به گزارش مشرق، «محمدکاظم انبارلویی» در یادداشتی نوشت:
مردم جهان این روزها نظارهگر پیادهروی میلیونها عاشق امام حسین (ع) و اصحاب کربلا هستند. دوربینهای جهان از یک زوایه پایینی پاهای کسانی را نشان میدهند که نه بر زمین بلکه بر پر ملائکه در عرش سیر میکنند.
دوربینها پاهایی را به تصویر میکشند که محکم، استوار و مصمم برداشته میشوند. آنها گامهای زنان، مردان، پیران و جوانان و حتی کودکانی را به تصویر میکشند که به «عدالت» و «آزادی» و «ایثار» و «برادری» و «صلح» و «همزیستی» با طعم فرهنگ اهل بیت پیامبر (ص) میاندیشند.
میلیونها انسان در مسیر راهپیمایی نجف تا کربلا و نیز راههای منتهی به کربلا راه افتادهاند تا روح معنویت را به جهان خشکیده از معنا هدیه کنند و پیامآور فلاح و رستگاری باشند.
جهان در این مسیر با یک طوفان روح و معنا روبهرو است. هیچ قلم و بیانی توان روایت شگفتی این طوفان را ندارد. جهان در این مسیر به تفسیر و تحلیلی از «عشق»، «عشقبازی»، «عشقورزی» و ظهور یک ایمان الهی نشسته است.
جهان شگفتا نه به چشم خود میبیند که چگونه ایمان و نگاهبانی از گوهر دین توسط امام حسین (ع) و اصحاب او پس از گذشت قرنها به عصر و نسل و جامعه ما منتقل میشود و در رگهای جامعه دینی ما میجوشد.
پدیده اربعین یک پدیده بینظیر، بیبدیل و از نشانههای اراده خدا نصرت انقلاب اسلامی در جهان است.
ما در این پدیده با جان جان جان انسانها و ارتفاع امواج خروشان روح آنها روبهرو هستیم که مدام بر ساحل «عقل» و پهنای «عاطفه» انسانی میکوبد.
احرار و آزادگان جهان از هر قوم و قبیله، هر مذهب و نژاد و از هر دینی در این راهپیمایی گرد آمدهاند تا بگویند؛
ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابهای تا خود که داند آشنا
آنها آمدهاند تا در غرقابه روح و هستی خود شنا کنند و خود را به دست امواج این طوفان بسپرند. در وسط معرکه این طوفان فریاد بر آورند؛
ای شیخ! ما را غوطه ده پای آب ما را غوطه ده
ای موسی عمران بیا، بر آب دریا زن عصا
آنها آمدهاند تا فریاد زنند؛
کربلا، کربلا، ما داریم میآییم!
آنها آمدند تا در ساحل خونین حریت و آزادی کربلای سال ۶۰ هجری قدم زنند و بگویند ما آزادی را در «رهایی از نفس» میدانیم نه؛ «رهایی نفس»!
اربعین یک عرصه عظیم صحرایی و بیابانی و جادهای برای حضور مؤمنانه در «جهاد اکبر» است. حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن، جهاد اسلامی فلسطین و ... سربازگیری برای حضور در «جهاد اصغر» را در این بیابان و صحرا و جاده انجام دادهاند.
مدافعین حرم سیر و سلوک روحی خود را در همین راهپیمایی اربعین به کمال رساندند.
راهپیمایی اربعین یعنی پیادهروی در عرش الهی با نگاهی نو به هستی، به تاریخ، به روابط انسانها و بالاخره به روابط انسان با خودش با آرمانهایش!
راهپیمایی اربعین یعنی مروری نو به فلسفه هستی و پدیداری انسان در روی زمین و تعریف جدیدی از نسبت این دو با هم!
راهپیمایی اربعین یعنی گفتوگویی نو برای کشف حقایق هستی آنهم بدون زبان و گردش صدا در دهان!
اربعین یعنی حرکت در مرز هوشیاری و مستی به نیت تماشای همه زیباییهای هستی! همان زیبایی که حضرت زینب سلام الله علیها در دربار یزید در تفسیر کوتاه از حادثه کربلا فرمود؛ «من چیزی جز زیبایی ندیدم»! هم او بود که بر سر یزید فریاد کشید؛ «به خدا قسم نمیتوانی یاد ما را محو کنی»! ما در آستانه ظهور بصیرت جهانی به برکت اربعین هستیم.
در حال و هوای هوشیاری نمیتوان اوصاف مستی را به زبان آورد و در حال مستی هم نمیتوان هوشیارانه سخن گفت!
برای همین است که راهپیمایی اربعین به روایت و زبان هنر هفتم یعنی، «نور»، «صدا»، «تصویر» و «حرکت»!
ساربانا! اشتران بین، سر به سر قطار مست!
میر مست و خواجه مست و یار مست، اغیار مست
باغبانا! رعد مطرب، ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
آسمانا! چند گردی، گردش عنصر ببین
آب مست و باد مست و خاک مست،اسرار مست
رو تو جباری رها کن، خاک شو تا بنگری
ذره ذره خاک را، از خالق جبار مست
ساقیا باده یکی کن، چند باشد عربده؟
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست!
اربعین یعنی تمام قد به تماشای «عقل سرخ» ایستادن! به همین دلیل میتوان پیاده تا عرش رفت و به تماشای همه زیباییهای هستی و همان که خداوند هنگام فرمان سجده بر آدم به فرشتگان فرمود؛ « من چیزی را میدانم که شما نمیدانید» یاد سهراب سپهری صیاد چیره دست لحظهها و واژهها به خیر اینروزها سالروز میلاد اوست. ای کاش او زنده بود و روایتی از پدیده اربعین را برای عصر و نسل ما از زاویه ذهن نازک و نکتهبین خود بیان میکرد. کسی که مدعی بود میتواند؛ چشمها را با خورشید، دلها را با عشق، سایهها را با آب و شاخهها را با باد گره زند. کسی که پنجرهها را رو به تجلی باز میدید و میدانست خانه دوست کجاست.
ای کاش فردوسی زنده بود و عظمت و شکوه این حماسه جاوید را میسرود!