گروه فرهنگی مشرق - «هامون» ساخته داریوش مهرجویی بر گرفته از رساله "ترس و لرز" نوشته سورن کی یر کگور متفکر اگزیستانسیالیست دانمارکی ست.فیلسوفان اگزیستانسیالیست (موجود انگار) را دو دسته می دانند آنان که موحد اند یا دقیقتر بگوییم مسیحی اند همچون گابریل مارسل ، سورن کی یر کگور،کارل یاسپرس و آنان که ملحد اند(خدا ناباور) مانند ژان پل سارتر و تا حدودی آلبر کامو و سیمون دوبوار.سورن کی یر کگور در مهمترین رساله فلسفی خود "ترس و لرز" به مفهوم ایمان در گذر زمان مند آن می پردازد در این رساله او ابراهیم (ع) را مظهر ایمان می داند اما برای این امر رسالت ویژه ای قائل است به اعتقاد کی یر کگور ،ابراهیم (ع) آن زمان که تصمیم به قتل "اسحاق"(اسماعیل (ع) ) می گیرد از حوزه اخلاق خارج می شود و این زمان تنها لطف خداست که مانع وی می گردد.کی یر کگور معتقد است ابراهیم در عین عشق به فرزندش او را به قربانگاه برد همچون خود وی که در عین عشق به همسرش او را رها کرد.
بحث درباره رساله "ترس و لرز" که یکی از دشوار ترین آثار کی یر کگور است در این مقاله نمی گنجد حقیقتا وی در این رساله از تمام مفاهیمی که موجب سردرگم شدن خواننده می شود استفاده نمود و لذا دشواری بحث در خصوص این رساله کاملا مشهود است آنچه محل توجه کی یر کگور در این رساله است پیوند "ایمان" به عنوان یک پدیده زمان مند و تاریخی با اضطراب بشری مورد توجه جریان اگزیستانسیالیستی است.اضطرابی که ناشی از نسبتی انتقادی با درک مدرن (فلسفه انسان مدارانه) از هستی است.کی یر کگور ایمان منفصل از ذات حق تعالی را در محکمه اخلاقی بشر مورد بازخواست قرار می دهد و این امر موجب بروز اضطراب (منظور اضطراب فلسفی بشر است و نه اضطراب روان رنجورانه) ناشی از عدم درک حقیقت این امر می شود.
واضح است که "هامون" مستقیما برداشتی از "ترس و لرز" است اما آنچه دامن گیر این فیلم در این اقتباس می گردد سقوط در ورطه التقاط گرایی ست. حمید هامون که رساله دکتری اش در خصوص ایمان در نزد ابراهیم است خود را همچون کی یر کگور در پیشگاه یک انتخاب قرار می دهد و آنچه موجبات تزلزل در انتخابش را پدید می آورد اضطراب ناشی از شک در اصل ایمانش است.اما بیش از آنکه اصالت این امر بر ما آشکار گردد او را یک شخصیت روان نژند می دانیم.درک حقیقت ایمان در نزد هامون اسیر طریقت او در ساحتی منفصل از ذات حق تعالی ست و این ویژگی بسیار مهم تمایز ایمان مسیحی با ایمان اسلامی است اولی در پاردایم تاریخی به سر می برد و دومی فارغ از هر زمان و مکان است اولی در یک شور فردی خلاصه می شود اما دومی معیار و ملاک تقوا پیشگی و شریعت مداری را محل توجه قرار می دهد به همین دلیل ایمان در اسلام بیش از اینکه انزوا پیشگی و سرگشتگی ایمان التقاطی مسیحیت را پیشه کند آن را در طریقت دنیوی همراه با آخرت اندیشی (تقوا و شریعت) می انگارد.حمید هامون در کانون یک ایمان التقاطی ست پرسش اینجاست که کدام ایمان؟ ایمان مسیحی،ایمان اسلامی و یا طریقت بودیسم؟(تجلی آن در شخصیت علی عابدینی)
اساسا فیلم "هامون" پدیده ای غرب زده است و این عمق التقاط گرایی آن است حمید هامون هیچگونه هویت دینی ندارد او نماینده یک شخصیت وامانده و روشنفکرنما ست که در معرض یک تهاجم فلسفه اومانیستی غرب قرار دارد که برای مقابله با آن در حال تلفیق سنت مذهبی برآمده درکی نازل از حقیقت اسلام و طریقت شبه عرفانی با اضطراب اگزیستانسیالیستی است این بیش از حد "هامون" را یک فیلم جهان سومی و غرب زده می کند البته مقصود ما از پدیده غرب زدگی آن مفهومی ست که مرحوم دکتر فردید قائل به آن بود و این امر خود عمق بحران زده هویت تاریخی ما را نمایان می سازد.همین برداشت مبهم و شبه عرفانی از مقوله ایمان در آثار دیگر مهرجویی همچون "سارا" ، "آسمان محبوب" ، "بانو" (که برگرفته از فیلم "ویریدیانا" لوئیس بونوئل است) نیز تکرار می شود.
بحث درباره رساله "ترس و لرز" که یکی از دشوار ترین آثار کی یر کگور است در این مقاله نمی گنجد حقیقتا وی در این رساله از تمام مفاهیمی که موجب سردرگم شدن خواننده می شود استفاده نمود و لذا دشواری بحث در خصوص این رساله کاملا مشهود است آنچه محل توجه کی یر کگور در این رساله است پیوند "ایمان" به عنوان یک پدیده زمان مند و تاریخی با اضطراب بشری مورد توجه جریان اگزیستانسیالیستی است.اضطرابی که ناشی از نسبتی انتقادی با درک مدرن (فلسفه انسان مدارانه) از هستی است.کی یر کگور ایمان منفصل از ذات حق تعالی را در محکمه اخلاقی بشر مورد بازخواست قرار می دهد و این امر موجب بروز اضطراب (منظور اضطراب فلسفی بشر است و نه اضطراب روان رنجورانه) ناشی از عدم درک حقیقت این امر می شود.
واضح است که "هامون" مستقیما برداشتی از "ترس و لرز" است اما آنچه دامن گیر این فیلم در این اقتباس می گردد سقوط در ورطه التقاط گرایی ست. حمید هامون که رساله دکتری اش در خصوص ایمان در نزد ابراهیم است خود را همچون کی یر کگور در پیشگاه یک انتخاب قرار می دهد و آنچه موجبات تزلزل در انتخابش را پدید می آورد اضطراب ناشی از شک در اصل ایمانش است.اما بیش از آنکه اصالت این امر بر ما آشکار گردد او را یک شخصیت روان نژند می دانیم.درک حقیقت ایمان در نزد هامون اسیر طریقت او در ساحتی منفصل از ذات حق تعالی ست و این ویژگی بسیار مهم تمایز ایمان مسیحی با ایمان اسلامی است اولی در پاردایم تاریخی به سر می برد و دومی فارغ از هر زمان و مکان است اولی در یک شور فردی خلاصه می شود اما دومی معیار و ملاک تقوا پیشگی و شریعت مداری را محل توجه قرار می دهد به همین دلیل ایمان در اسلام بیش از اینکه انزوا پیشگی و سرگشتگی ایمان التقاطی مسیحیت را پیشه کند آن را در طریقت دنیوی همراه با آخرت اندیشی (تقوا و شریعت) می انگارد.حمید هامون در کانون یک ایمان التقاطی ست پرسش اینجاست که کدام ایمان؟ ایمان مسیحی،ایمان اسلامی و یا طریقت بودیسم؟(تجلی آن در شخصیت علی عابدینی)
اساسا فیلم "هامون" پدیده ای غرب زده است و این عمق التقاط گرایی آن است حمید هامون هیچگونه هویت دینی ندارد او نماینده یک شخصیت وامانده و روشنفکرنما ست که در معرض یک تهاجم فلسفه اومانیستی غرب قرار دارد که برای مقابله با آن در حال تلفیق سنت مذهبی برآمده درکی نازل از حقیقت اسلام و طریقت شبه عرفانی با اضطراب اگزیستانسیالیستی است این بیش از حد "هامون" را یک فیلم جهان سومی و غرب زده می کند البته مقصود ما از پدیده غرب زدگی آن مفهومی ست که مرحوم دکتر فردید قائل به آن بود و این امر خود عمق بحران زده هویت تاریخی ما را نمایان می سازد.همین برداشت مبهم و شبه عرفانی از مقوله ایمان در آثار دیگر مهرجویی همچون "سارا" ، "آسمان محبوب" ، "بانو" (که برگرفته از فیلم "ویریدیانا" لوئیس بونوئل است) نیز تکرار می شود.
مسعود قدیمی