به گزارش مشرق، علیاکبر عباسی طی یادداشتی در وطن امروز نوشت:
«برخی سخنان را نشنیده بگیرید تا در زمان لازم پاسخ آن را بدهم! چه کسانی از تحریم سود میکنند؟ چه کسی هست که از افتخار ملت ایران ناراحت است؟ چه کسی هست که از غرور ملت ایران ناراحت است؟ چه کسانی از رفع تحریم ناراحت هستند؟ والله شما هم ضرر نمیکنید بعد از تحریم این منفعت برای شما هم خواهد بود، نگران نباشید دکان شما کساد نمیشود».
اینها بخشی از سخنان رئیسجمهور در دیدار با مردم مازندران است که مهرماه سال گذشته خطاب به منتقدان مذاکرات هستهای و برجام بیان شد و رئیسجمهور آشکارا منتقدانش را کاسبان تحریم خطاب کرد. البته این نخستینبار و آخرین بار هم نبود که رئیسجمهور و جریان حامی دولت، منتقدان خود را اینگونه خطاب میکردند.
اما حوالت دادن انواع اهانتها و برچسبها به منتقدان و آنها را کاسبان تحریم خواندن، در حالی است که این روزها، اخبار جالبی از «کاسبان واقعی تحریمها» منتشر شده است.
انتشار فیشهای حقوقی نجومی مدیران دولت، موضعگیری رسمی رئیس سازمان بازرسی کل کشور مبنی بر فشار برادر رئیسجمهور در انتصاب مدیرعامل بانک رفاه کارگران- که یکی از برندهای حقوقهای نجومی محسوب میشود- با وجود تخلفات مالی وی در گذشته و همچنین انتشار اخباری مبنی بر همکاری ارزی صدقی با فریدون؛ حالا از واقعیتهای قابل تاملی در رابطه با «کاسبان واقعی تحریمها» پرده برداشته است.
انتشار سند تاسیس صرافی در سال 90 یعنی دقیقا در زمان اوج التهابات بازار ارز در کشور؛ توسط دختر صاحب فیش حقوقی 57 میلیونی و عضو لیست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس- همان لیستی که با تخریب رقیبش با پتک کاسبان تحریم توانست به طور کامل صندلیهای بهارستان را در تهران تصاحب کند- نیز بخش دیگری از این واقعیت است. لذا به نظر میرسد اکنون آن «زمان لازمی» که رئیسجمهور برای «پاسخ به برخی سخنان» منتظر آن بود، فرارسیده است.
در نگاه اول شاید عجیب باشد که برادر رئیسجمهور در زمان اوج التهابات بازار ارز و همان موقع که کشور تحت شدیدترین تحریمها قرار داشته است، شرکت صرافی تاسیس کند و مشغول کاسبی باشد اما در عین حال آقای روحانی پتک کاسبان تحریم را بر سر منتقدان دولت بکوبد. یا شاید تعجبآور باشد که رسانههای اصلاحطلب مدام رقیب خود را با برچسب کاسبان تحریم مورد هجمه قرار بدهند در حالی که عضو لیست انتخاباتی آنهاست که سال 90 شرکت صرافی تاسیس میکند. لکن بررسی عمیقتر مساله نشان میدهد این موارد اینقدرها هم تعجبآور نیست و اتفاقا ارتباطی مهم بین کاسبی از تحریمها توسط نورچشمیها و کاسبان تحریم خواندن منتقدان وجود دارد.
کاسبی از تحریمها توسط نزدیکان و همقطاران و برچسب کاسبان تحریم زدن به منتقدان از سوی دولت و اصلاحطلبان؛ 2 روی یک سکه هستند که از یک آبشخور واحد نشأت میگیرند.
از سوی دیگر تخریب منتقدان با عناوینی مانند کاسبان تحریم، توسط دولت و اصلاحطلبان جز با هدف پیشبرد اغراض سیاسی آنها انجام نمیشود. دولت و ارتش رسانهایاش برای آنکه منتقدان خود را از میدان بیرون کرده و ایشان را در برابر انتقادهایی که نسبت به روند مذاکرات هستهای و برجام داشته و دارند خلع سلاح کنند، آنها را طرفدار تحریم معرفی میکنند و با برچسب کاسبان تحریم مورد هجمه شدید قرار میدهند.
آتش حملات دولت و اصلاحطلبان به منتقدان زمانی اوج گرفت که منتقدان دولت، ذوقزدگی آنها در مذاکرات هستهای و دست و دلبازیشان در امتیازدهی به طرف غربی را مغایر منافع ملی دانستند و به انتقاد از این رویه پرداختند. بر همین اساس، هجمههای دولت و همراهانش در چنین شرایطی، به این جهت بود که آنها در پی این بودند تا زودتر و راحتتر به اهداف موردنظرشان در مذاکرات هستهای که لازمه آن ذبح منافع ملی در برابر منافع حزبی و سیاسی بود؛ نائل آیند.