"نهنگ عنبر" برداشت ناواقعی از واقعیت جامعه متاخر ایران را به خورد مخاطب می دهد و در حالی که این برداشت سرشار از شوخی های جنسی، زن‌باره‌گی و کاهلی ست می تواند خوب بفروشد. شاید برخی فکر می کنند در دورانی که سینمای ایران با عارضه بی مخاطبی روبرو شده، توسل به این ویژگی ماهوی سینما، بتواند آن را نجات دهد!

گروه فرهنگی مشرق - اگر امروز شاهد آن هستیم که فیلمی چون "نهنگ عنبر" با استقبال فراوانی روبرو می شود علت آن،میل عمده مخاطب برای تماشای شخصیتی hست که تنها چالش زندگی وی ناکامی در رسیدن به عشق دیرینه اش است.

شخصیت فیلم بسیار ملموس و قابل دسترسی ست در عین اینکه ناواقع و خیالی است، ماهیت سینمایی شخصیت اصلی "نهنگ عنبر" در کانون یک برداشت تحمیق آمیز از سیر تاریخی یک شخصیت و در نتیجه سیر تاریخی یک جامعه قرار دارد، هیچ جبر تاریخی و طبقاتی در مسیر زندگی او نیست، او تنها قربانی یک خود شیفتگی احمقانه ای است که اجازه ابراز عشق به شخصت زن داستان را نمی دهد، تنها نقطه چالش برانگیز فیلم همین نکته است و پیام اخلاقی آن نیز خلاصه در همین ویژگی است.

در "نهنگ عنبر" دنیای کنونی ما بهترین جهان ممکن است فقط تنها مشکل خود شیفتگی و خودخواهی افراد آن است که آن هم با عمل‌کردن به پیام اخلاقی فیلم حل خواهد شد و این امر اوج ماهیت ایدئولوژیک فیلم است. اگر کمی دقیق شویم در فیلم پاره روایت هایی را می یابیم که در ساده انگارانه ترین نسبت با جامعه کاملا غیر قابل باور اند به عنوان مثال در قامت یک محافظ مسلح درآمدن شخصیت اصلی فیلم "ارژنگ" و یا مبدل شدن او از یک جوان مفلس به یک سرمایه دار با نفوذ، فرار کردن او از جبهه و جان سالم به در بردن و همچنین دیدار مجدد معشوقه گریزان اش.

اگر به این روایت های نهفته در فیلم نگاه بیاندازیم به اوج سطحی نگری و سهل انگاری فیلم پی می بریم که تا حدودی باور پذیری آن را برای یک مخاطب با کمترین انگیزه پرسش گری سخت می کند؛ اما با این حال چرا "نهنگ عنبر" می فروشد؟ پاسخ به این پرسش بسیار آسان است، زیرا ماهیت خیال انگیز و ایدئولوژیک آن قابلیت تخدیر گرایانه خاصی برای مخاطب واقعیت گریز امروز فراهم می آورد، ماهیتی که او را در سرخوشی فرو می برد.

با آنکه می داند دنیای تجلی یافته در فیلم به انتزاعی ترین شکل ممکن اش درآمده، با آنکه آن را باور ندارد و تنها به برخی از عناصر نوستالژیک آن واکنش نشان می دهد اما آن را با حرص و ولع خاصی می بیند، شاید برای چند بار هم آن را تماشا کند و آن را به دوستانش نیز توصیه کند، او می داند که فیلمی غیر واقعی را می بیند اما همچنان برای دیدن چندین باره آن اشتیاق دارد پرسش اینجاست که این مخاطب چگونه می تواند با علم بر این عوامل همچنان برای دیدن "نهنگ عنبر" اشتیاق داشته باشد؟ باید پاسخ داد که این امر کاربرد تعمدی ایدئولوژیست،آنها می دانند که "نهنگ عنبر" تصویری گزینش شده و خیالی از جامعه ای بحران زده است اما همچنان آن را می بینند و از تماشای آن لذت تخدیر گونه ای می برند.





ایدئولوژی در تلقی سنتی آن اشاعه یک آگاهی کاذب است که شخص را در ناآگاهی از واقعیت جامعه خود نگاه می دارد اما ایدئولوژی در یک جامعه برزخی، پسا صنعتی و یا پست مدرن شخص را در عین آگاهی نسبت به ساختار غیر واقعی پدیده ای که با آن روبروست، مجذوب آن می کند. در حالی که شخص می داند آنچه می بیند غیر واقعی ست اما باز آن را می بیند و در این میان است که ویژگی غیر مفهومی و بی معنای ایدئولوژی نیز خود را نمایان می سازد،آن زمان که "نهنگ عنبر" برداشت ناواقعی از واقعیت جامعه متاخر ایران را به خورد مخاطب می دهد و در حالی که این برداشت سرشار از شوخی های جنسی، زن‌باره‌گی و کاهلی است می تواند خوب بفروشد.

در دورانی که سینمای ایران با عارضه بی مخاطبی روبرو شده است شاید توسل به این ویژگی ماهوی سینما، بتواند آن را نجات دهد،اما باید دانست که احیا قواعد ژانری - ایدئولوژیک سینما و پناه جستن به آن یعنی نادیده گرفتن جملگی رویکرد های سلبی و انتقادی به ماهیت این پدیده، شاید این احیا گری بتواند فروش فیلم را افزایش دهد؛ اما سینمایی نیست که بتوان توسط آن آگاهی بخشی را مورد نظر داشت. چنانچه اگر به مبداء شکل گیری سینمای کمدی رومانتیک نگاهی بیاندازیم به اوج بحران اقتصادی امریکا در دهه 30 میلادی و نزاع ایدئولوژیک آن با قطب مخالفش کمونیسم بر می خوریم.


مسعود قدیمی