سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
اشعه ایکس کرونا: تصویر چندبُعدی سیاست و اقتصاد
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
«اشعه ایکس» میتواند به درون اشیاء برسد و به همین دلیل، در تصویربرداری پزشکی، صنعتی و امنیتی مورد استفاده قرار میگیرد. ویروس کرونا ظاهرا نسبت به نظامات مدیریتی، درمانی، اقتصادی و فرهنگی کشورها مانند اشعه ایکس عمل میکند.
کرونا با همه مصائب بزرگش، فرصت عمیقتر شدن بشر فراتر از حجاب مشهورات رسانهای است و در مقابل میتواند در صورت مواجهه نامتوازن، عامل غفلت از چالشهای دیگر شود. در حالی که از فاصلهگذاری «هوشمند» برای مهار این بیماری سخن گفته میشود، باید همین هوشمندی را در مواجهه با کرونا و مسائل فربهتر از آن، شاخصه مدیریت کرد.
1- یک رویداد معمولا با واکنشهای متفاوت روبهرو میشود. «باران که در لطافت طبعش خلاف نیست- در باغ لاله روید و در شورهزار، خس». ابتلائات سخت در مقیاس جمعی، تمدنهای ضعیف را مضمحل میکند اما در تمدنهای جوهرهدار، اسباب شکوفایی ظرفیتهاست. اتفاقات و ابتلائات، واکنشهای متفاوت از افراد میگیرند؛ بسته به اینکه شخصیت آنها چگونه قوام یافته باشد.
مولوی در شرح آیه شریفه «انما المومنون اخوهًًْ» میگوید: «مؤمنان معدود، لیک ایمان یکی- جسمشان معدود، لیکن جان یکی/ غیرفهم و جان که در گاو و خر است- آدمی را عقل و جانی دیگر است/ جان حیوانی ندارد اتحاد- تو مجو این اتحاد از روح باد/ گر خورد این نان، نگردد سیر آن- ور کشد بار این، نگردد او گران/ بلکه این شادی کند از مرگ او- از حسد میرد چو بیند برگ او/ جان گرگان و سگان هر یک جداست- متحد جانهای شیران خداست».
2- کرونا برخی دولتهای غربی را حتی نسبت به همدیگر و مردمشان وحشیتر کرد. اما در ایران اسلامی با وجود همه مضیقهها، موجب شکوفایی ظرفیتهای فداکاری و همدلی و مواسات شد. در حالی دولتها در غرب از هم ماسک میدزدند و آدمها برای هم اسلحه میکشند یا دستگاه تنفس را از بیماران دریغ میکنند که در مقابل، نمونههای فداکاری بسیاری در ایران اسلامی دیده میشود.
ماسکدزدیها را میبینیم و به یاد میآوریم مجاهدانی را که در میانه حمله شیمیایی - که در کسری از ثانیه خفه میکرد- ماسک از صورت خود برداشتند و بر صورت نفر کناری گذاشتند. تولیدکنندگان و تجهیزکنندگان صدام به تسلیحات شیمیایی، همین راهزنهای متمدن و بیرحم بودند.
3- یک ماه قبل، مقامات جنایتکار آمریکایی و رسانههایی که سر در توبره آمریکا و انگلیس و عربستان دارند، کشور ما را بهخاطر درگیری با کرونا آماج رگبار طعنه و دروغ و سیاهنمایی کردند. اما حالا همان شبهروشنفکران ایستاده در کنار دشمن، از اینکه گوشهای از «فاجعه بزرگ» در غرب روایت شود، خشمگین میشوند. آنها یک کلمه درباره افتضاحات غرب حرف نمیزنند؛ فشار هم میآورند تا رسانهها سانسور کنند! اما مگر سانسور شدنی است؟
به گزارش گاردین «1/5 میلیون نفر در انگلیس از زمان شروع قرنطینه هیچ غذایی در طول روز نخوردهاند، چون پول و دسترسی به غذا ندارند. ۳ میلیون نفر هم وعدههای غذایی را کاهش دادهاند... از هر سه جراح، یک نفر به ماسک و روپوش دسترسی ندارد». شبکه سیبیاسنیوز هم میگوید: «17 میلیون آمریکایی بیکار شدهاند. در بانکهای دریافت غذا در سراسر آمریکا شاهد صفهای طولانی هستیم».
قیمت سیب زمینی در فرانسه ظرف یک هفته از 1/4 یورو به 7/5 یورو رسید. گورهای دستهجمعی و اجساد انباشته، تصویر تکراری آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است. دیروز تعداد مبتلایان در آمریکا به بیش از ۵۸۲ هزار نفر و شمار قربانیان به ۲۴ هزار نفر رسید و 1509 مبتلا در یک روز جان باختند.
4- آقای «ص- ز» یکی از شبهروشنفکرانی که همواره شیطان بزرگ را بزک کرده و لیبرالیسم و کاپیتالیسم را در حد پرستش میستوده، اخیرا مدعی شده «بعد از کرونا در جهان چیزی تغییر نمیکند و نباید تمام تمدن غرب را زیر سؤال برد.
اگر همه آمریکایی هم در اثر کرونا از بین بروند در ایران چه اتفاقی رخ میدهد؟ بیکاری رفع میشود؟ تورم از بین میرود؟ این چه خوشحالی است که از نابودی و غم دیگران داریم».
آیا روایت واقعیتهای سیاست و حکومت غربی، شادمانی از گرفتاری ملتهای تحت استیلای این حکومتهاست؟! آیا انکار بیپناهی تودههای مردم و بیاعتنایی به آنها، شراکت در خیانت مستکبران عالم نیست؟ غربزدگان درباره تحلیل روزنامه نیویورکتایمز چه دارند بگویند که دیروز نوشت: «ما یک جامعه افسرده و شکستخوردهایم».
یا درباره ارزیابی مجله اشپیگل که مجسمه آزادی را در بستر بیماری تصویر کرده و نوشت: «مدیریت فاجعهآمیز دولت، ایالات متحده را به مرکز بیماری کرونا تبدیل کرده. این کشور با یک سقوط اقتصادی بیسابقه روبهرو است. آیا شاهد انفجار یک ابرقدرت هستیم؟».
5- وقتی با یک ملت همدل نباشند، از رنج آنها شادمان و از موفقیتشان ناراحت میشوند. باور میکنید یکی از همینها (عضو حزب منحله مشارکت) درباره پیشبینیاش از سال نو گفت «نمیتوانیم پیشبینی قطعی یا خیلی دقیقی داشته باشیم اما به یک مسئله میتوان امیدوار بود، آن هم اینکه اوضاع بدتر میشود و این بدتر شدن میتواند فرصتی باشد برای اینکه جامعه به این نتیجه برسد که اقدامی برای خروج از این وضعیت صورت دهد»؟ امید به بدتر شدن وضعیت مردم؟!
همحزبی همین فرد سال گذشته از اینکه ماجرای قیمت بنزین موجب فشار به اقشار پایین شده و میتواند موجب کاهش رای جریان اصولگرا شود، ابراز خوشحالی کرد! خداوند در سوره توبه و آلعمران درباره منافقین میفرماید «إِن تُصِبکَ حَسَنَهًٌْ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبکَ مُصیبَهًٌْ... َیَتَوَلَّوا وَهُم فَرِحونَ. اگر نیکی به تو رسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر مصیبتی به تو رسد... برمیگردند در حالی که خوشحالند» و «إِن تَمسَسکُم حَسَنَهًٌْ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبکُم سَیِّئَهًٌْ یَفرَحوا بِها. اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند».
6- ماسکدزدی بدتر است یا امیددزدی از یک ملت؟ خلاصه ماجرا را دو هفته قبل اکبر گنجی نوشت: «ما کارمندان دولتهای راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی (بنسلمان) هستیم.
وظیفه ما وحشتافکنی در ایران است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم. ما بهگونهای عمل میکنیم که گویی کرونا فقط در ایران وجود دارد و دولت ایران پنهانکاری میکند... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی، مدافع حقوق بشر، فمینیست و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای راست افراطی هستیم. تلویزیون مال بنسلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست.
ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم با کرونا هراسی انجام دهیم». برخی افراطیون مدعی روشنفکری، جز نق زدن و منفیبافی به هنگام بروز چالشها و گرفتاریها، کار دیگری نکردند و اصلا چه کار دیگری بلدند؟
7- کرونا بسیار مهم است و مدیران ذیربط در کشور ما هم در مقایسه با اغلب کشورهای پیشرفته، عملکرد بسیار بهتری داشتهاند (هرچند انتقادهایی هم وارد است). اما این مسئله و ابتلا، نباید مدیران ما را از مسائل مهم دیگر از جمله اقتصاد غافل کند. پیامدهای جهان شمول کرونا، ضرورت اصلاح در نظام اقتصادی را دوچندان میکند.
باید طرح تحول اقتصادی را که از 12 سال قبل مطرح شده، وجهه همت ملی کرد و برخی روندهای غلط در «نظام بانکی، مالیاتی، توزیع یارانه، گمرک، توزیع کالا، ارزشگذاری پول ملی و ساختار اجرایی» را تغییر داد. رونق تولید، خون و هوای جاری پیکره اقتصاد است و جز با تغییر برخی روندهای اقتصادی و مدیریتی اتفاق نمیافتد.
8- حمایت از کسب و کارها و همچنین طبقات پایین، نباید به «حرف درمانی» منحصر بماند. اینجاست که باید «هوشمندسازی مدیریت» اتفاق بیفتد و به هدفمندسازی «یارانهها، بستههای حمایتی، هزینههای دولت، نظام واگذاری تسهیلات کلان و اخذ مالیات (بهویژه از سوداگریهای کاذب و سفتهبازی)» منتهی شود.
محدودیت منابع، باز توزیع عادلانهتر منابع ملی (از یارانههای پرداختی علیالسویه تا تسهیلات کلان و فرصتهای کمیاب) را الزامآور میکند. ما خسارت واگذاری 18 میلیارد دلار ارز دولتی و تولید رانت 150 هزار میلیاردی را شاهد بودیم و در عین حال برخی دولتمردان چشم امید به غرب داشتند.
دولت در حالی مجوز برداشت یک میلیارد یورویی از صندوق توسعه ملی برای مهار پیامدهای کرونا را درخواست کرد که گزارش رئیس دیوان محاسبات درباره تفریغ بودجه سال 97 نشان میدهد سرنوشت ۴/۸ میلیارد دلار ارز واگذار شده (4200 تومانی) معلوم نیست و واردات کالایی انجام نشده است؛ رانتی معادل پنجاه هزار میلیارد تومان! آیا این پولها نمیتواند صرف حمایت از تولید شود؟
9- برخی تسهیلاتبگیران نه تنها مبالغ دریافتی را هزینه تولید نمیکنند، بلکه به سوداگری کاذب یا خرید و تعطیلی کارخانهها و اخراج کارگران مبادرت میکنند که هم کاهش تولید و افزایش بیکاری را در پی دارد و هم موجب تورم مصنوعی میشود. مدیریت هوشمند میتواند تولید را به صرفه، و واردات بیرویه یا سوداگری کاذب را پر هزینه کند؛ معادلهای که اکنون بر عکس است.
سخنان رئیس محترم بانک مرکزی تکاندهنده بود آن جا که گفت «به مقام کره ای گفتم، پول نفتمان را ندهید، نمیگذارم ال جی و سامسونگ در ایران کار کنند؛ دیدم اصلا برایش مهم نیست، میدانید چرا؟ اینها کالاهایشان را غیرقانونی میآورند داخل.
خب، معلوم است جواب من را ندهد. میگوید یک چیزی گفته برای خودش، ما که داریم جنس خودمان را میفروشیم. ستاد مبارزه با قاچاق کجاست؟ باید جلوی اینها را بگیرند. فکر میکنید با این وضع، تولید ملی شکل میگیرد؟ کشوری که در جنگ تمامعیار اقتصادی است، چرا باید قاچاق رونق داشته باشد؟».
10- اقتصاد، نیازمند مدیریت میدانی و عملیاتی است و نه صرفا ستادی. پنج سال پس از تصویب قانون رفع موانع تولید، میتوان پرسید آیا موانع تولید برطرف شده است؟ تولیدکنندگان اغلب گلایه دارند. از آن سو، نقدینگی پنج برابر شده (از 470 هزار به 2200 هزار میلیارد تومان) عمدتاً از کانال تولیدگریزان بوده و به سیلابی ویرانگر در حوزه دلالی تبدیل شده؛ در حالی که اگر مدیریت شود میتواند کمبود سرمایه تولید را برطرف کند.
لایحه «رفع موانع تولید رقابتپذیر» اول اردیبهشت ۱۳۹۴ تصویب شد. همچنین قانون الحاق موادی به این قانون، 30 اردیبهشت ۹۷ تصویب شد؛ دو سال قبل. وزارت صمت هفت ماه قبل (اوایل مهرماه 98) اعلام کرد آییننامه تشکیل «ستاد تسهیل و رفع موانع تولید» را به دولت ارائه کرده. این آییننامه با پنج ماه تاخیر، در نیمه بهمن 98 به تصویب دولت رسید و حال آنکه انتظار این همه فرصت سوزی نمیرفت.
دوم دی ماه سال گذشته، رئیس کمیسیون حمایت از تولید ملی، گزارشی را ارائه کرد که از اجرا نشدن بخشهای مهمیاز احکام قانون رفع موانع تولید حکایت داشت. بهنظر میرسد با تشکیل مجلس جدید که نخبگان اقتصادی مومن در آن کم نیستند، میتوان امیدوار به جدی شدن تغییر در برخی روندهای مدیریتی شد.
توسعه نامتوازن و درس کرونایی
در سرمقاله ایران آمده است:
یکی از پیامدهای کرونا انگشت گذاشتن براین حقیقت است که جهان امروز نمیتواند بیش ازاین شاهد توسعه نامتوازن باشد. دیگر نمیتوان در پیلههای خودتنیده پنهان شد و خود را مصون از جهان و محیط پیرامون نمود. نه جهان توسعهیافته مصون است و نه جهان در حال توسعه و دراین میان نه حتی جهان و جوامع اولیه پیش از تاریخ نیز مصون نخواهند بود.
از جهان پیش از تاریخ، چند جامعه بسیار ابتدایی در قلب جنگلهای آمازون همچنان پابرجا هستند. ولی در جریان کرونا گفته شد که برخی از افراد این جوامع بسیار منزوی به علت کرونا فوت کردهاند و این زنگ خطر به صدا در آمد که کرونا در قلب جنگلهای آمازون چه میکند که هزاران کیلومتر با نزدیکترین اجتماعات بشری فاصله دارد؟ اگر به صد سال پیش برگردیم و اگر دهها و صدها از این نوع ویروسها در قارههای گوناگون تولید میشد، هیچ احتمالی نداشت که در نهایت به درون آمازون رسوخ کند.
پس چرا مردمی که هیچ تقصیری در این زمینه ندارند باید چوب مشکلات مردم سایر نقاط جهان را بخورند؟ همان گونه که عکس ماجرا نیز وجود دارد. آنچنان که در مورد ایدز گفته میشد منشأ آن در آفریقا بود، هر چند برای اولین بار در ایالات متحده دیده شد و از آن کشور به تمام جهان شایع گردید و کشت و در نهایت کشتار خود را در آفریقا به نمایش گذاشت ولی چون بروز و ظهور آن در ایالات متحده بود کسی به آنها اشارهای نمیکند!
در هر صورت توسعه نامتوازن نه فقط در سطح جهان و میان کشورها، بلکه در سطوح کشوری و منطقهای نیز، ضرورتی انکارناپذیر است. منظور از توسعه متوازن این نیست که همه جوامع و مناطق برابر باشند، ولی حدی از امکانات برای یک زندگی متعادل در هر منطقه ضروری است.
اگر بتوان عوارض توسعه نامتوازن در درون کشورها را از طریق بستن مرزها تا حدی مهار کرد و با جلوگیری از مهاجرت بینالمللی فقر و نکبت را در داخل کشورهای دیگر محدود کرد، در خصوص توسعه نامتوازن منطقهای درون کشوری این کار را نمیتوان کرد و در نتیجه مهاجرت و انتقال عوارض توسعهنیافتگی ازهر سو به سایر نقاط کشور سرازیر خواهد شد.
پرسش این است که چگونه و با چه معیاری میتوان توسعه نامتوازن را سنجید و آن را نشان داد. برای این کار معیار مشخصی میتوان ارائه کرد. تقسیمات کشوری برحسب استان و سپس شهرستان و در سطح کلیتر، شهر و روستا در دسترس است.
تمامی متغیرهایی که هر سال از طرف مراجع رسمی سنجیده میشود برحسب استان و در مواردی برحسب شهرستان و نیز شهر و روستا در دست است. توزیع این شاخصها منجر به سنجش عددی تحت عنوان ضریب نابرابری میشود.
برای مثال در سطح کل کشور میان شهر و روستا و از گذشته نوعی نابرابری وجود داشت. نابرابری در آموزش، بهداشت، اقتصاد و... در سالهای پس از انقلاب به نحو چشمگیری، بسیاری از این شاخصها متعادل و شکاف میان شهر و روستا کم شده است.
ولی میزان این شاخص را میتوان برای استانهای کشور نیز سنجید. بدون شک برخی از استانها و مناطق و درون هر استان، برخی از شهرستانها، وضعیت نامناسبتری نسبت به دیگر استانها و شهرستانها دارند.
وظیفه برنامهریزی در سطح کلان کشور و نیز در سطح استان کاهش این نابرابریها از طریق افزایش اندازه شاخصهای مفید برای استانها و مناطق محرومتر است.
اگر همین یک درس را از کرونا خوب یاد بگیریم، در این صورت کرونا بیش از آنکه منشأ شر و خسارت برای ما باشد، منشأ نیکی خواهد بود.
پساکرونا و جا به جایی قدرت ها
علیرضا میریوسفی در خراسان نوشت:
آثار، تبعات و دامنه آثار ویروس کرونا هنوز مشخص نیست و نمی شود با قطعیت درباره تحولات آینده در کیفیت و کمیت روابط کشورها در عصر پساکرونا اظهار نظر کرد.
به عنوان مثال به تازگی دولت های آمریکا و ژاپن از میزان پایبندی مردم کشورهایشان به قواعد فاصله گذاری اجتماعی، اظهار نگرانی کرده اند و اکثر کشورها در حال تجدیدنظرهای بدبینانه درباره ارزیابی های قبلی خود درخصوص زمان خاتمه به شرایط فوق العاده هستند.
با این حال اگر فرض کنیم که این بحران جهانی طی چندماه آینده تا حدود زیادی مهارخواهد شد و بر تبعات اقتصادی و سیاسی آن متمرکز باشیم، میتوان حدس هایی درباره دوران پس از بحران زد.
بیشتر مقالاتی که در روزهای اخیر درباره «عصرپساکرونا» نوشته شده اند، از همین جنبه بر موضوع تمرکز داشته اند و بر محورهایی کلی نظیر موارد زیر متمرکز بوده اند: تقویت ملی گرایی، تضعیف لیبرالیسم، تضعیف جهانی شدن ،تسریع در افول قدرت آمریکا، قطب بندی جدید جهانی و ارتقای بیشتر جایگاه چین، افزایش تعداد دولت های ورشکسته، تداوم قیمت های پایین نفت و انرژی و ضرر هنگفت کشورهای تولیدکننده نفت در کنار تولیدکنندگان نفت صخره ای(نفت شیل)، موج های بیکاری و فشار به صندوق های رفاه اجتماعی، تغییر کلی و اساسی و ساز وکار کسب و کار و کمیت و کیفیت نیروی انسانی، رشد و تقویت بازار کار از راه دور و خریدهای غیرحضوری و ....
از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از اقتصاددانان طی دوسال گذشته انتظار بروز بحران شدید اقتصادی را در آمریکا و در سطح جهان داشتند و آن را موضوعی قطعی و محتوم می دانستند، هرچند در پیش بینی زمان وقوع آن اختلاف داشتند. این اقتصاددانان در طول این مدت دایم در حال مدل سازی و سناریونویسی برای مقابله با این بحران بودند.
در این دوره، ترامپ هم با نگرانی اخبار مربوط به پیش بینی ها از وقوع این بحران را دنبال میکرد و در سه سال گذشته سعی داشت با اتخاذ سیاست های اقتصادی خود، تا حد امکان شروع بحران را به بعداز انتخابات نوامبر ٢٠٢٠ منتقل کند(حتی به بهای تشدید بحران آینده)، با این حال ظهور کرونا بسیاری و از جمله ترامپ را هم غافلگیر کرد و به نظر می رسد بروز بحران اقتصادی را به جلو انداخته باشد.
با فرض های بالا و با مرور بحران های بزرگ اقتصاد جهانی از جمله دوبحران ١٩٢٩ و ٢٠٠٨، تسریع در جابه جایی قدرت می تواند از مهم ترین نتایج بحران مالی ٢٠٢٠ باشد که توسط ویروس کرونا از نظر زمانی به جلو کشیده شده و تشدید هم شده است.
در این جابه جایی قدرت، کشورها، افراد و شرکت هایی نفع خواهند برد که انعطاف پذیری و قدرت انطباق و انضباط اجتماعی بیشتری از خود نشان دهند و دارای ساختار انسانی و اجتماعی چندوجهی و متنوع تری باشند.
این کشورها به رغم صدماتی که از این بحران دریافت خواهند کرد، بعد از بحران با بازبینی پروسه های قبلی و بهینه سازی آن ها می توانند با استفاده از فرصت های پدیدآمده، قطب های جدیدی در عصرپساکرونا شکل دهند. به نظر می رسد چین و برخی قدرت های نوظهور شرق آسیا تاکنون قابلیت خوبی در مدیریت بحران نشان داده اند و موقعیت بهتری در عصر پساکرونا خواهند داشت.
در مورد آمریکا، به نظر می رسد همانند دو بحران قبلی، توان و تمایل این کشور برای حضور و ظهور هژمونیک در خارج از مرزهایش کاهش بیشتری یابد و موضع دفاعی تری در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه اتخاذ کند و قابلیت این کشور برای تحمیل اراده اش از طریق تحریم و فشار تحت تاثیر قرار بگیرد.
در مورد ایران، با وجود انتقادها و کاستی های موجود، نیروی انسانی جوان و با کیفیت، جایگاه منطقه و توان منطقه ای، اقتصاد متنوع و آبدیده از فشار تحریم ها و همین طور همبستگی ملی می تواند فضای بیشتری برای بازیگری اش در منطقه ایجاد کند، به شرطی که حداکثر توان کشور برای مدیریت و مهار هر چه سریع تر بحران کرونا به کار گرفته و این مرحله با حداقل صدمات پشت سر گذاشته شود.
اگر دردم یکی میبود چه میبود؟
محمدرضا خباز در آرمان نوشت:
وقتی کرونا در کشور ما بروز پیدا کرد، نشاندهنده این بود که بهترین راه مبارزه با آن پیشگیری است که همان در خانه نشستن است. همه دنیا با بروز کرونا با رکود اقتصادی هم مواجه شد و احیانا امسال یکی از پررکودترین سالهای دنیا خواهد بود ولی در کشور ما درد بیش از یکی است. درد مضاعفی داریم که درد تحریم غیرانسانی و ظالمانه آمریکاست.
وقتی کشورمان دچار تحریم شد، نشان داد که در دنیا هیچقانونی حاکم نیست. یعنی سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت و سازمان ملل بیشتر برای تامین نظرات قدرتهای بزرگ بهوجود آمدهاند.
ما تحریم بینالمللی نیستیم یعنی شورای امنیت علیه ما مثل گذشته تحریمی اعمال نکرده و با برجام همه تحریمهای گذشته برداشته شده، اما انسان قلدری به نام ترامپ ایران را تحریم و زیر توافق بینالمللی زد.
همه کشورهای دنیا را تهدید کرد که اگر با ایران ارتباط داشته باشید ایالات متحده ارتباطش را با آن کشورها قطع خواهد کرد. این درد به مراتب از درد کرونا برای کشور ما سنگین تر و بدتر است.
از یک طرف کرونا باری را بر همه عالم تحمیل کرده و از طرف دیگر تحریمها قبل از آن بیش از دو سال است که دارد کمکم ما را به مشکلات سنگینی مبتلا میکند. در این شرایط بهنظر میرسد در مرحله اول باید از نظرات کارشناسی اندیشمندان و دانشمندان داخلی و خارجی که ایران و نظام ما را قبول دارند، استفاده کنیم.
دوم خیرینی که در این کشور کم هم نیستند و تعدادشان فراوان است و در خیلی جاها بهصورت جسته گریخته کمکهایی در مراسمهایی مثل محرم و رمضان انجام میدهند، زکات مالشان را بدهند و با هماهنگی و همدلی کاری کنند که خدمات و انفاق مومنانهای که تعبیر رهبری انقلاب بود در کشور تحقق پیدا کند. مسلمانی به خدمت به مردم است آنهم مردمی که الان با همه وجود گرفتارند.
موضوع سوم قدمهایی است که دولت برداشته اما وضعیت دولت از نظر اقتصادی نامناسب است. 16 سال در مجلس بودم و با همه نوع بودجه کم درآمد و پردرآمد آشنایی دارم. دولت اکنون در شرایطی نیست که در حد انتظار مردم به مردم کمک کند.
دولت قبول دارد که حق با مردم است و مردم شرایط سختی دارند ولی درآمدی هم ندارد. وقتی درآمد نفت مان بسیار پایین است و درآمد اصلیمان هم نفت است و در اثر رکود دریافت مالیات ممکن نیست و وقتی در اثر عدم واردات و صادرات حقوق گمرکی و سود بازرگانی به بودجه دولت نمیآید، دولت دیگر درآمد آنچنانی ندارد.
در عین حال دولت میتواند با مصوبات بیش از این راه را یک مقدار برای افرادی که دارند دچار میشوند، باز کند و در این راه بانکها باید پیشقدم شوند. معنی ندارد بانکی ادعا کند تا مدیرعاملش دستور ندهد، مصوبهای را انجام نمیدهد. یکی از دغدغههای مردم قبوض آب و برق و گاز است و با توجه به اینکه باید بهداشت بیشتری رعایت کنند آب بیشتری هم مصرف میکنند.
دولت باید به مردم مهلت دهد ولی در عین حال باید قبضها را هم کاهش دهد تا مردم احساس آرامش بیشتری کنند. ظلمی که امروز به ملت ایران میشود در دنیا بیسابقه است و باید در همه رسانهها به دنیا معرفی شود تا ماهیت استکبار جهانی مشخص شود. ضمن اینکه خود مردم باید مراقب همنوعانشان باشند.
کرونا میدان آزمون مدیریت انقلابی
سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:
در چهار دهه گذشته کشور ایران در قیاس با تمامی کشورهای جهان، با بیشترین تهدیدها و آسیبها (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی و امنیتی) از ناحیه بلایای طبیعی (سیل، زلزله، خشکسالی) و غیرطبیعی (ترور، جاسوسی، انفجارات، کودتا، شرارت، برنامهریزی برای فتنهگری و براندازی، جنگ تحمیلی، شبیخون فرهنگی، مزاحمت گروهکهای معاند و برانداز، انواع تحریمها و بمباران عملیات روانی و تخریبی) مواجه بوده است، اما بیشک هیچکدام از آنها و حتی به جرئت میتوان گفت مجموع آنها هم به اندازه ویروس کرونا در سطح جامعه و مسئولان این همه نگرانی ایجاد نکرده و موجب پریشانی خاطر مردم نشده است، از این جهت این ویروس را باید میدان آزمونی بس بزرگ برای سنجش توانایی ها، قدرت مدیریت، آرامش بخشی، اداره منطقی و پیش رونده کشور، قدرت تشخیص، تصمیم و اجرای تصمیمات مناسب دانست.
در پروژههای مهندسی، فعالیتها و اقدامات را در قالب جدول زمانبندی اجرای پروژه موسوم به گانت چارت یا گانچارت انجام میدهند و یکی از محاسن این جدول علاوه بر مشخص کردن تمام اقدامات متصوره و تعیین زمانبندی و نقطه پایان پروژه، این است که بر اساس چشمانداز واقعی کلیه فعالیتها و اقداماتی که امکان انجام همزمان آنها وجود دارد در عرض یکدیگر انجام میشود. همین شیوه در برخورد با بلایا، حوادث و رخدادهای طبیعی و غیرطبیعی از جمله ویروس کرونا باید مورد توجه قرار گیرد.
حقیقت غیرقابل چشمپوشی این است که در کشور در شکل مدیریت و برخورد با تهدیدهای کرونا، «هم در تشخیص»، «هم در اخذ تصمیم»، «هم در اجرا»، «هم در سرعت اجرا»، «هم در انجام عملیات روانی و پیوستهای تبلیغاتی و آرامش بخشی به جامعه و مردم» و «هم در انجام فعالیتهای همعرض» همواره با تأخیر مواجه بوده ایم و هیچگاه به شکل جهادی و انقلابی عمل نکرده ایم که تعطیلی موقت یک قوه بزرگ (قوه مقننه) از جمله همین تصمیمات نامناسب و تأخیرهای ناروا است و صدالبته این نقد هرگز به منزله نادیده گرفتن تلاش خالصانه و تحسین برانگیز برخی دستگاهها و چشم بستن بر ظرفیتهای به کار گرفته شده توسط دستگاههای مسئول ازجمله وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین اقدامات انقلابی و جهادی نیروهای مسلح، بسیج و مردم نبوده و هر عقل سلیم و وجدان آگاه قدردان این زحمات خواهد بود، اما سطح توقع مردم و نظام انقلابی از مسئولان و دولتمردان قطعاً بسیار بالاتر از اقدامات انجام پذیرفته بوده و مردم از مسئول توقع بیشتر و متناسب با شرایط خاص داشته و دارند.
کارشناسان اقتصادی داخلی و بین المللی، قویاً معتقدند آثار منفی و زیانبار میان مدت و بلند مدت این ویروس از حوزهی تهدید جان مردم فراتر رفته و به سایر حوزهها تسری پیدا خواهد کرد و رفته رفته این ویروس از ریههای مردم راهی به سوی ریههای اقتصادی کشور پیدا کرده و اگر چه فعلاً قاتل جان مردم است، اما تردیدی نیست که در صورت فقدان مدیریت انقلابی و جهادی قاتل نان مردم هم خواهد شد و بر سفرهای که نان نباشد از ایمان هم خبری نخواهد بود، که در آن صورت تلفات نانی مردم به مراتب بیشتر از تلفات جانی مردم خواهد بود و همین امر دستاویزی محکم برای اعمال فشار بیشتر بر مردم ایران برای به تسلیم کشاندن نظام اسلامی در اختیار تروریستهای فرودگاه بغداد قرار خواهد داد.
این نیز حقیقتی تلخ است که ویروس کرونا در بدترین زمان ممکن که کشور به دلیل «تشدید تحریمهای پسابرجامی»، «بی تدبیری و سوءمدیریت دولتمردان در گره زدن امور کشور حتی آب خوردن مردم به توافق با شیاطین و سلطه گران غربی»، «بی برنامگی دولت در استفاده حداکثری و منطقی از ظرفیتهای بی نظیر انسانی و منابع کشور»، «کم توجهی به اقتصاد مقاومتی»، «ترویج رفاه طلبی و اشرافیگری در بین مسئولان»، «رها کردن بخش پرفایده مسکن»، «توزیع ناعادلانه ثروت» و... در دو سال پیاپی با رشد منفی (رشد منفی ۵ درصدی در سال ۹۷ و رشد منفی ۷ درصدی در سال ۹۸) مواجه بوده فقر عمومی و جمعیت آسیب دیده و مستحق یارانه گسترش یافته و ضریب جینی کشور به ٤۰ درصد رسیده بود و در پایان زمستان که زمان وصول مطالبات دولت از میدان وسیع کسب و کار (اخذ مالیاتها) به کشور ایران وارد شد.
کرونا منحصر به یک یا چند کشور نبوده و تقریباً همه مرزهای جغرافیایی در جهان را درنوردیده و کشوری را نمیتوان یافت که از حملات و آسیبهای کرونا در امان بوده باشد و، اما نکته درسآموز در همین فراگیری و جهانی شدن کرونا است. کرونا ثابت کرد که کشورهای غربی که پیش از کرونا و طی چهار دهه گذشته کراراً تشت رسوایی، بدعهدی، خودبرتربینی و سلطهگری آنان از بامهای مختلف از جمله برجام بر زمین افتاده بود اینک در مقام مدیریت کرونا، پروتکل اخلاقی داروینیسم اجتماعی ۱۹۱۵، درمان و جمعآوری کشتههای کرونا، آرامش بخشی به مردم و تأمین حداقلهای بهداشتی و درمانی نظیر ماسک، دستکش، مواد شوینده و ضدعفونی کننده واماندهاند مطلقاً ستون محکمی برای تکیه کردن و الگوی مناسبی برای حل مشکلات کشور (حتی اگر بدعهد و تروریست پرور نبوده و مقاصد و نیات شوم استعماری و استثمارگرانه نداشتند) نبوده و نخواهند بود.
حقیقت این است که کرونا به مثابه آزمونی بزرگ فراروی مسئولان و دولتمردان کشور برای جبران کاستیها و سوءمدیریت گذشته، دل بریدن از تروریستهای فرودگاه بغداد است. وقت آن است که دولتمردان فرصت همدلی به دست آمده در شرایط کنونی را مغتنم شمرده و بدانند تلاش برای پیوستن کشور به FATF نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات کشور را حل نخواهد کرد بلکه به جرئت میتوان گفت این اقدام غرب وحشی را به نتیجه گرفتن از تحریمها امیدوارتر خواهد کرد.
همه مسئولان کشور در هر سه قوه باید بدانند که تنها راه برون رفت کشور از وضعیت کنونی و عبور از رکود تورمی و مثبت شدن شاخصهای رفاه اجتماعی فقط و فقط تلاش مؤثر برای تحقق جهش تولید بوده و تحقق جهش اقتصادی بستگی تام و تمام به پرهیز از توهم حل مشکلات از طریق کمکهای غرب و عزم ملی هر سه قوه برای اتخاذ تصمیمات انقلابی و اجرای آنها و رفع کلیه موانع تولید و اصلاح و تغییر کلیه قوانین متناقض و ضد تولید است.
مالکیت خصوصی و مالکیت ملی
کورش الماسی در ابتکار نوشت:
در شرایط کنونی که دولت مجبور است میان سلامت (جان) شهروندان و به جریان افتادن فعالیتهای اقتصادی یکی را انتخاب کنند، دیگر قائل شدن به مرزی میان مالکیت خصوصی (داراییهای موسسات و واحدهای اقتصادی و مالی) و مالکیت ملی(داراییها، منابع و امکانات حاکمیتی) غیرکاربردی و بی معنی است.
یقیناً تبیین قابل قبول و شفاف بحث مالکیت خصوصی و مالکیت ملی بسیار فراتر از توان این موجز است. به همین دلیل این موجز تنها اشارهای کلی و عاجل به یک راهکار فوری به منظور مقابله با بحران کرونا است که جان شهروندان، منافع و امنیت ملی را به طور جدی در معرض انواع مخاطرات قرار داده است.
اگر دولت برای مدیریت بحران کرونا نیازمند وام خارجی است، بر اساس و به نام صیانت از جان شهروندان، منافع و امنیت ملی ، دولت باید با ترغیب به مشارکت یا از طریق قوانین شرایط اضطراری یا حتی تصویب اقدامات و طرحهای فوری، از داراییها، منابع و امکانات شرکت و موسسات خصوصی با هر عنوانی برای مدیریت بحران کرونا بهرهبرداری کند.
یقیناً این راهکار مخالفانی خواهد داشت. پاسخی که میتوان به مخالفان استفاده دولت از داراییها، منابع و امکانات موسسات و بنگاههای خصوصی دارای بنیه مالی قوی، به منظور مدیریت بحران ملی کرونا، داده شود، تبیین کلی و مختصر مفهوم مالکیت خصوصی است.
مالکیت خصوصی به چه معنی است؟ معمولاً، مالکیت معطوف به شرایطی است که در آن فرد، گروه یا انواع موسسات و بنگاههای اقتصادی و تجاری با کار، تلاش، امکانات گوناگون و سرمایه خود؛ منابع، دارایی یا امکاناتی را کسب کردهاند، است. بنابراین منابع، داراییها و ثروتی که افراد، موسسات و بنگاههای خصوصی از طریق کار و تلاش در چهارچوب قوانین به دست آورده، متعلق به صاحبان دارایی و اموال است. اما نکته بنیادی که باید مورد توجه قرار گیرد، اینکه بستر انواع فعالیتهای اقتصادی، مالی و تجاری که منجر به کسب سود، دارایی، ثروت و امکانات میشود، نظم اجتماعی است که حاکمیت متولی آن است.
بنابراین عقلانی است تا پرسش شود، آیا کسب سود، دارایی، ثروت و امکانات مبتنی بر مالکیت خصوصی بدون نظم اجتماعی که حاکمیت نماد آن است، امکانپذیر است؟ از اینرو، به تعبیری کاربردی میتوان مدعی شد که بنیاد مالکیت خصوصی، وجود نظم اجتماعی که در حاکمیت تبلور مییابد، است. به عبارتی، مالکیت خصوصی منهای نظم اجتماعی غیرممکن است.
اگر تبیین کلی و مختصر فوق از مبانی مفهوم مالکیت خصوصی منطقی تلقی شود، آنگاه میتوان ادعا کرد که همه شهروندان بهویژه شرکتها، موسسات و بنگاههای مالی، تولیدی، مذهبی، اقتصادی موظف هستند، برای نجات نظم اجتماعی از تهدید بحران کرونا؛ داراییها، ثروت، امکانات و منابع خود را تحت مدیریت دولت قرار دهند. همه بنگاهها و موسسات مالی، اقتصادی، مذهبی و تجاری، نه تنها هست و نیست خود، بلکه همه ثروت و داراییهای خود را مدیون نظام اجتماعی هستند.
حال که دولت مجبور است، میان جان شهروندان و فعال بودن امور اقتصادی یکی را انتخاب کند، دیگر مفهوم مالکیت خصوصی غیرکاربردی و غیرعقلانی و فاقد معنی است. از اینرو، دولت با حمایت و هدایت مقام معظم رهبری باید همه بنگاهها و موسسات مالی، تجاری، مذهبی و اقتصادی خصوصی با ثروتهای نجومی را ملزم کند تا توان، منابع، داراییها و امکانات خود را برای کمک به دولت به منظور مدیریت بحران ملی کرونا قرار دهند. بنیاد و فلسفه تدبیر و پذیرش مالکیت خصوصی، ایجاد و صیانت از نظم اجتماعی است. بنابراین، صیانت از جان شهروندان و منافع و امنیت ملی مقدم بر هر درک و کاربردی از مالکیت خصوصی است»
همانگونه که ارتش، سپاه و دیگر نهادهای دفاعی در هنگام سیل، زلزله و انواع بلایای طبیعی از تمام توان و امکانات خود برای صیانت از جان و مال شهروندان استفاده میکنند، بنگاهها و موسسات مالی، مذهبی، اقتصادی و تجاری ملزم به استفاده منابع، داراییها، ثروت و امکانات خود به منظور مقابله با بحران کرونا هستند.
به منظور پیشگیری از هر نوع سوءتعبیر، باید تاکید شود که راهکار تقدم مالکیت ملی بر مالکیت خصوصی هیچ ریشهای در اندیشهها و راهکارهای کمونیستی یا مارکسیستی ندارد؛ بلکه اندیشه یا راهکار الزام و ضرورت تعلیق موقت مالکیت خصوصی برخی موسسات و بنگاههای مالی، اقتصادی، مذهبی و تجاری با ثروتهای کهکشانی، به نفع منافع ملی، تنها و تنها برآیند بحران ملی کرونا است که دولت را مجبور کرده بین جان شهروندان و آغاز فعالیتهای اقتصادی یکی را انتخاب کند.
تمهیدی برای زیارت
در سرمقاله صبح نو آمده است:
مساجد تقریباً از تاریخ هفتم اسفند و اماکن متبرکه و زیارتگاهها مانند حرم مقدس آقا امام رضا؟ع؟، حضرت معصومه؟س؟ و شاهعبدالعظیم؟ع؟ بهدلیل جلوگیری از شیوع ویروس کووید19، از 24اسفند درهایشان به سوی زائران بسته شد.
باتوجه به گذشت زمان، تقریباً دوماه از شیوع ویروس کرونا در کشور، ستاد ملی مبارزه با کرونا تصمیم گرفته با رعایت مسائل بهداشتی و رعایت ایمنی فردی و اجتماعی برخی محدودیتها را بردارد.
حال با توجه به نیاز روحی مشتاقان به زیارت اماکن متبرکه در شرایط فعلی با رعایت پروتکلهای بهداشتی شاید بتوان راهکاری برای بازگشایی حرمین مقدس تمهید کرد. بهعنوان مثال در حرم مطهر امام رضا(ع) تنها دو یا سه صحن که سرپوشیده هم نباشند مورد استفاده قرار گیرد و در آنها برقراری نماز جماعت با حداکثر فاصله بهطوری که در شرع مقدس بیان شده است و باعث اشکال در نماز نمیشود، اقامه شود.
مهر و کتب ادعیه جمعآوری وبه جای مهر از سنگهای قابل شستوشو و ضدعفونیشونده استفاده شود. همچنین به جای تحویل کفش به کفشداری از کیسههای یک بار مصرف استفاده شود. حتی شاید بتوان از سهمیههای ورودی کمتر برای توفیق زیارت داشتن زائران استفاده کرد.
در هر صورت مهمترین نکته حفظ سلامت مردم و جلوگیری از شیوع گستردهتر این ویروس است، اما با رعایت همه پروتکلهای بهداشتی شاید بتوان مرهمی بر دلهای خستهای گذاشت که شوق زیارت دارند.