چهره‌های ستادی برجام و مروّجین آن پس از استشمام بوی «شکست رسمی برجام» یکی یکی در حال توبه یواشکی از برجام هستند

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

«عزاداری می‌کنند اما تجاوز و دزدی رشد می‌کند»

معاون وزیر تعاون مطرح کرد: عزاداری برای امام حسین(ع) تأثیر خاصی در جامعه ایران نداشته است

حمید کلانتری، معاون وزیر تعاون دولت آقای روحانی، روز سه‌شنبه گذشته طی یادداشتی که در روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد منتشر کرد، نوشت:

«سوال بزرگ این است که چرا این مراسم –عزاداری برای سیدالشهدا(س)- که به نحوی تجدید عهد با امام و راه و آرمان اوست... آثار روحی و معنوی و عملی بر رفتار و منش و اخلاق ما نمی‌گذارد؟ این موضوع نیاز به آسیب‌شناسی دارد. چرا بسیاری از کسانی که برای امام بر سر و سینه می‌زنند و در مجالس اشک می‌ریزند و گاه ضجه می‌زنند با گذشت یکی دو روز در هر کار و شغلی که هستند دوباره نوعاً به رفتارها و روش‌های نادرست خود ادامه می‌دهند و متاسفانه بعضا توسعه هم می‌دهند. دلیل روشنش هم رشد فساد، تخلف، سرقت، تجاوز، اعتیاد، تجاوز به حقوق دیگران، طلاق، رشوه و سوء‌ استفاده از بیت‌المال و قدرت و مقام در دستگاه‌های دولتی و تخریب‌ها و رقابت‌های ناسالم در اداره امور و ناکارآمدی در مدیریت‌ها و موارد مشابه دیگر بوده که حاصل آن تبعیض، بیکاری، فقر و نارضایتی است.»

او در ادامه می‌افزاید:

متاسفانه در این نارسایی‌ها همه به نوعی مشارکت دارند یکی کمتر یکی بیشتر. یکی خود خلافکار است یکی شریک. یکی ناظر. یکی با بی‌تفاوتی و یکی با ضعف مدیریت و یکی با مشارکت. همه دست به دست هم می‌دهند وحاصلش این می‌شود که جامعه‌ای که افتخار پیروی از حسین و زینب و علی (علیهم‌السلام) را دارد و مدعی است که به این بزرگان و عزیزان عشق می‌ورزد کمترین تبعیت را از راه این عزیزان در صداقت، خدمت به مردم، رزق حلال، پاکی و درستی، عدالت و ظلم ستیزی، انفاق و کمک به محرومین و مقابله با فساد و تبعیض ندارد. باید تامل نمود چرا ارزش‌های اخلاقی در جامعه حسینی افت پیدا کرده؟...[۱]

*سطح فرض و شبه دلیل‌های این مقام دولتی درباره فضای جامعه ایرانی و تأثیرگذاری عزاداری سیدالشهدا(ع) به حدّی سخیف، عوامانه و نازل است که نیازی به پاسخ عمیق به آنها احساس نمی‌شود...

پر واضح آنکه گویا آقای کلانتری در چنین فضای تاریک و پرگناهی که تصویر کرده‌اند زندگی می‌کنند و لازم است که برای آشنایی با واقعیت‌های جامعه ایران، از این محیط تاریک بیرون بیایند و لختی هم با مردم زندگی کنند.

قابل تأمل آنکه اگرچه فساد حتی در دولت امام معصوم(ع) نیز وجود داشته است اما میزان فساد و یا جرائم خشنی که آقای کلانتری به آنها اشاره کرده است در ایران اسلامی در پایین‌ترین حدّ ممکن خود بروز می‌یابند و هیچکس ذهنیتی شبیه به آنچه معاون وزیر دولت آقای روحانی تصویر کرده است را از ایران اسلامی ندارد. (ضمن اینکه ادعاهای آقای کلانتری در زمینه گسترده بودن جرائم خشنی نظیر تجاوز در ایران هم کذب محض است.)

در عین حال، ایران کشوریست که همه از آن با عنوان لنگرگاه امن منطقه غرب آسیا، ام‌القرای جهان اسلام و هژمون برتری یاد می‌کنند که بر الگوهای خوبی در زمینه اخلاقیات نیز تأکید دارد و جزو سرآمدان اخلاق و عقلانیت در عرصه حکومت و جامعه در جهان محسوب می‌شود.

این سخنان عوامانه و سخیف همچنین در حالی است که اگر میزان پیروی از ائمه هدی(س) و مکتب عاشورا در ایران اسلامی در کمترین حدّ بود؛ امروز نه تنها به برکت مجاهدت تربیت‌یافتگان مکتب عاشورا از امنیت فعلی برخوردار نبودیم بلکه آنوقت بود که می‌شد ذهنیت تاریک معاون وزیر آقای روحانی را درباره ایران به رأی‌العین دید و لمس کرد!

گفتنیست، برخی محافل تحلیلی معتقدند، تقلّای یک جریان سیاسی خاص و همپیمانان آن برای سیاه و یأس‌آور جلوه دادن فضای ایران اسلامی قرار است که زمینه‌ساز رخدادی به نام «فتنه اقتصادی» و ناراضی‌سازی مردم از حکومت در زمینه‌های زیست اجتماعی و اقتصاد باشد...

اقتصاد ایران بحران‌زده است، جمهوری اسلامی آفت زده است، تحریم‌ها استخوان مردم را خرد کرده، خزانه خالیست، تهران شهر سوخته است، با آرمان‌های امام راحل فاصله زیادی داریم، مردم ایران گرسنه‌اند و جامعه ایرانی «شقی و درمانده» است![۲] تنها بخشی از اظهاراتی است که چهره‌های جریان چپ طی سال‌های اخیر علیه فضای کشور و مردم ایران گفته‌اند که برخی معتقدند هدف خاصی در پس پرده این اظهارات نهفته است.

جوابیه روزنامه آفتاب یزد به این بخش از وبلاگ مشرق، در انتهای همین خبر درج شده است

***

سینه‌زنی در تکیه اصلاح‌طلبان با موضوع من‌درآوردی «تجدید نظر مردم در انقلاب اسلامی»!

فردی به نام محمد سروش‌محلاتی که رسانه‌های اصلاح‌طلب گاهی از او با عنوان آیت‌الله و گاهی هم با عنوان حجت‌الاسلام یاد می‌کنند، به تازگی در یک جلسه اصلاح‌طلبان که گویا برای عزاداری برای سالار شهیدان برپا شده، با اشاره به قیام امام حسین(ع) گفته است:

«مشکل بسیاری از انقلاب‌ها این است که ممکن است در مقطعی مردم به انقلاب روی آورند اما هنگامی که عقب نشینی صورت گرفت و مردم از انقلاب برگشتند، حرکت وضع دیگری پیدا میکند. مشکل آنجاست که بعد از آن کسانی میگویند مابه عنوان رهبران انقلاب تشخیص می‌دهیم که چه باید کرد و چه نباید کرد. رهبران به مردم می‌گویند شما بیخود و بیجا می‌کنید که از انقلاب روی می‌گردانید، تشخیص با ما رهبران است. در گام نخست مردم با خواست خود آنها رأی روی کار آوردند اما وقتی دیگر خواست مردم به انقلاب نبود، میگویند چه مردم بخواهند و چه نخواهند انقلاب باید ادامه یابد...تعبیر عجیبی مرحوم شهید مطهری دارد که می‌گوید مشکل انقلاب‌ها این است که معمولا نیابت‌بردار میشوند. و بعد توضیح میدهد که کسانی که خود را رهبر انقلاب می‌دانند، حتی اگر مردم نخواهند و آنها را دیگر نپذیرند، به مردم می‌گویند که ما خودمان از طرف شما تصمیم می‌گیریم.»(جماران)[۳]

*آقای سروش محلاتی که در ایام انتخابات مجلس خبرگان اعلام کرده بود اعضای این مجلس خبره نیستند و در جریان کاندیداتوری خود برای انتخابات این مجلس نیز از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت نشد؛ به بهانه قیام امام حسین(ع) تئوری براندازانه‌ی «تجدید نظر در انقلاب اسلامی» را مطرح کرده است.

چند سال قبل از او، علیرضا بهشتی و سعید حجاریان هم صحبت‌هایی را در این زمینه مطرح کرده‌اند.

بهشتی زمانی در یک مصاحبه با اشاره به همین معنی گفته بود:

«عده‌ای از مردم در هر زمانی به‌نظرشان می‌آید می‌خواهند زندگی فردی و اجتماعی‌شان براساس یک مکتب اداره شود. اینجا افراد تصمیم می‌گیرند آگاهانه و آزادانه واردِ یک قرارداد اجتماعی بشوند. وقتی می‌گویم این مرام و مکتب را به عنوان مرام فردی و اجتماعی خودم انتخاب کنم، یعنی یک نظام حق و تکلیف را پذیرفته‌ام و پایبندی‌ها را از همین حالا می‌پذیرم. این برداشت درباره ایدئولوژی‌هایی مثل سوسیالیسم یا مارکسیسم یا اسلام انقلابی صدق می‌کند... اگر افراد یک قرارداد اجتماعی را بر این اساس تنظیم کردند و خواستند زندگی اجتماعی خود را اینطور تنظیم کنند و براساس آن زندگی فردی خود را تعیین کنند، نمی‌توانیم بگوییم آزادی‌ انتخاب‌ آنان مخدوش شده است. یک مورد باقی می‌ماند که مورد مهمی است، یعنی حق تجدیدنظرخواهی. چنانچه در قراردادهای معمولی مثل خرید و فروش و همکاری‌ها می‌بینید، یک ماده برای شرایط فسخ آن وجود دارد و اگر اختلاف‌نظری در این زمینه پیش آمد، مرجع داوری برای آن تعیین می‌شود. درباره قرارداد اجتماعی هم طبعاً باید چنین چیزی وجود داشته باشد، به این معنا که حق تجدیدنظر برای اعضا محترم شمرده می‌شود تا اگر من وارد قرارداد اجتماعی شدم و بعد نخواستم در این قرارداد باقی بمانم، راه‌ها و سازوکارهایی باشد که براساس آنها اجازه‌ی تجدیدنظر داشته باشم.»

چند ماه قبل از وی نیز سعید حجاریان طی مقاله‌ای در روزنامه شرق نوشته بود:

«تأسیس دولت بر اساس دیدگاه فلسفی "جان لاک" مبتنی ‌بر مالکیت است. بر اساس این دیدگاه مردم حق خود را برای صیانت از حقوقشان- تا حدی که آزادی خودشان سلب شود- به حاکم واگذار می‌کنند؛ حالا می‌توان این پرسش را مطرح کرد که اگر بخواهیم قراردادی را فسخ کنیم شرایط چگونه است؟ آیا عقد قرارداد دوطرفه است یا شروطی دارد که نمی‌توان آن را فسخ کرد؟! می‌توان گفت هر عقد، شروط ضمن عقد خود را دارد که طرفین آن را حین انجام قرارداد می‌پذیرند؛ مانند حق طلاق و حق تحصیل که زن و مرد حین عقد ازدواج لحاظ می‌کنند...لذا می‌توان گفت تعهد به قانون اساسی شرط ضمن عقد مردم و دولت است»!

سروش‌محلاتی، حجاریان و بهشتی در پرسش و پاسخ خود در پی بیان همان شبهه همیشگی یا به عبارت بهتر القای این معنا! هستند که اگر مردم روزی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را نخواهند چه باید بکنند؟

شبهه‌ای که قبلاً اینطور بیان می‌شد که اگر مردم در همه‌پرسی ۱۲ فروردین سال ۵۸ به جمهوری اسلامی ایران «آری» نمی‌گفتند آنگاه چه اتفاقی رخ می‌داد؟!

این سؤال ۲ پاسخ دارد.

پاسخ اول منطقی است و آن اینکه رأی ندادن به صورتی از نظام حکومتی به این معنا نیست که شاکله آن حکومت باید به دوران پیشاانقلاب برگردد و زحمات و خون‌دل‌های انقلابیون را به باد بسپارد! بلکه به این معناست که اصلاحات لازم در سبد گزینه‌های مطلوب اعمال می‌شود و از بین گزینه‌ها یکی توسط مردم انتخاب می‌شود یا اینکه به گزینه‌ای رأی آری یا خیر داده می‌شود.

پاسخ دوم اما پاسخی است که امام راحل بعنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به این سؤال می‌دهد.

آن یار سفر کرده در روز ۹ فروردین سال ۵۸ و قبل از برگزاری رفراندوم، طی سخنانی در مدرسه فیضیه قم می‌فرماید:

"شما آزادید که به هرچه بخواهید رأی بدهید لکن رفراندم معنایش «آری» و «نه» است و لیکن شما آزاد هستید. به همین نکته هم توجه کنید که «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست؛ «نه» معنایش این است که جمهوری اسلامی را نمی‏خواهید. بعد می‏شود که شما رژیم سلطنتی خواستید و «نه» گفتید؛ می‏شود که جمهوری مطلق خواستید و «نه» گفتید؛ و می‏شود که جمهوری دموکراتیک خواستید و «نه» گفتید. «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست که از آن فرار کنید. در هر صورت شما مختارید که «آری» بگویید یا «نه» بگویید، یا هرچه دلتان می‏خواهد در ورقه بنویسید؛ کسی جلوی شما را نمی‏گیرد".

در ادامه این دو پاسخ، عده‌ای این شبهه یا به عبارت بهتر همان سؤال و جواب حجاریان و بهشتی و سروش‌محلاتی را با ادبیاتی دیگر تکرار می‌کنند مبنی بر اینکه اگر در روزگاری مردم و نسل‌های بعدی از نظام خسته شدند و قصد تغییر داشتند آنگاه چه باید کرد؟!

پاسخ این است که اولاً قصد تغییر در نظامی که مستظهر به اصول عقلایی، وحی منزل، شرع اسلامی و تحلیل صحیح(به معنی فهم واقعیت‌های جهان پیرامون) است؛ نه یک خواست طبیعی که «خیانت» به حقوق دیگران و خیانت به عقل و انسانیت است.

ثانیاً فرض بر اینکه کسی توانست هر ۴ مبنای عقل و شرع و وحی و تحلیل صحیح را زیر پا بگذارد و به قصد تغییر در نظام نائل شود؛ دو راه در پیش روی او وجود دارد:

اول، هجرت از سایه‌ی عملگری آن نظام و رفتن به حیطه‌ی سرزمینی حکومتی دیگر و دوم، دست بردن به قبضه شمشیر و جرأت مبارزه مردانه با آن نظام حاکم در کنار پذیرفتن تمام هزینه‌های این اقدام میلیتاریزه. (بدیهیست که پیگیری براندازی یک نظام سیاسی با پشت میز نشینی در سایه همان نظام، پوشیدن لباس بزرگان آن نظام و در سایه استفاده از امنیت و خدمات آن حکومت و یا با نکوهش «هزینه» و «کیش مرگ»! چیزی جز نفاق و در ادامه مفتضح شدن در مقابل قضاوت تاریخ نیست)

که البته منطقاً می‌توان گفت کسی که در راه مخالفت خود حاضر می‌شود عقل و شرع را زیر پا بگذارد؛ پس یقیناً به چیزی به نام مبارزه مردانه نیز پایبند نخواهد شد و لذا جز دامان تروریسم و نفاق و فتنه، آغوشی برایش گشاده نخواهد شد.

و ثالثاً باید دانست که اساساً سؤال و شبهه ذکر شده توسط حجاریان و دوستانش، در هیچیک از نظامات سیاسی دنیا به این زودی (پس از۴۰ سال) و در مرحله نوپایی مطرح نمی‌شود و حتی شبهه‌خواهان نیز می‌گذارند تا «غوره مویز شود» و عمر حکومت به رؤیت نسل‌های چند دهمین خود برسد؛ آنگاه به طرح چنین سؤالات خاصی می‌پردازند. تا خیرخواهانشان به رفع شبهات نسل‌هایی که اصحاب و سپس تابعین اصحاب انقلاب را ندیده‌اند، بپردازند و بدخواهانشان آرزوی اسلاف درگذشته خود مبنی بر براندازی آن حکومت را پِی بگیرند.[۴]

گفتنیست، سروش‌محلاتی همان کسی است که زمانی گفته بود ما شاد نیستیم چون امام حسین(ع) را محور قرار داده‌ایم. او همچنین در زمره کسانی است که با کنایه استبداد و دیکتاتوری نسبت به نظام اسلامی نیز سخن گفته است.[۵]

***

استعفای یواشکی برجامیان از ستاد برجام

محمود سریع‌القلم، از استادان اصلاح‌طلب و فردی که گفته می‌شود مشاور رئیس‌جمهور روحانی است، به تازگی طی مقاله‌ای که سایت جماران آنرا بازنشر داد، نوشته است:

«دایره اختلافات ایران و آمریکا به مراتب بزرگتر از موضوع هسته­ ای و برجام است. چه برجام بماند و چه نماند، این اختلافات پابرجا هستند. انتظارات عدالت­ خواهانه ما تحقق پیدا نخواهد کرد. از منظر تاریخی، ایرانی­ها ۱۷۰ سال است در پی روابط عادلانه با سه قدرت جهانی بوده ­اند که عموماً به ناکامی انجامیده است. امروز، گفتار درمانی دستگاه دیپلماسی تأثیر چندانی بر محاسبات و انتخاب­‌های طرف مقابل نخواهد گذاشت.»[۶]

*آقای سریع‌القلم صحبت‌های کاملاً درستی را مطرح کرده است. فی‌الواقع هم اختلافات ایران و آمریکا حل ناشدنی هستند و هم گفتاردرمانی تیم دیپلماسی دولت آقای روحانی تأثیری بر محاسبات طرف مقابل ندارد.

اما نکته اینجاست که این حرف‌های درست اما دیرهنگام را کسی مطرح می‌کند که خود در زمره مروّجین بزرگ برجامِ آقای روحانی به شمار می‌رود و هم او بود که زمانی برای تبلیغ برجام و در اعتراض به عزت‌خواهی مردم در مقابل برخی عبورهای برجامیان از خطوط قرمز گفته بود: راننده تاکسی یا یک لبوفروش دانشی درباره مسائل کشور ندارند![۷]

مردم هنوز به یاد دارند که سریع‌القلم در بحبوحه تقلّای دولت برای مذاکره با غرب می‌گفت: آمریکا دیگر قصد براندازی ایران را ندارد، خودکفایی بی‌معنیست و آمریکا از ناکارآمدی اقتصادی ما جلوگیری کرده است![۸]

به سخن دیگر اینکه اتفاقا بایستی آقای سریع‌القلم را یکی از ستادی‌های برجام به حساب آورد که نقشی مبنایی در تبیین شعارهای رئیس‌جمهور روحانی و البته ترویج لزوم توافق با غرب را داشته است و لذا اظهارات اخیر وی در انتقاد از دولت، انتقاد از گفتاردرمانی بی‌حاصل تیم دیپلماسی و بهانه بودن مسئله هسته‌ای نمی‌تواند و نبایستی برای کسی مسموع باشد.

در واقع می‌توان اینطور نتیجه گرفت که حرف‌های اخیر سریع‌القلم مصداق ضرب‌المثل ایرانی «کی بود، کی بود، من نبودم!» است.

گفتنیست، از اواسط سال گذشته و پس از مسجّل شدن بی‌دستاوردی برجام روحانی، چهره‌های مروّج این توافق یکی یکی در حال دست شستن از گذشته برجامی خود و توّاب نشان دادن خود نسبت به برجام روحانی هستند[۹] و روزگار به جایی رسیده است که آقایان ظریف و صالحی نیز درباره روزگار پساشکست برجام صحبت می‌کنند.

واضح و مبرهن است که این دودوزه‌بازی‌های و توبه‌های یواشکی و بی‌اسلوب می‌تواند به آسیب‌های بزرگی همچون شکل‌گیری شبکه شبه‌موسویان‌ها، جعل تاریخ و جلوگیری از عبرت گرفتن مردم از یک اشتباه بزرگ دولت، زمینه‌سازی برای طرح شوم نسبت دادن برجام و بی‌دستاوردی‌هایش به رهبری نظام و امکان تسرّی «محاسبه غلط» به ذهن مردم و مسئولان شود.

برخی تحلیلگران معتقدند «شکست رسمی» سرنوشت محتوم برجام روحانی است و این توافق پر غلط، منطقا میرا خواهد بود و امکان مانایی ندارد.

***********
 

پاسخ روزنامه آفتاب یزد به بخش اول وبلاگ مشرق:

***

1_ http://aftabeyazd.ir/?newsid=85809

2_ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13931209001475

3_ http://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-754626

4_ http://www.farsnews.com/13940718001549

5_ http://www.ghatreh.com/news/nn30023631

6_ http://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-755603

7_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920923000423

8_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941111000309

9_mshrgh.ir/755691

برچسب‌ها