به گزارش مشرق، صحبتهای جواد خیابانی مجری و گزارشگر تلویزیون در برنامه "به توان ما" قابل تأمل بود؛ وقتی میگفت 30 میلیون طلب میکنند تا میهمان برنامه شوند! واقعاً کدام از بازیگران برای شرکت در تلویزیون 30 میلیون میگیرند؟ منظور خیابانی کدام بازیگران است که درخواست چند میلیونی برای شرکت در تلویزیون دارند؟! وقتی خیابانی میگفت که کمتر کسی مثل علیرضا حیدری قهرمان کشتی و میهمان برنامهاش، پیدا میشود که بدون طی کردن دستمزد، دعوت ما را قبول کند.
او درست میگوید که مردم به هنرمند و ورزشکار عیار میدهند و اینجا رسانهملی است! شاید به قولِ خیابانی این کار هم به نوعی احتکار است؛ احتکاری از جنس عوامفریبی که در فضای مجازی مردم مردم کنیم و برای آمدن به برنامه تلویزیونی و همزبان شدن مستقیم با مردم، پول نجومی مطالبه کنیم؛ این هم به نوعی تناقض است. چرا این رقمهای عجیب و غریب و رنگ به رنگ پیگیری نمیشوند؟
بیشتر بخوانید:
حرکات ناموزون کرونایی امین زندگانی روی تهمانده آبرویش +عکس و فیلم
میهمانانی که کماکان برای پولِ تلویزیون به تلویزیون میآیند و مقابل دیدگان مردم مینشینند و حرف از مشکلات میزنند؛ اما تا قبل از اینکه پولی به حسابشان نیامده دعوتِ تلویزیون را نمیپذیرند. البته که تلویزیون هم هنوز برای ضابطهمند کردن میهمانان تلویزیونی و جلوگیری از دلالی و واسطهگری، کاری نکرده است. در این میان برخی از برنامهسازان ناآگاه و نیمهحرفهای و کارنابلد، برای خودی نشان دادن، در ماراتن دعوت میهمان به هر قیمتی شرکت میکنند. اعداد و ارقام واسطهها بالا میرود و به یک باره میبینیم برای چند دقیقه گفتوگوی تکراری و غیرتأثیرگذار چندین میلیون رد و بدل میشود.
نکتهای که وجود دارد حضور بازیگران و خوانندگان در برنامههای مناسبتی خصوصاً ایامی مثل نوروز و رمضان و حتی شب یلدا است؛ متأسفانه اعتبار برنامه و برنامهساز برایشان اهمیتی ندارد و فقط گرفتن آن پول مهم است که قبل از رفتن به برنامه باید به حسابشان واریز شود؛ هرچه میهمان معروف و مشهورتر، دستمزد، نجومیتر!
تهیهکنندهای را میشناسیم که این روزها در تلویزیون برنامهسازی میکند اما خودش اطلاعات قابل تأملی از پشت پرده این دستمزدهای نجومی داده است؛ البته به دلایلی نخواسته نامش فاش شود. به گفته همین تهیهکننده برای دعوت میهمان برخی اوقات آنقدر سردرگم میشوند که فقط به دلیل پیشبرد برنامهسازیشان، آن میهمان را به برنامهشان میآورند و مقصر این رویکرد را اسپانسرهایی میدانند که از هنر برنامهسازی هیچ سررشتهای ندارند صرفاً برای کسب درآمد به تلویزیون آمدند و این رویه رفتار تجاری را آنها شکل دادند. ماجرای نرخ تعیین کردن میهمانان برای تلویزیون و برخی اوقات گرفتن دستمزدهای نجومی و ارقام عجیب و غریب برای چند دقیقه حضور در یک برنامه از این رویه اشتباهِ اسپانسرها نشأت میگیرد.
تلویزیون هرچه زودتر باید برای این رویه اشتباه، ضابطهای را در نظر بگیرد؛ اینکه برخی از برنامهها بهسمت دعوت از چهرههای مردمی رفتهاند و ایده و خلاقیت برنامهسازی را بهکار گرفتهاند ستودنی است اما مخاطب به شنیدن حرفهای تازه برخی از هنرمندان هم علاقه دارد و قرار نیست برای این علاقه، تلویزیون آنقدر پول پرداخت کند که به یک باره میبینیم در این مناسبتها خصوصاً دو شب ویژه سال تحویل و ایام نوروز، میلیاردها پول جا به جا میشود و صرف همین میهمانانی میشود که بسیاریشان خودشان را مردمی میدانند اما تا پول به حسابشان واریز نشود میهمان آن برنامه خاص نمیشوند. در شرایطی که خیلی از پروژههای تلویزیونی از جمله سریالهای در دست تولید بهدلیل دیرکرد پرداختها در آستانه تعطیلیاند یا تعطیل موقت شدهاند.
رقابت عجیب و غریب برنامههای ویژه مناسبتی برای دعوت از میهمانان و رفتار اشتباه اسپانسرها باعث شده تا دستمزدهای بازیگران، فوتبالیستها و خوانندهها برای حضور در برنامههای تلویزیونی به بازاری تجاری تبدیل شود که هرکدام نرخی برای حضورشان اعلام کنند؛ اتفاقی ناخوشایند که گریبان برنامهسازان را گرفته و در ادامه هم به بلایی خانمانسوز در تلویزیون مبدل خواهد شد.
در حالی این اتفاقات میافتد و ارقام عجیب و غریب برای آمدن به تلویزیون جابهجا میشود که حتماً قاب تلویزیون به چهرهتر شدن آن چهره کمک بیشتری میکند؛ واقعاً چه لزومی دارد برای یک برنامه مناسبتی، جُنگ و حتی تاکشو یک بازیگر، فوتبالیست و یا کارشناس دعوت شود و دستمزد ده تا بیست میلیون تومانی دریافت کند. میتوان به حضور فوتبالیها، خوانندهها و خانم یا آقای بازیگری اشاره کرد که به برنامههای مناسبتی تلویزیون میروند و خودشان را همراه با مردم معرفی میکنند و به مسئولان میتازند اما برای چند دقیقه حضور یا خوانندگی آن هم پلیبک (لبخوانی) و حتی ترجیح برنامهای برای حضور خوانندهای در شیراز با رقم بالا، مربی خارجی با مترجم و حضور خانوادگی چهرهها، برای تلویزیون هزینههای دومنظورهای را رقم میزنند.
این رویه اشتباه دعوت از میهمان به جایی رسیده که امروز بهمحض تماس تلفنی با واسطه یا اصطلاحاً مدیر برنامه آن بازیگر، فوتبالیست یا خواننده، رقمهای بالایی را برای چند دقیقه میهمانی تلویزیونی پیشنهاد میدهند. تهیهکنندگان و اسپانسرها هم برای مطرحکردن برنامه، تبلیغ یا آگهی خودشان حتماً نیازمند حضور این چهرههایند، برای همین سادهترین و پیشپاافتادهترین جنگهای شبانه تلویزیونی هم در صورتی میتوانند این چهرهها را برای برنامههای خودشان داشته باشند که اسپانسری حمایتشان کند.
پول هم نباشد، چهرههای شناختهشده یا میگویند سَرِ کارند و یا دغدغه دیگری را برای نیامدن مطرح میکنند. البته برخی از هنرمندان هم بهخاطر دوست داشتن مخاطب تلویزیون، بهازای مبالغ پایین و حتی هدیههای دیگری غیر از پول میپذیرند مهمان تلویزیون بشوند. خوشبختانه امروز برخی از شبکهها پیشقدم شدند و طرح حضور مردم معمولی و مهمانهای کمترشناختهشده را اجرا میکنند، چون قطعاً حضور مهمانهای معمولی هرچقدر هم که باشد به پای چهرههای شناختهشده نمیرسد.
با این تفاسیر مشخص میشود که بازیگران وقتی جلوی دوربین سریال یا فیلم سینمایی نیستند و یا بهقولی بیشتر مهمانیهای تلویزیونی و یا تبلیغاتی را میپذیرند چون دستمزد میهمان شدن بیش از بازیگری برایشان مقرون به صرفه است. در این بیشتر تهیهکنندگان تاکشوها و برنامههای مناسبتی قبول دارند که چنین مبالغی ردوبدل میشود اما ناگزیرند چون اولاً اسپانسرها اصرار دارند در این صورت سرمایهگذاری میکنند و از طرفی دیگر معتقدند برنامهشان اینگونه در کانون توجهات قرار میگیرد. اما واقعاً برنامهسازی بر مبنای سلبریتیمحوری جلو میرود و میتواند در جامعه تأثیرگذار باشد؟
امروز کدام برنامه با این سبک و سیاق توانسته ماندگار بماند؟ و چقدر این هنرمند مطلب دارد که گاهی اوقات هم همزمان به چند شبکه تلویزیونی میرود و میهمان میشود؟ آیا شایسته نیست ما بهجای پرداخت این دستمزدهای هنگفت به کارشناسان، صاحبنظران و تحلیلگران برنامههای رادیویی و تلویزیونی دستمزد پرداخت کنیم که محتوای غنی در اختیار مخاطب قرار میدهند ولی بیش از توجه به این اساتید و کارشناسان، چهرهها بیشتر مورد حمایت و پشتیبانی مالی قرار میگیرند، چهرههایی که بهواسطه بازی در فیلم و سریال یا بازی در فلان تیم فوتبالی شناخته شدند و چه محتوا و دانشی میتوانند در اختیار مخاطب قرار دهند که تلویزیون حاضر است بهای سنگینی برای دعوت او به تلویزیون پرداخت کند؟
نظارت که چندی است آن حضور جدی و دقت نظر خودش را فراموش کرده اما لازم است حتماً تلویزیون برای برنامههای خود سقفی را درنظر بگیرد تا مهمانان تلویزیونی هم از این فرصت و شرایط سوء استفاده نکنند و هم بیش از چهره، تهیهکنندگان، نویسندگان و مجریان طرح به ابعاد دیگر برنامهسازی برای جذب مخاطب توجه داشته باشند، چون این میهمان، برایش فقط پول مهم است و اعتبار آن شبکه و برنامه اهمیتی ندارد.
البته این دستمزدها فقط برای برنامه زنده نیست و گفتگوهای ضبطی و آیتمی هم مبالغ نامتعارفی دریافت میشود. ناگفته نماند فقط بازیگران درخواست دستمزد ندارند بلکه برخی از کارگردانها هم در ازای دستمزد مصاحبه میکنند. حتی برخی از بازیگران حضور در یک برنامه را به مثابه پروژههای حرفهای میبینند و میگویند همکاری با یک برنامه فرقی با بازی در یک فیلم و سریال ندارد، پس برای آن باید به اندازه یک جلسه آفیش، پول بگیرند. استدلال دیگرشان این است که با حضور آنها روی آنتن، تعداد بینندهها بالا میرود و برنامه میتواند آگهی بازرگانی و اسپانسر بگیرد!
برخی اوقات هم ضیافتهای تلویزیونی پولهای هنگفتی را در آینده برای صاحبان دلالی و خود نیمهحرفهایها فراهم آورده است. به گونهای که یکی از این مهمانان صرفاً به دلیل علاقه خوانندگی، کنسرت میدهد و مردم به واسطه علاقه به آن برنامه خاصّ با اجرای یک بازیگر، اعتماد کردند و تماشاگر خوانندگی آن نیمهحرفهای شدند. از این موضوعات بارها پیش آمده و شایسته است که جلوی دعوت این نوع افراد به برنامههای تلویزیونی خصوصاً آنتنهای زنده و پربیننده گرفته شود؛ مردم روی صدا و سیما یک حساب دیگری باز میکنند.
این نوع سبک و سیاق برنامهسازی تنها به مانند دکانهایی میماند که برای کسب و کار اسپانسرها مفید بود و از باورسازی و فرهنگسازی هم خبری نیست. شوهایی که هر روز هم مثل قارچ در صداوسیما سبز میشوند ماهعسل تولید آنها صرفاً تحقیر و تخریب اعتقادها و مناسبات خانوادگی و اجتماعی ایرانیان است. مردم قصه را از سریالها و محتوای لازم و مفید را از برنامههای تلویزیونی انتظار دارند و همه اینها بیشتر به تخصص، دانش و اندیشههای درست کاربلدها برمیگردد و نه زرق و برق و نگاه ظاهربین افرادی واسطه و نیمهحرفهای!
سؤال دیگری که این روزها باید پرسیده شود این است که چرا از بازیگران برای تبلیغ آگهیهای بازرگانی استفاده میشود؟ برخی از اینها مثل امین حیایی یا آتیلا پسیانی هم معروفند و هم محبوب! حیف است هنرمندان محبوب و به نام و بعضاً کاربلد به قیمت رها شدن از گرفتاری مادی هنر خود را به حراج بگذارند و به جای آثار خوب سینمایی و تلویزیونی، در آگهیهای بازرگانی حاضر شوند. رویا تیموریان هم گوینده تبلیغ یک پودر ماشین لباسشویی بوده است.
پیش از اینها هم آگهیهایی با حضور سروش جمشیدی و امیرحسین آرمان از شبکههای مختلف تلویزیون دیده شده بود و پخش این تیزرها نیز همچنان کم و بیش ادامه دارد. در واقع از میان تبلیغاتی که در طول شبانهروز از تلویزیون پخش میشود، شش تیزر تبلیغاتی، با حضور بازیگران پخش شده است. به نظر میرسد هنرمندان نسبت به گذشته، بیشتر به حضور در تبلیغات روی آوردهاند.
حضور امین حیایی در جایگاه یک ستاره سابق سینما که هنوز کمابیش محبوب است، در تبلیغ یک سس گوجهفرنگی، عجیب و جزو موارد استثناست که معمولا کمتر شاهد آنیم. تبلیغ این سس گوجه در ابتدا توجه مخاطب را جلب میکند اما بعد به بیمزهترین شکل ممکن، مردم را به استفاده از آن سس تشویق میکند.
در تبلیغ چای با حضور آتیلا پسیانی، از ایده تکراری و دمدستی مصرف یک نشان تجاری خاص در طول سالها استفاده شده، تبلیغ پودر لباسشویی نیز که رویا تیموریان گوینده آن است، یک تبلیغ معمولی است و تبلیغ نوشابه با حضور شقایق دهقان هم سعی دارد نشان بدهد که دو خواهر با وجود اختلاف سلیقه شدید، بر سر نوشابه آن برند خاص، با یکدیگر موافقند که این تبلیغ هم چندان خوب و جالب از آب درنیامده است.
استفاده از هنرمندان برای تبلیغ محصولات مختلف، چیز جدید یا عجیبی نیست و ترفند تبلیغاتی مرسومی است، اما معمولا از چهرهها در تبلیغ محصولات خاصی استفاده میشود. مثلا از بازیگران پرطرفداری که از لحاظ ظاهری، برای تبلیغ پوشاک یا کیف و کفش مناسبند و حضورشان در آن تبلیغ توجه مردم را جلب میکند، در تیزرها استفاده میشود.
بازار تبلیغ برخی کالاهای مصرفی، تجملاتی و مشابه غیرلازم و نامناسب با فرهنگ جامعه داغ شده و رونق پیدا کرده است؛ این روند، سرمایهسالاری تلویزیون را به رخ مخاطب میکشد. مخاطبی که در کنار خانوادهاش، تلویزیون را روشن میکند تا برنامه یا سریال مورد علاقهاش را ببیند اما با آگهیهای اغواگرایانهای از جنس تجمل مواجه میشود؛ تبلیغاتی که بیش از توجه و دقت، مخاطب را به فکر فرو میبرد که این خانه، میز صبحانه و غذا و لباسها و رنگ و لعابها برای کدام خانوادهها و اقشارند! حتی در میان بسیاری از ثروتمندان هم یخچالها و نوع لباس پوشیدن و زیستن مردمان آگهیهای بازرگانی پیدا نمیشود؛ چرا اینجا نظارت صداوسیما جلوی اغواگری در معرفی کالا، تجمل و تبلیغ و ترویج نامناسب در جامعه را نمیگیرد؟
این روزها بازیگران فراتر از بازیگری در تلویزیون قدم برمیدارند؛ یا در برخی برنامهها یا مسابقات تلویزیونی حاضر میشوند و یا ترجیح میدهند بازیگر آیتم تبلیغی آگهیهای بازرگانی باشند. البته که در فضای مجازی هم تبلیغ کردن کالا و یا اپلکیشنی خاص توسط سلبریتیها به اوج خودش رسیده است. حتی بعضاً تبلیغ برخی از کالاهای خصوصاً بهداشتی و آرایشی، آسیبزا بوده و آن سلبریتی خاص بدون توجه به عوارض آن، صرفاً برای منفعت شخصیاش، آن کالا و یا اپلیکیشن خاص را تبلیغ میکند.
این اتفاق امروز هم در تلویزیون افتاده و شاید برای آن هنرمندی که خودش را در معرض تبلیغ کالایی خاص قرار میدهد بیش از همهچیز درآمدزایی اهمیت داشته باشد تا جانِ مخاطب و آسیبهایی جسمی، روحی و روانی که آن تبلیغات و آگهیها میتواند برای او و جامعه به ارمغان بیاورد.
روزی از خانمها برای تبلیغ کالاها در تلویزیون استفاده میشود که البته در آیتمهای دیگری خصوصاً شویندهها و مواد غذایی حضور فعال دارند و امروز به برخی از هنرمندانی رسیدهاند که شاید در عرصه کارهای سینمایی و تلویزیونی کمتوفیقند و یا کارهای متعدد و شناسنامهدار به آنها پیشنهاد نمیشود؛ و یا دوست دارند در جلوهای جدید از خودنمایی حاضر باشند و پول و دستمزد بیشتری هم برسند.
بعضاً چهرههای معروف دیگری همچون ورزشکاران هم در آگهیهای بازرگانی دیده شده که حتی این روزها میتوان چهره این افراد را در بنرهای تبلیغاتی در سطح شهر هم دید؛ اما دیدن برخی از بازیگران در این آگهیها خصوصاً تلویزیون، برای مخاطب تعجبآور و جای تأمل دارد که دلیل استفاده از بازیگر برای تبلیغات تلویزیونی چیست و آیا همه درهای فعالیتهای دیگر هنری به روی آن بازیگر بسته شده که به دامنِ آگهیهای بازرگانی پناه آورده است؟
حالا باید دید این روند حضور بازیگران در تبلیغات و آگهیهای بازرگانی چه در تلویزیون، چه فضای مجازی و بیلبوردهای شهری تا چه زمانی و چه شکل و شمایلی ادامه خواهد داشت؟