"گری سیک" معتقد است رئیس‌جمهور آمریکا برای لغو دائم تحریم‌های ضدایرانی باید به سراغ کنگره‌ای برود که اصولاً با هر نوع توافقی با ایران مخالف است.

گروه بین‌الملل مشرق- با نزدیک شدن به مهلت نهایی توافق نهایی بین ایران و 5+1 در مذاکرات هسته‌ای، دور تازه‌ای از فشارها بر مذاکره‌کنندگان آغاز شده است: فشارهای داخلی بر مذاکره‌کنندگان به ویژه طرف غربی از یک سو و چانه‌زنی‌های بین دو طرف برای رسیدن به توافق از سوی دیگر. زیر این فشارهای داخلی و تحت تأثیر فضای گفتگوها، گاهی اوقات مقامات غربی صحبت‌هایی می‌کنند و یا وعده‌هایی می‌دهند که هدف آن‌ها گرفتن حداکثر امتیازات از طرف مقابل و دادن حداقل امتیازات به اوست. یکی از این صحبت‌ها، از جانب اوباما رئیس‌جمهور آمریکا گفته شد که در پاسخ به سؤالاتی در یک کنفرانس خبری، گفته بود: وقتی با ایران به توافق صددرصدی رسیدیم بعد درباره تحریم‌ها با کنگره صحبت می‌کنیم.

خبرنگار بین‌الملل مشرق درباره حوزه اختیارات رئیس‌جمهور آمریکا و این که آیا اوباما می‌تواند بدون آن‌که به سراغ کنگره برود به تعهدات خود در هر توافقی عمل و تحریم‌های ضدایرانی را لغو کند، با "گری سیک" عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با این کارشناس مسائل خاورمیانه به شرح زیر است.

لطفاً توضیح بدهید که آیا اوباما می‌تواند بدون اجازه کنگره تحریم‌ها علیه ایران را لغو کند یا نه.

اوباما جهت گرفتن تاییدیه برای لغو کردن تحریم‌ها مجبور به رفتن به کنگره نیست. می‌تواند با صادر کردن "حکم اجرایی" و نیز کنترلی که بر بخش بانکی دارد، تحریم‌ها را لغو کند. بخش بانکی عمده‌ترین بخش تحریم‌ها را تشکیل می‌دهد و اوباما نیز بر عملیات آن‌ها مسلط است. چنانچه توافقی حاصل شود، وی این اختیار را دارد تا هر لحظه که بخواهد بخشی از تحریم‌ها را بردارد. البته گمان من بر این است که در نتیجه مذاکرات و توافق احتمالی، همه‌چیز همان روز اجرایی نمی‌شود. اساساً این کاری است که مرحله‌بندی دارد. بدین صورت که آمریکا یک‌سری تعهدات را عملی می‌کند و ایران نیز به نوبه خود تعهدات دیگری را در گام‌های مختلف عملیاتی می‌کند.

در هر صورت، زمانی‌که کمی از توافق حاصله گذشت، در صورتی که اوباما بخواهد برای همیشه تحریم‌ها را بردارد، آن وقت است که باید به کنگره برود و این موضوع به رأی گذاشته شود. کنگره در این مقطع زمانی با هر نوع توافق معقولی مخالف است. لازم به ذکر است که این شرایط را در گذشته نیز داشته‌ایم، نیکسون با شوروی بر سر موضوع "کنترل جنگ‌افزار" مذاکره کرد، مردم هم قبول دارند که توافق آن زمان آن‌چنان هم بی عیب و نقص نبود و نظر خوبی راجع‌به آن نداشتند. اما زمانی‌که این توافق عملاً به اجرا گذاشته شد و مدتی از آن گذشت، متوجه شدند که واقعاً مفید بوده است. یعنی تهدیدات از بین رفت و تقابل پایان یافت.

حال چنانچه توافقی به امضا برسد، نه‌تنها نظر آمریکا و ایران تامین‌شده، بلکه فرانسه، آلمان و بقیه اعضای شورای امنیت هم‌چون روسیه و چین نیز با این موضوع هم‌نظر هستند. از ‌این رو زمانی‌که مصالحه صورت بگیرد و کشورهای دیگر نیز هم‌راستا با آن حرکت کنند، کنگره نیز تحت فشار قرار می‌گیرد و نمی‌تواند همه‌چیز را به خانه اول بازگرداند. به هر صورت، اوباما تلاش می‌کند که نظر کنگره را جلب کند، اما در صورت ناکام ماندن، باز هم می‌تواند آن‌چه در توانش است را اجرایی کند. هنگامی که رئیس‌جمهور در متن توافق بگوید که فلان تحریم و فلان تحریم برداشته می‌شود، در حقیقت او اختیار اجرایی کردنش را نیز دارد. به نظر من، با هرچه که موافقت کند، مطمئن است که قادر به اجرا کردنش نیز هست.

چرا چنین چیزی را در عمل نمی‌بینیم؟ رهبر ایران می‌گوید که برداشتن همه تحریم‌ها خط قرمز ایران در مذاکرات است. اوباما نیز پنجم نوامبر گفته بود که تا زمانی‌که توافق 100 درصدی با ایران حاصل نشود، تحریم‌ها به قوت خود باقی هستند و بعد از این توافق است که با کنگره صحبت خواهد کرد. چرا هم‌چنان شاهد ادامه مذاکرات هستیم، در‌حالی‌که هر دو طرف خط قرمزهایشان را مشخص کرده‌اند؟

بخش جدایی‌ناپذیری از مذاکره این است که ابتدا طرفین سعی می‌کنند محکم‌ترین مواضع‌شان را پیش ببرند و از آن نقطه، مذاکره را ادامه دهند. این‌که می‌بینیم مذاکرات هنوز در جریان است، به این خاطر است که هر دو طرف احساس می‌کنند هنوز جا برای کار و مانور دادن وجود دارد. چنانچه در این مقطع از خواسته خود صرف‌نظر کنند، این امکان وجود دارد که با حاصل شدن توافق، دیگر به آن خواسته جواب داده نشود.

نکته این‌جاست که تا عملی شدن توافقی که نظر هر دو طرف را تامین می‌کند، راه زیادی نمانده است. اما این بدین معنی است که آن‌ها تا حد زیادی باید از خواسته‌های خود کوتاه بیایند. در آن صورت، سازش‌کاری هر دو طرف منجر به روانه شدن سیل انتقادها از سوی گروه‌های مخالف در کشورهایشان می‌شود.

در ایران، باور برخی این است که هیچ‌وقت نمی‌توان به آمریکا اطمینان کرد، به همین صورت در آمریکا نیز گروهی وجود دارد که معتقدند به ایران نمی‌توان اعتماد کرد. همین دو گروه، مذاکره‌کنندگان را به باد انتقاد خواهند گرفت. در صورتی که ابتدا توافق به دست بیاید و مسئولین ارشد نیز از آن حمایت کنند، آن وقت توافق عادلانه خواهد بود. با وجود اندکی انتقاد که قابل پیش‌بینی هم هست، این کار دور از واقعیت نبوده و عملی کردنش نیز چندان دشوار به نظر نمی‌رسد. گمان نمی‌کنم کسی از دو طرف خط قرمزی کشیده باشد که در راه رسیدن به توافق مانع ایجاد کند.

شما سابقاً در وزارت خارجه بوده‌اید. به نظر شما آیا تحریم‌ها علیه ایران تا پایان مذاکرات برداشته می‌شود و می‌توانیم شاهد یک توافق باشیم؟

قطعاً. اصلاً برای رسیدن به توافق است که دور میز مذاکره نشسته‌اند. یک سال تمام است در حال مذاکره‌اند و نظر من این است که چنانچه روزنه امیدی برای توافق نبود، مذاکرات تا پیش از این متوقف شده بود. بنابراین نظرم مثبت است. واقعاً امکان توافق وجود دارد. اما باید این را گفت که طرفین باید کمی سطح انتظارات و خواسته‌هایشان را پایین بیاورند. فکر می‌کنم دلیل به درازا کشیده شدن مذاکرات هم این است که طرفین از ایده‌آل‌هایشان کوتاه نیامده‌اند.

یکی از دلایل اصلی ادامه‌دار شدن مذاکرات این است که پای منافع طرفین وسط است. منافع آمریکا به‌ویژه دولت اوباما در مذاکرات چیست؟

اوباما خیلی واضح این منافع را ذکر کرده است. طی هشت سال مدت ریاست‌جمهوری‌اش آن‌ها را مرتباً اعلام کرده است. آمریکا و ایران منافع مشترکی دارند: در افغانستان، در خود ایران، در خصوص داعش. حتماً می‌دانید که دولت آمریکا با ایران در خصوص سوریه هم هماهنگ کرد. از ‌این رو واضح است که با توافق هسته‌ای پیش‌رو، جا برای موقعیت‌های همکاری باز می‌شود. بنده نیز امیداوارم این‌طور بشود.

موضوع هسته‌ای آن‌چنان مهم و بزرگ شده که الآن اوباما معتقد است اولویت با حل‌وفصل این موضوع است. از آن‌جا به بعد می‌شود به موضوعات دیگر پرداخت. گمان می‌کنم کاری که می‌خواهد بکند نیز همین است و این کار را به نفع مردم آمریکا می‌داند.

گفته می‌شود سیاست خارجی آمریکا در اختیار سه بخش است: دولت، کنگره و قوه قضاییه. آیا گروه "خاص" و پرنفوذی در سیاست خارجی آمریکا هست که با توافق با ایران ابراز مخالفت کند؟ مشخصاً افرادی چون "کاندولیزا رایس" و "ریچارد هاس".

تا آن‌جایی‌که می‌دانم ریچارد هاس و کاندولیزا رایس با این توافق مشکلی ندارند و علناً و فعالانه با آن مخالفت نکرده‌اند. البته در آمریکا گروه‌هایی هستند که فعالانه علیه توافق فعالیت می‌کنند، همه هم آن‌ها را می‌شناسند. این گروه‌ها در کنگره هستند و علناً گفته‌اند که نمی‌گذارند این توافق از تصویب کنگره بگذرد. در واقع آن‌ها با ماهیت مذاکرات مخالفند و هر کاری می‌کنند که به نتیجه نرسد.

تاکید می‌کنم که روند موفقیت‌آمیز یک‌ساله مذاکرات نشان می‌دهد که سیاست خارجی آمریکا در دست رئیس‌جمهور است و این بدین معنی است که هر کاری که بخواهد می‌تواند انجام دهد و کاملاً از آزادی عملی که در دستش است، بهره می‌برد. معلوم است که گروه‌های مخالف حضور دارند، در ایران نیز همین‌گونه است. همان‌طورکه می‌دانیم این مسئله باعث نشد دولت ایران دست از مذاکره بکشد.

زمانی‌که توافق حاصل شد، البته اگر بشود، قطعاً هر دو طرف با مخالفت‌هایی روبه‌رو می‌شوند و دو دولت باید مخالفان را قانع کنند. زمانی‌که به آن نقطه رسیدیم خواهید دید که این اتفاق می‌افتد. پس شرایط دو دولت در زمینه مسائل داخلی و گروه‌های مخالف یکسان است.