طلبه زائر

دوست داشتم تا جایی که می‌توانم، شبیه اهل بیت(ع) شوم. دلم می‌خواست پیاده‌روی اربعین را که به ما توصیه کرده‌اند، به روشی که خود ایشان انجام می‌دادند، انجام دهم.

به گزارش مشرق، «آدم اگر می‌خواهد عاشق شود، اول باید ادای عاشق‌ها را دربیاورد دیگر. آدم اگر بخواهد در مسیر محبوب شدن پیش خدا قرار بگیرد هم باید اول ادای خوب‌ها را دربیاورد و خودش را شبیه خوب‌ها کند. یک عمر ادعا کرده‌ام محبّ اهل بیت (ع) هستم. دوست داشتم رفتار و زندگی‌ام هم شبیه اهل بیت (ع) شود. اینطور بود که عاشورا که تمام شد، همزمان با حرکت کاروان اسرای کربلا، کوله‌ام را برداشتم و پیاده راهی شدم. می‌خواستم ۴۰ روز در راه باشم و اربعین همزمان با ورود کاروان اهل بیت (ع)، پای پیاده به کربلا برسم.»

بیشتر بخوانید:

دلیل حضور پررنگ جوانان و کودکان در راهپیمایی اربعین چیست؟

شرح بی‌نهایت است اربعین. هر بار می‌توانی از زاویه جدیدی به زیبایی‌هایش نگاه کنی و هر بار هم شگفت‌زده شوی. از حجت‌الاسلام «هادی اکبری»، طلبه ۳۸ ساله خوش‌فکر و بلند همت تهرانی که بپرسی، می‌گوید هر سال موسم اربعین، فرصت خلوت کردن با امام حسین (ع) و تمرین صبر است. او که ۸ بار تجربه پیاده‌روی اربعین دارد و از این میان، ۳ بار از خانه تا کربلا را پیاده طی کرده است، معتقد است فرصت ۴۰ روزه میان عاشورا تا اربعین، یک چلّه عاشقانه است برای هرچه شبیه‌تر شدنمان به خاندان کرامت (ع). بعد از بازگشت این طلبه جوان از سفر پیاده ۴۰ روزه‌اش به کربلا، پای صحبت‌های شنیدنی و خاطرات شیرینش نشستیم و او این بار بیشتر از کرامت مردم ایران در پذیرایی از زائران امام حسین (ع) برایمان گفت.

به دستور اهل بیت (ع)، به نیابت از مادر

«با خودم عهد کرده‌بودم تا مادرم را به زیارت کربلا نفرستم، خودم زائر حرم امام حسین (ع) نمی‌شوم. مادر اما متاسفانه بیمار بود و عاقبت هم امکان سفر به کربلا برایش فراهم نشد و سال ۱۳۹۰ در حسرت زیارت از دنیا رفت. در این شرایط، دیگر دلیلی برای نرفتن وجود نداشت. اینطور بود که محرم سال بعد در پایان مراسم دهه اول، کوله‌ام را روی دوشم انداختم و سفرم را پیاده به طرف کربلا شروع کردم.»

برای روحانی جوان داستان ما، همه‌چیز همین‌قدر ساده آغاز شد و او فارغ از دو دو تا چهارتای رایج زمانه، به فرمان دل عاشقش در مسیری جدید و ناشناخته قرار گرفت. اما خوب که نگاه کنی، همین تصمیم دلی او، پشتوانه عمیق فکری و اعتقادی داشت: «ازآنجاکه طلبه هستم، همیشه دوست داشته‌ام قبل از اینکه احادیث را بالای منبر برای دیگران بیان کنم، خودم قدری به آن‌ها عمل کرده‌باشم. با همین نگاه، وقتی آنهمه احادیث در فضیلت پیاده به زیارت سیدالشهدا (ع) رفتن را می‌دیدم، همیشه می‌گفتم: دوست دارم در اولین نوبتی که توفیق زیارت کربلا نصیبم می‌شود، از خانه پیاده به حرم اباعبدالله (ع) بروم. برای این خواسته و تصمیم، چند دلیل داشتم. اول اینکه، روایات مربوط به فضیلت‌های زیارت پیاده اربعین، علاوه‌بر ذکر ثواب فراوان این زیارت، نشان می‌دهد این عمل نزد خداوند و اهل بیت (ع) خیلی محبوب است، آنقدر که خداوند برای هر قدم آن پاداش می‌نویسد. خب، محبوب شدن پیش خدا هم بها دارد و انسان باید بهای این محبوبیت را بپردازد. و در این مسیر، اعمال هرچه سخت‌تر باشد، ثواب و فضیلتش بیشتر می‌شود. در روایت داریم که: «اَفضَلُ‌الاَعمال، اَحمَزُها»، یعنی بافضیلت‌ترینِ اعمال، سخت‌ترینِ آن‌هاست. (البته اعمال باید در حد تحمل فرد باشد). به‌این‌ترتیب، تصمیم گرفتم زیارت کربلا را پیاده و این پیاده‌روی را در سخت‌ترین شرایط تجربه کنم.»

می‌خواستم ادای عاشق‌ها را دربیاورم تا شبیهشان شوم!

«آدم اگر می‌خواهد عاشق شود، اول باید ادای عاشق‌ها را دربیاورد دیگر. آدم اگر بخواهد در مسیر محبوب شدن پیش خدا قرار بگیرد هم باید اول ادای خوب‌ها را دربیاورد و خودش را شبیه خوب‌ها کند. شما ببینید؛ ما لباس پوشیدنمان شبیه کسانی است که دوستشان داریم. آن لباس، تیپ و مدلی را انتخاب می‌کنیم که صاحبانش را دوست داریم. انتخاب نوع رفتارمان هم همینطور است. خب، ازآنجاکه ما ادعا می‌کنیم اهل بیت (ع) را دوست داریم، من همیشه دوست داشتم رفتار و زندگی‌ام شبیه اهل بیت (ع) شود.»

حجت‌الاسلام هادی اکبری با همین بیان عاشقانه، دلیل دیگرش برای سفر پیاده از خانه به کربلا را برایمان تشریح می‌کند: «دوست داشتم خودم را تا جایی که می‌توانم، شبیه اهل بیت (ع) کنم و به همین خاطر هم دوست داشتم پیاده‌روی اربعین را که به ما دستور داده و توصیه کرده‌اند، به روشی که خود ایشان انجام می‌دادند، انجام دهم. روایات متعددی وجود دارد که اهل بیت (ع) با وجود اینکه مرکب مناسب در اختیارشان بوده، از همان خانه با پای پیاده برای زیارت اربعین حرکت می‌کردند. اشتیاق پیاده حرکت کردن از خانه به سمت کربلا را این روایات در دل من بیشتر کرد.»

گاهی خوب است برای لشکر حق، «سیاهی‌لشکر» باشیم

می‌پرسم: نگران نبودید؟ شبیه حرف‌های مایوس‌کننده‌ای که هر سال در موسم اربعین دهان به دهان می‌چرخد، به گوشتان نخورده بود یا به ذهنتان نرسیده‌بود؟ مثل اینکه بعضی‌ها می‌گویند: «بهتر است سفر اولتان به کربلا در ایام اربعین نباشد. ممکن است سختی‌های سفر و ازدحام جمعیت، اشتیاقتان به زیارت را تحت‌الشعاع قرار دهد و خاطره دلچسبی در ذهنتان ثبت نشود و...» چنین فکرهایی مرددتان نمی‌کرد؟

حاج آقا لبخند بر لب در جواب می‌گوید: «متاسفانه بعضی‌ها به سفر اربعین به چشم یک کارناوال نگاه می‌کنند. خب با این نگاه، نباید سفر اول کربلا را در ایام اربعین برویم چون سختی زیادی دارد و در آن شلوغی و ازدحام جمعیت زائران، نمی‌توانیم آن سفر زیارتی سیاحتی مطلوبمان را داشته‌باشیم و تمام اماکن زیارتی و مقام‌ها را زیارت کنیم و با خیال راحت عبادت کنیم و دعا بخوانیم. نتیجه این نگاه این است که می‌گوییم: باشد در یک فرصت دیگر به کربلا می‌رویم که با فراغ بال بتوانیم به همه این کارها برسیم و از زیارتمان لذت ببریم. اما من وقتی به حدیث امام حسن عسگری (ع) نگاه کردم که فرمودند: مومنان پنج نشانه دارند که یکی از آن‌ها زیارت اربعین است، اتفاقاً آرزو کردم و تصمیم گرفتم سفر اول کربلایم در اربعین باشد تا ببینم می‌توانم یکی از نشانه‌های مومنان را به دست بیاورم؟

در اربعین، صرف حضور ما در آن مراسم ـ حتی اگر نتوانیم به حرم برسیم ـ مهم است؛ اینکه فقط در آن فضا و در آن سیل جمعیت قرار بگیریم و ما هم در شکل‌گیری آن فضای اربعینیِ کربلا نقش داشته‌باشیم. می‌دانید، یک وقت‌هایی خوب است انسان، سیاهی‌لشکر جبهه حق باشد. حتماً لازم نیست که همه‌مان فرمانده و سردار باشیم. سیاهی‌لشکر شدن برای جبهه حق هم قشنگ است.»

۱۸ ساعت پیاده‌روی روزانه در مسیر ماشین‌رو!

«اولین سفر پیاده من وقتی اتفاق افتاد که هنوز ماجرای پیاده‌روی اربعین در ایران چندان رسانه‌ای و عمومی نشده‌بود. زائران پیاده، اغلب خودِ عراقی‌ها بودند و به‌ندرت با زائران ایرانی برخورد داشتم. البته پیاده‌روی اربعین، آن موقع هم باشکوه بود. به‌طور مثال، موکب‌ها چیزی از امروز کمتر نبود. فقط فرقش این بود که آن روزها موکب‌های ایرانی در این مسیر وجود نداشت. وگرنه موکب‌های عراقی، بسیار زیاد و محبت عراقی‌ها در پذیرایی از زائران غیرقابل‌وصف بود؛ چه در مسیر نجف تا کربلا که برای ما پررنگ‌تر است و چه در باقی مسیرها از بصره، دیوانیه، العماره، حِلّه، کاظمین و...»

کربلایی اکبری برمی‌گردد به ۷ سال قبل و از حال‌وهوای آن سفر خاص اینطور برایمان می‌گوید: «آن موقع، جوان‌تر بودم. خیلی هم اشتیاق داشتم زودتر به کربلا برسم. به همین خاطر، در پیاده‌روی خیلی به خودم فشار آوردم. طوری شده‌بود که بعضی روزها بعد از نماز صبح حرکتم را شروع می‌کردم و تا ساعت ۱۱، ۱۲ شب راه می‌رفتم؛ چیزی حدود ۱۷، ۱۸ ساعت! با همین سرعت پیاده‌روی، ۱۴ روزه به مرز مهران رسیدم. از آن طرف، نسبت به مسیر هم نابلد بودم. آن سفر را از منزلمان در جنوب غربی تهران در منطقه ۱۸ به طرف اتوبان ساوه شروع کردم، مسیر ۹۰ کیلومتری که ماشین‌رو بود و تا کیلومترها هیچ امکاناتی در آن وجود نداشت. به همین دلیل با سختی‌های زیادی مواجه شدم. اینطور بود که وقتی به نجف رسیدم، مریض شدم و از نجف تا کربلا را با حال نزار و مشقت بسیار طی کردم.

آن سفر، تجربه خوبی شد تا سال بعد، برنامه‌ریزی بهتری داشته‌باشم. بنابراین زمان سفرم را بیشتر کردم و به همین نسبت، سختی‌هایش کمتر شد. در انتخاب مسیر هم تجدیدنظر کردم. در سفرهای بعدی، جاده‌های قدیمی را که از کنار روستاها می‌گذرد انتخاب می‌کردم و این روش کمک می‌کرد هم تجدید قوا کنم و هم از راهنمایی اهالی روستا برای پیدا کردن بهترین راه دسترسی به روستا و شهر بعدی استفاده کنم. صحبت‌هایم درباره ویژگی‌های این سفر، سال دوم چند نفر از جوانان هم‌محله‌ای و هم‌مسجدی‌مان را هم ترغیب کرد در این سفر پیاده از خانه تا کربلا همراهم بیایند. به لطف خدا و اهل بیت (ع) سفر خوبی بود و خاطره خوبی هم برایشان باقی ماند. اما مشغله‌های کار و زندگی، کوچک‌بودن بچه‌ها و البته توفیق نداشتن دیگر اجازه نداد این سفر خاص را تکرار کنم. بنابراین از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷ همراه جریان زائران پیاده، فقط مسیر نجف تا کربلا را پیاده رفتم.»

از عاشورا تا اربعین؛ پیاده به یاد کاروان اسرای کربلا

امسال یک بار دیگر توفیق رفیق راه روحانی جوان اما بلند همت داستان ما شد و برای سومین بار، پاشنه‌های عاشقی را ورکشید و اختیار پاهایش را به دست دل داغدیده از مصائب سیدالشهدا (ع) داد تا مرکب او از خانه به مقصد کربلا باشد: «فردای عاشورا، یعنی صبح روز یازدهم محرم، همزمان با آغاز حرکت کاروان اسرای کربلا، سفر پیاده‌ام را شروع کردم. دلم می‌خواست این همراهی زمانی و ظاهری، مرا به درک بالاتری از مصائب اهل بیت (ع) در ایام بعد از عاشورا تا اربعین برساند. البته هیچ ضمانتی برای رسیدن به این جایگاه وجود ندارد. ممکن است افرادی که با هواپیما آمدند و اصلاً هم پیاده‌روی نکردند، قرب بیشتری به اهل بیت (ع) پیدا کرده‌ باشند. من فقط دلم می‌خواست به این شکل، تنها و پیاده، سفر کنم تا قدری با امام حسین (ع) خلوت داشته‌باشم. واقعاً به این از صبح تا شب ذکر گفتن، به سمت امام حسین (ع) حرکت کردن و قدری قطع تعلق از دنیا نیاز داشتم. می‌خواستم حتی شده برای ۴۰ روز، از خانه و خانواده و کار و ... دل بکنم و فقط با آقا (ع) حرف بزنم. بچه‌هایم را به خود اهل بیت (ع) سپردم و رفتم.

۲۲ روز در راه بودم تا به مرز مهران رسیدم. یک شب آنجا ماندم و بعد به طرف نجف حرکت کردم. ۹ روز طول کشید تا به حرم امیرالمؤمنین (ع) مشرف شدم. چند روزی در نجف ماندم تا هم استراحت و زیارت کنم و هم وقتم را طوری تنظیم کنم که شب اربعین در کربلا باشم. فاصله نجف تا کربلا را هم 2 روزه طی کردم و شب اربعین به کربلا رسیدم. یک روز هم در کربلا ماندم و بعد با ماشین به ایران برگشتم. به‌این‌ترتیب، از خانه تا کربلا را ۴۰ روزه رفتم و تا برگشتم، در مجموع، ۴۲ روز شد.»

می‌پرسم بالاترین دستاوردتان از این سفر سخت و خاص چه بود؟ و حاج آقا در جواب می‌گوید: «فکر می‌کنم این سفر پیاده ۴۰ روزه، برایم امتحان صبر است. احساس می‌کنم هر بار که می‌روم، صبرم بیشتر می‌شود.»

مردم ایران یک لحظه نگذاشتند زائر امام حسین (ع) گرسنه و تشنه بماند

از دریادلی، محبت و مهمان‌نوازی خالصانه و بی‌نظیر مردم باصفای عراق در پذیرایی از زائران پیاده‌روی اربعین فراوان شنیده‌ایم اما هادی اکبری با روایت‌هایش، لنز دوربین ثبت وقایع اربعین را به این طرف مرز و داخل ایران برمی‌گرداند و کمک می‌کند از زاویه جدیدی، زیبایی‌های این واقعه را ببینیم: «اینطور به نظر می‌رسد که پیاده حرکت کردن در میان شهر و روستاهای ایران که برخلاف مسیر پیاده‌روی عراق، در آن خبری از موکب‌ها و پذیرایی‌های پرشور نیست، باید کار پرمشقتی باشد اما واقعاً در این مسیر طولانی به من سخت نگذشت بلکه خیلی هم شیرین بود. لطف خداوند و اهل بیت (ع) هر لحظه شامل حالم بود و انسان‌هایی را سر راهم قرار می‌داد که با محبت‌هایشان هم راهنمایم می‌شدند و هم نمی‌گذاشتند احساس تنهایی کنم.

شاید باور نکنید اما من از تهران تا کربلا، هیچ‌کجا طعم تشنگی را نچشیدم. درست در نقطه‌ای از مسیر که هیچ امکاناتی نبود، تا گرما و عطش می‌آمد بر من غلبه کند، انگار به خودروهای عبوری الهام می‌شد که نگه‌ دارند و برایم آب و غذا و میوه بیاورند. من چیزی نمی‌گفتم. نشانه خاصی هم نداشتم. اما آن‌ها خودشان متوجه می‌شدند من زائر کربلا هستم. نطلبیده، آب و غذا را به من می‌دادند و با چشم گریان و التماس دعا گویان می‌رفتند. بعضی‌هایشان هم مرا که کنار جاده در حال حرکت می‌دیدند ـ حتی شب‌ها که در فضای شهری هم خیلی‌ها واهمه دارند و از سوار کردن افراد غریبه خودداری می‌کنند ـ نگه‌می‌داشتند و با اصرار و التماس می‌گفتند: بیایید تا یک جایی، تا شهر بعدی برسانیمتان. خلاصه در آن روزها، زمین همین زمین بود، اما این زمین نبود. مردم، همین مردم بودند، اما این مردم نبودند. همه‌چیز و همه‌کس تغییر کرده‌ بود. همه‌چیز یک حال‌ و هوای دیگر داشت.»

اگر خانه‌مان نیایی، یعنی آقا (ع) قبولمان نکرده

«رانندگانی که در جاده مرا می‌دیدند، می‌پرسیدند: شب کجا می‌مانید؟ می‌گفتم: فلان شهر. می‌گفتند: خانه ما همان‌جاست. باید بیایید خانه ما. تشکر می‌کردم اما شب که می‌شد، می‌دیدم قبل از اینکه من به آنجا برسم، آمده‌اند در ورودی شهر و منتظرم ایستاده‌اند. بدون اینکه مرا بشناسند، با اصرار مرا به خانه‌شان می‌بردند و غذا، محل خواب و شرایط حمام کردن برایم فراهم می‌کردند. آنقدر باصفا و صمیمی بودند که نه من با آن‌ها و نه آن‌ها با من غریبی نمی‌کردیم. درواقع، این لطف خود امام حسین (ع) به من بود که از طریق هموطنان باصفا نثارم می‌شد.

خیلی وقت‌ها در مقابل دعوت‌های مردم باصفای شهرها و روستاها مقاومت می‌کردم. نمی‌خواستم به آن‌ها زحمت بدهم. اما بعضی‌هایشان به شکل عجیبی اصرار می‌کردند. به گریه می‌افتادند و می‌گفتند: اگر به خانه‌مان نیایی، یعنی امام حسین (ع) ما را قبول نکرده. یک‌بار هم که وقتی به یکی از آن‌ها گفتم: نه. مزاحمتان نمی‌شوم، یک‌دفعه به پایم افتاد و گفت: مگر می‌گذارم زائر امام حسین (ع) برود و خانه من نیاید؟ غافلگیر شده‌بودم. گفتم: خواهش می‌کنم بلند شوید. باشه. چشم. همراهتان می‌آیم.»

پمپ بنرینی که موکب شد!

«گاهی فاصله شهرها زیاد بود و شب نمی‌توانستم به شهری برسم. به همین خاطر، تا صبح در جایی مثل جایگاه پمپ بنزین می‌ماندم. اما فکر نکنید آنجا تنها و دست خالی می‌ماندم. آنجا هم لطف پرسنل پمپ بنزین شامل حالم می‌شد. یک‌بار قبل از گردنه «اسد آباد» دیگر در تاریکی شب نتوانستم ادامه دهم. وارد پمپ بنزین شدم و رفتم در نمازخانه‌اش تا هم استراحت کنم و هم مهیای نماز شوم. تا کوله‌ام را زمین گذاشتم و نشستم، دیدم بوفه‌دار پمپ‌بنزین با چای و بیسکوییت وارد شد. قبل از اینکه بخواهم چیزی بگویم، گفت: شما زائر امام حسین (ع) هستید. خواستم در حد توانم از شما پذیرایی کنم. کمی که گذشت، آمد و گفت: آب برایتان گرم کرده‌ام که حمام کنید. مانده بودم در مقابل لطف و محبتش چه بگویم که یک آقا سر رسید.»

روایت‌های شیخ هادی، شده شرح بی‌نهایت عشق مردم ایران به امام حسین (ع) و محبت بی‌منتشان به زائر آقا (ع). او نفسی تازه می‌کند و در ادامه می‌گوید: «تا مرا دید، گفت: حاج آقا کلی دنبالتان گشتم. داشتم از «کنگاور» برمی‌گشتم که شما را در جهت مخالف جاده دیدم. حدس زدم زائر کربلا باشید. با خودم گفتم الان شب، شما جایی ندارید بمانید. گفتم می‌روم در اولین دوربرگردان دور می‌زنم و می‌آیم شما را با خودم به خانه‌مان می‌برم. اما وقتی دور زدم و آمدم، شما را پیدا نکردم. فکر کردم احتمالاً داخل این پمپ بنزین باشید. خلاصه، با اصرار مرا سوار ماشینش کرد و به خانه‌اش در همدان برد و همه وسایل راحتی‌ام را فراهم کرد.»

وقتی امام حسین (ع) برایم همسفر فرستاد

«درست است سفر پیاده را انتخاب کرده‌بودم که با خودم و خدا و امام حسین (ع) خلوت کنم اما لطف و محبت‌های مردم و همراهی‌شان، خیلی برایم دلگرم‌کننده بود. حتی وقتی در جاده برایم بوق می‌زدند، روحیه می‌گرفتم. در آن میان، چند باری که رانندگان برایم نگه‌داشتند، گفتند: یک زائر پیاده دیگر هم در جاده دیده‌ایم که از شما عقب‌تر است. به او هم آب و غذا دادیم. همین موضوع هم دلم را قرص‌تر کرد. عاقبت در گردنه اسدآباد، ما دو نفر به هم رسیدیم. «داود ناصر خیل» از خانه‌شان در کرج، پیاده‌روی‌اش را شروع کرده‌بود. او که اولین بار بود به کربلا می‌رفت، می‌گفت: «نیت کرده‌ بودم و از امام حسین (ع) هم خواستم کاری کند که سفر اولم را با پای پیاده به کربلا بروم. گفتم: نه می‌خواهم با هواپیما بروم، نه با ماشین. آقا خودتان یک جوری شرایط را فراهم کنید که پیاده بیایم. امسال از قبل از محرم به دلم افتاده‌بود دیگر اربعین امسال باید کربلا باشم. اینطوری شد که فردای عاشورا حرکت کردم.»

کم‌کم در طول مسیر متوجه شدیم این راه، یاران دیگری هم دارد. شنیدیم یک کاروان از «باکو» و کاروان دیگری هم از «تبریز» دارند تمام مسیر شهرشان تا کربلا را پیاده طی می‌کنند. این خبر، حسابی دلمان را گرم و اشتیاقمان را برای ادامه مسیر، بیشتر کرد.»

صبحانه کنار جاده‌ای که راننده کامیون به سفارش آقا (ع) برایم آماده کرد!

می‌خواهد پرونده خاطرات پذیرایی‌های بی‌ریای مردم ایران از زائر امام حسین (ع) را ببندد که یک‌دفعه چشم‌هایش برقی می‌زند و صورتش به خنده باز می‌شود. خاطره جذابی در ذهنش جرقه زده که مکثی می‌کند و می‌گوید: «یک روز در منزل یکی از هموطنان که شب مانده‌ بودم، صبحانه مختصری خوردم و زود بیرون آمدم. همان‌طور که داشتم راه می‌رفتم، با خنده و شوخی خطاب به آقا امام حسین (ع) گفتم: آقا! مگر خودتان نگفتید در پیاده‌روی اربعین، زائر در هر قدم، یک دعای مستجاب دارد؟ آقا من امروز صبحانه دلچسبی نخوردم. دلم یک صبحانه درست‌ و حسابی مثلاً نیمرو و املت می‌خواهد. خودم هم از این حرفم خنده‌ام گرفته‌ بود، اما باور نمی‌کنید هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته‌ بود که سر یکی از گردنه‌های نزدیک همدان در آن طرف جاده، توجهم به کامیونی که در یک پارکینگ موقت توقف کرده‌ بود، جلب شد. دیدم راننده کامیون دارد دست تکان می‌دهد. گفت: بیا این طرف جاده. از عرض جاده عبور کردم و پیش او رفتم. راننده گفت: نیم ساعت قبل شما را در جاده دیدم. با خودم گفتم حتماً صبحانه نخورده‌ای و به گردنه که برسی، حسابی گرسنه‌ای. من تخم‌مرغ محلی داشتم و یک املت حسابی درست کرده‌ام. شما هم بیا مهمان سفره صبحانه من باش!

غافلگیر شده‌ بودم؛ آقا (ع) به همان سرعت، خواسته مرا اجابت کرده‌ بود. وقتی ماجرا را برای آن راننده کامیون تعریف کردم، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت: من دارم از حرم امام رضا (ع) برمی‌گردم. برای آستان قدس، بار برده‌ بودم. در راه که می‌آمدم، هوای زیارت کربلا به سرم افتاد اما شرایط کاری‌ام اجازه نمی‌دهد. وقتی شما را در جاده دیدم، گفتم: حالا که خودم نمی‌توانم به کربلا بروم، حداقل خدمت کوچکی به زائر کربلا بکنم.»

حجت الاسلام «هادی اکبری» به همراه خانواده در پیاده روی اربعین، سال ۱۳۹۲

اگر همسرم نبود، زائر نمی‌شدم

حاج آقا اکبری هرچه بیشتر از سفر طولانی و سختش می‌گوید، بیشتر به عظمت کار همسرش پی می‌برم. می‌گویم: تجربه ۳ سفر ۴۰ روزه به کربلا و ۵ سفر پیاده نجف تا کربلا، نشان می‌دهد همسر بسیار همراه و صبوری دارید. حاج آقا نمی‌گذارد صحبتم تمام شود و می‌گوید: «واقعاً همین‌طور است. همسرم واقعاً فداکاری می‌کند. اگر ایشان تا این حد با من همراهی نداشت، من نمی‌توانستم خانه و زندگی و ۳ فرزندم را رها کنم و به این سفر طولانی بروم. همسرم الحمدلله در مسیر دین، خیلی کمک حال من است. تمام کارهای منزل و بچه‌ها را ایشان برعهده گرفته وگرنه من از پسِ بسیاری از کارهایم حتی اداره مدرسه قرآنی که تأسیس کرده‌ام، برنمی‌آمدم. همسرم همیشه می‌گوید: «اگر نمی‌توانم در بعضی کارهای حوزه دین وارد شوم، دوست دارم حداقل شرایط را طوری فراهم کنم که شما بتوانید در این مسیر حرکت کنید.» من از همین طریق از زحمات ایشان تشکر می‌کنم.»

می‌پرسم: آیا پیش آمده خانواده هم در این سفرهای اربعینی، همراه شما باشند؟ حجت‌الاسلام هادی اکبری می‌گوید: «بله. ما دو بار خانوادگی به پیاده‌روی اربعین رفتیم. اتفاقاً در سفر دوم ۴۰ روزه‌ای که در سال ۱۳۹۲ داشتم، همسرم و فرزندانم هم در نجف به من ملحق شدند و از آنجا به‌اتفاق مسیر را طی کردیم. به اعتقاد من حضور بانوان و کودکان در این همایش بزرگ، اثرگذارتر از حضور آقایان است و برای دشمنان هم ناامیدکننده‌تر خواهد بود.»

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 72
  • در انتظار بررسی: 4
  • غیر قابل انتشار: 13
  • IR ۱۶:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    229 7
    السلام علیک یا ابا عبدالله همیشه در تفکر کربلا به این نکته یقین یافته ام که کشتی نجات بودن امام حسبن در هر موقعیتی ثابت می شود هر قلم و قدم و نظری و عمل و حتی خیال پاکی که به امام حسبن گره بخورد نجات بخش است من به یقین رسیده ام
  • یا حسین IR ۱۶:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    91 4
    عالی بود.
  • IR ۱۶:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    81 6
    خوشا به سعادتت مرد
    • رضا IR ۰۰:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
      0 8
      یک زمان ۱۴۰۰سال قبل که وسیله نبود مردم مجبور به جابه جایی با پیاده روی یا اسب خور شتر بودن ولی الان که وسیله هست چرا از وسیله استفاده نمیکنن ولا تا جای که به ما گفتن که امام علی گفته به روز بیش برید زیارت هر دل عاشق امام حسین قبول
    • علی داد US ۰۱:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
      10 0
      خوشا به حالت التماس دعا برای فرج آقا امام زمان صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل ولیک الفرج التماس دعا برای همه عاشقانه امام حسین علیه السلام
  • صادق IR ۱۷:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    81 2
    ای جانم،میگه میخواستم ادای عاشق ها رو دربیارم
  • مهدی IR ۱۷:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    67 2
    خوش به سعادتش... السلام علیک یا ابا عبدالله (ع)
    • IR ۲۲:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
      0 0
      عالی بود
  • IR ۱۸:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    64 1
    سلام خوش به سعادتتون التماس دعا
  • IR ۱۸:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    77 1
    این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست خیلی قشنگ بود های های گریه کردم
  • IR ۱۸:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    65 2
    واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم امام حسین کمک همه کنه کمک من حقیرم کنه که زیاد مشکل دارم
    • سمیه IR ۲۳:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
      5 0
      سلام تاحالا اینقدر روضه رفتم گریه ازته دل نکرده بودم که باحرفای این حاج آقا از سفرش گریه ام اومد دلتنگ امام حسین شدم. ممنون که خالصانه گفتی. نیازی به هیچ مداحی نبود. خوش به سعادتت. خداقوت
  • حسرت به دل کربلا IR ۱۹:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    67 3
    خوش به سعادتتون.خیلی خیلی زیارتتون قبول باشه. واسه همه دعاکنید. بخصوص ظهور حضرت مهدی
  • علیرضا IR ۱۹:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    57 4
    در گوش زمان طنین فریاد حسین ع زنده ست همیشه تا ابد یاد حسین ع دنیا همه سر به سر پر از ویرانی ای کاش رهی به شهر آباد حسین ع
    • اسلامی IR ۰۲:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
      6 0
      بسیارعالی انسان به شوق وشعف درمی آیدخداوند شما وامثال شماهارا برکت دهد که نشانهای انسانیت را همراه خودزنده میکنید آدم امیدوارمیشود که هنوزانسانهایی هستن که ضمیرشان وخمیرماییه شان نیکی به همنوع است در صورتیکه من ما ماشین به یک مرکز اورژانس برای قضای حاجت رفتم که بسیار خانوادهازیت بود ایشان امتناع ورزیدحتی برای یک حاجت کوچک
    • فرحناز سلیمی IR ۰۳:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
      1 0
      منم اگر عصب سیاتیک اذیتم نمیکرد راه شمارا ادامه میدادم
  • جمشیدی IR ۲۰:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    خدا قوتشان دهد من هم اراده ام بالاست دعا کنید زانو ها وبدنم شفا پیدا کند انشاء الله به مدد مولا از اصفهان پیاده به سمت کوی عشق کربلا عازم شوم همینطور برای همه عاشقان
  • غریبه IR ۲۰:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    1 0
    ما مشهدی ها کاروان داریم که پیاده از مشهد تا کربلا رو میرن. تقریباً ۷۰روز تویه راه هستن
  • حامدمحمدیفر IR ۲۰:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    3 0
    سلام خوش به سعادت تان. انشالله این جور پیاده روی بامعرفت نصیب ما و همه شیعیان جهان بشه
  • قاسم IR ۲۰:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    6 0
    امام حسین ع یاورت باشه اشکم بارد چوغم طوفان همه شب بارد زغم یاران حسابی اشک ریختم از مظلومیت امام حسین ع و اهلبیتش ع
  • فخیره IR ۲۰:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    5 0
    خدا قبول کنه حضرت اقا برای ما هم دعا کن
  • IR ۲۰:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    5 0
    ابوالفضل عاشیقه موشگیلده قالماز
  • آقاجانی IR ۲۰:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    3 0
    التماس دعا حاج آقا خدا قوت آن شاءالله دعا کنید قسمت ما هم بشود یک خدا قوت هم به خانم گرامیتان
  • CA ۲۰:۲۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    باریکلا
  • IR ۲۰:۴۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    اميدوارم من هم سال ديگه اين توفيق راداشته باشم
  • شاهرخ IR ۲۱:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    1 0
    درود خدا بر شما
  • علی IR ۲۱:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    1 0
    افرین خیلی هنر کردی
  • علی IR ۲۱:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    خاک پاتم....دعام کن
  • IR ۲۱:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    0 0
    سلام معجورین انشاالله منم دعا کن حاجی
  • مهدی IR ۲۱:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    نفستان گرم حاجی...تهران تا کربلا خیلیه
  • جواد IR ۲۲:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    سلام.من سال ۹۲تو تلویزیون پیاده روی اربعین رو دیدم گریم گرفت دلم کنده شد .طوری شد نخواسته یه دوستی گفت میخوایم دو سه روز دیگه بریم کربلا منم پیشنهاد دادم گفتم میام دو سه روز دیگه رفتم .البته تا الان چهار دفه تونستم برم.
  • IR ۲۲:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    1 0
    خوشا به حال تو ای مرد سلام من هم به اقا امام حسین برسون بگو پری خیلی گرفتاره دستش بگیر به خودش وامگذارش قربون مادرت برم اقا امام حسین
  • IR ۲۳:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    3 0
    خوشا به سعادتت امیدوارم براتون حفظ شود
  • امیر نجفی راد IR ۲۳:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    0 0
    خوش به سعادت مرد . التماس دعا . من و مادرم نتونستیم از نجف تا کربلا رو پیاده بریم . و پا های جفتمون خیلی زود تاول زد و ادامه راه رو با خودرو های عبوری رفتیم
  • IR ۲۳:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    0 0
    امام عالم ، شیطان همواره پا به پای آدمیان در شروع هرباره جنایت تا قیامت ایستاده است . امام من که در همه لحظات زندگی همواره همه ما را در نظر داری و خوشا به حال کسانی که نمره بیست میگیرند /
  • IR ۲۳:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    1 2
    نتيجه چي؟ اگر اين چهل روز را كمك افرادبي خانمان سيلزده كارميكرد عبادت نبود؟
  • علی IR ۲۳:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    1 0
    خیلی خوب بود التماس دعا
  • حسین IR ۲۳:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    0 0
    به نام خدا جانم حسین که گاهی ، فردی، دنیایی، یا ......... را مست وشیدای خودش میکنه سلام منم چندین بار نجف تاکربلا رو پیاده رفتم ولی خیلی طلبه معاشرت با این طلبه حسینی شدم کاش میشد که .......
  • Aref IR ۲۳:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    زیارت قبول باشه خوش به سعادتت السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه
  • جوادی IR ۲۳:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    3 0
    خداقبول و نگهدارت باشد بزرگواررر
  • N IR ۲۳:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    خوش به سعادتون زیارتتون قبول دعا کنید قسمت ماهم بشه من که در آرزوی دیدن بین الحرمین دارم دق میکنم
  • IR ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
    2 0
    چند بار این تیتر را دیدم و گذشتم حوصله خواندن این چیزها را نداشتم اما چه شد شروع کردم به خواندن و تا آمد تمام شود دیدم دارم گریه میکنم یا امام حسین من که تا حالا آدم این قدم ها نبوده ام خودتان دستم را بگیرید
  • سادات بانو IR ۰۰:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    4 0
    سلام علیکم.خوش ب سعادتتون.التماس دعا.
  • IR ۰۰:۴۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    التماس دعا خوش به سعادت شما ما که هر سال باید قبطه بخوریم وامشب فقط دلمون لرزید وهیچ گره ای نیست که با توسل به امام حسین باز نشه
  • لیلا IR ۰۰:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    خدا قوت. خوش به سعادتتون قبول حق منم یه بار رفتم عجب هوایی داره نجف دلم پر زد برا اونجا برام مقدور نبود برم اما امام حسین ع خودش دعوتم کرد بهترین خاطره ی عمرم نجف و کربلاس کاش میشد و سعادتشو دا‌شتم باز قسمت شه... مریضمو سفر برا سخته... التماس دعا
  • محمد رضا IR ۰۱:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    مرد واقعی هستی بدجوری حالمو عوض کردی خدا کنه همه عین این بنده خدا باشن قربون امام حسین با این عاشقای واقعیش
  • محمد IR ۰۱:۲۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    4 0
    امام حسین علیه السلام تنها شکست خورده پیروز تاریخ هست
  • IR ۰۱:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    سلام علیکم خداوند قبول کند و به حسن نیت شما پاداش دهد اما اگر حضرت مهدی عج حضور داشتند راه پیمایی چهل روزه را توصیه میفرمودند؟
  • IR ۰۲:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    خوش به سعادت شما
  • رضا IR ۰۳:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    بابا اشك مون رو سرازير كرديد. چى ميشد امام حسين ما رو هم بطلبه ؟!
  • علیرضا جاوید مهر IR ۰۴:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    منم اولین بارم بود که در پیاده روی اربعین شرکت کردم وزیبایی آن در این است که در آنجا اسلام عشق حاکم است نه اسلام فقه رهبر امام حسین است که با شهادت طفل شش ماهه اش تا جوانش وجوان برادرش وبرادرش وخودش واسارت باز ماندگانش ثابت کرده عاشق خدا وعدالت است وعلی که هیجگاه حقیقت را قربانی مصلحت نکرد
  • مریم سجادی IR ۰۴:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    طریقت بندگی ازراه حسین ،برسد روزی که امنیت برای ماهم مهیا بشه کوله امادس
  • IR ۰۵:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    قبول باشد حاجی قبول باشد بنده خوب خدا خدایا ما را هم خوب قرار بده
  • DE ۰۷:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    4 0
    از تمام جنبه های عرفانی روحانی دینی خدایی...این حرکت زیبا که بگذریم.ایشان اراده ای آهنین داشته که اکنون پولادین شده است.علاوه بر سلامت و شناختن وتجربه...این کار عظیم عزم ایشان را برای کار جهادی صدچندان نموده است.
  • عاشق IR ۰۷:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    زیارت قبول. کاش قسمت منم بشه.
  • نهضت جهانی صلوات IR ۰۷:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین علیه السلام احسنت وعالی بود ان شاالله اربعین آینده در کنار امام زمان علیه السلام ورهبرمان وتمامی عاشقان ارباب به سوی حرم حضرت پیاده روی کنیم با صلوات فراوان
  • سیده زهرا IR ۰۸:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    سلام به امام حسین ع و سلام به زائران امام حسین ع هزاران بار خوشا به سعادتت.جای شهدا که آرزو داشتندولی ....
  • IR ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    5 0
    من امسال جا ماندم. خواندم گریه ام گرفت. تصمیم دارم به چنین سفری بروم از نهران.
    • IR ۱۵:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
      1 0
      انشالله
  • IR ۱۰:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    سلام و عرض قبولی طاعات و عبادات ان شاالله زمان ظهور پیاده بریم خدمت حضرت حجت (عج) به امید ظهور صلوات....
  • سربدار IR ۱۰:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    اومدم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی/اومدم صدات کنم تو هم منو صدا کنی/اومدم دعات کنم (یا امام زمان عج)تو هم منو دعا کنی/آقا جون دوستت دارم /آقا جون دوستت دارم/ دست خالی اومدم دست خالی نذار برم /به امبدی اومدم تو نا امید نذار برم/آقا جون دوستت دارم /آقا جون دوستت دارم/
  • حسن IR ۱۱:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    4 0
    «اَفضَلُ‌الاَعمال، اَحمَزُها» احمضها
  • حجت الله مرادی IR ۱۱:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    4 0
    سلام زیارت قبول. خوندم و گریه کردم .کیف کردم.خوش به حال ما که چنین مکتبی داریم و خوش به حال ما که امام حسین رو داریم .السلام علیک یا ابا عبدالله
    • گودرزی IR ۱۲:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
      2 0
      حاج اقا قبول باشه من هم خیلی دوست دارم که کامل مسیر اربعین رو پیاده برم ولی چون خانم هستم واسم مشکل ولی چندبار مسیر نجف تاکربلا با بچه هام رفتم ان شاءالله صاحب الزمان ازهمه قبول کنه التماس دعا
  • قهرمان IR ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    واقعا کسی بخواد قدم تو این مسیر بزاره امام حسین علیه تنهاش نمیزاره من سال۹۳ دلم هوای کربلا کرد گفتم هرجوری هست باید برم دو روزه همه چی جور شد حتی ویزا هم نداشتم چون ویزا رو تو فروگاه نجف گرفتم خلاصه هر جا میرفتم آقا خودش راه رو نشونم میداد یادم نمیره تو بین الحرمین نشسته بودم با خودم گفتم کاش یه همزبان بود اینجاباهم صحبت می کردیم و دلم وا میشد یه لحظه کنار دستم یه نفر ترکی گفت اهل کجایی بعد صحبت کردیم اهل کرکوک بود ترک زبان باورم نمیشد رفیق شدیم همه جا رفتیم باهم یادش بخیر.ایشالا روزی همه.
  • IR ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    7 0
    منم آرزو داشتم از دم در خونه مون پیاده برم اما قسمت نشد خوشا به سعادتش
  • IR ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    3 0
    واقعا بغض گلوم. گرفت
  • بنده خدا IR ۲۰:۲۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    الله اکبر. اللهم عجل لولیک الفرج الهی امین یا رب العالمین. خدا خیرشون بده
  • زائر IR ۲۰:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    2 0
    جانم فدای حسین
  • مهدی علوی IR ۰۵:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۵
    0 0
    سلام علیکم. قبل باشد. استفاده کردیم. گزارش خوبی بود. چند سئال برایم مطرح شد: 1- این نوع سفرها که انسان چهل روز زندگی شخصی را تعطیل کند پسندیده است؟ 2- آیا بهتر نیست این نوع سفرها به صورت گروه‌ها سه چهار نفره باشد تا افراد از خطرات حملۀ حیوانات و یا برخی موارد در امان باشند.؟ 3- در روایاتی دیدم که تنها سفر کردن مثل تنها خوابیدن و خوردن مورد مذمت قرار گرفته، بنابراین نباید مشوق چنین مواردی باشیم. 4- نوشتن این موارد بسیارخوب است و ایکاش تعداد بیشتری گزارش در مورد این سفر معنوی منتشر شود.
  • شیدا IR ۰۹:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۵
    1 0
    خوشا به سعادتتون منم امسال رفتم پیاده روی اربعین و خدا را سپاسگذارم که این توفیق نصیبم شد
  • علی شریفی IR ۱۱:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
    0 0
    خدا قبول کنه بسیار عالی وکار بزرگی انجام دادید

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس