عالی امنیت ملّی» که پیوند محکم تری با مراکز راهبُردی دارد؛ گرفت و به «وزارت امور خارجه» سپرد. این اقدام «روحانی» نیز هر چند حسّاسیت هایی را ساخت و پرداخت، ولی نهایتاً با موافقت روبرو شد. باید گفت نظام فرصت های بسیاری به دولت جدید داده است تا روح حاکم بر شعارهای انتخاباتی اش که عُمدتاً بر تغییر و تحوّل در سیاست خارجی و تأثیر غلوّآمیز آن بر سیاست و اقتصاد داخلی بود؛ را بر دستگاه اجرایی حاکم کند. به نظر بسیاری از مردم و تحلیل گران، این واقعاً یک فرصت ناب و بی نظیر است که نظام آن را با سعه صدری فوق العاده به رئیس دولت اعطاء کرده است.
توئیت «ظریف» به دختر سناتور آمریکایی که بحث برانگیز شد
نه «دولت هاشمی»، نه «دولت خاتمی» و نه حتّی «دولت احمدی نژاد» چنین شرایطی نداشته اند که اینقدر واضح درباره "مذاکره مستقیم" با آمریکا صحبت کنند و در راه احقاقش گام بردارند. علیرغم این نکته، «روحانی» به صراحت به خبرنگار آمریکایی گفته بود: «دولت من برای مذاکره با غرب درباره برنامه هسته ای اختیار کامل دارد.»[1]. رئیس جمهور محترم در گفتگو با «C.N.N» آمریکا که در مقرّ «نیویورک» انجام گرفت، می گوید: «فکر می کنم رئیس جمهور ایران هر زمان که منافع ملّی در میان باشد، چنین اجازه ای (دیدار با رئیس جمهور آمریکا) را دارد. رهبر معظّم ایران! گفته اند که اگر مذاکرات برای منافع ملّی ضروری باشد، مخالف مذاکره نخواهد بود. اگر امروز فرصت به وجود می آمد، (دیدار) امروز برگزار می شد و اقدامات مقدّماتی برای آن انجام می گرفت ... بنابر این می توانم به شما بگویم، رهبر معظّم ایران! به دولت من اجازه داده است تا آزادانه درباره این موضوعات (تحوّلات خاورمیانه و پرونده هسته ای) مذاکره کنیم.»[2].
اینکه «روحانی» واقعاً دارای اختیارات کامل و جامع تر است، فقط توسّط منابع خارجی تصدیق نشده است. یک منبع مطّلع داخلی نیز می گوید: «آقای دکتر «روحانی» با اختیارات جامع و بی سابقه ای به «نیویورک» رفته است. در عین حال، خطوط قرمز کاملاً مشخّص و غیرقابل مذاکره ای هم، ترسیم شده است. «روحانی» هم می تواند گزینه ها را تغییر بدهد و هم ما به ازاء ها را. وی در زمینه تعامل با آمریکا اختیارات وسیعی دارد.»[4].
از همه این شواهد مهمتر و محکم تر، اشارت جدیدی است که رهبر معظّم انقلاب اسلامی اخیراً آن را تحت یک "پارادایم سیاسی" مطرح ساختند؛ "نرمش قهرمانانه". رهبری انقلاب اسلامی طیّ دو دیدار مهم، یکی با «اعضای خبرگان رهبری» و دیگری با «اعضای کادر و فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به این مسئله توجّه نشان دادند.
دیدار رهبر معظّم انقلاب اسلامی با اعضای مجلس خبرگان رهبری
طبق عادت چند ساله اخیر، این ریل گذاری رهبر عالی انقلاب اسلامی بار دیگر مورد توجّه پی در پی اتاق فکرهای آمریکایی و غربی قرار گرفت. «استفان ام. والت» در تحلیلی برای نشریه جهانی «فارین پالیسی» در تحلیل "نرمش قهرمانانه" می نویسد: «زمانی که رهبری عالی نظام از "نرمش قهرمانانه" صحبت می کند، در عین حال نشان می دهد که اقتدار سیاسی خود را پشتوانه حلّ پرونده قرار داده است. این نکته ظریف مهم است که رهبری ایران از موضع «روحانی» حمایت کرده است. در کنار این رویکرد، ژست های "سمبلیک" را هم از جانب ایران دیدیم که تبریک سال نو عبری و آزادی تعدادی از زندانیان از جمله آنهاست. شاید عدّه ای از دوستان ما در آمریکا بگویند، این اقدامات چیزی جز "حرف مُفت" نیست امّا اگر سیاست داخلی ایران را بشناسیم؛ می دانیم که این اقدامات بدون پیامد نخواهد بود. می توانیم نسبت به بی سابقه بودن چنین فرصتی اطمینان داشته باشیم. رهبران کنونی ایران، در مطالبه شان برای رسیدن به توافق، صادقند.»[5].
همچنین «اندیشکده کاتو» در گزارشی به قلم «جاستین لوگان» در اینباره می نویسد: ««اوباما» به «تلموندو» گفته که: «روحانی» را به عنوان شخصی می بیند که به گونه ای دنبال گفتگو با غرب و آمریکاست، که در گذشته دیده نشده؛ و بنابر این باید این فرصت را بررسی کنیم». ]آیتالله[ «علی خامنه ای»، رهبر ایران، وارد عمل شده و "نرمش قهرمانانه" در زمینه سیاست برنامه هسته ای که قبلاً گفته بود، را دوباره تکرار کرد.»[6].
مسئله این است که کارشناسان غربی در "روان شناسی سیاسی" از رویکرد جدید رهبری انقلاب اسلامی دچار اشتباه محرزی شده اند، در حالیکه ساختار "نرمش قهرمانانه" واژه سازی دو کلمه ای است؛ آنها فقط به بخش اوّل آن توجّه نشان دادند. آمریکایی ها فراموش کرده اند که "نرمش" در عرصه سیاسی «جمهوری اسلامی»، تنها و تنها مشروط و منحصر به "قهرمانانه" و عزّت مدارانه بودن آن است و "نرمش" به خودی خود؛ ردّ خواهد شد. مجوّزی که کلید مورد نظر «روحانی» را به او سپرده و در «نیویورک» همراه اوست، مشروط و کوتاه مدّت است. این یک آزمایش بزرگ هم برای آمریکا و هم برای شیوه جدید «دولت یازدهم» خواهد بود.
از سال 1390 ه.ش که آمریکا رژیمی جدید و منحصر بفرد از تحریم ها علیه صادرات نفتی، پتروشیمی و معاملات بانکی و «بانک مرکزی جمهوری اسلامی» را به اجراء درآورده؛ این جمله به کرّات شنیده می شود که "پنجره دیپلماسی اوباما" محدود و لحظه ای است. هم «احمدی نژاد» و هم «روحانی» با این مفهوم اُنس گرفتند که بعد از بسته شدن "پنجره کوتاه مدّت دیپلماسی" ، "پنجره جنگ" گشوده خواهد شد.
امروز امّا وقت نگرانی های آمریکا فرا رسیده است، آنها معتقدند که تنها راه رسیدن به یک توافق نهایی و کامل با ایران؛ فقط از دفتر مقام معظّم رهبری در خیابان «پاستور تهران» می گذرد؛ و حالا به نظر می رسد، نظام بنا به مصالحی (که همه حدّاقل به بخشی از آن واقفیم)؛ یک مجوّز بی سابقه در عین حال "کوتاه مدّت" را به «روحانی» سپرده و او را عازم میز مذاکره کرده است. آمریکایی ها الآن باید نگران باشند که پنجره جدید تا چه حدّ باز خواهد ماند.
«حسن روحانی» سعی کرد، این موضوع را صریحاً به طرف غربی گوشزد کند. «شبکه سلطنتی B.B.C فارسی» طیّ تحلیلی با عنوان: "چرا روحانی می گوید فرصت برای توافق هسته ای "نامحدود" نیست؟"، می نویسد: ««روحانی» با طرح این هشدار که زمان برای توافق هسته ای "نامحدود نیست"، گفت: «ما دوره زمانی مشخّصی داریم و از این دوره زمانی و فرصتی که ملّت ما در انتخابات پدید آورده، باید استفاده کنیم.» ... تا کنون، معمولاً دولت های غربی بوده اند که به ایران هشدار می داده اند که فرصت برای کسب توافق در زمینه هسته ای نامحدود نیست. امّا چرا اینبار چنین هشداری از جانب ایران بیان می شود؟ ... رهبر ایران در مردادماه ۱۳۹۰ با اشاره به لحن مثبت برخی مقام های اصلاح طلب در مورد آمریکا (احتمالاً: تجلیل خاتمی از تمدّن آمریکا و «آبراهام لینکُلن» در مصاحبه با «C.N.N») گفت: «یک روزى در خطابه هاى مسئولین مان مناقب آمریکا ذکر می شد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبک سرىِ تمام، ایران را به عنوان "محور شرارت" معرّفى کرد.» ... ترجمه صریح هشدار (روحانی) می تواند این باشد که دولت در جریان مذاکرات هسته ای آینده، تنها به مدّتی محدود در مقابل حکومت مصّونیت خواهد داشت.»[7].
مقاله «شبکه سلطنتی B.B.C» درباره محدود بودن زمان مجوّز برای مذاکره
باید مشخّص شود که مجوّز کوتاه مدّت و مشروط نظام به دولت جدید که شدیداً خواهان تغییر در مناسبات خارجی است، به هیچ وجه از روی ضعف و اجبار نبوده است؛ شاید این یک تاکتیک باشد نه استراتژی. همین ماه بود که «اوباما» و «نتانیاهو» فهمیدند که برای حمله به سوریه مجبورند، از سدّ محکم ایران و "محور مقاومت اش" بگذرند. لااقل در مورد سوریه، دنیا دید که ایران چطور می تواند، خطوط قرمز «ایالات متّحده» را به بازی بگیرد.
همین الآن استراتژیست های آمریکایی اذعان می کنند، سناریوی راهبُردی منطقه در دستان یک مجموعه مقتدر است: «سپاه قُدس»[8]. نیروهای مقاومت و دوستان «انقلاب اسلامی»، همه جا هستند؛ عراق، سودان، سوریه، لبنان، فلسطین و فلسطین اشغالی، ترکیه، عربستان سعودی، یمن، افغانستان، مراکش، سومالی و ... . گزارش «پنتاگون» از نفوذ «وزارت اطّلاعات» در آسیاسی غربی (خاورمیانه) و آمریکا و آمریکای لاتین که در سال 1390 ه.ش منتشر شد، بخشی از توانمندی های نیمه سخت و نرم افزاری کشور را بخوبی نشان می دهد.[9]
لذا ایران در موضع ضعف و در موقعیت سال های دهه 60 و حتّی 70 نیست، دوره «قطعنامه 598» که اخیراً برخی از عناصر راست و اصلاح طلبان آن را مصداق "نرمش قهرمانانه" دانستند! سپری شده است. آقایان، هنوز رهبری جمله ای نگفته اند که گزاره قبلی شان مبنی بر "وضعیت خیبری انقلاب اسلامی" را منسوخ کند. اگر "نرمشی" هست، مشروط و امتحان بزرگی است برای آمریکایی ها و همه آنهایی که در داخل مدّعی اند؛ آمریکا در عمل هم مانند نامه هایش اقدام خواهد کرد.
فقط برای کنگره آمریکا و دولت آن، کلیدی که نظام به «روحانی» داده برای همیشه در جیب های وی و یا هر کس دیگری قرار نخواهد گرفت؛ اگر خواهان توافق نهایی هستید، همانطور که خواهان اقدامات عملی ایران هستید؛ عمل خودتان را به ملّت ایران نشان دهید. دوره فریفته شدن به لبخند «بیل کلینتون» و «کالین پاول» و ضیافت های شبانه با «استراو» گذشته؛ همانطور که آمریکا انتظار می کشد تا تغییر لحن «روحانی» در عمل به منصه ظهور برسد، «جمهوری اسلامی» هم از «اوباما» انتظار اقدامات متقابل، هم سنگ و ملموس را دارد.
اکنون وقت عمل است. چطور است، حالا که «روحانی» با به جان خریدن فشارهای داخلی، نماینده نظام برای یک "نرمش قهرمانانه" شده؛ «اوباما» هم کمی از فشارهای «AIPAC» و «کنگره» را برای ادامه مسیر دیپلماسی، تحمّل کند. «598»، «تعلیق داوطلبانه» و «جام زهر» جدیدی در راه نیست؛ این منحصراً یک تاکتیک هوشمندانه، از موضع بالا و راهگشا برای جابجایی کوتاه مدّتِ برخی حسّاسیت هاست. مجوّز لبخندهای دیپلماتیک و عکس های خبری به معنای گذشتن از منافع ملّی و مصالح اسلامی نیست و نخواهد بود.
با این وجود گمان نمی کنیم که اتاق فکرهای آمریکا، «شورای روابط خارجی» و «شورای امنیت ملّی کاخ سفید» توانسته باشند، محتوای این "کلید جدید" را به خوبی درک و به «اوباما» فهمانده باشند. «حسن روحانی» بنا بر مجوّزهایی که دارد در صحن علنی «سازمان ملل» به صراحت گفت: «ایران به دنبال افزایش تنش با آمریکا نیست ... من سخنان امروز پرزیدنت «اوباما» را با دقّت دنبال کردم ... می توان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید.»[10]. با این وجود، آمریکا همچنان منتظر گام اوّل از سوی ایران است.
«والت» که به تغییر لحن های ایران خوش بین است به فشار لابی های قدرت صهیونیستی به دولت آمریکا اشاره کرده و می نویسد: «به خاطر داشته باشیم این افراد (تندروهای آمریکا و اسرائیل) سال هاست مدّعی هستند که تنها فشار مداوم بیرونی، ایران را مجبور به چشم گفتن به "عمو سام" می کند. آنها همچنان تلاش می کنند که آمریکا، در جریان مذاکرات خواستار گرفتن "همه امتیازها" از ایران شود یا همچنان پروژه "تغییر رژیم" را پیگیری کند.»[11].
درست وقتیکه خوش بینان اصلاح طلب منتظر یک دیدار غیرمنتظره و "دیپلماسی کوریدوری" بین «اوباما- روحانی» بودند و زمانیکه «بن رودز» (مشاور امنیت ملّی کاخ سفید) احتمال دیدار «روحانی» و «اوباما» را رد نکرده بود[12]؛ «هنری کسینجر» واضح تر سخن می گفت.
تیتریک «روزنامه شرق»- دوم مهرماه
«کسینجر» که عموماً بدلیل جایگاه بالایش نزد مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر پُشت پرده آمریکا، حرف های نهایی و دقیق تری می زند؛ دو روز قبل از شروع «اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل» گفته بود: «زمان کنونی زمان درستی برای دیدار دو رئیس جمهور نیست. ایران با انرژی تمام در حال ادامه برنامه هسته ای است ... ترجیح می دهم که دیدار دو رئیس جمهور پس از پایان یک نوع توافق دیپلماتیک رُخ دهد امّا در این میان وسوسه هایی برای دیدار این دو می بینم.»[13].
و خوب همین هم شد، زیرا اصلاح طلبانی که هنوز شیفته یک لبخند رئیس جمهور آمریکا یا یک مصاحفه او با رئیس جمهور ایران بودند؛ با ناراحتی و امید ابهام انگیزی نوشتند: «دیدار رؤسای جمهور ایران و آمریکا در نیویورک انجام نشد/ شاید وقتی دیگر»[14]. جالب اینکه جراید اصلاحاتی روز قبل چنین تیتر زده بودند: «امشب؛ دیدار «اوباما» با روحانی»[15].
تیتریک «روزنامه شرق»- سوم مهرماه
«اوباما» نیز طیّ نطق خویش درخواست ضمنی آمریکا را مطرح ساخت، اینکه پروسه مذاکره از یک اقدام مقطعی و هیجانی به یک مسیر میان مدّت یا بلند مدّت تبدیل شود؛ آنجا که گفت: «اختلافات آمریکا و ایران یک شبه حل نخواهد شد و بدبینی ها، عمیق تر از آن است که به سادگی حل شود.»[16]. در واقع آمریکا می خواهد، حسن نیّت «روحانی» و اینکه آیا تغییر لحن به اقدامات عملی منتج خواهد شد یا خیر؛ را در یک مسیر بلندمدّت تر محک بزند.
«جی کارنی» (سخنگوی کاخ سفید) در تأیید این انگیزه آمریکا می گوید: «آقای «اوباما» مايل است گفتگوهای دو جانبه با ايران داشته باشد، مشروط به اينکه ايرانی ها در پاسخ دادن به خواست جامعه بين الملل مبنی بر اينکه تهران از برنامه نظامی- هسته ای خود دست خواهد کشيد، جدّی باشند. رئيس جمهور ايران در مصاحبه با «شبکه N.B.C» رویکرد مثبتی نشان داد، ولی اقدامات عملی مهم تر از حرف هستند. موضع امروز ما همین است.»[17]. البتّه پیشتر درخواست تبیدل شدن مذاکره با آمریکا به یک روند میان مدّت یا بلندمدّت، در لفّافه و از سوی تیم «مذاکره کننده هسته ای ایران»، نیز مطرح شده بود.
اینکه فرص ت پورسه ای شدن مذاکرات تا چه زمانی به آمریکایی ها داده خواهد شد، معلوم نیست و یقیناً به نظر مرکز اصلی تصمیم گیری در «جمهوری اسلامی» بستگی دارد. ولی یک چیز بنا بر قرائن موجود و مفاهیم جاری عین روز روشن است، اینکه "مذاکره برای مذاکره" فقط تا زمانی معنادار است که طرف مقابل یا خواهان لغو خطّ قرمزهای ایران نشود یا در مقابلِ هر گام عملی ایران یک گام عملی بردارد؛ در اینصورت ممکن است، "ماه عسل روحانی- اوباما" و عکس های یادگاری ادامه یابد.
بعید به نظر می رسد که تصمیم گیران در لایه اصلی قدرت ایران، مشابه اصلاح طلبانِ دهه 70- 80، دلباخته لبخندهای آمریکایی ها و اروپایی ها باشند؛ اینجا یک "بده بستان واقعی و دیپلماتیک" وجود دارد تا جاییکه خطوط قرمز «انقلاب اسلامی» مورد خدشه واقع نشود، همین.
این پیام به درستی از سوی آمریکا دریافت نشده، زیرا «اوباما» در نطق خود خواهان عدم حمایت ایران از سوریه شد که به معنای شکست "مقاومت اسلامی" در «لبنان» و «فلسطین» است. او همینطور مدّعی شد که امنیت رژیم صهیونیستی راهبُردی ترین خطّ قرمز «ایالات متّحده» است، در حالیکه حفظ امنیت رژیم صهیونیستی به معنای استحاله انقلاب و جمهوری اسلامی است و در تعارض کامل با خطوط قرمز ایران است.
لذا این یک هشدار دوستانه و مشفقانه است، اگر قرار باشد که "درب اوباما بر لنگه اسلافش بچرخد"؛ نظام، کلیدی که به «روحانی» داده را دیر یا زود پس خواهد گرفت.
[1] نقل از «باشگاه خبرنگاران جوان»- مصاحبه «حسن روحانی» با «شبکه خبریN.B.C »- 28/6/1392
[3] «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 2/7/1392
[4] «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 2/7/1392
[5] «Is the Iranian President Sincere in Wanting a Nuclear Deal?»- «Stephen M. Walt»- «Foreign Policy»- September20,2013
[6] «پایگاه رصدی اشراف»- 1/7/1392
[7] «باستانی»- «شبکه سلطنتی B.B.C فارسی»- 20/6/1392
[8] برای مثال رجوع شود به گزارش: «رقابت استراتژیک ایران و آمریکا؛ رقابت بین ایران و آمریکا در عراق/ نیروی قُدس سپاه در عراق چه می کند؟»- «چالز لویی»- «CSIS: مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل»- به نقل از «پایگاه رصدی اشراف»- اسفندماه 1390
[9] رجوع شود به «پنتاگون در هراس از سربازان گمنام امام زمان/ تحلیلی درباره گزارش وزارت دفاع آمریکا از عملکرد وزارت اطّلاعات»- «هفته نامه 9 دی»- شماره 83
[10] «پایگاه اطّلاع رسانی دولت»- 3/7/1392
[11] «Is the Iranian President Sincere in Wanting a Nuclear Deal?»- «Stephen M. Walt»- «Foreign Policy»- September20,2013
[12] نقل از «پایگاه خبری- تحلیلی تابناک»- «خبرگزاری رویترز»- 1/7/1392- بن رودز: «نمی توان احتمال دیدار «اوباما» و «روحانی» را رد کرد. هرچند برنامه ای برای این دیدار تدوین نشده، امّا احتمال اینکه این امر اتّفاق بیفتد، وجود دارد».
[13] نقل از «پایگاه خبری- تحلیلی انتخاب»- میزگرد «شبکه خبریC.S.B »- 2/7/1392
[14] تیتریک «روزنامه شرق»- 3/7/1392
[15] تیتریک «روزنامه شرق»- 2/7/1392
[16] «باشگاه خبرنگاران جوان»- 2/7/1392
[17] نقل از «پایگاه خبری- تحلیلی انتخاب»- «خبرگزاری رویترز»- 29/6/1392